بخشی از مقاله
بررسي نقش معماري سنتي ومدرن برفرهنگ شهرنشيني ازنظر روانشناسي محيطي
چکيده
هدف کلي تحقيق در قالب گزاره ي بررسي نقش معماري سنتي و مدرن بـر فرهنـگ شـهر نشـيني از نظـر روانشناسي محيطي تدوين شده است . در اين رهگذر هدف کلي در قالب سه هدف ويژه متبلورگرديـد تـا امکان بررسي مسأله فراهم آيد. براي مؤلفه هاي سه گانه ي اهداف ويژه نيز، سه سؤال ، به تفکيک منظّم شد.
بدين ترتيب سؤال اصلي نيزبا گزاره ي « نقش معماري سنتي ومدرن برفرهنـگ شهرنشـيني ازنظـر روانشناسـي محيطي چيست ؟ » تدوين گرديد ، روش تحقيق از نظر هدف کاربردي و از نظر نحوه ي گردآوري داده هـا ، توصيفي – تحليلي و جامعه ي تحقيق در برگيرنده ي کتب ، اسناد و مـدارک و داده هـاي موجـود در پايگـاه هاي اطلاعاتي بوده و از روش نمونه برداري هدفمند گزينشي استفاده شده است ، نتـايج تحقيـق بيـان گـر ايـن است که گسترش معمـاري مـدرن موجبـات گسـترش زنـدگي مـدرن وماشـيني ودرنتيجـه افـزايش افسـردگي واضطراب وبيماري هاي جسمي را فراهم آورده است . لذا به کارگيري ويژگي هاي سـبک معمـاري سـنتي در معماري جديد و استفاده ازخطوط و رنـگ هـاي معمـاري سـنتي - ايرانـي – اسـلامي و تلفيـق آن بـا سـبک معماري مدرن مي تواند تا حدودي با حفظ سنت ها و فرهنگ اصيل ايراني –اسلامي درکاهش بيمـاري هـاي جسمي و روحي مؤثر باشد .
کليد واژه ها : نقش ، خردورزي ، عقلانيت ، مؤلفه ها ، سبک زندگي .
مقدمه
از عمده ترين و تاريخي ترين نيازها ي بشر مقوله ي سکنا مي باشد و با توجّه به توانايي انباشت تجربه و دانش ، اين نياز اوليه مدام در حال شکل پذيري و صيقل و تکامل بوده واز عوامل محيطي ، فرهنگي ، اجتماعي ، رواني، اقتصادي وآيئني تأثيرمي پذيرد
.( پارسايي ، ١٣٧٤) گسترش صنعت و زندگي شهرنشيني نياز به ساختمان هاي اداري و غير اداري را روز به روز بيشترکرده است .
تبديل زمين هاي زراعي به زمين هاي غير زراعي و بناي برج ها وساختمان هاي چند طبقه و به دنبال آن حذف فضاي سبز وگسترش خيابان ها و وسايل نقليه و متعاقباً افزايش آلودگي زيست محيطي و آلودگي صوتي موجبات بيماري هاي روحي و جسمي را فراهم آورد ه است . اين عوامل باعث تغيير سبک زندگي از سنتي به مدرن و نيز ايجاد بناها يي به سبک مدرن و حذف بناهاي سنتي گرديده است .اين تغييرات و برونداد آن ها ، موجب شده مطالعه ي سبک معماري ١و طراحي شهري مورد توجّه قرار گيرد ؛ به طوري که تحقيقات انجام شده درمورد معماري ، آن را از جهات مختلف مورد بررسي قرار داده ا ند ، ولي تحقيقي با موضوع نقش معماري سنتي ٢ ومدرن درفرهنگ پذيري مردم ، از نظر روانشناسي محيط صورت نگرفته است .تحقيقات گذشته بيان مي نمايند، بنا علاوه بر بعد فيزيکي، پديده اي رواني نيز هست ،که اگر به صورت واقعيت فيزيکي تداوم نيابد در ذهن و خاطر ما تداوم مي يابد.( ارمکي ، ١٣٨٨، ص ٤٣) همچنين کلالي مي نويسد ميان سطوح مختلف معناي مکان ، سلسله مراتب حضورانسان در مکان و سطوح گوناگون حس مکان روابط دروني وجود دارد (کلالي،١٣٩١،ص ٤٣)) وتنها مد نظر قرار دادن « مؤلفه ي کالبد » براي ايجاد حس مکان کافي نيست و مولفه ي فعاليت نيز داراي نقش بينابيني بوده و در مقابل ، « مؤلفه ي معنا » با تکيه بر ابعاد شخصي واجتماعي را موجب شکل گيري حس مکان در انسان مي داند . (همان منبع ، ص ٥٠) حجت نيز مي نويسد ؛ هم اکنون عرصه ي معماري ايران ، آوردگاه دو بينش متفاوت است : اوّل ، بينشي که خروج جامعه از « وضعيت سنتي » را باور ندارند و خواستار تداوم شيوه ها ، رفتارها و مطلق نگري جامعه ي سنتي است . دوم ، بينشي که خروج جامعه از « وضعيت سنتي » را به معناي پايان يافتن باورها واعتقادات مردم دانسته وايران راکلبه اي خالي از انديشه در دهکده ي جهاني مي داند . که اولي منجر به گونه اي معماري « سنت گرا » و« سنتي نما » مي گردد که تقليد و برداشت صوري از معماري وآموزش معماري دوران سنتي را در دستور کار خويش دارد واگر چه در عرصه بيان ونظر موجه مي نمايد ولي درعمل فاقد کارآيي و موفقيت است . و بينش دوم که باورها و ارزش ها را امري تمام شده و مذمون ، و جامعه را فاقد منش فرهنگي مي داند ، به تقليد وتبليغ لحظه به لحظه وگام به گام معماري متنوع ، مهيج و متغيير غربي و نگرش هاي فلسفي پشتيبان آن ، دست زده وگونه هايي از معماري را عرضه مي کند که در محفل حرفه اي بحث انگيز و در متن جامعه مردود بوده وگاه ، بي درک فلسفي ، به عنوان « مُد » پذيرفته و تقليد و تکرار مي گردد . ( حجت ،١٣٨٠، ص ١٤) حکمتي ، فضا را موضوع اصلي معماري دانسته وبيان کرده است ، فضا مفهوم وموضوعي است که مرتبط با کليه ي تجارب انساني است . ( حکمتي ، ١٣٨١، ص ١٥) هم چنين حبيبيان مي نويسد در شهرهاي بزرگ با جمعيت بسيار و هواي آلوده و کمبود فضاي شهر و ساختمان هاي بلند که خود جلوي نور خورشيد و ديدن آسمان آبي را مي گيرد ، انبوه رنگ هاي تيره بر روحيه ي شهروندان و ناسازگاري نوجوانان بسيار تأثير گذار است . زيرا افرادي که سازگاري شان بيشتر است ، از رنگ ها ي شاد و شفاف بيشتر استفاده مي کنند و افرادي که ناسازگار هستند ، از رنگ هاي تيره تر مثل سبز تيره ، آبي تيره .( حبيبيان ، ١٣٨١ ) با توجّه به مطالبي که گذشت ، هدف از اين تحقيق آن است که به بررسي نقش معماري سنتي ومدرن برفرهنگ شهرنشيني ازنظر روانشناسي محيطي پرداخته شود در اين رهگذر سؤالاتي به شرح زير مطرح گرديده است :
سؤال هاي تحقيق :
١. مکان ، يا بنا چيست ؟
٢. معماري سنتي و مدرن از نظر کالبدي و نمادين در ديدگاه روانشناسي محيط چگونه است ؟
٣. آيا اصول معماري سنتي در عصر حاضر نيز داراي اعتبار است ؟
روش تحقيق
روش تحقيق با توجّه به هدف ، کاربردي وليکن از نظر ماهيت وگرد آوري داده ها، توصيفي– تحليلي مي باشد در اين تحقيق پس از تعيين اهداف با توجّه به موضوع يا هدف کلي تحقيق و نيز طرح سؤال هايي دررابطه با اهداف ، جامعه ي تحقيق از بين اسناد و مدارک انتخاب شده و نمونه ي جامعه نيز پس از بررسي از بين جامعه با روش هدفمند گزينشي انتخاب گرديد. سپس موضوعات مورد بررسي با توجّه به اهداف و سؤال هاي تحقيق فهرست شده و مطالعه ،گزينش و فيش برداري ازداده ها ونيز تلخيص يا درک ودريافت ازآن ها صورت گرفت . سپس با بررسي پيشينه ي تحقيق در بين پايان نامه ها وطرح هاي پژوهشي با رويکردي توصيفي– تحليلي وانتقادي ، تجزيه وتحليل داده ها با توجّ ه به نوع تحقيق ، يعني کيفي بودن تحقيق ، در قالب فعّالّيت هاي سه گانه ي تلخيص داده ها ، عرضه ي داده ها و نتيجه گيري انجام و نتايج حاصله از تجزيه و تحليل داد ه ها در قالب توصيف ارائه شد و در پايان پيشنهادهايي بيان گرديد .
يافته هاي تحقيق مکان يا بنا
بنا علاوه بر بعد فيزيکي ، پديده اي رواني نيز هست .هم چنين بنا امري سياسي واقتصادي نيز هست ؛ بنا داراي بعدي عيني است
؛ اّما بعدذهني آن بسي پيچيده تر است ،که اگربه صورت واقعيت فيزيکي تداوم نيابد درذهن وخاطر ما تداوم مي يابد ؛ مکان ازنظر هرمنوتيک ، يک متن است و حاوي رمزهاي معنايي . مکان همواره بخشي از موقعيت کنش است که آدمي بايد آن را براي خويش معنا بخشد .در اين زمينه توجه به ارتباط کالبد بنا با جايگاه اجتماعي اش حائز اهميت است و بايد به جريان زندگي نهفته در پس بنا دست يافت .(ارمکي ،١٣٨٨، ص ٤٤( مکان ماهيتي است که براساس نوع آگاهي وادراک قرار دارد )٣ relph ،١٩٧٦( ونتيجه روابط متقابل ميان سه عامل « رفتارانساني » ،« مفاهيم » و« ويژگي هاي کالبدي » است .(Ibid٤,P٣٦ به نقل ازکلالي ) بورديو نيز معتقد است که هر پديده بيانگر معناهايي در دو سطح کالبد ( رنگ ، شکل و ساختار ) وسطح معناي نمادين پديده ها ست .( بورديو٥ ، ١٩٧٧) معماري سنتي ومدرن ازنظر سطح کالبدي شکل
بسياري از مردم ممکن است بدون توجّه به کاربرد ابزاري يک ساختمان و تنها بر اساس ارزش ، ذائقه ي شخصي ، نگرش و هنجارهاي اجتماعي ، واکنشي احساسي نسبت به محيط ساخته شده از خود بروز دهند . بناهاي قديمي با دالان ها و شبستان ها و اتاق هاي اندروني و سقف هاي گنبدي وايوان ها واتاق هاي طاق چشمه ، مشبک ها، منبت ها وگره چيني هاي به کار رفته در درها و پنجره ها ، معرق سنگ با نقوش هندسي ،گره هندسي و نقوش ختايي ، وتوجّه به حس مکان ، معناي بنا ، هرمنوتيک وروانشناسي محيط ، و نيازهاي انسان ؛ تعامل ، صميميت و آرامش روحي ورواني را به ساکنان خود هديه مي کردند .ولي ساختمان هاي امروزي با کنارگذاشتن همه ي اين ها به مقتضاي پيشرفت صنعت و تکنولوژي و با تأثير بر روح وجسم افراد ، بيماري هاي جسمي و روحي فراواني را براي آن ها به ارمغان آورده است . ساخت برج ها و آپارتمان ها ي بلند بارنگ هاي تيره وخطوط شکسته ي به کار رفته در آن ها ، حذف رنگ هاي متنوع وشاد سنتي از بافت شهري وحذف طبيعت از کنار منازل روحيه ي شاد و پر جنب و جوش را از افراد سلب کرده ؛ واستفاده ازآسانسور ، درها و وسايل الکترونيکي مناز ل ، با حذف فعاليت بدني ، بيماري هاي جسمي نظير فشار خون بالا ، ديابت ، بيماري هاي قلبي وريوي را به ارمغان آورده است . ( تصاوير ١و٢)
شکل ١- سقف هاي گنبدي شکل ، ستون ها وکاربرد شيشه هاي رنگي در درها و پنجره ها
شکل ٢- سقف هاي گنبدي شکل ، طاق چشمه ، دالان ها و ستون ها ، سي و سه پل اصفهان
رنگ
رنگ يکي از مهمترين نکاتي است که در طراحي و ساخت انواع و اقسام توليدات خوراکي ، پوشاکي ، ابزار آلات ، وسايل الکترونيکي و ساختماني مورد توجّه قرار مي گيرد. رنگ هايي که اطراف را فرا گرفته اند بر اساس روحيه ي انسان ، بر وي اثر گذار بوده و مي توانند روحيه را به شادي و يا غم و پرخاشگري يا آرامش تغيير دهند ؛ در نتيجه در زندگي و تفکر اثر گذار بوده و ما مي توانيم با استفاده ي مناسب از آن تغييري مثبت در روحيه ي افراد ايجاد کنيم .( حبيبيان ، ١٣٨١، ص ١١) رنگ در معماري سنتي
در نگرشي روانشناختي به مسئله ي رنگ و با در نظرگرفتن رنگ هاي سنتي- اسلامي به کار گرفته شده در بناهاي سنتي و مساجد يعني زرد مايل به اُ خرايي ، سبز و آبي فيروزه اي بايد گفت رنگ سبز از نظر روان شناختي طبيعت و تازگي است افرادي که علاقه مند به اين رنگ هستند روابط شان با ديگران بر پايه ي اصول و قرداد است ؛ دوست ندارند که در زندگي شان حوادثي به وقوع بپيوندد اّما کنجکاوانه به ماجراهاي زندگي ديگران توجّه دارند . سبزها روحيه اي متعادل دارند و پيش از انجام هر کاري به خوبي تعمق و انديشه مي کنند ، به همين دليل براي شان بسيار دشوار است اگر از آن ها بخواهيم که يک تصميم آني بگيرند.آن ها کارهاي شان را به طور مداوم ارزيابي مي کنند و به انتقاد از خود مي پردازند ، حّتي اگر ديگران عملکرد آن ها را در اين زمينه تحسين کرده باشند و هميشه به دنبال تجربه هاي جديد هستند . کساني که رنگ آبي و فيروزه اي را دوست دارند ، بسيار احساساتي واسرارآميز ند وکارهاي شخصي خود را به خوبي اداره مي کنند. پشت کار دارند و با ثباتندو به نصايح ديگران در مورد کارهاي خود کمتر توجّه دارند. اغلب ظاهري آرام و سرد دارند و در عين حال سرشار از انرژي و نيروي سر زندگي مي باشند .آن ها افرادي محبوب هستند زيرا عميقاً دوست دارند به ديگران کمک کنند . بسيار انعطاف پذيرند و قدرت تصميم گيري بسيار بالايي دارند ومي توانند احساسات و هيجانات خود را کنترل کنند. ظاهر آرام آن ها ديگران را وادار مي کند که به آن ها احترام بگذارند و دوست دارند پيوسته مورد احترام و ستايش ديگران قرار بگيرند. در خريد و پوشش لباس قناعت مي کنند . پشت کار دارند و به دنبال کشف حقيقت هستند .افرادي باهوش ، مستقل ، مسؤليت پذير، معقول و با ثبات هستند.آبي، رنگي است که احساس رضايت را در انسان به وجود مي آورد و اثري آرام کننده و طراوات بخش بر سيستم اعصاب داشته و به شخص امکان مي دهد که بر خود خواهي خويش غلبه کند.دوست داران رنگ زرد علاقه مند حکمت ، خلاقيت و نوآور بوده و افرادي باريک بين ، منظّم ، خوش سليقه ، شوخ طبع ، خوش اخلاق ، جالب ، جذاب ، يادگيرنده ، پر جنب و جوش ، سرگرم کننده ، خوش بين ، بخشنده ، صادق و وفادار هستند. رنگ صورتي شيشه کاري هاي درها و پنجره ها نشان دهنده ي ملايمت است . افراد علاقه مند به اين رنگ ديگران را خوب درک مي کنند و با اطرافيان خود با ملايمت ولطف رفتار مي کنند و شاداب و با نشاط هستند واغلب خشونت ها ، دشواري ها و شکست ها ي زندگي را تحمل مي کنند و ميانه رو هستند .رنگ بنفش شيشه ها نشان دهنده ي خود آگاهي و هوشياري معنوي و خلاقيت بسيار بالا است .افراد علاقه مند به اين رنگ ، بصير ، هنرمند ، ايده آل و آرمان گرا ، سحر آميز ، نظريه پرداز ، آينده نگر ، خيال پرداز ، داراي گيرايي و جذبه ي روحاني ، عدم هماهنگي و هم نوايي و وفق دادن ، مبتکر و نوآور هستند . بنفش هم حالت هيجاني رنگ قرمز را دارد ؛ هم حالت آرامش رنگ آبي را . اين رنگ ، رنگ عُرفاست . دوست داران اين رنگ پيوسته مجذوب زيبايي ها و ظرافت ها مي شوند و مغرور و اجتماعي هستند و بيشتر به امور معنوي مي پردازند .
( حدادگر ،١٣٩٠، صص ١٨٢- ١٨٩ )( تصاوير ٣و٤ )
شکل ٣- مسجد شيخ لطف الله ، اصفهان ، کاربرد رنگ
شکل ٤- مسجد شيخ لطف الله ، اصفهان ، کاربرد رنگ
رنگ ها در معماري مدرن
رنگ هاي به کار گرفته شده در معماري مدرن اغلب قرمز ويا رنگ هاي تيره بوده که از نظر روانشناختي رنگ قرمز مظهر شدت و زياده روي ست . قرمزرنگ عشق ، تنفر، فداکاري، خشونت ، خون وآتش است . افراد علاقه مندکه زياد ازاين رنگ اسنفاده مي کنند
، اشخاص تند ،سرکش و در عين حال فعال و شجاع وکمي عجول و خود پرست ، جاه طلب ، سلطه جو ، رياست طلب و خواستار اولويت وارجحيت هستند؛ به گونه اي که ، هيچ ايراد وانتقادي را هرچندکوچک نمي پذيرند.(حدادگر،١٣٩٠،ص صص ١٨٤-١٨٥) ساختار
محيط کالبدي از مجموعه اي از سطوح تشکيل شده است و آدمي با تغيير در اين سطوح است که ساختمان ها را بنا مي کند و درنتيجه معاني اين سطوح ويا محيط ساخته شده رابراي منطبق ساختن توانش هاي محيط برنيازهاي خود تغيير مي دهد . ساير فضاها ي شهري (کوچه ها، خيابان ها و..) تأمين کننده ي رفتارهاي آدمي در شهر وفرهنگ شهرنشيني مي باشند. ازنظر روانشناسي محيطي در طراحي بناها و فضاها ي شهري بايد به نيازها ي استفاده کنندگان و توانايي هاي جسمي ، عقلي و روحي آن ها توجّه داشت .
( مطلبي ،١٣٨٠، ص ٦٢) مزلو٦ معتقد است که آدمي به طور مداوم و پيوسته در حالت برانگيختگي است و فقط براي مدت کوتاهي مي تواند به ارضاي کامل نيازها برسد .وي براي نيازها ي انسان سلسله مراتبي را بيان مي کند که طبق آن نيازهاي فيزيولوژيکي در مراتب پايين سلسله مراتب و به ترتيب نيازهاي ايمني ، نيازهاي عشق و تعلق ، احترام به خويشتن ، خود شکوفايي در مراتب بالاتر قرار دارد .(مزلو، ١٩٧٠وص ٥٠) درساختار معماري سنتي بناها داراي اتاق هايي متصل به هم با سقف هاي گنبدي شکل ، در اطراف حياط بود ند و نياز به امنيت ، احترام ، عشق و حس تعلق ، محبت و دوستي ، همکاري واحساس شايستگي را برطرف مي ساختند .
شهرهاي امروزي و زندگي صنعتي وآپارتماني ، بر طرف کردن برخي از اين نيازها به خصوص آرامش روحي را با مشکل روبه رو کرده است ؛ آلودگي صوتي يکي از مواردي ست که در آپاراتمان ها و شهرهاي امروزي با آن روبه رو هستيم . سر و صدا يکي از عواملي ست که بر روحيه ، سلامت و شايد عملکرد افراد اثر مي گذارد. ( ساندستورم ٧ و ديگران ، ١٩٩٤، ص ١٩٥) لذا استفاده از وسايلي هم چون آگوستيک در ساختمان ها جهت کاهش يا جلوگيري از نفوذ سر و صدا و يا دو جداره کردن شيشه ها مي تواند به کاهش سر و صدا کمک کند و نياز به آرامش را تا حدودي تأمين نمايد .( تصوير٥)
شکل ٥- ميدان نقش جهان اصفهان ، ساختار بنا
معماري سنتي و مدرن از نظر سطح نمادين
معناي نما
در ساخت بنا بايد بر دو جنبه ي توليد کنندگان و مصرف کنندگان توجّه داشت و نيز ميزان و ظرفيت تفسير بنا. ( ارمکي ،
١٣٨٨، ص ٤٣) برخي ازآثار معماري امکان تفاسير متنوع و خلاقانه را براي مخاطبان شان ايجاد مي کند( تصوير٦) و برخي تفسيري محدود.( ٢٠٠٥, Mccarthi٨ ) به نظرشولتز زماني حضور در مکان ميسر است که انسان بتواند خاطره ، جهت گيري و يگانه پنداري با آن داشته باشد .( شولتز٩، ١٣٨٧، ص ٤٩ ) هم چنين لينچ ١٠مي گويد : يک تصور محيطي خوب به دارنده ي آن درکي مهم از امنيت احساسي مي بخشد .( لينچ ، ١٣٧٤) بنابراين توجّه به هرمنوتيک و حس مکان ( رفع دوري و تداعي کننده ي مجموعه اي از معناها ، ارزش هاي اصيل واحساسات نسبت به مکان ) در معماري اهميت زيادي دارد. ( p١٦٧ , ٢٠٠٦, wulfhors١١ ) معناي يک محيط حاصل تعامل بين توانش هاي آن محيط و نيازهاي فردي واجتماعي استفاده کننگان ازآن محيط مي باشد. ) , MOTALEBI ١٩٩٨ ( لوکربوزيه معتقد بودکه باارتقاي کيفيت محيط و با تغييردادن عناصرطراحي، مي توان رفتارهاي اجتماعي مردم را دگرگون ساخته و از بروز ناملايمات اجتماعي نيز جلوگيري کرد.) ١٣,١٩٢٣ Le corusier( لنگ نيز طراحي محيطي را تسهيل کننده يا باز دارنده ي رفتارهاي مردم مي داند و بيان مي کند محيط تعيين کننده ي رفتار نيست ، بلکه نيازها وانگيزه ها تعيين کننده ي رفتارند. ) lang14 ,1987(