بخشی از مقاله

چکیده

از دیرباز تا کنون بر مساله ارتباط با طبیعت دو جواب متفاوت یافت شده است که هردو به نحوی همیشه درست و صادق بوده اند. معابد یونان باستان در آغوش طبیعت اما با چهره ای متمایز با آن ساخته شده اند. خانه های خود را در امتداد و هماهنگ با توپوگرافی ها و بر روی تپه ها و کوههای کم ارتفاع می ساختند. آنها از قوانین طبیعت در استفاده حداقل انرژی و جلوگیری از اتلاف آن بهره می بردند. آنها نسبت به دید و مناظر سکونتگاههای خود به اماکن مقدس، بسیار حساس بودند.

خاستگاه اتحاد بین معماری و طبیعت ریشه در تفکر ژاپنی دارد. برعکس شیوه انسان غربی که درون و بیرون را متفاوت می داند انسان ژاپنی را واحدی تلقی می کند که شامل باغ و مسکن اوست و برای بیرون رفتن از خانه، انسان از مرزی نمی گذرد. با پیشرفت علم وصنعت هر روز بیشتر می آموزیم که در زمینه های مختلف بهترین را می توان از طبیعت انتظار داشت. بهترین شرایط زیست و شاید بهترین ساختمان. روش پژوهش کیفی و روش گردآوری اطلاعات از طریق کتابخانه جمع آوری شده است.

نتایج پژوهش نشان می دهد که معماری بومی دو گونه پیوند اساسی را محترم شمارد: از یک طرف پیوند با محیط فرهنگی یا سلسله ارزشهای فرهنگی، با سلسله رفتارهای فرهنگی وبا سلسله قوانین ضمنی جاری آنان و از طرف دیگر پیوند با محیط طبیعی یا مجموعه داده هایی که سرزمین به انسان عرضه می دارد در این پیوند، داده هایی وجود دارد که هم ابزار فکری اند و هم ابزار کاربردی، رنگ، اندازه و تناسب اند وهم مصالح و اجزا و عناصر ساختمانی.

-1مقدمه

امروزه محیط اجتماعی شهر کمتر قابل درک است. شهر امروز دیگر الهام بخش هنرمندان نیست. شهر مدرن امکانات کافی برای زندگی را فراهم نمی آورد. خیابان ها و میدانها دیگر جایی برای اجتماع مردم نیستند بلکه صرفا وسیله ای برای ارتباط اند. امروز کاشانه، شهر و کشور آنچه را نزد انسان ارزش های برترند به او نمی بخشد یعنی همان تعلقات اجتماعی و محصولات فرهنگی. شاید فضا دیگر خنثی است و ارتباط خود را با خوشحالی و غم گسسته است و فضا هم برای ما زنده نیست زیرا به نظامی از مکانهای با معنا بدل نگردیده است.

گوته این مسئله را این گونه بیان می کند: مزرعه،» جنگل و باغ برای من صرفاً فضا بودند تا اینکه تو عشق من، آنها را به مکان تبدیل کردی.« حال اینها چه ارتباطی با معماری و شهرسازی دارند؟ مکان یعنی جایی که ما به آن تعلق داریم تنها با حضور من انسان با معنا می شود و انسان نیز تنها با داشتن مکان با معنا خواهد شد و این میان حلقه اتصالی وجود دارد که به آن هویت گویند، پس هم انسان به مکان هویت می بخشد و هم مکان به انسان و محیط های ما تنها در صورتی به محیط های اجتماعی با معنایی بدل می شوند که امکانات غنی در تعیین هویت به ما ارزانی کنند و این همان هویت کالبدی - معماری بومی - است که به مکان معنای خودی می دهد و انسان را با مکان پیوند می زند و مکان و انسان دو جزء جدایی ناپذیر از هم می شوند.

هدف اصلی از بررسی بومی گرایی شهرها، مشخص ساختن تاثیرات عواملی چون: فرهنگ، دین و اقلیم موجود بین آنهاست که در فرم پذیری بناها نقش داشته است که با اتخاذ این موارد، بایستی شرایطی خاص برای طراحی شهرها تعیین شود. واقعیت آشکار و هدف هر بررسی تاریخی این است که گذشته آموزنده و شناخت آموزه های آن بسیار اساسی است و امروز وفردای هر جامعه در در گذشته تاریخی آن نهفته است .مطالعه گذشته نه تنها دارای ارزش فلسفی است؛ بلکه بررسی آن از جمله باعث کشف پیچیدگی ها و پوشیدگی های تفکر، جریان های اجتماعی و فرهنگی انسان ها و تفکرات و اعمال و باورهایشان می شود.

همچنین تاریخ، امکان شناسایی عناصر پایدار از عناصر ناپایدار را ممکن می سازد .برای بی اثر کردن جنبه های بسیار بی ارزش و محقرانه زندگی در زمان حال، یعنی نوعی پیش درآمد پایدار برای گریز از روش و تفکر غیرعقلایی در آینده، نیازمندبُعد و یا ساحت غنی زمان هستیم. آنچه این مقاله از فرهنگ وبومی گرایی می آموزد، دسترسی به محله ای پایدار با درست اندیشیدن و شناخت بیشترطبیعت وحفظ آن به عنوان یک فضای شهری می باشد.

محله زریسف یکی از محلات قدیمی کرمان است و قدمت آن به حدود دو هزار سال قبل می رسد ، با توجه به موقعیت محله عده قابل ذکری از شخصیت های معروف کرمان در این محله ساکن و یا صاحب بنایی بوده اند. در زمانهای گذشته این محله بسیار محله پایدار و سرزنده ای بوده است ولی متاسفانه امروزه مثل زمان قدیم نیست.در این تحقیق سعی شده علت این مشکل پیدا شود و راه حل هایی در باب این مسئله ارائه شود. فرضیه ای که در این تحقیق بررسی شده است: آیا فرهنگ و اقلیم یک شهر در پایداری زیست محیطی یک محله از شهر ×تاثیرگذار است؟

-2 پیشینه تحقیق :

عزیزی ، محمد حسین - - 1385 ، محله مسکونی پایدار:مطالعه موردی نارمک نتیجه : فرضیه تحقیق بر این استوار بوده که محله نارمک را می توان با توجه به شناختهای اولیه از سیر تحول و وضع موجود آن یک محله پویا و سرزنده و پایدار تلقی کرد،یافته ها و نتایج مطالعه میدانی انجام شده این فرضیه را مورد تائید قرار می دهد،که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

درصد بالایی از افراد با سابقه طولانی اقامت در محله

تعلق خاطر ساکنین نسبت به محله

طرح شهرسازی بسیار موفق

پاسخگویی به نیازهای اجتماعی،فرهنگی و جمعیتی

تامین نیازهای آموزشی،درمانی و ورزشی

امنیت بسیار در محله

-3 بدنه تحقیق :

ما در این مقاله سعی می کنیم به بررسی یکی از محلات بافت تاریخی کرمان به نام زریسف بپردازیم و تاثیر فرهنگ و اقلیم را درپایداری این محله بررسی نماییم.

دانش بومی پردازش منظر با توجه به فرهنگهای مختلف:

آنچه که به تجمع گروههای انسانی و زیست بومهای گذشته آنان باز میگردد، حکایت از سازمانی معین ومعیارهایی است که بشدت متاثر و همساز با شرایط محیط طبیعی است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید