بخشی از مقاله

بررسی اثرگذاری توانبخشی شناختی رایانهیار بر بازداری پاسخ کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیشفعالی در شهر آبادان
چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثرگذاری توانبخشی شناختی رایانهیار بر بازداری پاسخ کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی در شهر آبادان بود. طرح پژوهش از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل (گواه) انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان پسر 7 تا 11 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی بود که در سال تحصیلی 1394-95 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور بوده که با احتساب معیارهای ورود به مطالعه، از بین دانشآموزان مدارس پسرانه عادی (مقطع ابتدایی) و مراجعه کنندگان به مطبهای روانپزشکی، به شیوه در دسترس انتخاب و پس از همتاسازی بر اساس هوشبهر و سن، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15)نفر) و کنترل 15)نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودنداز: مقیاسهای درجهبندی مشکلات رفتاری کانرز (فرم والد و معلم) جهت ارزیابی و تشخیص اختلال، آزمون ترسیم آدمک گودیناف- هریس جهت تعیین نمره هوشبهر، آزمون ارزیابی IVA-PLUS جهت بررسی میزان اثربخشی مداخله و برنامه رایانهای توانبخشی شناختی کاپتان لوگ (نسخه (2014، جهت مداخله. گروه آزمایش ،20 جلسه 40 دقیقهای 2) بار در هفته) برنامه توانبخشی شناختی را دریافت کردند. گروه کنترل در مدت زمان انجام پژوهش در لیست انتظار قرار داشتند. قبل و بعد از مداخله، افراد هر دو گروه بهوسیله آزمون IVA-PLUS، مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی یافتههای پژوهش نشان داد که پس از مداخله، بین دو گروه آزمایش و کنترل در میزان بازداری پاسخ تفاوت وجود دارد و این تفاوت در سطح 0/05 معنادار میباشد. در واقع، نتایج پژوهش حاکی از آن بوده است که برنامه توانبخشی شناختی رایانهیار باعث افزایش میزان بازداری پاسخ کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی شده و توانسته است موجبات بهبودی و تقویت را درآنها فراهم آورد.
کلمات کلیدی: اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، بازداری پاسخ، توانبخشی شناختی رایانهیار

مقدمه:
اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی،1 یکی از رایجترین و عمومیترین اختلالات رفتاری و مشکلات روانشناختی کودکان است که امروزه از میان اختلالات دوران کودکی، توجه زیادی را از سوی متخصصان، معلمان و والدین، به خود جلب کرده است (عابدی و قوام، .(1390اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، الگویی پایدار از علایم بیتوجهی یا بیشفعالی و رفتارهای تکانشی، به صورتی شدیدتر و شایعتر از سطح رشدی مشابه کودک است (سادوک وسادوک، .(2007 برای مطرح نمودن این تشخیص باید علایم قبل از 7 سالگی ظاهر شوند؛ هر چند در بسیاری از موارد، این اختلال، سالها پس از بروز علایم تشخیص داده میشوند. میزان شیوع این اختلال در کودکان، بین 3 تا 7 درصد برآورد شده است (علی بیگی و همکاران، .(1390
در سببشناسی این اختلال، علل ژنتیکی، عوامل مربوط به رشد، آسیبهای مغزی، عوامل عصب شیمیایی، عوامل عصب فیزیولوژیک و نیز عوامل روانی- اجتماعی مطرح میشوند (سادوک وسادوک، .(2007 ازآنجایی که عمدهترین نارسایی در این کودکان، نقص در عملکردهای شناختی مغز است و عملکرد صحیح کارکردهای اجرایی (شناختی)، همچون توانایی در بازداری پاسخ (جهت ایجاد درنگی برای تصمیمگیری مناسب)، پیش نیازی مهم میباشد؛ وجودچنین نقصی، کودکان مبتلا را در مقایسه با کودکان هنجارِ همهوش خود با مشکلات بیشتری در ایجاد روابط اجتماعی و خانوادگی مواجه نموده است (شافر2و همکاران، .(2001 بازداری پاسخ مؤلفه اساسی از خودتنظیمی میباشد و فرآیندی عصبی شناختی است که به کودکان کمک میکند تا پاسخ درنگیده بدهند (بارکلی،.(1997 توانایی برای سرکوب کردن افکار، اعمال و هیجانها، مرکز ثقل نظریه بازداری، به عنوان یک تنظیم کننده اصلی رفتار است. به عبارت دیگر مفهوم کلی بازداری رفتاری با کنترل رفتاری مترادف است (بارکلی، .(2015 فقدان بازداری یا بازداری زدایی به طور زیادی با سازههای توجه و تکانشگری در ارتباط است. تکانشگری یعنی اینکه فرد در جایی که برای رسیدن به هدف، پاسخدهی آهسته و دقیق لازم است، پاسخدهی سریع و غیر صحیح (از روی بیدقتی) ارائه دهد. به عقیده بارکلی((1997 بازداری، مقدمه و پیشنیاز تحقق دیگر کنشهای اجرایی است. نارسایی در بازداری پاسخ، باعث میشود که این کودکان در سنین مختلف تحول، خود تنظیمی پایینتری نسبت به هم-سالانشان داشته باشند. مطالعات تصویربرداری در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی به طور پایداری به کاهش معنیدار فعالیت مغزی در مناطق قشر پیش پیشانی تحتانی و در شکنج کمربندی قدامی 3 اشاره کردهاند (نجاتی و همکاران، .(1392
بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، تحت دارو درمانی قرار گرفتهاند. درواقع، داروهای محرک سیستم عصبی، سبب کاهش علایم تکانشگری شده است. همچنین تعدادی از مبتلایان در کنار درمان دارویی، رفتار درمانی را نیز دریافت میکنند. اما باید اذعان کرد که هیچکدام از رویکردهای رفتاری یا دارویی، مستقیماً مشکلات شناختی همراه با اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی را مورد هدف قرار نمی-دهند (نوکنی، .(1389 دارو درمانی با ایجاد عوارض جانبی ناشی از مصرف آنها (از جمله بیاشتهایی، اختلال خواب، تهییج پذیری، خشم و اضطراب، اختلالات تشنجی، تیک ها و غیره) و تأثیر کوتاه مدت آنها بر فرد مصرف کننده، همراه است؛ و در خصوص رفتار درمانی باید اذعان داشت که برای والدین سخت است به طور مداوم آن را انجام دهند ( لوبار،1995 4؛ تاپلاک 5 و همکاران، 2008؛ به نقل از اعظمی، .(1391 در نتیجه لازم است تکنیکهایی را برای درمان اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، که نارساییهایی عصب-روان شناختی این کودکان رامستقیماًمورد هدف قرار داده، توسعه داد و بهبودهایی با دوام را در آنها پدید آورد تا مکملی برای درمانهای رفتاری و دارویی باشند (همان منبع).
در این بین، توانبخشی یا ترمیم نقصهای شناختی، رویکردی است که امروزه ذهن بسیاری از کاردرمانگران و متخصصان را در خصوص درمان اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، به خود مشغول ساخته است (کلینگبرگ6 و همکاران، 2002؛ کلینبرگ و همکاران، (2005؛ چرا که این رویکرد بر اساس مکانیسمهای شکلپذیری مغزی، نه تنهامستقیماً شاخصهای کارکردهای اجرایی بازداری پاسخ و سایر مهارتهای شناختی را تقویت میکند؛ بلکه سایر عملکردهای تحصیلی و اجتماعی کودکان را نیز بهبود میبخشد. نکته مهم این است که رویکرد مزبور فاقد عوارض جانبی ناخوشایند میباشد. براین مبناست که امیدها برای کاهش علایم شناختی این بیماران افزایش یافته است (نظیفی، .(1391
بر مبنای پیشرفت دانش در زمینه ظرفیت شکلپذیری و خود-ترمیمی مغز، امروزه شواهد نیرومندی وجود دارند که نشان میدهند کنشهای عصب-روان شناختی را میتوان به کمک آموزشهای شناختی به دقت طراحی شده، به گونهای با دوام بهبود بخشید. اینتداومِ اثرات درمانی، تاکنون در سایر درمانهای معرفی شده برای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی مشاهده نشده است (نظیفی،.(1391 آموزشهای مغز، بر به کارگیری برنامه خاص یا فعالیتی اشاره دارد که هدف آن، افزایش مهارت شناختی یا ایجاد توانایی شناختی، به عنوان نتیجه تکرار تمرینات در یک چارچوب زمانی میباشد. چنین تمریناتی میتواند موجب تغییرات قابل توجه در رفتار و نیز سطوح نوروآناتومی1 و کارکردی شود (ربیع پور و راز، .(2012
بنابراین با استناد به یافتههای پژوهشی مبنی بر انعطافپذیری مغز و قابلیت ارتقاء و بهبود عملکردهای آن، برنامههای متعدد و متنوعی درجهت ارتقاء مهارتهای شناختی در قالبهای گوناگون طراحی شداند (قمری گیوی،.(1391 یکی از اساسیترین برنامههای مؤثر در این زمینه، توانبخشی شناختی رایانهیار2 میباشد. توانبخشی شناختی، روشی جهت بازگرداندن ظرفیتهای شناختی از دست رفته است که توسط تمرینات و ارائه محرکهای هدفمند، صورت میپذیرد و هدف آن بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیتهاست. امروزه فن-آوری رایانه، پیشرفتهای عظیمی را به وجود آورده است که این پیشرفتها در حوزه فنآوری، گسترش برنامههای پرورشی پیچیده متمرکز بر رشد شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی و ناتواناییهای یادگیری را ممکن ساخته است (سنفورد3 ،.(2000 این مدل توانبخشی شناختی به صورت مرتبهای است و برنامهها به طور خاص برای پیشبرد یک یا بیش از یک مهارتشناختیِ خاص طراحی شدهاند. اینکه به سادگی به کودکان و نوجوانان بگوییم که توجه کنند، واکنش شدید نشان ندهند، صبور باشند و غیره، اثر قابل توجهی در تغییر رفتارشان در موقعیت خانه و مدرسه ندارد. در مقابل، پرورش درمانی تواناییهای شناختی میتواند با استفاده از تمرینات رایانهای مهیجی که بازخورد میدهند و سیستم امتیازی را به منظور بازتاب پیشرفت به کار میبرند، در قالب بازی ارائه شود و تجربه مثبت پیروزی به وسیله خویشتنداری، تمام کردن تکلیف و تجربه فعالانه کنش ذهنی متمرکز، به عنوان یک سرگرمی، میتواند به سطح فراشناختی کمک کننده باشد (سنفورد، .(2000
با وجود تمام این تفاسیر، نظرات متفاوتی در زمینه میزان اثرگذاری روش توانبخشی شناختی بر ابعاد مختلف کارکردهای اجرایی افراد، ارائه گشته است. این درحالی است که روز به روز، حجم پژوهشهایی با موضوع استفاده از رایانه برای توانبخشی شناختی بیماران گروههای مختلف رو به تحول است. نشاگران (1393) در پژوهشی، اثر توانمندسازی شناختی بر عملکردهای توجه، کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ) و حافظه کاری را بر روی 3 کودک دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، مورد بررسی قرار داد. این کودکان 20 جلسه 1 ساعته، تحت آموزش توانمندسازی شناختی قرار گرفتند و در پایان جلسات اول، پنجم، دهم، پانزدهم و بیستم ارزیابی شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که توانمندسازی شناختی موجب بهبود عملکرد توجه کودکان مبتلا به نارسایی اختلال توجه/ بیشفعالی میشود. نظیفی (1391) در پژوهش خود بر روی 34 کودک 11-6 ساله نشان داد که (پس از 20 جلسه درمان 1 ساعته) توانبخشی شناختی رایانهیار، در زمینه بهبود کارکردهای اجرایی بازداری پاسخ و توجه پایدار اثری معادل با دارو درمانی دارد. با این حال در کوتاه مدت، دارو درمانی در زمینه بهبود نشانههای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، اثر بخشتر از توانبخشی شناختی رایانهیار است. در مقابل، در دراز مدت توانبخشی شناختی رایانهیار در کنترل اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، اثربخشتر از دارو درمانی است. سازمان پزشکی هداسه(2011) 4 پژوهشی را با عنوان »تأثیر آموزش شناختی رایانهای در افراد بزرگسال مبتلا به نقص توجه/ بیشفعالی که در کارکردهای اجراییشان مشکل داشتند«، در طی 3 ماه آموزش انجام دادند. دو گروه 20 نفره را به صورت تصادفی انتخاب کردند و به یکی از گروهها توسط نرم افزار شناختی رایانهیار، کارکردهای اجرایی را آموزش دادند. نتایج مطالعه نشان داد که تفاوت قابل توجهی بین گروه آزمایش و گروه کنترل بعد از 3 ماه آموزش وجود دارد و گروه آزمایش که آموزش دیده بودد، در کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ و حافظه کاری) بهتر از گروه کنترل عمل کرد. کلینبرگ1 و همکاران (2005)، 53 کودک 7 تا 12 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی در آمریکا را انتخاب کرده، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده، به مدت 3 ماه با استفاده از نرمافزار توانبخشی رایانهای کاپتان لوگ، بر جنبههای حافظه دیداری این کودکان کار کرده و حافظه دیداری- فضایی، بازداری پاسخ، توانایی استدلال پیچیده و تکالیف زبانی کودکان را پیش از مداخله و پس از مداخله مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج به این صورت اعلام شد که مداخله مذکور بر همه جنبههای فوقالذکر تأثیر مثبت گذاشتند؛ به گونهای که مطابق گزارش والدین کودکان، این مداخله، کاهش چشم-گیری در علایم بیتوجهی و بیشفعالی فرزندانشان داشته است.
درنتیجه، با توجه به نیاز به درمان نقصهای شناختی بیماران مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، در کنار کمبود تحقیقات مربوط به اثر بخشی مداخلات توانبخشی شناختی در ارتباط با این اختلال، پژوهش حاضر بر آن است تا اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهیار را بر بازداری پاسخ کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی را مورد بررسی قرار دهد.

.1 طرح پژوهش:
در این پژوهش از روش تحقیق تجربی طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه استفاده شده است.

.2 جامعه آماری، نمونه آماری و روش نمونه گیری:
جامعه آماری این پژوهش شامل کودکان پسر 7 تا 11 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی بوده که در مدارس عادی پسرانه - (مقطع ابتدایی) شهر آبادان در سال تحصیلی 1394-95 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه این تحقیق مشتمل بر 30 کودک از جامعه مذکور میباشد که برای انتخاب آنها با مراجعه به مطبهای روانپزشکی و مدارس عادی پسرانه مقطع ابتدایی، با احتساب معیارهای ورود به طرح، از روش نمونهگیری دردسترس استفاده گردید؛ بهگونهای که افراد منتخب پس از همتاسازی بر اساس هوشبهر و سن، به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. معیارهای ورود به مطالعه دریافت تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی بر اساس نظر روانپزشک و مقیاسهای درجهبندی رفتاری کانرز فرم معلم و والد، داشتن سن 11 -7 سال، قرار داشتن در پایه تحصیلی اول تا ششم دبستان، داشتن بهره هوشی بالای 80 و معیارهای خروج از مطالعه، داشتن بهره هوشی کمتر از 80، داشتن نوعی معلولیت حرکتی یا ادراکی که مزاحم کار با رایانه شود، داشتن اختلالات همراه شدید همچون سندرم آسپرگر، سندرم درخودماندگی و افسردگی، داشتن نوعی بیماری پزشکی که فرد را وادار به جستجوی فوری درمان سازد، بودند.
.3 ابزارهای اندازه گیری:
1.3. مقیاس درجهبندی مشکلات رفتاری کانرز (فرم والدین):
مقیاس درجهبندی مشکلات رفتاری کانرز در سال 1969 توسط کانرز ساخته شد. از این مقیاس دو فرم وجود دارد. فرم بلند شامل 92 سؤال و فرم کوتاه شامل 48 سؤال میباشد. همچنین مقیاس جدیدتری از کانرز در سال 1997 نیز شامل دو نسخه کوتاه و بلند میباشد. این مقیاس در مقایسه با مقیاس قبلی، مشکلات رفتاری بیشتری را ارزیابی میکند. نسخه بلند آن دارای 80 سؤال میباشد که برای تکمیل آن، 15 تا 30 دقیقه لازم است. نسخه کوتاه شامل 26 سؤال میباشد که به 5 تا 10 دقیقه وقت نیاز دارد. در این پژوهش از نسخه کوتاه استفاده شده است که 4 خرده مقیاس بیشفعالی، بیتوجهی، تکانشگری و ارتباط با همسالان را میسنجد. این فرم توسط والدین درجهبندی میشود. هر سؤال به وسیله چهار پاسخ (به هیچ وجه، فقط کمی،تقریباًزیاد و بسیار زیاد ) درجهبندی شده است و به ترتیب 0، 1، 2 و 3 کدگذاری میشود. کانرز در سال 1999 پایایی این مقیاس را 0/90 گزارش نمودهاست. در ایران نیز پایایی این مقیاس را با آلفای کرونباخ 0/93 بیان کردهاند و اعتبار آن نیز دامنهای از 0/64 تا 0/88 را شامل میشود. اعتبار این پرسشنامه از سوی مؤسسه علوم شناختی 0/85 گزارش شده است (علیزاده، .(1384 در پژوهش حاضر جهت ارزیابی و تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی از این فرم استفاده گردید.

2.3. مقیاس درجهبندی مشکلات رفتاری کانرز (فرم معلم):
این مقیاس دارای دو فرم است: فرم بلند 39 سؤالی و فرم کوتاه 28 سؤالی. این فرم توسط معلم درجهبندی میشود. هر سؤال به وسیله چهار پاسخ (به هیچ وجه، فقط کمی، تقریبا زیاد و بسیار زیاد) درجهبندی شده است و به ترتیب 0، 1، 2 و 3 کدگذاری میشود. در این پژوهش از فرم بلند 39 سؤالی استفاده میشود. این فرم دارای 3 بعد رفتار کودک در کلاس، مشارکت و همکاری گروهی و نگرش به مراجع قدرت میباشد. کانرز در سال 1999 پایایی این مقیاس را 0/90 گزارش نمودهاست. همچنین در ایران نیز پایایی این مقیاس را با آلفای کرونباخ 0/93، و اعتبار آن را دامنهای از 0/64 تا 0/88 بیان کردهاند (علیزاده، .(1384 در پژوهش حاضر، جهت ارزیابی و تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی از این فرم استفاده گردید.

3.3. آزمون ترسیم آدمک گودیناف- هریس:
یکی از معروفترین و عملیترین آزمونهای تصویری ، آزمون ترسیم آدمک بوده که به وسیله فلورانس گودیناف1 در سال 1926 نمرهگذاری شده است. مهمترین هدف این آزمون، تعیین درجه هوشمندی سن عقلی و هوشبهر کودک است (پاشا شریفی، .(1376 این آزمون در سال 1963 توسط هریس مورد تجدیدنظر قرار گرفت و به صورت کاملتری طراحی شد. این آزمون برای سنجش سن هوشی افراد بین 3 تا 13 سال معرفی شده است، اما در مورد کودکان 5 تا 10 ساله از دقت و اعتبار بیشتری برخوردار است. ضریب همبستگی این آزمون با آزمون استنفورد بینه،74 2 درصد گزارش شده است (گنجی و ثابت، .(1382 در پژوهش حاضر از این آزمون برای سنجش نمره هوشبهر آزمودنیها جهت همتاسازی آنها در دو گروه آزمایش و گواه استفاده گردید.


4.3. آزمون ارزیابی :IVA-PLUS
IVA-PLUS یک آزمون پیوسته دیداری و شنیداری 13 دقیقهای است که 2 عامل اصلی یعنی کنترل واکنش و توجه را مورد ارزیابی قرار میدهد. این آزمون بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی دی اس ام IV تدوین شده و به تشخیص و تفکیک انواع اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، میپردازد. این آزمون برای افراد 6 سال به بالا و بزرگسالان قابل اجرا میباشد. مدت زمان اجرای این آزمون (همراه با بخش آموزش)حدوداً 20 دقیقه میباشد. تکلیف آزمون شامل پاسخ یا عدم پاسخ (بازداری پاسخ) به 500 محرک آزمون است. هر محرک فقط یک و نیم ثانیه ارائه میگردد. بنابراین آزمون به حفظ توجه نیاز دارد (دخیلی، .(1394 نتایج مطالعات نشان میدهد که آزمون IVA حساسیت کافی (%92) و قدرت پیشبینی درست (%89) را برای تشخیص درست اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی در کودکان دارد. اعتبار آزمون در روش باز آزمون نشان میدهد 22 مقیاس IVA با یکدیگر رابطه مستقیم و مثبت (%46-%88) دارد0 در پژوهش حاضر، از این آزمون جهت ازریابی میزان اثرگذاری مداخله مربوطه (توانبخشی شناختی رایانهیار) بر متغیر وابسته بازداری پاسخ آزمودنیها، استفاده گردید.
5.3. ابزار مربوط به مداخله Captain’s log
برنامه Captain’s log اولین بار توسط شرکت Brain Train در سال 2008 طراحی گردید. نسخه اولیه در دو نسخه ارزیابی و آموزشی ارائه گردید. بعدها در سالهای 2011 و 2014 نسخه نهایی این برنامه ارائه شد. این برنامهاساساً برای ارتقاء توانمندیهای ذهنی افراد طراحی شده است. تمرینات به گونهای طراحی شدهاند که به بهبود عملکرد افرادی که مبتلا به اختلالاتی نظیر نارسایی توجه/ بیش-فعالی، اختلال یادگیری، آسیب مغزی، مشکلات رشدی و تحولی، عقب ماندگی ذهنی و سایر اختلالات روانپزشکی که باعث آسیب به عملکرد شناختی میشوند، کمک میکند. مطالعات متعددی در ارتباط با کارآمدی این ابزار و سایر ابزارهای این شرکت صورت گرفته است (سنفورد و سنفورد، .(2000 در این پژوهش تعدادی از تکالیف مربوط به کارکرد شناختی بازداری پاسخ این برنامه، جهت مداخله توانبخشی مورد استفاده قرار گرفت.

.4 روش اجرای پژوهش:
ابتدا پرسشنامهکانرز، فرم والد و معلم جهت تشخیص اختلال، توسط هریک از والدین و معلمانِ افراد معرفی شده از سوی مدارس و مطبهای روانپزشکی شهر آبادان تکمیل گردید. در مرحله بعد از بین آنها 30 نفر، که تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی را دریافت کرده و واجد شرایط پژوهش بودند، انتخاب شدند. سپس برای همه افراد نمونه، آزمون ترسیم آدمک گودیناف- هریس، جهت ارزیابی نمره هوش آنها اجرا شد. پس از همتاسازی افراد بر اساس نمره هوشبهر و سنشان، نمونهها را به صورت تصادفی در 2 گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) جایگذاری کرده و آزمون ارزیابی IVA-PLUS برای هر دو

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید