بخشی از مقاله


بررسی تطبیقی همپوشانی معانی در معماري ژاپن و مینیاتور ایران


چکیده

مینیاتور، هنر ظریف نقاشی است که به جز ایران مشابه آن را در ژاپن و خاور دور و چین نیز می توان مشاهده کـرد. ایـن هنـر بـا ابعاد کنونی هنري ایرانی محسوب می شود که مکتب هاي مختلف همانند مکتب عباسی (بغداد)، مکتـب مغـول، مکتـب هـرات را گذرانده و با ظهور صفویه و انتقال مرکز هنري ایران از هرات به تبریز در شیوه آن نیز تحول بوجود آمـده اسـت.به نظـر مـی رسـد شباهت هایی میان هنر مینیاتور در ایران با هنر و معماري سایر هنر ها از جمله معماري ژاپن وجود داردو در این پژوهش ابتـدا بـه معرفی ویژگی هاي معماري ژاپن پرداخته سپس با تعریف هنر مینیاتور و نحوه به کار گیري آن در ایران به بررسـی شـباهت هـاي این هنر با معماري ژاپن می پردازیم.روش مورد استفاده در این نوشتار، توصیفی-تحلیلی بوده و ابزار گردآوري اطلاعـات، کتابخانـه اي و مرور متون و مقالات علمی بوده است.

واژههاي کلیدي: هنر ایرانی ، نقاشی ، مینیاتور ، معماري ژاپن ، مکتب هرات.

-1 مقدمه:

کشور ژاپن داراي پیشینه اي غنی از معماري سنتی-آئینی بوده و مفاهیم و فضاهاي متفاوتی در طول زمان مناسب با این ایین هـا و سنت ها شکل گرفته است. به گونه اي که معماري سنتی-ایینی ژاپن داراي اصول تعریـف شـده اي در طراحـی فضـاي معمـاري است. بطور کلی تاریخ فرهنگ وتمدن ژاپن در پنج دوره قابل تقسـیم بنـدي اسـت: -1دوران باسـتان-2دوره اغـاز تـاریخ--3قـرون وسطی--4دوره قبل از مدرنیزه شدن--5دوره جدید. سرزمین ژاپن در طول تاریخ ردپاي حضور ادیان و ائـین هـاي متفـاوتی بـوده است.ائین کهن،شینتو،بودیسم، ائین کنفیسیوس و تاتوئیسم اولیه ژاپن بوده که زمان شکل گیري انها از 6000 سال قبل از میلاد تا قرن هفتم میلادي است.متناسب با این سابقه کهن، ژاپن داراي پیشینه اي غنی از معناري سنتی-ائینی بوده و مفـاهیم و فضـاهاي متفاوتی در طول زمان مناسب با اي ایین ها و سنت ها شکل گرفته است. به گونه اي که معماري سنتی-ایینی ژاپـن داراي اصـول تعریف شده اي در طراحی فضاي معماري است.(گاردنر،.(1378 هنر مینیاتور نیز از بغداد شروع شد و پس از بغداد مراکـز ایـن هنـر ایرانی به تبریز و اصفهان و شیراز و هرات انتقال یافت که هر یک ویژگیهاي خاص خود را داشت، به طـور کلـی مینیـاتور در دوره تیموریان (قرن نهم) به اوج کمال و رونق رسید.(زندي،.(1382 در مورد تاریخچه این هنر برخی از پژوهشگران عقیده دارند: شخصـی به نام غیاث الدین هنر مینیاتور را از چین به ایران آورد و مینیاتور چینی در ایران تکامل یافت و با گذرانـدن مراحـل پیشـرفت بـه تدریج از مینیاتور چینی متمایز شد.از بررسی هاي تاریخی چنین استنباط می گردد که هنرمندان مینیاتورساز ایرانی طراحی رنـگ آمیزي و مجسمه سازي چینی را با ادراك و ذوق خاص خود تغییر داده و دگرگونی هائی در آن بوجود آورده اند. به هرحال، اگر چه واژه مینیاتور در نگاه اول بیگانه می نماید اما شک نیست مینیاتور با ابعاد کنونی هنري ایرانی است که مکتب هاي مختلف هماننـد مکتب عباسی (بغداد) مکتب مغول، مکتب هرات را گذرانده و با ظهور صفویه و انتقال مرکز هنري ایران از هرات به تبریز در شـیوه آن نیز تحول بوجود آمده است. با انتخاب اصفهان به پایتختی و حمایت همه جانبه اي که از هنرمنـدان و نقاشـان و نگـارگران بـه عمل آمد نقاشان چیره دستی ظهور کردند که شاهکارهاي آنان امروز زینت بخش موزه هاي جهـان اسـت در ایـن عصـر بـه دلیـل گسترش ارتباط ایران با کشورهاي اروپائی و آسیائی هنر ایران به کشورهاي بیگانه معرفی شد و دوران صفویه آغاز فصل تـازه اي در تاریخ مینیاتور ایران به حساب آمد در زمان صفویه هنرمندانی همچون رضا عباسی، محمد زمان نگارگر، محمـد قاسـم مشـهور بـه سراجاي نقاش و محمد یوسفمصّور که با خلق آثار بی بدیل و منحصر بفرد این هنر را به نهایت اعتلاء رسـاندند. در دوران معاصـر مینیاتور ایرانی جلوه درخشانی داشته و در طی صد سال اخیر آثار ممتازي بوجود آمده که بحث در بـاره جزئیـات آن سـخن را بـه درازا خواهد کشاند.(مسکوب،(512:1378

اهداف تحقیق:

در پی این هدف این نوشتار ابتدا به بررسی ادیان در ژاپن، اصول و آئین هاي آن پرداخته شده و با ارائه مفاهیم و اصول معماري سنتی-آئینی ژاپن به بررسی تطبیقی هنر مینیاتور ایران در چگونگی تبلور این مفاهیم پرداخته می شود و شناخت وجوه تشابه معماري ژاپن و هنر مینیاتور ایران مورد بررسی و کاوش قرار می گیرد.


-2 اصول معماري ژاپنی:

معماري ژاپن در وهله ي اول به مسکن هاي چاله مانند و ساختمان هاي ساده با بام کهگلی روي پایه هاي خیزرانی محدود می شد، ولی آنچه از هانیواها می آموزیم این است که معماري چوبی تا سده پنجم به مراحل تکمیل یافته اي رسیده بود، و برخی ساختمان ها داراي ویژگی هایی چون ساخته شدن در دو طبقه، با بام هاي شیبدار و شیروانی هاي تزیین شده بودند.( گاردنر،
(1378

معماري ژاپن همانند سایر هنرها مثل نقاشی و پیکر تراشی از مدلهاي چینی پیروي کرده که سبک دوره تانگ را می توان از روي مجموعه هاي معابدي مانند هوریوجی ، کندو یا توداي بی که هنوز پابرجا هستند بازسازي نمود.معماري ژاپن پیوندي عمیق و منطقی با طبیعت برقرار کرده است. تقریباً تمام مواد ساختمانی ریشه گیاهی دارند. چنانکه درجه حرارت ، آب و هواي مرطوب باعث شده که 90% جزایر ژاپنی تحت پوشش گیاهی قرار گیرند. الوارهاي گونه هاي مخصوصی همانند گیاهان مخروطی همچون سدر، کاج ، سرو صنوبر براي ساخت اسکلت و استخوان بندي ساختمان و از درختانی برگ ریز چون : بلوط ، شاه بلوط براي تزئینات منزل در معماري سنتی استفاده می شده است. کاغذ ساخته شده درخت توت براي کاغذ درهاي کشویی (شوجی) مورد استفاده قرار می گرفت. چوب خیزران براي دیوارهاي خراطی شده که روي آن را ترکیبی از خاك رس، ماسه و کاه فرا می گرفت.

بوریا (کف پوش) تاتامی مهمترین کفپوشی بود که از پوشال برنج کوبیده شده و در درون بوریاي بافته شده از نی قرار می گرفت ، بکار می رفت.(اعتضادي، (1379 اصول معماري سنتی ژاپنی به این شرح است :

کارکردگرایی : در معماري ژاپنی تطابق کالبد طرح با کارکرد آن، چه در مقیاس بنا و چه در مقیاس مبلمان، یک اصل مهم به شمار میرود. طراح هر جزء را با توجه به کارکردي که بر آن مترتب است به گونه اي خاص شکل میدهد. استانداردسازي بر مبناي نوع و شیوه استفاده از اجزاء وهمچنین در نظر گرفتن فیزیولوژي استفاده کنندهفبهره گیري از دانش ارگونومی ویژگی معماري ژاپنی است که رفاه و آسایش استفادهکننده را هدف نهایی خود قرار می دهد. به عنوان مثال میز در مساحت خاص و مورد نیاز خود در ارتفاعی از زمین تعریف میشود که فرد بتواند بر محیط پیرامون و فعالیت مورد نظر خود مسلط بوده و احساس راحتی نماید. (محمودي و خدادادي، (1386

تطابق با تناسبات: از دیگر نکات قابل تأمل در معماري ژاپن شناخت مخاطب یا »استفاده کننده« پیش از شروع طراحی است.
ویژگیهاي فیزیولوژیکی و روانشناختی برمبناي رده سنی استفاده کننده از فضا شناخته میشودطراحیِ. منطبق با نیازهاي جسمی و روحی، عامل مهمی در موفقیت طرحها و رضایت و آسایش استفاده کنندگان است. مبلمانی که براي انسان طراحی میشود بیشک هماهنگ با جسم اوست و لذا سن انسان نیز در آن تأثیرگذار خواهد بود. دریافت متفاوت یک کودك و یک بزرگسال به دلیل ارتفاع دید متفاوتشان نقش تعیین کنندهاي در طراحی چشماندازهاي فضا خواهد داشت. سالمندان نیز با توجه به ضعف هاي جسمانی و توانایی هاي محدود، به فضاها و مبلمانی با ابعاد، رنگ و بافت متفاوت نیاز دارند. (گروتر، (1383

تلفیق با طبیعت : معماري و ساخت و ساز بنا بعنوان یک مداخله در بستر پیرامونی،- که تأثیر زیادي بر محیط میگذارد و به تبع آن، از آن نیز تأثیر میپذیرد- به نوع نگرش انسان¬هاي هر منطقه نسبت به طبیعت بستگی دارد. در نگرش شرقی توجه به طبیعت و قائل بودن بعد ماورایی براي آن، در نحوه دخل و تصرف در طبیعت و حضور و تلفیق آن با معماري نقش مؤثري داشته است.این نکته که از گذشتههاي دور در سرزمین هاي شرقی همواره جزیی از طبیعت مورد پرستش واقع شده، خود گویاي ارزشی معنوي است که در جهانبینی شرقی براي طبیعت قائل بودهاند. این امر در باغ سازي ژاپنی به تلفیق ارگانیک بنا با محیط پیرامون منجر شده است به گونهاي که ساختمان برمحیط اطراف غلبه ندارد و ساماندهی باغ به صورت ارگانیک، طبیعت بکر را در ذهن تداعی میکند.ارزش معنوي طبیعت در فرهنگ ژاپن علاوه بر استفاده از مصالح طبیعی بکر، منجر به بهرهگیري و حضور بیشتر طبیعت در معماري شده است. طراح ژاپنی با گشودن بازشوهاي ساختمان رو به بهترین مناظر زیباي طبیعی به دنبال آن است تا نیازهاي روحی استفاده کننده را نیز از این طریق پاسخ گوید و چشمها و گوشها را در جهتی سوق دهد که دریافت بیشتري از طبیعت داشته باشد. بهرهگیري از مصالح طبیعی و حضور طبیعت در عرصه فضاهاي داخلی در اجزاء و اثاثیه ساختمان نیز دیده میشود.(امیرخانی،رنجبروپورجعفر، (19:1387

فضاهاي سفید و سیاه: امروزه تشبیهات و مثال هاي گوناگونی در جهت تعریف کاربردي و مفهومی تر چگونگی کارکرد فضاها و نحوه تطابق آن با کالبد طرح ارائه می شود. در این خصوص »کوجیما« و »آکاماتسو« فضاهاي یک اثر معماري را به دو دسته

»سیاه« و »سفید« طبقهبندي میکنند: » (5)سیاهها« فضاهایی هستند که فعالیتهاي مشخصی را پاسخ میدهند و »سفیدها« فضاهایی محسوب میشوند که فعالیت ویژهاي در آن روي نمیدهد و از آنها به عنوان مفصل ارتباطی فضاهاي »سیاه« استفاده میشود. با این وجود باید به خاطر داشت چنانچه فضاهاي سفید تنها پیوند میان فضاهاي سیاه را ایجاد کند، شریانی ارتباطی به وجود میآید که روح حیات و سرزندگی را در خود ندارند.در معماري سنتی ژاپن خانه ها با پلانی مربع شکل و ستونی در وسط ساخته می شد و فضایی مسقف و نیمه باز گرداگرد محیط بیرونی خانه شکل می گرفت که فقط کارکرد یک راهروي ارتباطی را نداشت بلکه فضاي مکث، سکون و تفکر نیز به شمار می رفت. تداوم این نگاه که به وضوح از نظریات این دو معمار معاصر قابل برداشت است، موجب شده تا در طراحی هاي آنها راهرو تنها گذرگاه نباشد. راهپله نیز مسیري باریک و نامطلوب به شمار نمیرود که با اختصاص دادن باقیماندههاي پارچهاي که از آن لباسی بر تن سایر فضاها دوختهایم به وجود آمده باشد. این فضا نیز میتواند هویتی مشخص و مستقل یابد. فضاهایی که با عنوان »سیاه« نام گذاري شده اندلزوماً نباید فضایی براي انجام فعالیتهاي روزمره زندگی باشند. فضاهایی مختص خوردن، خوابیدن، دور هم نشستن و گفتگو کردن در منظومه خانههاي مسکونی بارها و بارها تکرار شدهاند. میتوان حضور عناصر معنوي ژاپن را در محل زندگی انسان به گونهاي دیگر دید. حجم ساده و فضاي ناب و خالص به واسطه مظروف خود معنا و هویت مییابد. این عناصر به فضاي داخلی جهت میدهد و افراد خانه را وامیدارد تا پشت به آن ننشینند. در اینجا حضور یادگارها و یادآوريهاي معنوي و مقدس و پاك، عملکرد مستقل و منحصر به فرد یک فضا را تعریف میکند. (موسوي،(118:1379

پنجره ـ تابلویی از طبیعت : توجه به طبیعت و بعد ماورایی آن و تلفیق ارگانیک بنا با محیط پیرامون گاه تا آنجا پیش میرود که طبیعت تنه اصلی را تشکیل داده و عناصر و مبلمان قرار گرفته در آن شاخههایی روییده از این درخت به شمار میروند.

مجموعه در هم تنیده این دو معماري را شکل میدهد که فضاي درون و بیرون آن مرزي نمیشناسد. در این صورت عناصر موجود در فضاي معماري نه تنها تیغ برنده طبیعت نخواهد بود، بلکه زندگی را در کالبد آن معنا میکند. طبیعت ظرف ومبلمان، مظروف آن خواهد بود. (مظفري خواه و گودرزي،(19:1391

-3 مینیاتور:

»مینیاتور« در لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و نیمه اول قـرن حاضـر در زبـان فارسی امروز مصطلح گردید که در معناي واقعی به مینیاتورهاي ایرانی یا کشورهاي دیگر منحصر نمیشود، بلکه هـر شـیء هنـري ظریف و ریز که به هر سبک و شیوهاي ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده میشود. در حال حاضر در ایران به نقاشیهاي ایرانی، چه قدیمی و چه جدید، که از سبک و روش غربی پیروي نکرده و داراي خصوصیات نقاشـی سـنتی باشـد، مینیـاتور میگوینـد. و ایـن موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است. کلمه از واژه لاتین می نیوم مشتق شده است، و آن کلمه براي رنگ آمیـزي قرمز در قرون وسطی در نسخه هاي مذهب بکار رفته است. (مسکوب، (513:1378

اصول تصویرسازي در مینیاتور: در نقاشی مینیاتور، تصاویر شباهتی با عالم واقع ندارنـد. حجـم و سـایه روشـن هـم بـه کـار نمیرود و قوانین مناظر رعایت نمیشود. هنرمند به کشیدن پیکرهاي انسانی تأکید چندانی ندارد. بلکه علاقه او بیش از هر چیز بـه کشیدن لباسهاي فاخر بر تن شخصیتهاي خود است و گاهی براي نشان دادن شکل خاص پوشاك، دست و پا را میپوشاند. حتی گاه قامت را بلندتر نشان میدهد تا بهرهگیري از امتیاز قباي بلند میسر شود. در مینیاتور چهره افراد بیشتر در سنین جوانی ترسیم شده است که این چهرهها به آدمکهاي بدون جنسیت شباهت دارند. (مظفـري خـواه و گـودرزي،.(10:1391 امـا در چهرههـاي پیـر اینگونه بیجنسیتی وجود ندارد. در اغلب تصاویر، آفتاب بهاري میدرخشد. درختان میوه، اغلـب مملـو از شـکوفهو برگاسـت. امـا گاهی هم با درختانی عاري از برگ روبهرو میشویم. اسبها نیز اغلب از پهلو دیده میشوند و به ندرت میتوان اسبی را از روبهرو و یا پشت مشاهده کرد. هنرمندان در کنار نقاشی مینیاتور، طراحی به شیوه قلمگیري را نیز انجام میدادند و بـراي آن ارزش خاصـی قائل بودند. این طرحها را مجموعهاي از خطوط منحنی کوتاه و بلند، در نهایـت ظرافـت و زیبـایی تشـکیلمیدهند کـه گـاهی بـا استفاده از یک یا دو رنگ، همراه با رنگ طلایی، اثر به پایان میرسد. با نگاهی به این طرحها میبینیم که عنصر خـط و حالتهـاي مختلف آن، بر رنگ ترجیح دارد. قدیمیترین این طرحها که با قوانین نقاشیهاي مینیاتور منطبق است به دوران مغول و تیموریان میرسد. در طراحی این هنرمندان خطوط گویی میخواهند حرکت کنندظاهراً. به جهت معینی میروند و چیزي را نشان میدهند.

خم میشوند، برمیخیزند و یا گرد هم میآیند. در همه حال چشم در تعقیب آنهاست و نمیتواند از حرکت باز ایستد. این خطوط گاهی به صورت مارپیچ در فضاي بالا، ابر را القا میکنند و گاه به صورت منحنیهاي کوتاه و بلند مطرح میشوند. ایـن حرکـت نـه تنها در طراحی، بلکه در آثار هنري ما نیز به چشم میخورد. همین طور گفته اند که: مینیاتور (در نقاشی) عبارت از تصویر کوچکی است که در پرداختن آن ریزه کاري بکار رفته باشد و آن در حقیقت نوعی نقاشی است که خاص مشرق زمین (چین و ژاپن و بویژه ایران) است، که در آن قواعد علم مناظر و مرایا (نورشناسی) و کالبدشناسی رعایت نمی شود ، و رنگ آمیزي در آن جنبـه تزیینـی دارد، و جزئیات آن با ریزه کاري هاي خاص نشان داده می شود. بـه معنـی عـام، هـر نقاشـی بـه قطـع کوچـک اسـت. (مسـکوب، (516:1378
مینیاتور در ایران: در حال حاضر در ایران به نقاشی هاي ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروي نکرده و داراي خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفتـه شـده اسـت. در نقاشی هاي مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایـا رعایـت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالاي آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت

"سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ي چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نـیم رخ و بـه ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهاي انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ي او بیش از هر چیز بـه کشیدن لباس هاي فاخر بر تن شخصیت هاي تصویري خود است و گاهی براي نشان دادن شکل خاص پوشاك، دست و پـا را مـی پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیري از امتیاز قباي بلند،مُیسر شود. (سیف، (34:1370
با بررسی نقاشی هاي بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادي بین جامه ي مرد و زن دیده نمـی شـود. تـا این که در زمان شاه عباس صفوي قباهاي بلند و گشاد، جاي خود را به نیم تنه هاي کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلنـدي آنها تا بالاي زانو می رسید،غالباً با پوست، لبه دوزي می شد و روي آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنهـا اضـافه شد که روي شانه می انداختند و گوشه ي آن را مانند روسري روي سر می کشیدند. در نقوش کاشیکاریها هم شاهد ایـن حرکـت هستیم، در بیشتر آنها حرکت نقوش به سوي یک نقطه است و گاهی هم این موضوع در پیچش اسلیمی ها بیان شده است. بر ایـن اساس ، در تمام آثار هنرمندان اهل نظر این حرکت وجود دارد که هر کدام به زبان خویش بیان کرده اند و هنرمند طراح هم بـراي آرامش درونی و راز و نیاز، این خطوط را بر روي کاغذ آورده است. در زمان کمال الدین بهزاد و شـاگردانش ، بـه ایـن شـیوه توجـه بیشتري شد و این توجه تا زمان صفویان ادامه داشت. اما هنرمندان دوره ي صفوي به طراحی قلم گیري رغبت بسیار نشان دادنـد.

در ابتدا محمدي مصور بیش از هر هنرمند دیگري به این شیوه پرداخت. هنرمندان کارگاه شاه عبـاس نیـز بیشـتر کارهایشـان بـه طراحی هاي تک ورقی اختصاص پیدا کرد. تا اینکه سبک "طراحی با قلم" به وسـیله ي رضـا عباسـی – مهمتـرین نقـاش مکتـب اصفهان- به اوج کمال خود رسید و تا اواخر قرن یازده هجري به وسیله ي شاگردان رضا عباسی اشاعه یافت. موضوع ایـن طرحهـا، معمولاًشکار و شکارچیان، حیوانات مختلف،پرندگان،اژدها،سیمرغ و اژدها،فرشتگان، دیوان ،دراویش،چوپانـان همـراه بـا گوسـفندان خود،استاد و شاگرد،جوانان در حالتهاي مختلف نشسته و ایستاده،زندگی روستایی و کشاورزي واتفاقات مهم تاریخی اسـت و گـاهی براي تزئین حاشیه ي اشعار و نوشته هاي کتب خطی نیز استفاده شده است.(سیف، (42:1370

مینیاتور ایرانی و جهان شناسی اسلامی: به دلایلی هنر مینیاتور نمیتواند هنري مقدس باشد.ولی تا ان حد که بـه صـرافت نفص تلفیق یافته است با انچه که می توان مفهوم حیات و جهان شناسی اسلامی نامید, کم و بیش خـواه بـه شـکل ظهـور و بـروز فضایل و یا در ضمن به صورت منعکس ساختن یک شهود عرفانی,از یک نوع جـو معنـوي برخـوردار اسـت.( آلکسـاندر پاپـا دوپولـو،

(98:1362

ضد پرسپکتیو در نقاشیهاي اسلامی: عدم رعایت پرسپکتیو در اثار نفیس اسلامی بخصوص در مینیاتورهاي ارزنده که نبوغ هنري هنرمندان مسلمان را از پس قرن ها به اثبات می رساند در اثر بی اطلاعی از علم پرسپکتیو نبوده,بلکه بلعکس با اگاهی کامل به حذف این پدیده مبادرت ورزیده اند.انها اصول و قوانین مناظر و مرایا را در همان ابتداي راه شناسایی و به دلیل خواسـتهایی کـه داشتند براي نیل به عدم رعایت واقع گرایی در شکل(اصل عدم رعایت ظواهر طبیعت) از بکار بردن ان دوري جسـته وترسـیم سـه بعد نمایی را به دو بعد نمایی مبدل ساخته و بر طبق معیار و قوانین زیبایی شناسی اسلامی،به ترسیم اشکال و عناصري دسـت زده اند که مفاهیمی بزرگ و ارزششمند را در خود جاي دارد،این نیز دلیل دیگري جهت اگاهی انها در حذف پرسپکتیو و یا بـه عبـارت دیگر در دوري از تقلید و کپی برداري محض از ظواهر طبیعت می باشد.(صبا، (164:1377

درونمایه هاي اصلی مینیاتور ایران شکار،عشق،پادشاهی(تاج و تخت) و رزم وبزم است که بیشتر از ادبیات و بویژه شعر برگرفته شده است.اما ادبیات بویژه شعر از، یا خود پیوسته از تاریخ( اساطیري،حماسی،یا واقعی) مایه میگیرد و یا در حال و هوایی عرفانی به سـر می برد.(فردوسی و نظامی یا عطار،مولانا، حافظ و...) در نتیجه نقاشی، جهانی تاریخی یا عرفانی و یـا هـر دو را بـه نمـایش در مـی آورد.( مسکوب، (520:1378

برخلاف نقاشی مغرب زمین دورنما(پرسپکتیو) در مینیاتور وجود ندارد.اندازه دور و نزدیک یکی است و انچه دورتر اسـت نـاگزیر در بالاي مجلس جاي می گیرد.دنیاي تصویر شده نه تنها مانند رویه کاغذ مسطح و دو بعدي است بلکه بیرون و درون هـم از یکـدیگر جدا نیستند؛ از این دیدگاه همه ي اندرونی بیرونی است؛نقاش براي نشان دادن خانه،باغ یا درون هر دژ و دروازه اي دیوار را نادیـده می گیرد.در نتیجه نقش دور و نزدیک در پیش زمینه ي مجلس می افتد.از این رو بیننده باید بداند چگونه تماشا کند،باید اهـل راز و با رمز دیدن اشنا باشد. .(صـبا،.(162:1377 تداخل طبیعت و معماري،حضور همیشـگی طبیعـت و طبیعـت همیشـه بهـار یعنـی باغ،حضور همیشگی نور حتی در اسمان شب تاریک ماه یا روشنی چشـمه اب حیـات در ظلمـات ار ویژگـی هـاي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید