بخشی از مقاله
بررسی دیدگاه مبتنی بر منابع و چالش هاي آن در بکارگیري قابلیت هاي سیستم هاي اطلاعاتی
چکیده
همگام با بکارگیري سیستم هاي اطلاعاتی بعنوان مزیت رقابتی پایدار براي سازمان ها، شناخت و تجزیه و تحلیل تئوري بر مبناي منابع جهت بررسی اینکه چگونه منابع و قابلیت هاي IS بر روي عملکرد شرکت تأثیر می گذارند بسیار حائز اهمیت می باشد. لذا شناسایی محرك هایی که بتواند سازمان را به سمت عملکرد بهتر سوق دهد می تواند براي ایجاد مزیت هاي رقابتی سازمان سودمند باشد. هدف از این مقاله بازبینی مختصري از رویکرد مبتنی بر منابع جهت بسط و توسعه در تحقیقات IS است که بتواند پتانسیل هاي بالقوه براي قابلیت هاي سیستم هاي اطلاعاتی را جهت بهبود عملکرد سازمانی و ایجاد مزیت رقابتی در تحقیقات آتی فراهم آورد.
واژههاي کلیدي: قابلیت هاي سیستم هاي اطلاعاتی، رویکرد مبتنی بر منابع، عملکرد سازمانی
-1 مقدمه
فقدان دلایل کافی وجود دارد مبنی براینکه چگونه خدمت به مشتریان از طریق عملکرد سازمان بطور سیستماتیک مورد ارزیابی قرارگیرد و این که چگونه قابلیت هاي IS به منظورتسهیل فعالیت هاي سازمان بکارگرفته شوند. لذا ما ازدیدگاه مبتنی بر منابع[1] 4 سازمان استفاده می کنیم و معتقدیم که تأثیر قابلیت هاي IS ، سازمان را به عملکرد بهتر جهت پاسخگویی به مشتریان قادر می سازد و این به نوبه خود، منجر به بهبود عملکرد سازمان می شود.
دیدگاه مبتنی بر منابع معتقد است که منابع شرکت، آنها را قادر می سازد که به مزیت رقابتی دست پیدا کنند و به عملکرد عالی در بلند مدت دست پیدا کنند.[1] در بررسی هاي تجربی از عملکرد شرکت با استفاده از RBV پی برده شد که نه تنها تفاوت هایی مابین شرکت ها در صنایع مشابه وجود دارد بلکه محدودیت هایی نیز در گروه هاي این صنایع وجود دارد
.[2] این تفاوت ها اقتضا می کند که تأثیرات اشخاص، منابع مخصوص شرکت بر روي عملکرد مهم و قابل توجه گردد .[3] ازدیدگاه RBV، قابلیت هاي IS سازمان بعنوان محرکی تعریف می شوند که منابع برمبناي IS را با قابلیت ها یا منابع دیگر ترکیب می کنند .[4,5] به عبارت دیگر تئوري بر مبناي منابع پیشنهاد می کندکه منابع بوسیله ي تعداد زیادي از شرکتهاي رقابتی بکار گرفته می شوند. یعنی منابعی می توانند اختلاف در عملکرد یک فرآیند را در تمام شرکتهاي رقابتی تشریح کنند که جزو منابع کمیاب وگران باشند. فقط هنگامی که منابع براي تقلیدکردن، باارزش، نادر و هزینه زا هستند می توانند اختلاف درعملکرد فرآیند ها را در تمام شرکتهاي رقابتی تشریح کنند . [1]
-2 رویکرد مبتنی بر منابع چگونه به تحقیق هاي IS کمک می کند؟
یکی از چالش هاي اصلی که نظریه پردازان RBV با آن روبرو هستند این است که چگونه منابع را تعریف نمایند. محققانی که علاقمند به RBV هستند تنوعی از واژه هاي متفاوت را براي منابع شرکت به کار می برند که شامل شایستگی ها[6]، مهارت ها[7]، دارایی هاي استراتژیک[8]، دارایی ها[9] و کالاها[10] می باشند. این ازدیاد تعاریف و طبقه بندي ها براي تحقیقات کاربردي RBV مشکل ساز شده، به طوري که اغلب مبهم است که منظور محققان از اصطلاحات کلیدي تحقیق چیست.[11] به منظور ساده کردن تفسیر تئوري RBV ، تعاریف واضحی از واژه هاي مرتبط مفید است. در این مقاله، منابع را به عنوان مجموعه ي دارایی ها و قابلیت هایی تعریف می نماییم که به منظور شناسایی و واکنش به تهدیدها و فرصت هاي بازار دردسترس و مفید هستند.[12] به علاوه، دارایی ها و قابلیت ها مجموعه اي از منابع در دسترس شرکت تعریف می شوند.
دارایی ها به عنوان هرچیز قابل لمس یا غیر قابل لمس شرکت تعریف می شوند که در فرآیندهایی براي ایجاد، تولید و یا ارائه ي محصولات ( کالاها یا خدمات) به بازار، کاربرد دارند در صورتی که قابلیت ها شیوه هاي قابل تکراري از فعالیت هاي دارایی ها می باشند که به منظور ایجاد، تولید و یا ارائه ي محصولات به بازار مورد استفاده قرار می گیرند .[13] دارایی ها باید به عنوان ورودي ها به یک فرآیند، یا به عنوان خروجی هاي یک فرآیند مورد استفاده قرار گیرند. دارایی ها یا باید قابل لمس باشند(مانند سخت افزار سیستم هاي اطلاعاتی، زیرساختارهاي شبکه) یا غیر قابل لمس باشند(مانند ثبت امتیازهاي نرم افزاري، روابط قوي با فروشنده). درمقابل، قابلیت ها ورودي ها را یه خروجی هاي با ارزش تر تبدیل می نمایند. قابلیت ها شامل مهارت هایی مانند توانایی مدیریتی یا تکنیکی، یا فرآیند هایی مانند توسعه یا یکپارچه سازي سیستم ها می باشند
.[12]
ارتباط مابین منابع IS و عملکرد شرکت بوسیله ي تعدادي از محققان مورد بررسی قرار گرفته است. براي مثال، پاول و همکارش منابع سیستم هاي اطلاعاتی را به سه طبقه تقسیم کردند: منابع انسانی، منابع تجاري و منابع تکنولوژي .[14] برخی از بررسی ها منابع را به دو طبقه ي کلی یعنی دارایی هاي IS (منابع بر مبناي تکنولوژي) و قابلیت هاي IS (منابع بر مبناي سیستم ها) تقسیم نموده اند. محققان پیشنهاد کرده اند که دارایی هاي IS (مانند زیر ساختارها) آسان ترین منابع براي رقبا به منظور الگوبرداري نمودن از منابع شرکت هاي دیگر می باشد و لذا، آسیب پذیر ترین منبع به منظور ایجاد مزیت رقابتی پایدار براي شرکت می باشد . در مقابل، دلیل کافی وجود دارد مبنی براینکه مزیت رقابتی شرکت اغلب به استقرار مناسب قابلیت ها و همچنین دارایی هاي شرکت بستگی دارد.
-1-2 تکمیل کنندگی منابع
توسعه ي تجربی و مفهومی از RBV منجر به شیوه اي مفید براي تجزیه و تحلیل ارزش استراتژیک منابع می شود. نگرش هاي بیشتر به ویژگی هاي منابع به ایجاد مزیت رقابتی و پایداري در این مزیت رقابتی کمک خواهد کرد. پاول و همکارش نتیجه گرفتند که کاربردهاي تکمیل کننده از IS و منابع انسانی منجر به عملکرد عالی شرکت می شود [14] و بنجامین و همکارش نتیجه گرفتند که عملکرد به این بستگی دارد که چگونه IS با منابع سازمانی، تکنیکی و تجاري ادغام می گردد .[15] مبحث کامل بودن منابع از آنجا مهم است که دلالت بر نقش پیچیده براي منابع IS در داخل خود شرکت می نماید
.[16]
با وجود این که مبنایی براي تئوري منابع وجود ندارد تحقیق در حوزه ي سیستم هاي اطلاعات استراتژیک (SIS) منبع قوي از شواهدي است که اهمیت موضوع کامل بودن منابع را نشان می دهد. به ویژه، یک مرور تحقیقی در این حوزه نشان میدهد که مالکیت منابع برتر IS به طور حتمی با با ارتقاء شرکت مرتبط نیست. مطالعه ي فناوري اطلاعات به عنوان یک مزیت رقابتی از دهه ي 1980 به بعد اهمیت پیدا کرده است .[17] یک تعدادي از مطالعات موردي از نیمه ي دهه ي 1980 به بعد از فناوري اطلاعات بعنوان محرکی براي پشتیانی از مزیت هاي رقابتی یاد کرده اند .[18] با وجود این مطالعات اخیر این نتایج را با بررسی تأثیرات اقتضایی منابع IS بر عملکرد شرکت به چالش کشیده اند .[14]
-2-2 نوع شناسی منابع IS
دي 1 رویکردي را به منظور تفکر درباره ي منابع IS پیشنهاد داد. او معتقد بود که قابلیت هايقبلاً( ذکر شد، زیر مجموعه مجموعه اي از منابع شرکت) شرکت به سه نوع تقسیم می شوند: قابلیت هاي داخل به خارج، خارج به داخل و پوشا. قابلیت هاي داخل به خارج در درون شرکت به منظور پاسخ به الزامات و فرصت هاي بازار استقرار می یابند و بر درون شرکت متمرکز می شوند (مانند توسعه ي فناوري، کنترل هاي هزینه اي). در مقابل، قابلیت هاي خارج به داخل، بیرون گرا هستند و بر پیش بینی الزامات بازار، ایجاد روابط پایدار با مشتري و درك رقبا متمرکز می شوند ( مانند واکنش هاي بازار، مدیریت روابط خارجی). در نهایت، قابلیت هاي پوشا هستند که شامل تجزیه و تحلیل هم درونی و هم بیرونی می باشند که مستلزم این هستند قابلیت هاي داخل به خارج و خارج به داخل را یکپارچه کنند (مانند مدیریت کردن شرکاء /ISتجاري، برنامه ریزي و مدیریت .[19] (IS
-1-2-2 منابع خارج به داخل
-1-1-2-2 مدیریت روابط خارجی.
این منبع نشان می دهد که چگونه شرکت توانایی مدیریت کردن روابط مابین وظایف IS و سهامداران خارج از شرکت را دارد. مدیریت روابط خارجی این توانایی را دارد که با عرضه کنندگان به منظور توسعه ي سیستم ها و زیرساختارهاي مناسبی که براي شرکت لازم می باشند در تعامل باشد، همچنین مدیریت روابط خارجی جهت مدیریت کردن روابط بین شرکاء برون سپاري و یا مدیریت کردن روابط مابین مشتري که با ارائه ي راه حل ها، پشتیبانی و یا خدمات به مشتري صورت می گیرد مورد استفاده قرار می گیرد .[19] توانایی تعامل داشتن و مدیریت کردن این روابط، منبع مهم سازمانی می باشد که منجر به مزیت رقابتی و عملکرد عالی شرکت خواهد شد.
-2-1-2-2 عکس العمل هاي بازار
عکس العمل هاي بازار، هم شامل مجموعه ي اطلاعات از منبع بیرونی به شرکت می باشد و هم شامل انتشار هوش تجاري شرکت در بین بخش هاي سازمانی می باشد که توانایی پاسخ به یاد گیري سازمانی را دارا می باشد. عکس العمل هاي بازار، شامل توانایی هایی می باشد که به منظور توسعه و مدیریت کردن پروژه ها بسرعت صورت می گیرد و نسبت به تغییرات در شرایط بازار به سرعت واکنش نشان می دهد. دیدگاهی کلیدي از عکس العمل هاي بازار، انعطاف پذیري استراتژیک میباشد که به سازمان اجازه می دهد هنگامی که لازم باشد تغییر استراتژیک را برعهده بگیرد .[19]
-2-2-2 منابع پوشا
-1-2-2-2 شرکاي تجاري- IS
شرکاء تجاري- IS، فرآیندهاي یکپارچگی و هم ترازي1 مابین کارکرد IS و حوزه ها یا بخش هاي کارکردي شرکت را نشان می دهد. اهمیت هم ترازي IS بویژه با استراتژي تجاري مستندسازي شده است. روابط درونی که در شرکت مابین کارکرد IS و حوزه ها یا بخش هاي دیگر شرکت وجود دارد به پوشش دادن شکاف هاي سنتی2 که مابین کارکردها و بخش هاي شرکت وجودارد کمک می نماید [19] و در نتیجه منجر به موقعیت رقابتی و عملکرد عالی شرکت می شود.
-2-2-2-2 مدیریت تغییر و برنامه ریزي IS
مدیریت تغییر و برنامه ریزي IS، عبارت از قابلیتی که به منظور طرح ریزي، مدیریت کردن و کاربرد مناسب استانداردها و معماري هاي تکنولوژي مورد استفاده قرار می گیرد و به پوشش دادن شکاف هایی که بین این بخش ها وجود دارد کمک می نماید. دیدگاه هاي کلیدي مدیریت تغییر و برنامه ریزي IS، شامل توانایی براي مدیریت کردن مؤثر که منجربه رشد و تغییر تکنولوژي می شود ، قابلیت انتخاب سکوها)3شامل استاندارد هاي نرم افزاري، شبکه و سخت افزار) که با این تغییرات وفق داده می شود و توانایی براي پیش بینی رشد و تغییرات در آینده می باشد .[19]