بخشی از مقاله

چکیده

نشانه شناسی و معنایابی مفاهیم عرفانی در معماری نشان از کاربرد مفاهیم روحانی در کالبد معماری است که می تواند از بستر دیدگاه عرفان اسلامی و یا غرب مورد بررسی قرار گیرد؛ رمز یا نماد بیان ادراکی و مشهود است که باید جایگزین چیزی مخفی و مکتوم شود. گرایش به کاربرد نماد ، نشانه و رمز همواره با نوع بشر همراه بوده است و دیرپا ترین آنها را در آثار انسان های نخستین که به دلایل تکنیکی بیشتر در قالب نقاشی های دیواری است دیدهایم و در جامعه ی امروزی کمتر بستری را می توان یافت که در آن نشانی از نمادها و نشانه ها نباشد زیرا که نماد و نشانه برای بروز و ظهور، بستری جز ذهن خلاق خالق خود نمی طلبد، .

اما نشانه نیز به عنوان یکی از اقسام رابطه، برای برقراری ارتباط نیازمند جامعه ای پویا ست که طرف دوم این ارتباط اند. این تحقیق در پاسخ به سوال نماد و نشانه چیست و جایگاه کاربرد آن در معماری مقابر معاصر ایران که ما بین سال های 1310 تا 1350 ساخته شده است، کجا ست؟، مورد بررسی قرار گرفته است . و در پایان این نتیجه حاصل می گردد که در اکثر مقابر طراحی شده از نشانه ها و نمادهای مفهومی و ازلی استفاده شده است و در این آثار حتی کوچکترین خط و کم ترین نقطه بی دلیل و بی معنی وجود ندارد و ازفانتزی های بی معنی دور بوده و حقیقت با عناصر نمادین، خودنمایی می کند .

کلیدواژه ها:نشانه؛ نماد؛ نشانه شناسی معماری؛ مقابر معاصر ایران

.1مقدمه

زبان نمادین، زبانی است که هنر در تمدن های دینی برمی گزیند و مفاهیم درونی خود را در قالب آن بیان می کند. و نشانه ها با ارجاع به زمینه فرهنگی و اجتماعی ان معنا می یابد [1]. در ابتدا باید به بررسی مفهوم نماد و سمبول و چگونگی عملکرد آن پرداخته و ضرورت استفاده از آن را مورد توجه قرار دهیم . به طور کلی می توان گفت » نماد به چیزی گفته م ی شود که نمی تواند به روشی دیگر بیان شود.[2 ]« یعنی مفاهیمی که به زبان مستقیم قابل بیان نیستند و زبان با همه محدو دیتهایش قادر به انتقال این مفاهیم نیست، قالبی نمادین به خود می گیرند تا بتوانند خود را بیان کنند . استفاده از سمبول و نماد جزو ضروریات زندگی بشر محسوب می شود چون همواره معانی و مفاهیمی غیر فیزیکی برای بشر وجود داشته و دارد .

رمز یا نماد ابزاری است برای بیان تصور یا مفهومی که برای حواس ما غایب بوده و ناشناختنی و غیبی محسوب می شود. نشانه شناسی می آموزد که در جهانی از نشانه زندگی می کنیم و هیچ راهی برای فهم چیزها جز از طریق نشانه ها و رمزگانی که که این چیزها در آن سامان یافته اند نداریم[3] به طور کلی بر طبق نظر »جلال ستاری« در کتاب رمزاندیشی و هنر قدسی، رمز یا نماد بیان ادراکی و مشهود است که باید جایگزین چیزی مخفی و مکتوم شود . عجز زبان از بیان برخی مفاهیم به این سبب است که زبان انسان صورتی تحلیلی، استدلالی و عقلانی دارد و منطبق با عقل بشر است ودر واقع زبان ابزاری است در خدمت عقل بشری که گاه از بیان مفاهیمی غیر عقلی و فراعقلی و شهودی عاجز می شود.

تیلیش1 درکتاب »فلسفه زبان دینی« شش تز در باب نماد و سمبول بیان می کند . از نظر او نکته اول این است که ما باید قائل به تمایز میان نشانه و نماد باشیم. نشانه و نماد »هر دو به ورای خودشان اشاره می کنند اما نمادها بیشتر رابطه ای قراردادی یا عرفی با آنچه دارند که به آن اشاره می کنند.[4 ] او برای نماد معنایی گسترده تر از نشانه قائل می شود و در این جمله به دقت اشاره می کند که نمادها به ورای خودشان اشاره می کنند و جنبه ای استعلایی به نمادها می بخشد. با توجه به این مطلب می توانیم قائل به این مسئله باشیم که در هنر اسلام نیز نمادها به ورای خود می پردازند و سعی در اشاره به واقعیتی فراتر از گستره ی مادی و زمینی دارند .

تیتوس بورکهارت نیز به این مطلب اشاره می کند که »نماد امری مبهم و گنگ یا حاصل یک گرایش احساسی نیست بلکه نماد، زبان ولسان روح است [ 5] پس نماد تجلی یا واسطه امری معنوی محسوب می شود و نمادپردازی و رمزپردازی جایی آغاز می شود که امکانات بیان محدود بوده و زبان عاجز می شود . یکی دیگر از نظریهایی که در باب استفاده از زبان رمزی مطرح می شود این است که عرفا معمولاً از ترس و بیم جانشان بسیاری از تجربه های عرفانی خود را در قالبی رمزگونه بیان می کردند که این مساله در سراسر اشعار عرفانی ما به خوبی قابل مشاهده است، شاید . زبان نمادی ورای طور عقل است و گویای عجز فکر در بیان ، فهم و شناخت تجربه ها و مفاهیم عرفانی است .

»تیلیش« در کتاب فلسفه زبان دینی اشاره می کند که یک نماد، مراتب واقعیتی را آشکار می کند که برای ما پوشیده است. نکته جالب توجه در سخن او این مطلب است که »نماد یا سمبول نه تنها ابعاد واقعیت بیرون از ما را آشکار می کند بلکه ابعاد خود ما که همچنان نا پیدا مانده اند را آشکار می کند [5] این سخن او اینگونه قابل توجیه است که همانطوری که خداوند می فرماید از روح خودم در انسان دمیدم، ما نیز دارای ابعادی پیچیده و واقعیاتی بسی معنوی و عمیق هستیم. خداوند اسماء االله را به انسان آموخت و - علّم الادم اسماء کلها - پس ما با استفاده از نمادهای معنوی قادر به شناخت ابعادی ناپیدا از بخش الهی وجود انسان نیز هستیم .

رنه گنون نیز در مقاله خود باعنوان کلمه و سمبول [6]میگوید: »بنابراین حقایق متعالی که قا بل انتقال و القا به هیچ طریق دیگری نیستند، هنگامی که با سمبولها، اگر بتوان گفت، در می آمیزند، تا اندازه ای انتقال پذیر می شوند[7] او برای بیان ضرورت وجود نمادها از یکی از متون ودایی مثالی عرضه می کند. از نظر او صور نمادین به مانند اسبی هستند که به خرد این امکان را می دهند تا سریع تر و با دشواری کمتری سفر کند به جای اینکه با سختی و پای پیاده سفر کند . در واقع نمادها از این منظر نقش تسهیل کننده و کمک کنندگی برای دسترسی سریع تر به حقایق ازلی و معنوی را بازی می کنند .

همچنان که در آثار هنری اسلام نیز این مفاهیم در قالبی نمادین ارائه شده و انسان میتواند به طور ملموس با آنها ارتباط برقرار کند . در واقع نماد یا رمز وسیله انتقال و ابزاری برای صعود ذهن از مرتبه سفلی به مرتبه اولیا است و حرکتی عمودی دارد، برخلاف تمثیل که دارای حرکتی افقی است . انسان نمادها را خلق نمی کند ، به وسیله ی آنها دگرگون می شود . وجود نمادها از این تشابه معکوس پیروی می کند که آن چه عالی ترین است در آنچه درون ترین است انعکاس می یابد . دنیای مادی نه تنها دنیای مافوق خود بلکه دنیای روح را منعکس می کند . رابطه ی نماد با منشا ء ، همان قدر نزدیک است که رابطه ی برگ های یک درخت با ریشه اش است .

.2ضرورت و فواید نشانه شناسی

نشانه شناسی به عنوان روش پژوهش در شناخت دلالتها در میانه قرن بیستم همراه با جنبش ساختگرایی بویژه در فرانسه اهمیت چشمگیری پیدا نمود که بر پایه نشانه شناسی اولیه مطرح شده توسط سوسور قرار می گرفت و در بسیاری از شاخه های علوم و فلسفه مورد استفاده گردید. در زمینه نظریه ادبی، زیبایی شناسی و هنر نیز نشانه شناسی از سوی اندیشمندان اصلی جنبش ساختگرایی مطرح گردید. که در میان آنها رولان بارت نقش اصلی را عهده دار بو د[8] به نا به تعریف سوسوری، زبان دستگاهی استوار بر نشانه است . عام ترین تعریف برای نشانه آن است که ، نشانه همچون سکه ای دو رویه ، بر دو جز دال و مدول اتکا دارد .

چارلز پیرس2 فیلسوف پراگماتیست و از آغازگران علم نشانه شناسی - - semiology نشانه را استوار بر غیاب می داند: نشانه برای کسی، چیزی را به جای چیز دیگری بیان می کند. در واقع نشانه شناسی با هر چیز که بتواند یک نشانه قلمداد شود؛ سر و کار دارد و نه فقط شامل مطالعه چیز هایی است که ما در زندگی روزمره نشانه می نامیم، بلکه مطالعه هر چیزی است که بر چیز دیگر اشاره دارد [9] سوسور نشانه شناسی را به معنای علم مطالعه علایم و نشانه ها در بطن زندگی اجتماعی تعریف کرده است [10] از دیدگاه سوسور، نشانه، متشکل از دال - تصویری صوتی - و مولول - مفهومی که دال به آن دلالت دارد، یا تصویر مفهومی - است [11] برخلاف الگوی سوسور3 از نشانه ها کهتنها دو وجه بر آن قائل است، پیرس الگویی سه وجهی برای آن ارائه می کند، که متشکل از باز نمودن، تفسیر و موضوع است[ 11] .

پیرس می گوید تنها در پرتو نشانه است که می توان اندیشید.نشانه ها ممکن است منش کلامی - تصویری - آوایی و یا بساوایی به خود بگیرند اما آنچه بدیهی است اینکه این امور به تنهایی دارای معنا نیستند و معنا چیزی است که ما به آنها می افزاییم.[12] نشانه شناسی می آموزد که  در جهانی از نشانه زندگی می کنیم و هیچ راهی برای فهم چیزها جزاز طریق نشانه ها و رمزگانی که که این چیزها در آن سامان یافته اندنداریم. واسازی و چالش کشیدن واقعیت نشانه ها معلوم می سازدکه چه واقعیت هایی در موقعیت برتر قرار گرفته است و چه موقعیت هایی سرکوب شده است . از جمله وظایف پیش روی نشانه شناسی آن است که نشانه های مختلف را از هم متمایز کرده و شیوه های متفاوت مطالعه آنها را تدوین نماید.

در این میان نشانه شناسی کمک می کند تا بازنمایی ها را بازتاب واقعیت قلمداد نشود و ما را قادر می سازد تا آنها را از هم جدا کرده و بفهمیم این واقعیاتی که آنها نشان گرشان می باشند چه هستند. پژوهش های نشانه شناسی دارای یک اساس مشترک هستند : “آنها همگی دانش های ارزشی هستند. آنها به برخورد با امور واقع اکتفا نمی کنند بلکه امور واقع را تشریح می کنند و آنها را مانند نشانه ای از ارزشمندی امور واقع دیگر مورد کاوش قرار می دهند.[13 ] به صورت کلی، می توان گفت که " نشانه شناسی علمی است که به مطالعه ی نظام های نشانه ای، نظیر زبان ها، رمزگان، نظام های علامتی و غیره می پردازد . [14]" از دیگر منابع ذکر شده در نشانه شناسی مدرن می توان به پدیدار شناسی هوسرلی و آرا ارنست کاسییر اشاره نمود.

ارنست کاسیرر در فلسفه صورت نمادین، انسان را حیوان نماد پرداز تعریف می کند . امروزه نشانه شناسی به حوزه مطالعاتی تثبیت شده ای تبدیل شده و حجم قابل توجهی از کتاب های پژوهشی و مقالات در این حوزه وجود دارد.جست و جوی آنچه در زیر مشهودات پنهان است می تواند به یک بینش بارور بیانجامد .درک ما از هویتمان از طریق نشانه ها تثبیت می شود ما مفهوم خود را از طریق فهرستی از نشانه ها و رمزگان قرارادادی و از پیش موجود که خودمان به وجودشان نیاورده ایم مشتق کرده ایم . پس ما موضوع نظام نشانه ای مان هستیم و مثل کاربرانی نیستیم که این نظامها را تحت کنترل خود دارند .البته فرایندهای نشانه های نشانه شناختی شکلی جبر گرایانه را تعیین نمی کنند اما بسیار بیش از آنکه فکرش را بکنیم ما را شکل می دهند[9]

.3نماد

رمز علاوه بر معنای قراردادی و ظاهری اش، معنای تلویحی دارد . رمز بر امر ناشناخته و نهانی دلالت می کند . لذا هر واژه و تصویر ناآگاه رمزین است، هنگامی که بر چیزی بیش از معنای آشکار و بدیهی اش دلالت کند . رمز جنبه ناخود آگاه دارد که هرگز نمی توان آن را دقیقا تعریف یا کاملا تبیین نمود . ذهن وقتی که رمز را کشف می کند به اندیشه هایی راه می برد که در ورای دسترس عقل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید