بخشی از مقاله

بررسی پارامترهای تاثیرگذار در شناسایی هویت معماری ایرانی


چکیده


معماری به عنوان ظرف زندگی انسان،آیینه ی تمام نمای فرهنگ در هر جامعه ای است که در تعامل تنگاتنگ با ویژگی های ساختاری، تاریخی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن جامعه و ویژگی های اقتباسی آن از جوامع دیگر قرار دارد، حال اگر قرار باشد معماری برون مرزی صورت گیرد که به معنای معماری بناهای خارج از مرزهای هر کشور است مانند ساختمان سفارتخانه، اهمیت طراحی دوچندان میشود و معمار باید طرحی ارائه دهد که هویت فرهنگی کشور میهمان را در کشور میزبان به خوبی نشان دهد. در این صورت با این سوالات مواجه میشویم که معماران در مواجهه با زمینه های فرهنگی بیگانه، باید به چه دانش ها و مفاهیمی اگاه باشند. همچنین آنها در طراحی معماری، چه پارامترهایی از هویت فرهنگی معماری خود را باید نشان دهند و چه پارامترهایی را باید از کشور میزبان وام بگیرند و برآیند (فصل مشترک) داده های بستر فرهنگی خود و بیگانه را بکار گیرند و طرحی را ارائه دهند که از یک سو برای بستر ناهمگون نبوده و از سوی دیگر اتصالی قوی با بنیان خود داشته باشد.

در این مقاله به بررسی و تحلیل پارامترهای تاثیرگذار در هویت معماری ایرانی، مطالعه و شناخت مفاهیم سازنده آن و شناخت پارامترهای هویتی کشور میزبان به روش کتابخانه ای پرداخته شده است و نتایج حاصل از این پژوهش در قالب یک طرح ارائه خواهد شد.

واژههای کلیدی: زمینه فرهنگی بیگانه،هویت فرهنگی،هویت معماری ایرانی، سفارتخانه



-1 مقدمه:

معماری کوششی هدفمندانه در جهت ایجاد فضایی برای آسایش انسان, با احترام به طبیعت 1و الهام از آن است. معماری در زمینه ی بیگانه به معنای این است که معمار در جایی خارج از سرزمین خود و برای مخاطبان, کارفرمایان و قانون گذاران متعلق به همان جای بیگانه به طراحی میپردازد و حضور معماران, در سرزمین هایی متفاوت با زادگاه خویش, اگرچه سابقه ای نسبتا طولانی دارد, اما در دوران معاصر و با بسط نظریات معمارانه, با چالش های فراوانی روبرو شده است. در ابتدای قرن بیستم, استیلای تفکر نوگرایی و پیامد آن سبک بین الملل, معماری را از حرفه ای منطقه ای, به اتفاقی جهانی مبدل ساخت. معماران شیوه های مختلفی برای مواجه با چالش هایشان در پیش گرفتند اما در این میان فرهنگ به عنوان سازمانی منسجم از فرآیندهای زیست انسانی که در اجتماع نهادینه شده است[1] ، محور اصلی تعاملات میان انسانها قلمداد می شود. در واقع وظیفه اصلی فرهنگ نمایش ایده های ذهنی هر جامعه به وسیله نمود اشکال عینی است. هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت ببخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ. در نتیجه یک بنا واجد کالبدی است که روح آن تجلی روح فرهنگ و جهان بینی جامعه است. بنابراین بنایی دیپلماتیک مانند ساختمان سفارتخانه که می خواهد دو ملت را به هم پیوند بزند و گفت و گوی میان دو کشور را نشان دهد، باید طوری طراحی شود که هویت فرهنگی خود را در کشور میزبان به درستی نشان دهد که این امر به واسطه ی شناخت درست پارامترهای هویت معماری کشور خود و کشور میهمان و استفاده ی بجا از آنها در سازماندهی پلان، فرم و حتی بکارگیری مصالح، تزیینات و نورپردازی و ... امکان پذیر میباشد، بعلاوه ی اینکه معمار طی این پروسه نباید هویت کشور میزبان را نادیده بگیرد و طرحش باید با بستر طبیعی و اجتماعی سرزمین مقصد همساز شود و اثری خلق کند که در آن، مولفه هایی از هویت هر دو کشور- میهمان و میزبان- به نوعی همنشینی برسند و به یک معنا، معماری سفارتخانه از دو فرهنگ سخن بگوید. به استناد این اهمیت، حوزه معماری به عنوان موضوع اصلی پژوهش حاضر انتخاب شده است به عبارت دیگر هدف تحقیق حاضر ،شناسایی پارامترهای هویت ایرانی تاثیرگذار در طراحی بناهای برون مرزی و پارامترهای موثر بستر طراحی است.

-2 پارامترهای هویت ساز معماری ایرانی

در شکل گیری معماری ایران ، نظر ، جهان بینی و تفکر ارتباط بسیار نزدیک با فضا داشته است. این امر ممکن است در مرحله اول جستجو گر حل مسائل جوی و اقلیمی بوده باشد؛ ولی در مراحل تکمیلی ، ذهنیتی مشهود است که در آن کلیه تحولات عقلانی و تخیلات معنوی نفوذ کرده اند .همان گونه که پیوند نگاه به دنیا و زندگی در جوشش مکانها و فضاها در تمامی ساختما نهای معماری سنتی به چشم میخورد.

در مطالعه معماری ایرانی و استخراج مفاهیم ، مبانی و ویژگی های آنکاملاً روشن است که اساس و شالوده اصلی آن در فلسفه وجودی این سرزمین بوده است . در نتیجه ، مطالعه آن بدون عمیق شدن در مسائل اجتماعی ، فرهنگی ، دینی و ادبی ناممکن است و روش تطبیقی رفت و برگشتی بین قالب صورت و فلسفه اجتناب ناپذیر می باشد.

 


- 1-2 درون گرایی2

بناهای جهان از نظر انتظام فضاهای بسته و باز بر دو نوع است: برونگرا و درون گرا. بسیاری از بناهای مغرب زمین و هند و شرق دور, بنا به وضع طبیعی سرزمینشان, برونگرا هستند. در ایران درست برعکس است یعنی بیشتر بناها درونگراست و بنا محوطه باز دست ساز را در آغوش میگیرد .[2] معمار اجزای بنا را بر گرد این منظره ی دست ساز میچیند. پس بنا به درون خود مینگرد و میگراید و از این رو, درون گراست.[3]

درون گرایی برخاسته از اقلیم ایران است. آب و هوای بیشتر ایران گرم و خشک است؛ هوای خشک و بادهای آزاردهنده و شن های روان و آفتاب سوزان دارد و مناظر طبیعی و گسترده ندارد. معمار برای آنکه بتواند منظری سبز و خوشایند, چون بهشتی در میان کویر خشک و گرم پدید آورد, ناچار است که آن را در وسعتی محدود و محصور کند.[4] [3] [2] درونگرایی برخاسته از فرهنگ ایرانی هم هست. سه ویژگی بارز فرهنگ ایرانی در معماری درونگرا ظهور یافته است: درون گرایی عرفانی؛ حجاب؛ حریم. نخستین آنها میل عرفانی به تامل در درون در نزد ایرانیان و معماران ایرانی است. دومین ویژگی فرهنگ ایرانی, حجاب به معنای عام آن است. ایرانیان, هم در پیش از اسلام و هم پس از آن دوست داشتند زندگی خصوصی شان را از دید عموم محفوظ بدارند. [2] درون گرایی را در باغ های ایرانی نیز میتوان دید. باغ ایرانی نسبت به محیط بیرون, درونگراست. کوشک میان باغ نسبت به باغ برون گراست, اما نسبت به خودش درونگراست, زیرا باز در درون خود فضایی میانی دارد که اجزایش را به دور آن و رو به آن چیده اند.[5] در طرح مورد نظر این مفهوم را در پلان با چیدمان فضاها حول یک فضای مرکزی ، آتریوم میتوان به کار گرفت( شکل .(1


نصویر :1 سیر تحول چهارطاقی[1]
- 2-2 مرکزیت3

ویژگی موازی با مسأله درون گرایی ، مرکزیت در فضای معماری است .سیر تحول عناصر پراکنده (کثرت ها) به وحدت مرکزی در اغلب فضاهای معماری دنیای اسلام به چشم می خورد. حیاط خانه ها ، مساجد ، مدرسه ها و کاروانسراها هسته های تشکیل دهنده این تفکر و رساندن عناصر عملکردی یا جزئیات، میانه، و دور به مرکز جمع کننده تنوع ها و گوناگونی ها می باشند .این فضای درونی مرکزی که گاه می تواند چیزی غیر از حیاط مرکزی باشد تنظیم کننده تمام فعالیت ها بوده و اصل و مرکز فضا را در قسمتی قائل است که نقطه عطف و عروجی استثنائی در آن رخ میدهد .در نتیجه از آنجایی که


مرکزیت ویژگی موازی با مسأله درون گرایی است بنابراین در طراحی بنای مورد نظر ما میتواند به همان صورتی حلول پیدا کرده است که مفهوم درون گرایی بیان میشود.[6]

- 3-2 انعکاس

در اغلب فضاهای معماری ایران منظره کلی حاصل از شکل گیری عناصر کالبدی ، به وجود آورنده کلیتی بصری است که اجزای آن در قالب محور بندی های حساب شده و منظم ، چارچوبی را تشکیل می دهند که در آن موضوع شکل و تصویر اجزاء ترکیبی در محورهای افقی و عمودی همواره رشد صعودی داشته و به منظور دستیابی به مرکزیت دید (تصویر)، خط حرکت عمودی در فضاهای باز به طرف آسمان و نور تنظیم می شود که پیوند معماری ، نور ، آسمان و انعکاس را به عنوان نتیجه بصری به دست می دهد. مثلا در طراحی بنا میتوان فضای سبز و آبنما را طوری جانمایی کرد که در بدنه ی ساختمان منعکس شود تا به نوعی تداوم محوطه را در درون بنا نشان دهد.[6]

- 4-2 پیوند معماری با طبیعت

همدلی و احترام به طبیعت ریشه های عمیق فرهنگی دارد و همزیستی مسالمت آمیز انسان ، معماری و طبیعت در معماری سنتی ایرانکاملاً مشهود است. اشارات فراوان در کتاب آسمانی درباره گیاه ، نور و اجزاء طبیعت و در نهایت تمثیل بهشتی آن موجب شده است تا در معماری ایران حضور طبیعت به طور همه جانبه باشد. نیز فضاهای نیمه باز، نیمه بسته در یک روند سلسله مراتبی به نحوی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند ، گویی همیشه انگیزه احترام و حفظ نعمت های الهی را پاس می دارند که در قلب طبیعت و اجزای عناصر آن تجلی کرده است. پس حفظ نظام سلسله مراتبی و طراحی بنا به نحوی که طبیعت را به درون خود بکشد خود نمودی از این مهم است.[6]

-5- 2 هندسه

مورد بسیار مهم در درک معماری های شرق ، ایران و تمدن های زیر پوشش فلسفه و فرهنگ اسلامی ، نحوه برخورد با مقوله هندسه در بیان افکار و اندیشه ها است. بدون شک زبان بیان معماری های جهان بر هندسه استوار است و از طریق روابط آن میتوان کلیت کالبدی را آشکار کرد. اما بحث ما تفاوت هندسه منشعب از جهان بینی فرهنگی کشورهای شرقی است. در هنر و معماری اسلام، هندسه دارای اهمیت و مفهوم ویژه ای است و گسترش خود را در فلسفه و راه حیات می جوید و تجلی گاه افکار الهی و عقلانی و ادراک جهان هستی است. تبلور مفهوم هندسه در طرح مورد نظر ما با رعایت تناسبات فضایی و حجمی, ترکیب ساده ی احجام پایه و ... امکان پذیر خواهدشد.[6]

- 6-2 شفافیت و تداوم

نقطه مقابل مفهوم فضای بسته و تمام شده ، مفهوم شفافیت و تداوم قرار دارد. در چنین فضایی، مسیر حرکت انسان و یا نگاه او در تداومی پیوسته صورت می گیرد؛ به طوری که گشایش های فضایی در خطوط افقی و عمودی موجب شفافیت در لابه لای دیوارها و ستون ها می گردد((transparency و دورنما و منظر نهایی در افقی لا یتناهی و مستهیل مجدداً، جان و جلوه تازه به خود می گیرد. افزودن مفهوم ، (hierarchy) به مفهوم سلسله مراتب برای تشریح مفهوم اصل معماری ایران (continuity) تداوم , تلقی صحیحی محسوب می شود. تداوم به کوچکی و بزرگی فضا ارتباطی ندارد و انسان پیوندی است که با زنجیره ادراکی و با بهره گیری از حساسیتی فطری ، مجموعه ای پیچیده را مورد توجه قرار داده و سپس عناصر گوناگون پراکنده آن را در حوزه نهایی دریافت های خویش جمع آورده ونهایتاً درک فضایی و پیام مستتر آن را در می یابد.


در لابه لای بدنه بناهای معماری ایران ، فضا هیچ گاه باقاطعیت مشخص نمیشود و ابهام ترکیبات پیچیده آن به دلیل غنا بخشیدن به منظره ای است که نمی توان آن را در یک قالب محدود و تمامیت یافته تفسیر کرد. این فضا حامل پیام از پدیده ای است که پدیده دیگری در درون خود دارد و حرکت به سوی آن ، حرکتی به سوی بخش دیگر فضا است با کلیت وجامعیتی گسترده. در بیان اصل سلسله مراتب و مفهوم پرده های وصل دهنده یکی از خصوصیات معماری ایران برقراری ،((sequence تداوم مکانی می باشد. پرده های فضایی ، شروع و مقدمات آشکار ویژه ای را مشخص می نماید و اوج آن زمانی است که احوالات درون گرایانه به دلیل پشت سر گذاشتن مسیر و زمانه به دریافت کاملی از یک حس باطنی در این عبور فضایی رسیده باشد. مقدمات، در مسیر تحول فضا به فضای عبور از مکان های شکل دهنده کل بنا مربوط می شود که فضای مرکزی جوهر و هسته اصلی آن است. این مفهوم متأثر از حرکت ، زمان ، نور و تنوع حجمی حاصل در طراحی ایجاد می شود. [6]

-7-2 راز و ابهام

احساس عظمت معنوی در کمال سادگی و خلوص در تشکیل و ترکیب ابینه ایران مد نظر قرار داشته و سادگی ترکیبات این هندسه پایه ولی غنی ، موجب پیدایش ساختمان هایی شده است که پیام آن با درک ویژه حسی قابل

دریافت است و توأم با کلیتی است که کمال خود را در منظر و تصویری کامل القا مینماید. راز و ابهام را در مرحله ی طراحی طوری به کار گرفته ایم که بنا به لحاظ فرمی در کمال سادگی باشد اما وقتی بیننده در درون بنا قرار میگیرد, با فضای پر تحرک و درخشان و متنوعی شامل راه پله, راهرو, اتاق و ... روبرو شود و هر یک از آنها را یکی پس از دیگری ببیند و درخشندگی را با استفاده از سطوح شیشه ای وسیع به درون بنا کشیده ایم.[6]

-3 اصول معماری ایرانی از دیدگاه استاد عبدالکریم پیرنیا

اصول معماری ایرانی از دیدگاه استاد پیرنیا شامل 5 مورد زیر می باشد که به تفصیل به آن پرداخته ایم: مردم واری درون گرایی خود بسندگی پرهیز از بیهودگی نیارش و پیمون


-1-3 مردم واری

مردم واری از نخستین اصولی است که پیرنیا پیشنهاد و تا پایان آن را پرداخت و پیراست. او مدعی بود که این اصل را از معماران کارآزموده ایران آموخته است.4

به نظر او, بنا آنگاه مردم وار5 است که در آن مقیاس انسانی به نحو مطلوب رعایت شده باشد.[2] یعنی اندام های بنا با اندام های انسان و نیازهای او تناسب داشته باشد.[4] برای رسیدن به چنین مقصودی، معمار بایست زندگی انسان ایرانی و نیازهای او را در عرصه های گوناگون کاملا میشناخت.[2] بر مبنای چنین شناختی بود که وقتی اتاقی برای زندگی متعارف خانواده

 


میساخت، مثلا سه دری، ابعاد روزنش کاملا به اندازه ی نیازهای خانواده بود.[7] [3] در مقیاس فراتر از خانه هم به پیوند خانه ها و نیازهای انسان ها توجه داشت. همین اصل بود که موجب میشد هم حریم خصوصی خانه ها حفظ شود و هم همسایگان از حال هم خبر داشته باشند. آنچه ذهن مانوس با مفاهیم معماری مدرن از اصل مردم واری در می یابد، » مقیاس انسانی« است یعنی متناسب بودن کالبد بنا با اندازه های بدن انسان .[8] با رعایت مقیاس انسانی و در نظر گرفتن ابعاد مناسب برای فضاها میتوان اصل مردم واری را احیا کرد و به کار بست. در واقع در تبعیت از این نظام فکری از بکارگیری ترکیبات متظاهر و متاثر کننده اجتناب شده و اندیشه در قالب صورتی خوانا بیان شده است.

-2-3 درون گرایی

که پیشتر راجع به آن بحث شد.

-3-3 خود بسندگی

معماران ایرانی میکوشیدند ساخت مایه های بنا، یعنی مواد و مصالح را از نزدیک ترین محل به دست آورند و نیازمند محل های دیگر نباشند؛ میکوشیدند »خود بسنده« باشند.[4] آنان بر این باور بودند که ساخت مایه باید »بوم آورد« یا »ایدری« (اینجایی) باشد و در ساختن بنا باید تا حد ممکن، از امکانات محلی بهره گرفت، زیرا در این صورت، هم سرعت ساختن افزایش می یابد و هم با طبیعت پیرامونش سازگارتر میشود و هم در تعمیر بنا، ساخت مایه هایش همیشه در دسترس است .[4] در دنیای امروز با توجه به پیشرفت هایی که در تکنولوژی ساخت مصالح ساختمانی صورت گرفته و ابداع و بکارگیری مصالح جدید به نوعی سعی میشود این اصل تداوم یابد.

-4-3پرهیز از بیهودگی

هنرمندان و معماران ایرانی، به ویژه پس از اسلام میکوشیدند آنچه را بایسته بود، به بهترین نحو انجام دهند. آنان هرگز به خود اجازه نمیدادند حتی در مهم ترین بناها کاری بیهوده انجام دهند و چیزی بیهوده به کار ببرند. در سرزمین های دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری و سنگ تراشی را هنر تزیینی میشمردند؛ اما در معماری ایرانی هیچ یک از این پیرایه، آذین محض نبود و وجود و کیفیت هر یک ضرورتی داشت. مثلا اگر گنبدی را از تیزه تا پاکار کاشی میکردند برای تزیین محض نبود بلکه کاشی، پنام ( عایق رطوبتی و حرارتی) گنبد بود.[4] حال ما باید به تبعیت از نظام فکری معماری سنتی ایرانی که از هیچ عنصری صرفا بعنوان تزیین استفاده نمیکردند با استفاده از عواملی فضاسازی کنیم که در عین توجه به جنبه ی زیبایی شناسانه، عملکردی باشند؛ مثلا استفاده از صفحات متخلخل در بخش هایی از نما که در عین حال که در شب هنگام زیبایی جداره را دو چندان میکند اصل بکارگیری آن بنا بر دلایل اقلیمی و محافظت بدنه خواهد بود.

-5-3 نیارش و پیمون

»نیارش« یعنی آنچه بنا را نگه میدارد[9] و علم نیارش یعنی علم برپا نگه داشتن بنا. نیارش به همه ی کارهایی گفته میشود که برای پایداری و ایستایی بنا انجام میگیرد[2] و حاصل و شامل سه علم است: استاتیک (سازه و تحلیل و محاسبه ی نیروها و استحکام بنا)؛ مصالح شناسی (جنس مصالح, ساختن و کار برد آژندها و اندودها و...)؛ فن ساختمان( عناصر و جزییات ساختمانی و اجرایی). [5]

در معماری ایرانی، طرح و اجرا و معماری و سازه از هم جدا نبود. چنین نبود که معمار آزادانه طراحی کند و در مرحله ای دیگر، کسی دیگر آن را برای اجرا آماده کند و برای چگونگی برپایی اش محاسبه کند، بلکه این موارد همراه و آمیخته به هم انجام میگرفت.[10] این آمیختگی با استفاده از دستگاه »پیمون« محقق میشد.[2] در طراحی باید همواره به این مسئله توجه کنیم که میتوان در راستای پاسخ گویی به مسائل سازه ای، از عناصری استفاده کنیم که پاسخ گوی جنبه های زیبایی شناسانه نیز باشند.


-4 مولفه های محیطی موثر بستر طرح

آنچه به عنوان پارامترهای هویتی تاثیرگذار در طرح از کشور میزبان باید وام گرفت و در جهت حفظ آنها در پروسه ی طراحی کوشش کرد، بدنه ی ظاهری طرح است که وابسته به بستر طرح مورد نظر ( سفارتخانه) میباشد که شامل اقلیم محیط و توپوگرافی و مشخصه های سایت مورد نظر است. که معمار با شناخت صحیح و دقیق از زیرمجموعه های آنها از جمله چشم انداز، ، عوارض، هویت بصری سایت، جهت وزش باد مطلوب و نامطلوب، جهت تابش نور، ، خط آسمان همسایگی های بستر طرح، مصالح و پوشش های بیرونی مورد استفاده ی همسایگی ها، دسترسی های سایت و ... میتواند ساختمانی را طراحی و بنا کند که هماهنگ با محیط کالبدی خود باشد و بدین ترتیب بی اعتنا به بستر خود نباشد.

-5 حلول مفاهیم هویت ساز معماری ایرانی در مرحله طراحی

ساختمانی که بخواهد ملیت و هویت ایرانی را به بیننده و کاربر نشان دهد و القا کند، باید بتواند پارامترهای هویتی معماری آن را به بهترین نحو ارائه کند. اصول ماندگاری که توان انطباق با نیازهای جدید را دارند و نوآوری ها و حرکت با زمان را فراموش نکرده است و در عین حال دارای یک جوهره ی ثابت هستند. در اینجا با ذکر نمونه هایی چگونگی ارائه و نمایش این مفاهیم را در معماری بناهای ایرانی در خارج از کشور را نشان میدهیم :

- 1-5 ساختمان سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران در بانکوک، تایلند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید