بخشی از مقاله

بررسی چگونگی شکل گیری گفتمان نقاشی خط در ایران دهه ی 1340 هـ ش

چکیده

چگونگی شکلگیری گفتمان نقاشیخط در ایران، مورد مطالعهی مقالهی پیشرو است. بررسی چگونگی تولید نشانههای نوظهور در نقاشی معاصر ایران ، براساس نظریهی گفتمان لاکلا و موفه و روش تحلیل متون در این تحقیق برطبق نشانهشناسی لایهای انجام گرفته است. نوگرایی در ایران با مطالعهی مفاهیم زیباییشناختی و اصول فنی هنر مدرن اروپا به عنوان مقولهای وارداتی وارد عرصهی هنر ایران گشت. پس از برگزاری نخستین بیینال تهران و به رسمیت شناختن نقاشی نوگرا، چالش گفتمانی تازهای درباب هویت این نقاشی شکل گرفت به این ترتیب، رجوع به نقشمایههای برگرفته از هنرهای سنتی گذشتهی ایران، دستمایهی آثار نوظهور گشت و نیز در پی شکلگیری رویکردهای متمایز از متن بیینالهای تهران هویت "سنتگرایی نو" مبنی بر لزوم بهرهگیری نقاشی نوگرا از منابع سنتی هنر ایران، شکل گرفت که منجر به تولید مدلول تازه برای دال سنتهای تصویری شد. در این میان گفتمانی تازه با عنوان گفتمان "مکتب سقاخانه" در جهت تولید آثار نوگرای ایرانی حول دال "نقشمایهی ایرانی" به تثبیت رسید. یکی از دالهایی که در این گفتمان به وقته تبدیل شد؛ دال"نقشمایهی نوشتاری" بود؛ به این ترتیب، نوشتار به نقشمایه استحاله یافت و در پی آن خوشنویسی نیز به عنوان صورتی از نوشتار که واجد رمزگان زیباییشناختی است وارد آثار نقاشی شد. تولید معنای تازه برای دال " خوشنویسی"، مفصلبندی گفتمانی دیگر در حوزهی گفتمانگونگی نقاشی معاصر ایران را شکل داد. گفتمان "نقاشیخط" حول دال "نقشمایهی نوشتاری" تثبیت شد. دالهایی چون "خوشنویسی"، "انتزاعگرایی" ، " اسلوب نقاشی مدرن" وقتههای این گفتمان را تشکیل میدهند. در آثار نقاشیخط، دلالتهای نوشتار، در سطح غیرزبانی صورت پذیرفته وکاملا وابسته به امکانات تصویری نوشتار است که به واسطهی وجه دیداریاش دلالت بر حضور زبان میکند.

کلید واژهها: تحلیل گفتمان، نشانهشناسی لایهای، نقاشی ایران، نقاشیخط، نوشتار.

1

مقدمه

تاریخ ایران پس از مشروطیت در همه ی عرصه ها مشحون از کشاکش آشکار و نهان میان سنت و مدرنیته بوده است. تحول نقاشی سخت تحت تاثیر روند نوسازی عصر پهلوی قرار گرفت. پس از برگزاری نخستین نمایشگاه بیینال تهران 1958)م1337 /هـ ش) که مهمترین اقدام رسمی دولتِ وقت در تأیید جنبش نوگرایی بود. هنرمندان نوپرداز به زودی در جستجوی شیوهی شخصی خود به استفاده از موضوعها و نقشمایههای ملهم از هنر ایرانی و به کارگیری عناصری از سنتهای تصویری گذشته روی آوردند. نقاشان نوپرداز کوشیدند به بیان تجسمی ناب با استفاده از نقشمایههای کهن دست یابند. برخی از نقاشان، در رویکرد به هنر ایرانی از خوشنویسی بهره گرفتند. ترکیببندیها با استفاده از حروف و کلمات و بهرهگیری از رنگ و بافت در قالبهای ذکر شده شکل
میگرفتند. استفاده از خوشنویسی در این آثار منجر به نقشمایه شدنِ نشانههای نوشتاری شد.

خوشنویسی ایرانی به طور کلی علاوه بر دلالتهای نظام نوشتاری از رمزگان زیباییشناختی نیز برخوردار است. به عنوان نمونه به کاربست تقسیمات طلائی در خط نستعلیق میتوان اشاره کرد. در عین حال رویکردهای دیگری نیز در خوشنویسی ایرانی از گذشته مورد توجه بوده است، "طغرانویسی" از این نمونه است؛ طغرا،"گونهای خط تفننّی وتزیینی ]است[ که از دوره سلجوقیان در ایران متداول بوده و عبارتست از خطّی قوسی شکل که در بالای فرمانهای پادشاهان، میان علامت و بسم االله به شکلی خاص میکشیدند... این خط در واقع مهری بودهاست که بصورت درهم و پیچیده نوشته شده و از تمامی خطها از قبیل نسخ، ثلث، دیوانی و نستعلیق در ساختن طغرا استفاده شدهاست." (قلیچخانی، (147: 1373 نمونهی دیگر، استفاده از خوشنویسی برای ایجاد ترکیباتی به شکل حیوانات و پرندگان که گاه اصطلاح "جانورنگاری" به آن اطلاق می شود؛ "در خط1 یا جانورنگاری، ساختار حروف و ارتباط آن با یکدیگر به شکل جانوران، مانند پرندگان است و گاه نیز به شکل اندام انسان که میتوان آن را انساننگاری یا آدمسازی2 خواند. از قلمهای نسخ، ثلث و نستعلیق برای این شکلسازی استفاده میشود" (افضلطوسی، .(22 :1388

در هرحال در اغلب رویکردهای ذکر شدهی پیشین، خوشنویسی از امکان دلالتی خوانده شدن برخوردار بوده است. و آنجا که "خوانده شدن" با دشواری امکانپذیر است و یا به نظر میرسد؛ این امکان در نظر گرفته نشدهاست، دلالت رمزگان زیباییشناختی خوشنویسی که به مثابهی قوانین نگارش آن پذیرفته شده ، مورد توجه است. علاوه بر این رویکردها لازم است به سیاهمشق اشاره شود در سیاه مشق نیز ممکن است امکان دلالتی خوانده شدن در نظر گرفته نشود و اثر سیاهمشق تبدیل به متن بصری با کارکرد صرفاً زیباییشناختی شود. اما در این حالت نیز دلالت رمزگان زیباییشناختی خوشنویسی، همچنان مورد توجه است. در آثار نقاشیخط دههی چهل این دو امکان دلالتی در نظر گرفته نمیشود.

این برخورد تازه با سنت در نقاشی و استفاده از نقشمایهها در قالبهای امروزی، در بیینال چهارم تهران در 1964)م1343 / هـ ش) نیز مهر تأیید خورد. کریم امامی نخستین بار اصطلاح "سقاخانه" را برای توصیف آثار گروهی از هنرمندان ایرانی که میکوشیدند پلی میان سنت و نو بنا کنند، بهکار برد(پاکباز، .(1381 نوشتار در آثار برخی از این هنرمندان همچون حسین زندهرودی و فرامرز پیلآرام به نقشمایه استحاله یافت.

این پژوهش میکوشد تا با اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان به بازخوانی و بررسی شکلگیری نشانههای نوظهور نوشتار و خوشنویسی در رمزگان نقاشی دههی چهل شمسی بپردازد که منجر به شکلگیری گفتمان نقاشیخط شدهاند. اگرچه تاکنون تحولات نقاشی ایران از ابعاد توصیفی- تاریخی بسیار مورد توجه قرار گرفته اما از منظر تحلیل گفتمان کمتر بررسی شده است. برای بررسی چگونگی شکلگیری دال تصویری "نقشمایهی نوشتاری" تحلیلی نشانهشناختی از دورهی مورد نظر براساس نظریهی گفتمان لاکلا و موفه ارائه میشود؛ در این راستا، طرح نمودار استعاری گفتمانها را مدنظر قرارخواهیم داد و در ادامه دلالتهای نظام نوشتار را در سطوح رمزگان زبان و رمزگان تصویر، مورد بررسی قرار میدهیم.

روششناسی تحقیق

متون حاصل عملکرد رمزگانها هستند. رمزگانها نظامهای کلی، بیغرض و ثابت نیستند، بلکه ما پیوسته با رمزگانهای خاص یا رمزگانهای فرعی بیشرمزگذاری شده روبرو هستیم. گفتمانها نظامهای تولید معنا هستند و در واقع به لحاظ نظری به نظر میرسد آنها را همچون رمزگانها میبینیم؛ رمزگانهای فرعی بیشرمزگذاری شده یا به عبارتی نشاندار که در جهت تثبیت معنا عمل می کنند وآنها را هژمونیک می کنند (سجودی، .(180 :1387 بنابراین، از یکسو با روابط بینارمزگانی روبرو هستیم که تأثیر متقابل بین رمزگانها را در پی دارد؛ در نتیجه تأثیر گفتمانهای متفاوت دخیل در تولید متن و از سوی دیگر با روابط درونرمزگانی، که نظام ارزشی نشانههای هر رمزگان را تعیین میکند و پیوسته متأثر از لایههای متنی که تولید میشود، متغیر است و همچنین روابط درونمتنی که ساختار درونی هر لایهای از متن را تعریف میکند و روابط بینامتنی که بیانگر تأثیر متقابل لایههای متنی بر یکدیگر است، بدین ترتیب با لایههایی از متن مواجهایم که گفتمانها از طریق بینامتنیت، به آنها ارجاع میدهند.


نظریهی گفتمان ارنستو لاکلا 3 و شانتال موفه4 به تحلیل چگونگی ساخته شدن و تغییر ساختارها در قالب گفتمان میپردازد. حوزهی اجتماع از نظر آنها مانند نظام نشانهشناختی است که حول مبارزه بر سر تعریف نشانهها و تلاش برای تثبیت معنای آنها میگردد. گفتمان کلیتی است که در آن هر نشانهای در قالب یک وقته5 و به واسطهی رابطهاش با سایر نشانهها تثبیت شده است. این عمل از طریق طرد6 تمامی سایر معناهایی که نشانه میتوانست داشته باشد، انجام میگیرد؛ به عبارت دیگر کلیهی دیگر روابطی که ممکن است نشانهها با یکدیگر داشته باشند. گفتمان تلاشی است برای ممانعت از لغزش نشانهها از جایگاهشان نسبت به یکدیگر و در نتیجه خلق یک نظام واحد معنایی (یورگنسن و فیلیپس، .(57 :1389 لاکلا و موفه مفصل بندی را اینگونه تعریف میکنند:

ما مفصلبندی7 را هرگونه عملی بهشمار خواهیم آورد که رابطهای را میان مؤلفهها تثبیت میکند، به نحوی که هویتشان در نتیجهی عمل مفصلبندی دستخوش تغییر شود. آن کلیت ساختاریافته ناشی از عمل مفصلبندی را گفتمان خواهیم خواند. مواضع مبتنی بر تفاوت8 را تا زمانی که در قالب یک گفتمان مفصلبندی شده باشند وقته خواهیم نامید. در مقابل، هر تفاوتی را که به شکل گفتمانی مفصلبندی نشده باشد عنصر9 نام خواهیم نهاد ( همان، .(56 گرهگاه: 10 گرهگاه هستهی اصلی یک گفتمان را تشکیل میدهد و سایر دالها حول آن معنا مییابند. دال شناور: در نظریهی گفتمان، عنصرهایی که به روی انتصاب معانی گوناگون بازند، دالهای شناور نام دارند و دالهای شناور نشانههایی هستند که گفتمانهای مختلف تلاش میکنند تا به آنها به شیوهی خاص خودشان معنا بخشند (سلطانی،.(60 :1384

حوزهی گفتمانگونگی:11 حوزهی گفتمانگونگی در واقع معانیای است که از یک گفتمان سرریز می شوند؛ یعنی معانیای که یک نشانه در گفتمان دیگری دارد و یا داشته است، ولی از گفتمان مورد نظر حذف و طرد شدهاند تا یک دستی معنایی در آن گفتمان حاصل شود (همان، (78

هژمونی : 12 مفهوم هژمونی که ریشه در اندیشههای گرامشی 13 دارد؛ به معنی تسلطی است که از طریق احساس رضایتمندی و اجماع حاصل میشود. تلاش برای تثبیت گفتمان های محدود و معین را اعمال هژمونیک می نامد. این اعمال دو شرط دارند: اول وجود خصومت و نیروهای متخاصم و دوم بی ثباتی مرزهایی که این نیروها را متمایز می کند (حسینیزاده، .(1383

در این مقاله، متن از منظر نشانهشناسی لایهای در نظر گرفته خواهد شد و برای بررسی لایههای متعدد متن که متاثر از رمزگانهای بیشرمزگذاری شده و نشاندار است و نیاز به تحلیل گفتمان دارد از مفاهیم نظریهی گفتمان لاکلا و موفه بهره گرفته خواهد شد. در تحقیق حاضر، کیفیت دیداری نوشتار نیز، مورد توجه است؛ از اینرو از نشانهشناسی نوشتار بهره میگیریم و بدینترتیب، دلالتهای نظام نوشتار را در سطوح رمزگان زبان و رمزگان تصویر، مورد بررسی قرار میدهیم.

نوشتار در سه سطح زبانی، پیرازبانی و غیر زبانی عمل میکند. در سطح زبانی نوشتار یک نظام نشانهای مربوط به قلمرو بیان است؛ یعنی نظامی نشانهای است که امکان تولید و دریافت متن را براساس رمزگان زبان به وجود میآورد. سطح دوم دلالتهای پیرازبانی نوشتار است که در دو گروه عمل میکند؛ گروه اول، نشانههای سجاوندی و گروه دوم ترفندهایی را در بر میگیرند که وابسته به جنبههای دیداری هستند. سطح سوم دلالت، سطح دلالتهای غیرزبانی است. این سطح از دلالت کاملا وابسته به امکانات تصویری نوشتار است. " نظام دخیل در این سطح نظامی است افتراقی از تمایزهای شکلی مربوط به خط، رنگ، اندازه و ترکیببندی مکانی و رمزگان( های) درگیر در این سطح عبارتند از رمزگانهای فرهنگی به معنای عام کلمه، بخصوص در مورد نوشتار در رسانهها و ادبیات، و رمزگان زیباییشناختی در مورد خوشنویسی" (سجودی، .(303 :1388


شکلگیری دال تصویری "نقشمایهی نوشتاری"

نوگرایی در ایران با آزمودن امکاناتِ تازهی تجسمیِ رنگ و خط از طریق مطالعهی آثار مدرن اروپا صورت گرفت. مفاهیم زیباییشناختی و اصول فنی هنر مدرن به عنوان مقولهای وارداتی وارد عرصهی هنر ایران گشت. در این راستا هنرجویان وارد عرصهی تازهای از تجربیات هنری شدند که زمینهساز نوگرایی یا مدرنیسم ایرانی بود. گفتمان "نقاشینوگرا"، حول دال "نوگرایی" تثبیت شد. بنابراین "نوگرایی" گرهگاه این گفتمان است و دالهایی چون "امپرسیونیسم"، "پستامپرسیونیسم" ، "اکسپرسیونیسم" و "کوبیسم" وقتههای این گفتمان را تشکیل میدهند. تصویر 1 نمونهای از آثار نوگرایان است.

با شکلگیری گفتمان "نقاشی نوگرا"، گفتمانهای دیگر در حوزهی گفتمانگونگی نقاشی به سنتتصویری تبدیل شدند؛ درواقع سنتتصویری مدلولی تازه، برای دالهای این گفتمان محسوب میشد؛ بهاین ترتیب، مفصلبندی تازه حول دال "سنتگرایی" شکل میگیرد. این واقعیت را در فعالیتهای باشگاه مهرگان، در میانهی دههی 1950م1330 / هـ ش بهخوبی شاهد هستیم؛ باشگاه مهرگان در آن سالها عرصهی مقابلهی هواداران نقاشی جدید با پیروان کمالالملک و نگارگران سنتی بود (پاکباز، .(554 :1381 در واقع باشگاه مهرگان عرصهی چالش گفتمانی میان گفتمان "نقاشی نوگرا" و گفتمان "نقاشی سنتگرا" است.

گفتمان "نقاشی سنتگرا" که حول دال " سنتگرایی" به تثبیت رسیدهبود، متشکل بود از دالهای دو گفتمان "نقاشی آکادمیک" و "نگارگری جدید" که همانطور که اشاره کردیم، اینک مدلول تازهی سنتهای تصویری وجه اشتراک آنها بود. نمودار فضای استعاری این گفتمانها به قرار زیر است:

نمودار -1 مفصلبندی گفتمانهای نقاشی در دهه 1330 هـ ش

نمونههایی از آثار نقاشی آکادمیک و نگارگری جدید در تصاویر 2و 3 مشاهده میشود . راه اندازی نخستین نمایشگاه بیینال تهران 1958)م1337 /هـ ش) مهم ترین اقدام رسمی دولت در تأیید جنبش نوگرایی بود (همان،(592؛ در واقع این اقدام مداخلهای هژمونیک است؛ مداخلهی هژمونیک زمانی موفق است که جایی که پیش از آن کشمکش حاکم بود یک گفتمان به تنهایی حاکم شود، در این صورت تخاصم رفع میشود (یورگنسن و فیلیپس،.(91 :1389 بنابراین با برگزاری نخستین بیینال تهران شاهد یک مداخلهی هژمونیک موفق هستیم، چراکه با گردآوری و معرفی آثار نوپردازان در یک نمایشگاه بزرگ، گفتمان "نقاشی نوگرا" به رسمیت شناخته شد.

از متن بیینالهای تهران رویکردهای متمایزی شکل گرفت، در واقع برخی دالها، مدلولهای تازهای یافتند و زمینه برای شکلگیری یک گفتمان تازه فراهم شد. در آن زمان ضیاءپور را مدافع سرسخت کوبیسم و رهبر نقاشان نوپرداز میشناختند. ولی او به زودی شیوه شخصی خود را یافت، که اساساً کوششی بود در سادهسازی شکلها به روش استادانی چون آندره لت و کاربست این روش در موضوعها و نقشمایههای ملهم از هنر دوران قاجار و هنر قومی و روستایی(تصویر.(4 در واقع ضیاءپور را باید از جمله نخستین نوپردازانی که عناصری از سنتهای تصویری قدیم را به کار گرفتند، به شمار آورد. در همان سالها، ناصر اویسی، ژازه طباطبایی و چند نقاش دیگر نیز چنین گرایشهایی را در کارشان نشان میدادند (پاکباز، .(592 :1381

امامی((1356 در مورد ناصر اویسی مینویسد:"نقاش شهزادگان سوار بر اسب و شاهزاده خانمهای غنوده در مایههای سلجوقی و صفوی و قاجار از بینال سوم به این طرف – و شاید هم زودتر- اویسی به این راه میرود، با خطوطی محکم و رنگهایی زنده. و گاه با نیمبیتی خط خوش معلق در فضا. سیر کارش از سادگی به سوی آراستگی بیشتر بوده است و همین از پاکی طرحها و تیزی خطوطش میکاهد" (تصویر (5، بدینترتیب مدلولهای تازهای برای دال "سنتهای تصویری" شکل گرفت؛ با جدایی دال از مدلول پیشین خود، جا برای ابهام و چندگانگی معنایی باز میماند. در شرح امامی، از آثار ناصر اویسی، میخوانیم:"گاه با نیمبیتی خط خوش معلق در فضا"، این نمونه از نخستین نمونههایی است که نوشتار در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید