بخشی از مقاله

برنامه ریزي جهت تخصیص فضاي مناسب براي بلند مرتبه ها

چکیده

در دهه هاي اخیر، کلانشهرها به نحو بیسابقه اي گسترش یافته اند. این گسترش کالبدي در بسیاري از موارد بـیش از افزایش جمعیت بوده است. ترافیک بالاي درون شهري و جدایی بیش از حـد محـل کـار و مسـکن، آلـودگیهـاي زیست محیطی و توسعه بی رویه شهرها بر روي اراضـی زراعـی و... همـه مولـود گسـترش نـاموزون شـهري اسـت.

دغدغه هاي ناشی از این پدیده موجب گردید تا کشورهاي توسعه یافته اقدام به اتخاذ تمهیداتی جهت حل یا مهـار این بحران کنند. زمینه هاي اصلی این تمهیدات شامل سیاستهاي بلندمرتبه سازي، انبوه سـازي، وضـع قـوانین زمـین براي استفاده بهینه از آن و بهسازي و نوسازي بافتهاي قدیمی شهرها و ... بوده است کـه بلنـد مرتبـه سـازي یکـی از راهکارهاي مناسب در جهت کنترل و توسعه شهرها میباشد که از سوي متخصصین امور شهري همواره مورد تاکید قرار گرفته است. از طرفی برنامهریزي جهت تخصیص فضاي مناسب براي بلندمرتبه، نیز خود موضوع دیگري بوده که از اهمیت دو چندان برخوردار میباشد. در این مقاله سعی بـر آن اسـت کـه تعریـف جدیـدي از ناحیـه مناسـب جهت بلند مرتبه بر اساس معیارهایی که برمطلوبیت فضایی ـ مکانی از نظر محیطی، اقتصادي ـ اجتمـاعی و کالبـدي و دیگر شاخصهاي تاثیرگذار بر مکانیابی بلندمرتبه مبتنی است صورت پذیرد. مکانیابی جهت بلند مرتبه در حقیقـت پاسخی به نارساییها و کاستیهاي برنامهریزي کالبدي در راستاي تخصیص مناسب فضا است.


واژه هاي کلیدي : بلند مرتبه، برنامه ریزي کالبدي، فضا

-1 مقدمه

افزایش جمعیت و روي آوردن جمعیت ساکن در قلمروهاي بیرون از شهر به روي کانونهاي شهري، انـدازه شهرها را در گذر زمان تغییر داده و ضرورت گسترش شهر و پذیرش جمعیت و فعالیتهاي اقتصادي وابسته به آنرا گریز ناپذیر کرده است. پاسـخگویی بـه نیازهـاي تـازه بـراي سـکونت و اسـتقرار در مراکـز شـهري بـه دو شـیوه گسترش افقی و گسترش عمودي امکانپذیر است که در گسترش پیکره شـهر، آمیـزه اي از هـر دو شـیوه بـه کـار گرفته می شود. هنگامی که توسعه افقی شهر به سبب وجود عواملی چون عوارض طبیعی پیرامون شهر، بسته بودن بستر مناسب توسعه شهر، جلوگیري از گسترش شهر در عرصه هاي کشاورزي و زیست محیطـی و... کـه متضـمن منافع اقتصادي و زیستی براي ساکنان شهر است و یا قـوانین و مقـررات طرحهـاي جـامع و تفصـیلی شـهر، دچـار محدودیت باشد، توسعه عمودي بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به عنـوان راه حـل مناسـبتري برگزیـده مـی شـود.

صرفه جویی در هزینه هاي ایجاد زیـر سـاخت هـا و تاسیسـات و تجهیـزات شـهري از عـواملی اسـت کـه نگـرش گسترش شهر به شیوه عمودي را تقویت کرده و آنرا نسبت به گسترش افقی داراي برتـري مـی دانـد. حـال آنکـه کدام منطقه یا ناحیه شهري پتانسیل لازم براي تخصیص فضاي مناسب جهت ساخت بلند مرتبه ها را دارد نیازمنـد بررسی شاخص هاي تاثیر گذاري در این زمینه است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.


-2 تعریف بلند مرتبه

وقتی از ساختمان بلند مرتبه صحبت میشود چنین فرض میگردد که همه افراد تصور یکسانی از آن دارند، درحالیکه چنین نیست و نه تنها بین عامه، بلکه در قالب دیدگاههاي متفاوت و بین متخصصین نیز نظرات مختلفی در ارتباط با تعریف این ساختمانها وجود دارد.

برنامه ریزان و طراحان شهري غالبا ساختمانهاي 10 طبقه به بالا را ساختمان بلند مرتبه اطلاق مـی نماینـد .[1] از نظر حریق نیز در ایران طبق دستور العمل اجرایی محافظت ساختمانها در برابر آتش سوزي، حداقل تعداد طبقـات مرتفع 8 طبقه تعریف شده است .[2]

اگر چه این تعاریف و تعاریف مشابه دیگري براي ساختمانهاي بلند مرتبـه مطـرح شـده، امـا معیـار خاصـی بـراي تعریف اینگونه ساختمانها ارائه نگردیده است، زیرا بلندي ساختمان نسبی است و تا حد زیادي با توجه بـه عـرف محل تعریف میشود. بعنوان مثال در میان آسمانخراش هاي شهرهایی چون نیویـورك و شـیکاگو، سـاختمانهاي

40 تا 50 طبقه کوتاه به نظر میرسند، در حالیکه همین بناها براي شهرهاي بزرگ اروپایی جزو ساختمانهاي بلنـد مرتبه محسوب میشوند .[3]

-3 تحولات بلند مرتبه ها در جهان

تاریخچه تحول بلند مرتبه ها را در جهان می توان به 4 دوره زیر تقسیم نمود :

الف ) دوره اول : تحول اولیه بلند مرتبه ها از سال 1880 تا 1900 در شیکاگو شکل گرفـت. سـاختمانهاي ایـن دوره بلوك مانند بود و به 20 طبقه می رسید. ساخت آسمانخراشها در شیکاگو با مکتب شـیکاگو پیوسـتگی تـام دارد. هر چند مرحله نخست این تحول را باید مرهون ابداعات مهندسان و پیشرفت تکنولوژي دانست، امـا تـلاش زیادي نیز از سوي معماران صورت گرفت تا زبان جدیدي براي فرم بناهاي بلند مرتبه بیابند و این گونه ساختمان هاي جدید را در بافت شهري جا اندازند.

ب ) دوره دوم : این دوره با احداث برجهاي سر به فلک کشیده در نیویورك آغاز می گردد. در اینجـا بـود کـه آسمانخراشها به صورت نشانهاي شهري درآمدند. در سال 1895 ساختمان 21 طبقه شورتی، اولـین بـرج مسـتقل، در نیویورك ساخته شد و به این ترتیب رقابت براي ساخت بناهاي بلندتر از شـیکاگو بـه نیویـورك تغییـر مکـان داد. تا آغاز قرن بیستم هنوز محدودیتهاي تکنولوژیک، ارتفاع ساختمانها را محدود می کرد، امـا پـس از جنـگ جهانی اول پیشرفتهاي فنی ساختمان سازي، این محدودیتها را کاهش داد.

ج ) دوره سوم : دراین دوره تحول آسمانخراش ها با مدرنیسم رقم می خورد که بیشترین تاثیر را بر شکلدهـی آسمانخراش ها داشته است به نحوي که آسمانخراش راقطعـاً مـی تـوان بـارزترین سـمبل معمـاري و شهرسـازي مدرن دانست. همچنین در این دوره ساختمانهاي بلند مرتبه بامهایی تخت داشتند و در سرتاسر جهان رواج یافتنـد

و سبک تجاري اولین ساختمانهاي بلند مکتب شیکاگو، در این دوره تداوم یافت .[4]

د ) دوره چهارم : چهـارمین و معاصـرترین دوره سـاخت بلندمرتبـه هـا همزمـان بـا پیـدایش پسـت مدرنیسـم و

مدرنیسم متاخر شکل گرفت. »آرت دکو« که برجی پلکانی با عقب نشینیهایی در بدنه و بام نامسـطح مـیباشـد، بار دیگر براي پست مدرنیسم به منبع الهامی سرشار بدل شد و تصویر اولیه آسمانخراش را دوباره احیاء کرد .[5]


-4 شاخص هاي موثر در مکانیابی بهینه بلند مرتبه ها

در مکانیابی بهینه سازه هاي بلند، شاخصهاي متعددي تاثیر گذار می باشند که هر یک از این شاخصها به زیـر گروه هاي متعددي تقسیم می شوند. عمده تـرین ایـن شـاخص هـا عبارتنـد از شاخصـهاي اقتصـادي، اجتمـاعی ــ فرهنگی، زیست محیطی و کالبدي.

-1-4 شاخص هاي اقتصادي

به دلیل ثابت بودن عرضه زمین، افزایش تقاضا براي ساخت و ساز و سکونت در یک منطقه در بردارنـده دو بازتاب مهم است که بازتاب نخست آن افزایش تعداد طبقات و به بیـان دیگـر افـزایش تـراکم و ارتفـاع بناهـا در مناطق ساخته شده براي پاسـخگویی بـه نیازهـاي جدیـد اسـت و بازتـاب دوم آن در افـزایش قیمـت زمـین بـروز می نماید. بدین ترتیب افزایش تراکم و ارتفاع بنا و افزایش قیمت زمین دو وجه اصلی افزایش تقاضا براي ساخت

و ساز در این مناطق است که به صورت پدیده هاي وابسته به یکدیگر بروز می یابند. آهنگ تغییرات قیمت زمـین داراي پیوند تنگاتنگی با آهنگ تغییرات تقاضاست و با بالا رفتن سطح تقاضا، رشد قیمت زمین و افزایش تـراکم

و شمار بناهاي بلند در منطقه شتاب می گیرد. به سبب رابطه تنگاتنگ این دو پدیده یعنی افزایش تراکم و ارتفـاع بنا و افزایش قیمت زمین که ناشی از افزایش تقاضا براي ساخت و ساز در یک منطقـه اسـت، هـر گونـه تغییـر در یکی از این پدیده ها را می توان با تغییر در پدیده دیگري مرتبط دانست. به بیان دیگر پدیده افزایش ارتفاع بنـا و بلندمرتبه سازي به صورت گریز ناپذیري در ارتباط با افزایش قیمت زمین است و از این روسـت کـه در بررسـی عوامل موثر و مرتبط با بلند مرتبه سازي، قیمت زمین عامل تعیین کننده و اثر گذار در این رابطه معرفی مـیشـود.

از این دیدگاه، قیمت زمین مهمترین عامل اقتصادي مرتبط با بلند مرتبه سازي شناخته مـی شـود کـه مـی توانـد در ارزیابی تحولات کالبدي مناطق شهر و مکانیابی محدودههاي مستعد تر براي سـاخت بناهـاي بلنـد مـورد اسـتفاده قرار گیرد.

با توجه به نقش تعیین کننده قیمت زمین به عنوان عامل اقتصادي مهم در ساخت بناهاي بلند، تغییرات این عامل داراي تأثیرات مستقیمی بر هزینه تمام شده بناست و بـا تغییـرات قیمـت زمـین، هزینـه سـاخت و قیمـت خریـد و فروش بنا نیز تغییر می کند. به لحاظ بستگی قیمت تمام شده بنا با قیمت زمین و هزینه هـاي بـالاتر سـاخت بناهـاي بلند، خرید و تملک واحدهاي مسکونی و غیر مسکونی در بناهاي بلند توان اقتصادي بیشتري را طلب میکنـد. از اینرو ساکنان و متقاضیان سکونت در این مناطق (مناطقی که بـا رونـق و رشـد بلنـد مرتبـه سـازي روبـرو هسـتند)

میبایست از توان مالی و امکانات درآمدي بالاتري برخوردار باشند .[6]


-2-4 شاخص هاي اجتماعی- فرهنگی

زندگی در بلند مرتبه ها و رفتن به ارتفاع باعـث دگرگـونی در مکـان زیسـتن و بـه دنبـال آن دگرگـونی در فرهنگ زیستن می گردد. از اینرو ساخت ساختمانهاي بلند، بدون توجه به مسائل فرهنگی جامعه و فقط به صـوت تقلیدي صرف از غرب، نمی تواند راه حل مناسبی براي مشکل مسکن باشد. هـر چنـد کـه منـاطق مسـکونی طـی

سده گذشته، شاهد ورود و گسترش الگوها و روشهاي بیگانه عمدتاًو غربی بوده اند. از این رو به نظـر مـی رسـد که لازم است با شناخت مشکلات ایجاد شـده و یـافتن راهحلهـایی بـراي هماهنـگ کـردن سـاختمانهاي بلنـد بـا فرهنگ خاص جامعه ایران، در راستاي بهبود شرایط زندگی گام برداشت. بنابراین بـراي شـناخت ابعـاد مختلـف اجتماعی - فرهنگی و روانی ساختمانهاي بلند مرتبه و تاثیرات این ساختمان ها در زمینههاي مختلف، میبایست با تدوین شاخصها و معیارهایی لازم بتوان تصمیم گیري صحیحی در این خصوص انجام داد.

بر اساس مطالعات انجام شده میزان روابط همسایگی در ساختمانهاي بلند مرتبه و دیگر محلهاي مسکونی رابطـه مستقیمی با سنخیت و هماهنگی فرهنگی و اجتماعی ساکنان آن دارد به طوریکه بـه عنـوان نمونـه هـر چـه تعـداد فرزندان کمتر، سطح تحصیلات اعضـاء بـالاتر و شـغل سرپرسـت خـانواده هـا هماهنـگ تـر باشـد زمینـه روابـط همسایگی بیشتر و مطلوب تر می گردد. همچنین شرایط دیگري مانند میزان ماندگاري خانواده ها در این مجتمع-

ها و ایجاد فضاي مناسب جهت اوقات فراغت و انجام فعالیت هاي مشارکتی در امور سـاختمانهاي بلنـد مرتبـه در گسترش روابط همسایگی موثر است .[7]

وقتی مجموعهاي مسکونی ساخته میشود، در واقع کانون اجتماعی شکل میگیرد کـه ایـن کـانون بـراي حفـظ ارزشهاي خود به انسجام مشخصی نیاز دارد و با توجه به اینکه یکی از کارایی هاي مسکن این است که فضایی را ایجاد نماید که با طرز زندگی و نوع فرهنگ و آداب و رسـوم سـاکنان آن تناسـب داشـته باشـد، نقـش گـروه و طبقات اجتماعی همسان در انسجام این مجموعه بسیار مهم به نظر می رسد، چرا که اگر تفاوت هاي فرهنگی بین اعضاء ساکن در مجموعه زیاد باشد، منجر به تعارضات فرهنگی از جملـه دوري افـراد از همـدیگر، تعـارض بـین کودکان، رفتارهاي عکس العملی نسبت به همدیگر، عـدم احسـاس مسـئولیت در قبـال وظـایف مربـوط بـه کـل مجموعه و در نهایت از هم گسیختگی اجتماعی ساکنین میگردد تحقیقات انجام شده نشان می دهد تبعات احداث ساختمانهاي بلند بر روي خانواده هاي مختلف یکسـان نیسـت،

خانواده هایی با سطح تحصیلات بالاتر، درآمد بیشتر وتعداد فرزند کمتر، آسانتر با فرهنگ آپارتمان نشـینی کنـار می آیند و در عوض افرادي با سطح تحصیلات پایین، فرزندان بیشتر و درآمد کمتـر بـا مشـکلات زیـادي روبـرو میشوند.

در واقع می توان گفت کـه زنـدگی آپارتمـانی مناسـب کلیـه گـروه هـا و اقشـار اجتمـاعی نیسـت. بلکـه وجـود همسانی هاي اجتماعی و اقتصادي ساکنین، داشتن سطح متوسطی از فرهنگ، تحصـیلات و امکانـات اقتصـادي و همچنین داشتن خانواده هایی کم اولاد، از الزامات اساسی براي زندگی آپارتمان نشینی است و ارائه آموزشـهاي فرهنگی مناسب میتواند نقش موثري در ارتقاء فرهنگ آپارتمان نشینی داشته باشد. .[8]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید