بخشی از مقاله

خلاصه
سنجش تراکم ساختماني يکي از مهمترين مباحث روز در شهرسازي است .محله هاي شهري ، به طيف گسترده اي از معيارها و شاخص ها نياز دارد. اين پژوهش ، ميزان دخالت عوامل کيفيت محيطي در تعيين تراکم ساختماني ، سطح کيفيت محيطي و آسايش محسوس ساکنين سکونتگاه ها را در مطالعه موردي مورد سنجش قرار مي دهد.. افزايش تراکم بي رويه در کاربري ها ، مسائل و مشکلات بسياري در مقياس هاي مختلف در سطح شهر ايجاد مي نمايد. آنچه بيش از همه بر اين گونه ساخت وساز هاي بدون برنامه تأثير منفي مي گذارد، عدم ملاحظه نسبت به موقعيت و يا ويژگي مکان هايي است هدف از اين پژوهش شناخت و ارزيابي افزايش تراکم ساختماني بر کيفيت رفاه حال شهروندان وامنيت رواني با ايجاد برنامه ريزي براي بستر سازي و ارتقاي شرايط محيطي و افزايش فضاي مطلوب در شهر مي باشد بدين منظورچگونگي ارزيابي ميزان تراکم در سطح شهر به عنوان مسئله اصلي مطرح گرديده است . تحقيق حاضر به روش همبستگي واز جهت هدف پژوهش از نوع کاربردي مبتني بر بخش مطالعات کتابخانه اي است .نتايج بدست آمده حاکي از آن است ،که با افزايش تراکم جمعيت ، از ميزان ارتباط با گروه هاي اجتماعي همچون همسايگان و هم محله اي ها مي کاهد. گرچه وجود تراکم و ازدحام جمعيت ، امکان برخوردها را زيادتر مي سازد، اما برقراري ارتباط با گروه هاي اجتماعي نيازمند اعتماد اجتماعي و احساس دوستي و تعلق است . بررسي ها نشان مي دهد که افزايش تراکم نه تنها احساس دوستي و تعلق را با گروه هاي اجتماعي همسايگان و افراد هر محله افزايش نمي دهد، بلکه آن را کاهش مي دهد. به عبارت ديگر، شايد بتوان گفت سرمايه اجتماعي درون گروهي مانع از سرمايه اجتماعي برون گروهي مي شود..علاوه بر آن لازم است در کنار شاخص تراکم ساختماني از شاخص تعداد واحد مسکوني جهت کنترل تراکم جمعيتي و برنامه ريزي مناسب خدمات رساني شهري بهره جست .
کلمات کليدي: مديريت شهري، تراکم ساختماني،امنيت رواني ،اعتماد اجتماعي .
١. مقدمه
يکي از پديده هاي اساسي اجتماعي و فرهنگي در قرن بيستم ، گسترش پديده شهرنشيني بوده که در جهان سوم به صورت شتابان بروز کرده است ، به گونه اي که سرعت شهرنشيني در کشورهاي در حال توسعه بيش از کشورهاي توسعه يافته است (هال و همکار، ٨٨٣١، ص ٣١). وجود واحدهاي مسکوني نامناسب ، از معضلات اجتماعي جوامع امروز است ترکيب مديريت و شهر، مفهوم ساماندهي به امور مربوط به برنامه ريزي ، سازماندهي ، بسيج منابع و امکانات ، هدايت و کنترل ، در محدوده شهر را تداعي مي نمايد. مفهومي که در کشورهاي مختلف به دليل ساختارهاي سياسي و رويکردهاي اقتصادي ، نهادهاي متفاوتي را با الگوهاي متفاوتي در خود درگير دارد.
تراکم ساختماني يکي از مهمترين مباحث روز در شهرسازي است .ميزان تراکم ونحوه توزيع آن در سطح شهر و تاثير تراکم ساختماني و جمعيتي بر کاربري هاي شهري و تاثير آن از ويژگي هاي اقتصادي،فرهنگي،طبيعي شهرگوياي اهميت موضوع تراکم است .لذا تبعات تراکم ساختماني در شهر تمام جوانب زندگي را تحت تاثير قرار مي دهد.برداشت و بکارگيري نادرست اصول و معيارها ،شاخص ها و ابزار توسعه شهري منجر به مسائل پيچيده فضايي-کالبدي شده است .امروزه کلانشهرها با تغييرات عمده در ابعاد فضايي-کالبدي مواجه اند که از تراکم ساختمان مي توان به عنوان بارزترين عوامل اين روند تغييرات نام برد.با توجه به اهميت موضوع اين پژوهش در صدد شناخت و ارزيابي افزايش تراکم ساختماني بر کيفيت رفاه حال شهروندان و ايجاد برنامه ريزي براي بستر سازي و ارتقاي شرايط محيطي در جهت سلامت ،امنيت و افزايش فضاي مطلوب در شهر مي باشد.
در پژوهش ها و مطالعات بسياري به تأثيرات نامطلوب تراکم هاي بالا و پايين مسکوني، اشاره شده است . به دنبال اين مطالعات در برنامه ها و طرح هاي شهرسازي سعي بر آن شده است که تراکم هاي مختلف پيشنهادي به گونه اي تعيين گردد که متناسب با ميزان و امکان ارائه خدمت شهري بوده و امکان بهره مندي از يک زندگي سالم را به شهر و شهروندان بدهد. بر اين اساس از روش ها ي مختلفي براي دست يافتن به تراکم هاي از قبل پيش بيني شده ، استفاده مي گردد. يکي از اين تکنيک ها براي کنترل تراکم جمعيت شهري، شاخص تراکم ساختماني مي باشد که در کشورهاي مختلف جهان به اين منظور استفاده مي شود. اين شاخص در واقع متداول ترين روش کنترل تراکم در شهرهاي کشور ايران مي باشد.
بنابراين بررسي تأثير اين شاخص در کنترل تراکم جمعيتي شهرها نتايج جالب توجهي جهت تصميم گيري در برنامه هاي شهرسازي در آينده به دست مي دهد. بطور کلي شاخص تراکم ساختماني به عنوان ابزار کنترل تراکم جمعيتي مطرح و به کار گرفته مي شود(رضازاده ، ١٣٨٤: ١٥). افزايش تراکم بي رويه در کاربري ها ، مسائل و مشکلات بسياري در مقياس هاي مختلف در سطح شهر ايجاد مي نمايد. آنچه بيش از همه بر اين گونه ساخت وساز هاي بدون برنامه تأثير منفي گذارد دراين پژوهش ساختار و مولفه هاي دستيابي به مديريت شهري مطلوب با آسيب شناسي افزايش تراکم شهري بر امنيت رواني ورفتار شهروندان مورد اشاره قرار مي گيرد.
٢.مفهوم کيفيت محيطي
کيفيت محيط تاثير بسيار زيادي در موفقيت فضاهاي شهري و محيط هاي پياده ايفا مي نمايد. رويکرد بررسي معيارها وفاکتورها و کيفيت هايي که فضاي شهري را مي سازند واز فضاي محدود ونامفهوم به سوي يک فضاي پاسخده سوق مي دهند.داراي جنبه هاي متنوع وگوناگوني است . کيفيت فضاهاي مسکوني مي تواند با برآورد ميزان رضايت يا رفاه استفاده کننده از آن مورد ارزيابي قرار گيرد.
واژه کيفيت به عنوان مناسب بودن براي استفاده تلقي شده ورضايت مندي استفاده کننده بر حسب ابعاد دوگانه اي مطالعه گرديده که عبارتند از ويژگي هاي کيفيت فضايي-رواني-اجتماعي و خصوصيت عملکردي ، کيفيت زندگي از سال ١٩٧٠ به طور مشخص و قابل ملاحظه اي در مطالعات اجتماعي لحاظ شده است .ومعناي وسيعي در ارتباط با خوشبختي در جوامع دارد وهدف آن قادرساختن مردم براي دستيابي به اهدافشان و رسيدن به زندگي ايده آل است .(غياثوند،١٣٨٨،ص )
کيفيت محيط را مي توان به عنوان بخش اساسي از مفهوم گسترده تر کيفيت زندگي تعريف کرد. کيفيت محيط مجموعه شرايط اجتماعي و فرهنگي وکالبدي محيط شهري است که نشان دهنده ميزان رضايت يا عدم رضايت شهروندان از محيط شهري مي باشد.مفهوم قابليت زندگي ، کيفيت زندگي ، محيط زندگي ، کيفيت مکان ، رضايت مندي اغلب به يک معني بکار مي رود. از سوي ديگر بايد اذعان نمود که کيفيت زندگي بدون کيفيت محيطي که در آن زندگي مي کنيم معنايي ندارد، امروزه بسياري از ناهنجاري هاي رفتاري در جوامع شهري مانند خشونت ، پرخاشگري، تجاوز به حقوق ديگران و رعايت نکردن قانون ضمن داشتن ريشه هاي تاريخي، فرهنگي و اقتصادي در کيفيت فضاهاي سکونتي و کاري نهفته است .
بنابراين مي توان بيان کرد که کيفيت محيط يک قسمت از کيفيت زندگي است و شامل تمامي فاکتورهايي مي شود که بخشي از رضايتمندي انسان را از محيط تشکيل مي دهند. کيفيت محيطي يک نتيجه پيچيده اي است از ترکيب تصورات ذهني، ارزش ها و گرايش هايي که در ميان افراد و گروه ها متغيير است . کيفيت محيطي مي تواند به عنوان يک درک وسيع تر از کيفيت زندگي تلقي گردد. کيفيت پايه اي از قبيل سلامتي و ايمني در ترکيب با عواملي از قبيل راحتي و جذابيت مفهوم پيدا مي کند. کيفيت محيطي طبيعت ، فضاي سبز، زير ساخت ها، محيط انسان ساخت ، مطبوعيت محيط فيزيکي و منابع طبيعي که هر کدام از آنها کيفيت ويژه اي دارند، از معرف هاي کيفيت محيطي به حساب مي آيند. به طور کلي کيفيت محيطي به عنوان شاخصي براي اندازه گيري درجه اي از محيط که براي زيستن انسان مناسب مي باشد، مورد استفاده قرار مي گيرد(قاليباف ،١٣٩٠:٤٨). رابطه متقابل و تاثير کيفيت محيط شهري بر کيفيت زندگي شهرها توسط کوئين لينچ (١٩٨١) نيز مورد تأييد واقع شده است .
جدول (١): شاخص هاي کيفيت زندگي شهري از ديدگاه صاحب نظران مختلف

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید