بخشی از مقاله
تأثير محروميت از خواب بر توجه انتخابي و مداوم در دانشجويان دختر ورزشکار
چکيده
خواب يکي از مهم ترين چرخه هاي شبانه روزي و الگوي پيچيدة زيست شناختي است ، که براي تجديد قواي بدني و ذهني افراد عادي و ورزشکاران ضروري است . هدف از اين پژوهش بررسي تأثير ٢٤ ساعت محروميت از خواب بر توجه انتخابي و مداوم ورزشکاران دختر است . بدين منظور ٣٠ دانشجوي داوطلب به طور تصادفي در دو گروه کنترل و آزمايش جاي گرفتند. گروه آزمايش ٢٤ ساعت بيدار ماندند و گروه کنترل در اين دوره برنامۀ عادي خود را دنبال کردند. آزمون هاي اندازه گيري توجه پيش و پس از دورة ٢٤ ساعته اجرا و نتايج با استفاده از آزمون تحليل کوواريانس مقايسه شد. نتايج نشان داد که بين دو گروه از نظر شاخص هاي توجه انتخابي و مداوم تفاوت معناداري وجود دارد. با استناد به نتايج اين پژوهش ميتوان بيان کرد که محروميت از خواب بر توجه تأثيرگذار است و موجب کاهش عملکرد شناختي ورزشکاران و در نهايت تنزل عملکرد ورزشي آنها در طي مسابقات يا روندهاي رقابتي خواهد شد.
کليد واژه ها: محروميت از خواب ، توجه انتخابي، توجه مداوم ، آزمون استروپ ، آزمون عملکرد مداوم
مقدمه
خواب يکي از موضوعات درخور بحث و مرتبط با عملکرد ورزشي است . خواب رفتاري فيزيولوژيکي است که قسمتي از زندگي روزانۀ هر فرد را تشکيل ميدهد و روند مناسبي براي بازيافت ، تجديد و احياي عملکرد سيستم عصبي و سيستم هاي فيزيولوژيکي بدن است و همچنين ميتواند بر ساعت دروني بدن ١ تأثيرگذار باشد. ساعت دروني بدن بخشي از مغز است که اعمال آهنگين و حياتي فشارخون ٢، ضربان قلب ٣ و ترشح هورمون ٤ را تنظيم ميکند. درواقع بدن زمان را به وسيلۀ زمان سنج بزرگي که گروه کوچکي از سلول - هاي عصبي واقع در هيپوتالاموس اند اعلام ميکند.
اين ساعت علائم خود را از اعصاب بينايي شبکيۀ چشم دريافت و زمان خواب و بيداري و غذا خوردن را تنظيم ميکند و اگر شب و روز را در منطقه اي جديد تجربه کنيم يا به اندازة کافي استراحت نکنيم ، ريتم اين ساعت به هم ميخورد و به کندي با وضعيت جديد وفق پيدا ميکند. به طور کلي ريتم شبانه روزي به وسيلۀ موج سينوسي٥ نمايش داده ميشود. در ورزشکاران تا زمانيکه طيف کامل ضرب آهنگ زيستي ٦ با محيط جديد سازگار نشود، اجراي ورزشي در سطح پايين تر از معمول باقي ميماند (طاهري،
١٣٨٥، ص . ٢). عوامل زيادي در ايجاد اختلال در عملکرد ورزشي نقش دارند که به نظر ميرسد يکي از اين موارد بيخوابي باشد. شرايط متعددي وجود دارد که پيش از يک رويداد ورزشي موجب اختلال در خواب ميشود. مواردي مانند پديدة پرواززدگي، که با عبور از چند نصف النهار و درنتيجه ناحيۀ زماني به وجود ميآيد (سوئيسي، سسباو، گوتير، لورا و داون ، 7 ٢٠٠٣)، يا هيجان و استرس ناشي از مسابقه ، محروميت از خواب يا بيخوابي جزئي را به همراه دارد و ريتم بدني را برهم ميزند (ونهلدر و رادمسکي ٨، ١٩٨٩). امروزه بيداري طولانيمدت پديده ء شايعي است . در بررسيهايي که درمورد بيش از يک ميليون زن و مرد صورت گرفت نشان داده شد که خطر مرگ افراد با خواب بيش از هشت ساعت و- نيم يا کمتر از دو ساعت و نيم در شب ١٥ درصد بيشتر از افرادي است که به طور متوسط هفت ساعت در شب ميخوابند (ويليامز و همکاران ٩، ٢٠٠٣، ص .٣٢٠). بيداري طولانيمدت ميتواند ناشي از محروميت از خواب حاد يا مزمن باشد. اگرچه در طول زندگي روزمره ، محروميت از خواب مزمن بيشتر رواج دارد، اما با اين حال آثار محروميت از خواب حاد بايد بيشتر بررسي شود (الهولا و پولا١٠، ٢٠٠٧). خواب کافي پيش از رويداد ورزشي براي عملکرد بهتر در طول ورزش ضروري است (داون ١١، ٢٠٠٩، ص . ٤٥- ٥٢؛ سوئيسي و همکاران ، ٢٠١٢). پژوهش ها در زمينۀ آثار محروميت از خواب بر عملکرد ورزشي با توجه به نوع و پيچيدگي فعاليت و مدت بيخوابي و نحوة محروميت از خواب نتايج متفاوتي را نشان داده - اند. گزارش شده است که عملکردهاي ورزشي با زمينۀ شناختي و عصبي_حرکتي و هيجاني تحت تأثير چرخۀ خواب و بيداري است ، اما فعاليت هاي عضلاني مثل قدرت و استقامت تأثيرپذيري چنداني از آن ندارند (رايلي ١٢، ١٩٩٠). بر اساس برخي پژوهش ها، مدت زمان محروميت از خواب بر عملکرد تأثير دارد. ونهلدر و رادمسکي با بررسي چند پژوهش از سال هاي ١٩٧٩ تا ١٩٨٥ نتيجه گرفتند که محروميت از خواب کمتر از ٢٠ ساعت بر قابليت هاي جسماني مثل قدرت و پاسخ هاي قلبي_تنفسي تأثيري نميگذارد و آثار بي - خوابي به طور عمده از ٣٠ ساعت به بالا بروز ميکند.
دورة بحراني محروميت از خواب نيز پس از ١٠٠ تا ١٢٠ساعت ظاهر ميشود. برخي پژوهشگران آزمودنيها را از خواب کامل در شب و برخي ديگر آنان را از بخشي از خواب شبانه محروم کردند. پيلچر و هافکات ١ (١٩٩٦) پس از بررسي ١٩ پژوهش ، تأثير محروميت از خواب کامل را بر برخي عملکردهاي انسان ، مثل خلق وخو، بيش از ابعاد شناختي و حرکتي دانستند. همچنين نتايج اين بررسي نشان داد که محروميت از بخشي از خواب در مقايسه با محروميت طولانيمدت از خواب اثر عميق تري دارد. جرايا، چتورا، سوئيسي و چمريا٢ (٢٠١٢) در مطالعه اي تأثير محروميت از خواب جزئي را بر زمان واکنش و ظرفيت توجه دروازه بانان هندبال بررسي کردند و محروميت از خواب به صورت محروميت از ابتداي خواب ٣ و انتهاي خواب ٤ براي آزمودنيها اعمال شد.
نتايج نشان داد که محروميت از خواب اثر قابل توجهي بر فاکتورهاي زمان واکنش و توجه انتخابي ٥ و مداوم داشته است . به ويژه محروميت از خواب جزئي ، به شکل محروميت از انتهاي خواب ، به افزايش بيشتر زمان واکنش نسبت به محروميت از ابتداي خواب منجر شده و سطوح توجه در محروميت از ابتداي خواب نسبت به انتهاي آن با کاهش بيشتري همراه بوده است .
وان دونگن و همکاران ٦ (٢٠٠٣) محروميت چهار تا شش ساعته از خواب را موجب کاهش عملکرد شناختي دانستند. از سوي ديگر، دي کانسن و همکاران ٧ (١٩٨٧) محروميت چهار ساعته از خواب شبانه را بدون تأثير بر عملکرد شناختي و هماهنگي چشم و دست در آزمودنيهاي خود دانستند. در گزارشي ديگر بيان شده است که کمبود خواب به طور کلي به ايجاد خطا، کاهش عملکرد شناختي، کاهش حافظه و کاهش گوش به زنگي منجر ميشود (هيماشري، بانرج و سلواماردي ٨، ٢٠٠٢). در نتايج مشابه ديگري بيان شده است که براي سطوح شامل تکاليفي بالاتر از عملکرد شناختي، محروميت از خواب به کاهش عملکرد با افزايش فراموشي، کاهش گوش به زنگي و توجه مداوم منجر شده و با تغيير در قابليت واکنش مطلوب همراه است (دجنيرو، فرارا، کورشي و برتيني ٩، ٢٠٠١؛ گرو، کراچي، نابلاچ ، ورزجاستيک و کاجوچن ١٠، ٢٠٠٤). خواب ناکافي اثر مخرب بسياري بر فعاليت هاي روزمره دارد. بدون يک شب استراحت کافي، افراد معمولا دچار مشکلاتي ميشوند. بر اين اساس عملکرد شناختي، شامل تغيير در ادراک ١١، توجه ، حافظه ١٢، کارکردهاي اجرايي و پردازش عاطفي، در طي بيخوابي ضعيف تر ميشود (کيلگور١٣، ٢٠١٠). آن ين جو و همکاران ١٤ (٢٠١٢) تأثير ٢٤ ساعت محروميت از خواب را بر عملکرد شناختي و هورمون هاي استرس بررسي کردند و به اين نتيجه رسيدند که محروميت از خواب سطح توجه مداوم و حافظۀ کارکردي را کاهش و ميزان هورمون - هاي استرس (کورتيزول ١، اپينفرين ٢ و نوراپينفرين ٣) را افزايش داده است . در پژوهشي ديگر، کريف ٤ (٢٠١٢) تأثير محروميت از خواب را بر حافظۀ کوتاه - مدت و توجه به جزئيات در دانش آموزان بررسي کرد؛ نتايج اين بررسي نشان داد که ٢٤ ساعت محروميت از خواب نتايج معنادار بهتري را در گروه محروم از خواب ، نسبت به گروه کنترل ، که برنامه ء عادي خود را دنبال ميکردند، به همراه داشته است .
کاين سين و همکاران ٥ (٢٠١١) نشان دادند که يک شب محروميت از خواب ، با افزايش زمان واکنش بر نحوة عملکرد در تکليف استروپ تأثير ميگذارد.
فورست و گودبات ٦ (٢٠٠٠) نشان دادند که تأثير يک شب محروميت از خواب بر فاکتورهاي شناختي، مانند زمان واکنش ساده ، گوش به زنگي و توجه انتخابي، بين دو گروه کنترل و آزمايش هيچ تفاوتي ندارد.
مدارک و شواهد نشان ميدهند که اثر فيزيولوژيک اوليۀ محروميت از خواب ، اختلال در هومئوستاز و عملکرد آنابوليک مغز است (دينگز٧، ٢٠٠١).
توماس و همکاران ٨ (٢٠٠٠) دريافتند که تغييرات در فعاليت مناطق مغز و اختلالات عصبي رفتاري در طي
٢٤ ساعت محروميت از خواب اتفاق ميافتد. نتايج توموگرافي گسيل پوزيترون ٩ مربوط نشان داد که فعاليت مغز در اين حالت به طور يکپارچه کاهش مي - يابد، اما اين کاهش به طور خاص در قشر پري فرونتال ١٠ و تالاموس ١١ رخ ميدهد. قشر پري فرونتال يک منطقه نئوکورتيکال ١٢ شناخته شده است که از مجموعۀ عملکردهاي رفتاري انعطاف پذير متنوع حمايت ميکند. اين قشر مرکب از يک شبکۀ گسترده ، شامل اتصال مناطق ادراکي، حرکتي و ليمبيک ١٣ (کناري)، در درون مغز است و زمانيکه پردازش هايي مثل عملکردهاي اجرايي و توجه کردن مورد نياز است ، اهميت مييابد. تالاموس نيز يک منطقۀ کليدي مرتبط با گوش به زنگي و انگيختگي است و در واقع کاهش سطوح انگيختگي با کاهش 14 فعاليت تالاموس همراه است (ولکور و همکاران ، .(1995
محروميت از خواب با عملکرد مناطق خاصي از مغز و اختلال در عملکرد شناختي همراه است ، که اين ويژگي با عنوان دورنماي عصبي _ رواني پايۀ خواب 15 مطرح شده است (بابکاف ، زوکرمن و فاستيک ،
٢٠٠٥). درواقع مشهورترين تئوري در اين طبقه فرضيۀ آسيب پذيري پريفرونتال است ، که ابتدا هورن ١٦ آن را پيشنهاد کرد و بيان کرد که محروميت از خواب در عملکرد شناختي اختلال ايجاد ميکند و اين اختلال به قشر پري فرونتال بستگي دارد (هورن ، .(1993
کاهش سطح استيل کولين ١٧ بخش قشري مغز در پي بيخوابي نيز ميتواند به عنوان يکي از دلايل احتمالي کاهش عملکرد بدني و عوامل ادراکي _شناختي در انسان مطرح شود (فيليپ ١٨ ٢٠٠٥؛ دراموند، گيلين و برون ١٩، ٢٠٠١).
عملکردهاي شناختي را ميتوان با استفاده از حوزه - [unknown error.خطای ناشناخته]هاي ١ متنوعي، مانند توجه ، عملکرد اجرايي، حافظه ، زبان و احساس ، اندازه گيري کرد (استروپ ٢، ١٩٣٥).
توجه يک فرآيند شناختي است و درحالي که ساير جنبه ها ناديده گرفته ميشوند به صورت تمرکز انتخابي بر روي يک جنبه از محيط تعريف ميشود؛ توجه همچنين به تخصيص پردازش منابع منتسب شده است (اسپرين و استراس ٣ ١٩٩٨). توجه ، از ملزومات عملکرد مناسب در ورزش به شمار ميآيد؛ به گونه ايکه در بعضي رشته هاي ورزشي، عدم توجه ، حتي براي يک لحظه ، به تغيير نتيجۀ مسابقه منجر ميشود.
به طور کلي توجه به پنج زير شاخه تقسيم ميشود:
١. توجه کانوني ٤: توانايي پاسخ دهي مجزا به محرک بينايي، شنوايي يا لمسي .
٢. توجه متناوب ٥: توانايي انعطاف رواني، که به فرد اجازه ميدهد تا کانون توجهش را تغيير داده و بين کارهايي جابه جا کند که نيازهاي شناختي متفاوتي دارند.
٣. توجه تقسيم شده ٦: سطح بالايي از توجه ، که شامل توانايي پاسخ دهي هم زمان به وظايف چندگانه است .
٤. توجه مداوم يا گوش به زنگي ٧: توانايي حفظ پاسخ رفتاري پايدار در حين فعاليت مستمر و تکراري .
٥. توجه انتخابي: به قابليت پردازش اطلاعات و داده - هاي مرتبط در حين رد کردن داده هاي غلط يا بيربط گفته ميشود.
روان شناسان شناختي انواع مختلفي از تواناييهاي توجهي را از هم متمايز کرده اند که دو شکل عمدة آن شامل ظرفيت توجه براي يک دورة طولاني نسبت به شيء (توجه مداوم ) و توانايي بازداري فرايند فکر، هيجان يا احساس (توجه انتخابي) است .
در بسياري از ورزش ها تمرکز و هشياري از اهميت زيادي برخوردار است . در ميادين ورزشي، ورزشکار بايد در حضور عوامل مداخله کننده و منحرف کنندة تمرکز و توجه به رقابت بپردازد و اين فاکتور شناختي از عوامل مختلفي از جمله بيخوابي تأثير ميپذيرد.
توجه ، معطوف ساختن آگاهي به دامنۀ محدودي از محرکها و ناديده گرفتن محرکهاي ديگر است . در ورزش ، اين کار با تمرکز بر علائم مرتبط ، حفظ توجه ، آگاهي از محيط و تغيير توجه به اقتضاي شرايط محيط صورت ميگيرد. درواقع ميتوان گفت که توجه (گوش به زنگي) زيربنايي است که توسعۀ واکنش مناسب در پاسخ به يک محرک را فراهم ميسازد (کاستن ٨، ١٩٩٣). پاسخ مناسب با در نظر گرفتن پست پست ورزشي به سطوح ويژه اي از توجه و سرعت نياز دارد و اهميت اين موضوع در بعضي از رشته هاي ورزشي از جمله تيراندازي و در برخي از پست هاي ورزشي نظير دروازه باني بارزتر است . هدف اصلي ربيان و ورزشکاران دس ي بي به عملکرد بهتر در طول رقابت ورزشي است . ازاين رو، کسب دانش کافي دربارة عوامل مهم تأثيرگذار بر عملکرد ورزشي براي اين قشر از جامعه ضروري است . ورزشکاران به راحتي ميتوانند از عواملي نظير اضطراب ، فشار تمرين ، خستگي، به ويژه خستگي ناشي از سفرهاي طولاني براي انجام رقابت هاي ورزشي، تأثير پذيرند که درنهايت اين عوامل موجب کمبود خواب يا بيخوابي ميشود. اين اختلالات به اين منجر ميشود که فرد فراتر از محدوده هاي فيزيولوژيک بيدار بماند و در اين حالت نه تنها اجراي ورزشي اين ورزشکاران ضعيف تر ميشود، بلکه تعيين برنامه هاي ورزشي نيز با دشواري روبه رو ميشود. در ادبيات روان شناسي ورزشي، [unknown error.خطای ناشناخته]پژوهش هاي تجربي يا شبه تجربي در مورد ميزان و سطح خواب در ورزشکاران بسيار به ندرت انجام شده است و معمولا ورزشکاران ، مربيان و روان شناسان ورزشي اطلاعات کمي در مورد اين عامل تأثيرگذار بر عملکرد ورزشي و اجزاي شناختي افراد دارند و پژوهش هاي انجام شده در اين حوزه بيشتر به تأثير محروميت از خواب بر عوامل فيزيولوژيک و جسماني پرداخته است و بعد شناختي و به خصوص توجه ، کمتر بررسي شده است . اين پژوهش ميتواند يافته هاي کاربردي را از طريق گردآوري اطلاعات لازم و ضروري در مورد اهميت خواب و نياز مبرم ورزشکاران به خواب براي عملکرد بهتر ورزشي و ضرورت آن براي عملکرد شناختي بهتر و کاهش ميزان خطا در عملکرد ارائه کند. پژوهش حاضر به دنبال يافتن پاسخ به اين سؤال است که آيا محروميت از خواب به ميزان يک شبانه روز بر عملکرد شناختي، از جمله توجه انتخابي و مداوم ، در ورزشکاران دختر تأثير ميگذارد؟
روش پژوهش
اين پژوهش از نوع نيمه تجربي و به صورت طرح پيش آزمون ـ پس آزمون است ، که با گروه گواه انجام شد.
جامعۀ آماري پژوهش را دانشجويان دختر ورزشکار دانشگاه سمنان تشکيل دادند. از بين اين دانشجويان ورزشکار ٣٠ نفر، که مايل به همکاري به صورت داوطلبانه بودند، به عنوان نمونه و به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. از جمله دلايلي که مي - توان براي برگزيدن اين تعداد نمونه ارائه کرد اين است که با توجه به ادبيات و پيشينه تحقيق که در اين زمينه صورت گرفته است ، اغلب تعداد افراد نمونه بين بيست تا سي نفر گزارش شده و همچنين با توجه به محدوديت مکاني و نظارتي جهت استقرار و کنترل افراد تنها تعداد سي نفر از ورزشکاران به عنوان نمونه اين پژوهش در نظر گرفته شدند. ميانگين سن شرکت کنندگان در پژوهش ٠.٨٣٣±٢٠.٨٣ بود. از بين اين افراد، از نظر ميزان تجربه ء مهارتي، ٢٣ نفر ( ٧٦.٦ ٠.٠) عضويت در تيم هاي دانشجويي دانشگاه حاضر در مسابقات بين دانشگاهي، سه نفر (١٠ ٠.٠) حضور و عضويت در تيم هاي اول تا چهارم ليگ برتر، دو نفر (٦.٧ ٠.٠) عضويت و حضور در تيم هاي ليگ دسته اول و دوم و دو نفر (٦.٧ ٠.٠) عضويت در تيم ملي يا دعوت به اردوي تيم ملي را تجربه کرده بودند.
از ميان افراد شرکت کننده در پژوهش ، از نظر رشتۀ ورزشي، ١٤ نفر (٤٦.٧ ٠.٠) در رشتۀ واليبال ، هفت نفر (٢٣.٣ ٠.٠) در رشتۀ کاراته ، شش نفر (٢٠ ٠.٠) در رشتۀ تکواندو و سه نفر (١٠ ٠.٠) در رشتۀ بدمينتون فعاليت داشتند. اين نمونه به طور تصادفي به دو گروه ١٥ نفري (گروه آزمايش و گروه گواه ) تقسيم شدند. لازم بود که شرکت کنندگان پيش از ورود به مطالعه فرم رضايت نامه را تکميل کنند و همچنين از افراد شرکت کننده خواسته شد که ٤٨ ساعت پيش از جر ي ژوه و درطي انجام طرح ، ف اليت س گ ن نداشته باشند. معيارهايي که براي انتخاب افراد نمونه درنظر گرفته شده بود عبارت بودند از سلامتي کامل ، عدم اختلال خواب ، برنامۀ خواب شبانۀ منظم ، عدم مصرف سيگار، الکل و داروهاي خاص .
آزمون استروپ
توجه انتخابي فرد را قادر ميسازد تا داده هاي مرتبط ، افکار يا اقدامات را، درحالي پردازش کند که اطلاعات نامرتبط يا نادرست را رد ميکند. يک راه حل معمول براي بررسي توجه انتخابي اين است که ببينيم شرکت کنندگان چگونه به محرک هدف در حضور يا عدم حضور فاکتورهاي مسبب خطا پاسخ ميدهند.
معمولا فاکتورهاي مسبب خطا پاسخي متفاوت با پاسخ هدف دارند و پردازش غيرارادي آن ها با انتخاب پاسخ درست تداخل ميکند. اين ناسازگاري پاسخ ها پيش از پاسخ گويي نهايي بايد حل شود، زيرا اين امر باعث عملکرد نسبتا ضعيف (زمان پاسخ گويي آهسته تر يا خطاهاي بيشتر) ميشود. آزمون استروپ را ريدلي
تأثير محروميت از خواب بر توجه انتخابي و مداوم در دانش
استروپ در سال ١٩٣٥، براي سنجش توجه انتخابي و انعطاف پذيري شناختي، ابداع کرد. اين آزمون فراهم - کنندة مقياسي از مهار شناختي يا توانايي مهار چيزي که از پيش بسيار آموخته شده (يعني پاسخ غالب ) به - نفع يک پاسخ غيرمعمول است (لزاک، هاوسن و لورينگ ١، ٢٠٠٤). در پژوهش حاضر از نوع رايانه اي آزمون استروپ استفاده شد.
اين آزمون شامل سه مرحلۀ زير است :
الف ) در مرحلۀ اول ، که مرحلۀ کوشش هاي هماهنگ است ، اسامي چهار رنگ اصلي با رنگ سياه در مرکز صفحۀ نمايشگر ظاهر ميشود و شرکت کننده بايد هرچه سريع تر، بر اساس اسامي رنگ ها، يکي از کليدهاي آبي، قرمز، زرد يا سبز را بر روي صفحۀ کليد فشار دهد.
ب ) در مرحلۀ دوم ، اسامي چهار رنگ اصلي ، هرکدام با قلمي هم رنگ خودشان ، در مرکز صفحه ظاهر مي - شود و شرکت کننده بايد هرچه سريع تر کليد مطابق با هر رنگ را فشاردهد.
ج ) در مرحلۀ سوم ، که به آن مرحلۀ کوشش هاي ناهماهنگ يا تداخل ميگويند، اسامي چهار رنگ اصلي، هرکدام با رنگي غير از رنگ خودشان ، بر صفحۀ نمايشگر ظاهر شده ، از شرکت کنندگان خواسته ميشود تا هرچه سريع تر بر اساس رنگ کلمه ، کليد مطابق با آن را در صفحۀ کليد فشار دهند؛ مثلا کلمۀ قرمز با رنگ ديگري، مانند سبز، نوشته ميشود و شرکت کننده بايد، به جاي معني کلمه ، رنگ جوهر آن را تعيين کند. شاخص هاي سنجيدني در اين آزمون عبارت اند از دقت (تعداد پاسخ هاي صحيح ) و سرعت (زمان واکنش پاسخ هاي صحيح در برابر محرک بر اساس هزارم ثانيه ). يوتل و گراف ٢ (١٩٩٥) متوسط ضريب روايي براي سه کوشش آزمون استروپ را بيش از ٠.٧٥ اعلام کردند و قديري، جزايري، عشايري و قاضيطباطبايي (١٣٨٥) پايايي بازآزمايي هر سه کوشش را به ترتيب ٠.٠٦، ٠.٨٣ و ٠.٩٠ گزارش کرده اند.
آزمون عملکرد مداوم
آزمون معتبري است که از آن براي يافتن اختلال در عملکرد توجه مداوم و نقايص بازداري استفاده مي - شود. پژوهش هاي تصويربرداري کارکردي مغز، فعاليت قطعۀ پيشاني را در هنگام انجام آزمون عملکرد مداوم ٣ نشان داده است . در اين آزمون خطاي حذف ٤ و زمان واکنش با نقصان توجه و خطاي اعلام کاذب ٥ با تکانشوري در ارتباط هستند. همچنين ميانگين زمان واکنش با سرعت پردازش اطلاعات در ارتباط است . تاکنون فرم هاي مختلفي از آزمون عملکرد مداوم براي اهداف درماني و پژوهشي تهيه شده است .
در آزمون رايانه اي مورد استفاده در اين پژوهش يک سلسله اعداد با فاصلۀ زماني معين به صورت جفت ظاهر شده اند که گاهي يکسان و گاهي با يکديگر متفاوت اند. نمونه با مشاهدة جفت اعدادي که به - صورت يکسان هستند، بايد هرچه سريع تر کليد هدف (کليد فاصلۀ روي صفحه کليد) را فشار دهد. محرک هدف نسبتا کمياب و نهفتگي ارائه نسبتا کوتاه است .
شاخص هاي سنجيدني اين آزمون عبارت اند از: خطاي حذف (فشار ندادن کليد هدف در برابر محرک مورد نظر)، خطاي اعلام کاذب (فشار دادن کليد در برابر محرک غير هدف ) و ميانگين زمان واکنش پاسخ هاي صحيح آزمودني در برابر محرکها است . حسني و هاديان فر (١٣٨٦، به نقل از کريميعليآباد و همکاران ، ١٣٨٩) پايايي اين آزمون را از طريق بازآزمايي براي قسمت هاي مختلف بين ٠.٥٩ تا ٠.٩٣ گزارش کرده اند. بنابر نتايج مطالعات هاديانفر و همکارانش (١٣٧٩)، مشخص شد که فرم فارسي آزمون عملکرد مداوم داراي روايي و پايايي مناسب است . روايي آزمون با شيوة رواييسازي ملاکي، از طريق مقايسه با گروه بهنجار، انجام گرفت و نتايج اين پژوهش با پژوهش هاي پيشين در ساير کشورها همسو بود.
روند اجرا
پس از انتخاب نمونه و رضايت شرکت کنندگان براي همکاري، جزئيات طرح و نيز انتظارات پژوهشگر، که شامل مصرف غذاي دانشجويي، عدم مصرف مواد محرک نظير کافئين و کاکائو، و همچنين نداشتن فعاليت ورزشي سنگين پيش و در طول دوره بود، تشريح شد. در مرحلۀ بعد، هر دو گروه مطابق معمول پس از هفت تا هشت ساعت خواب وارد محل اجراي پژوهش شدند و پيش آزمون به عمل آمد. پژوهشگر دو گروه را در طول روز به صورت غيرمستقيم کنترل مي - کرد. سپس گروه کنترل مطابق شيوة معمول خود بين ساعت ٢٢ تا ٢٣ شب به رختخواب رفتند. يکي از افراد گروه پژوهشي کنترل و نظارت دقيق بر اين روند داشت . اما خود پژوهشگر گروه آزمايش را در طول شب تحت کنترل دقيق داشت و اين گروه در طول شب به فعاليت هايي نظير بحث هاي گروهي، مشاهده فيلم و مطالعۀ کتاب ميپرداختند. در مرحلۀ آخر، از گروه آزمايش ، که ٢٤ ساعت بيخوابي را تحمل کرده بودند، و گروه کنترل ، که روند طبيعي خواب را سپري کرده بودند، پس آزمون به عمل آمد.
مطالعات روان شناسي ورزشي، شمارة ٨، تابستان ١٣٩٣ داده هاي پژوهش ، با استفاده از ميانگين و انحراف استاندارد براي داده هاي توصيفي و آزمون تحليل کوواريانس (آنکوا)، به منظور بررسي تفاوت بين دو گروه در پس آزمون ، با در نظر داشتن کنترل اثر پيش - آزمون ، در نرم افزار آماري اس .پي.اس .اس نسخۀ ١٩ و در سطح معناداري ٥ ٠.٠< P بررسي شد.