بخشی از مقاله
چکیده هدف : یکی از مولفه های کارآیی خانواده پرورش صحیح فرزندان و برقراری ارتباط موثر دربین اعضای خانواده می باشد گاهی اوقات والدین در هنگام پرورش فرزندان خود، با نافرمانی و مخالفت فرزندان با خواسته های خود مواجهه می شوند که این امر موجب تعارض بین آنها می گردد. از اینرو این سوال پیش میآید که آیا آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد والدین می تواند موجب کاهش تعارضات بین والدین و نوجوان شود؟ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی برنامه آموزش مبتنی بر پذیرش بر تعارضات والد - نوجوان می باشد. روش: برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون استفاده شد ، جامعه آماری ، دانش آموزان دختر راهنمایی شهر شهرکرد بود نمونه آماری شامل 120نفر که با روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای و نمونه در دسترس انتخاب شدند و از آنها تست تعارض با والدین به عمل آمده و سپس طی جلسه ای از مادران آنها خواسته شد که در جلسات آموزش خانواده شرکت نمایند که از این تعداد 30 نفر داوطلب شدند به علت ریزش 24 نفر آنها آموزش را به اتمام رساندند و در نهایت از دختران آنها مجدداً آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری؛ پرسشنامه تعارض نوجوان با والدین برینز بود، نمرات حاصله از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون Tدر نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که میزان تعارض دختران با مادران آنها به طرز معنی داری کاهش نشان داده است.
واژگان کلیدی: آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد، تعارض والدینی، دانش آموزان دختر، شهرکرد
مقدمه
خانواده یکی ازنهادهای اجتماعی است ، که اساس حیات اجتماعی بشر را تشکیل می دهد واز مهمترین وظایف آن فرزند آوری و پرورش فرزندان است. یکی از مشکلاتی که گاهی اوقات خانواده ها در هنگام پرورش فرزندان با آن مواجه می شوند. نافرمانی و مخالفت فرزندان با خواسته های والدین می باشد. کهمعمولاً درسنین بلوغ و نوجوانی رخ می دهد. این اختلافات به این دلیل است که فرزندان با افزایش سن، خواستار دگرگونی هایی در رفتار والدین خود هستند. ودرمقابل والدین اغلب تصوری ازیک فرزند آرمانی در ذهن خود دارند وهمواره فرزند خویش را با آرمان های خود مقایسه می کنند. که این روند به تعارض ها وناسازگاری های بین والد - فرزند دامن می زند - سموعی ، . - 1382 تعارض وقتی اتفاق می افتد که یک نفر یا جمعی از افراد نمی توانند روی یک مساله به توافق برسند. مردمعمولاً وقتی تعارض را تجربه می کنند که نیازها ، غرایز و خواسته های آنها در مقابل هم قرار می گیرد. که این نیازها ، غرایز، دیدگاهها و ادراکات متفاوت ، باعث تعارض می شود - کرالپ وهمکاران ، - 2009 ربکا - - 2008 معتقد است که تعارض بخش طبیعی هر رابطه ای است اما گاهی اوقات به خاطر تغییرات رشد، شدیدتر می باشد
معمولاً به صورت کشمکش، حداقل بین دو نفر و در این جا بین والد و نوجوان بیان می شود که نشان دهنده دل مشغولی های متفاوت آنهاست. به طور کلی یک طرف رابطه والدین در دستیابی به هدف طرف دیگر - فرزندان - دخالت می کند. تعارض بین والدین با فرزندان همچنین می تواند نتیجه تفاوت درک و تصور والدین و فرزندان باشد زیرا بین آنها تفاوت سنی وجود دارد با توجه به تغییرات سریعی که درعصر ما رخ می دهد و جامعه درطول آن تغییر کرده است، فرزندان در شرایط متفاوت اجتماعی واقع شده اند و تصور آنها از خودشان به عنوان جوان و انتظارات شان از والدین و دیگران به صورت دیگری شکل گرفته، ولی والدین از جوان، همان تصو ر جوانی دوران خود را دارند. این تصورات و انتظارات متفاوت منجر به عدم تفاهم والدین و فرزندان جوان می شود - حشمت السادات ، . - 1383
رایس - 1966 - تعارضات را به دو دسته سازنده و مخرب تقسیم می کند. تعارضات سازنده، موضوعاتی هستند که درآنها صحبت در مورد مشکلات، منجر به درکی کامل تر در جهت مصالحه توافق یا حل مشکل می شود و هم چنین موجب کاهش هیجانات منفی شده، احترام و اعتماد ایجاد کرده و باعث می شود، طرفین همدیگر را درک کنند. در واقع طرفین دریک جو اعتماد و دوستی قرار می گیرند که در آن مخالفت های مشروع، مورد بحث قرار می گیرد و این امر مستلزم یک سطح پایینی از پاسخ های کلامی منفی می باشد، تعارضات مخرب، تعارض هایی هستند که فرد مقابل را بیشتر ازمشکل مربوطه درگیر کند و موجب شرمندگی، تحقیر، تنفر، اهانت یا حتی تنیبه می شود این تعارضات به منظور تحت تاثیر قراردادن و ایجاد ایده های منفی نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد. تعارضات مخرب با عدم ارتباط واقعی، شک و تردید مشخص می شود و گاهی بر پایه استراتژی های فردی، باعث ایجاد زمینه تهدید و اضطراب می باشد. در تعارضات مخرب، بحث ها خیلی حاشیه دار شده ونهایتاً منجر به رنجش وخصومت نسبت به شخص مخاطب، کاهش اعتماد، اطمینان و همکاری می شود.
تایلو و پیلاو وسیرز - 1994 - ، به نقل از سعیدیان، - - 1383 عقیده دارند بروز تعارض در روابط انسان ها با یکدیگر امری رایج و اجتناب ناپذیر است، به گونه ای که می توان از تعارض به عنوان رایج ترین پدیده های موجود در روابط انسان ها نام برد. تعارض زمانی ایجاد می شود که اعمال یک فرد با اعمال فرد مقابل تداخل کند. هم چنان که دو فرد به هم نزدیک تر می شوند، پتانسیل تعارض افزایش می یابد. درحقیقت وقتی تعاملات بین افراد بیشتر شده و فعالیت ها وموضوعات متنوع تری را در برمی گیرد، زمینه مخالفت بیشتر می شود.
اعضای خانواده، چون با همدیگر تعاملات زیادی دارند، ممکن است در بین آنها تعارض ایجاد شود، تعارض به وجود آمده بین اعضای خانواده به وحدت و یگانگی آن لطمه می زند. شدت تعارض موجب بروز نفاق، پرخاشگری، ستیزه جویی و سرانجام اضمحلال و زوال خانواده می گردد. کانون خانواده ای که براثر تعارض و جدال بین اعضای آن، آشفته است، محیط امن روانی و روحی که درخانواده باید وجود داشته باشد را از اعضای آن میگیرد و باعث به وجود آمدن مشکلات برای اعضای آن می گردد - دهقان، . - 1380
درجهت رفع تعارض قبل ازهر چیز باید عوامل به وجود آورنده آن را شناسایی کرد هر چند به طور قطع نمی توان گفت که کدام یک از والدین و نوجوانان بیشترین تاثیر را در تعارض دارند ولی بنابر تحقیقات صورت گرفته ، یکی از ویژگی های چنین خانواده هایی سبک پاسخدهی پرخاشگرانه میان والدین و نوجوانان، مهارت های ناکافی در روابط خانوادگی، مهارت های ناکافی درحل مساله و مهارت ناکافی برای گفتگو در تعارض هاست - گوئرنی[9] و همکاران، . - 1981
درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش - ACT - 1
اخراًی برای این رویکرد که ایجاد پیشرفت بالینی مستلزم تغییر مستقیم محتوای افکار، احساسات یا علایم بدنی است، نظریه های جایگزینی پدیدار شده اند. این نظریه ها که موج سوم رفتاردرمانی 2 نامیده می شوند، به جای تغییر شکل، فراوانی یا حساسیت موقعیتی شناختارها و هیجانات، کارکرد آن ها را هدف قرار می دهند - هایس. اس سی3، - 2004
نمونه هایی از این مداخلات عبارت هستند از رفتاردرمانی دیالکتیک 4، زوج درمانی رفتاری یکپارچه5، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی6 و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد - هایس. سی اس، . - 1999 که تمرکز پژوهش حاضر بر رویکرد آخر است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد - Acceptance and Commitment Therapy - که به اختصار ACT خوانده می شود یک رفتار درمانی موج سوم است که آشکارا این رویکرد، تغییر کارکرد افکار و احساسات به جای تغییر شکل، محتوا یا فراوانی آن ها را می پذیرد. ACT ریشه در یک نظریه فلسفی به نام زمینه گرایی عملکردی7 دارد و مبتنی بر یک برنامه تحقیقاتی در مورد زبان و شناخت است که نظریه چهارچوب رابطه های ذهنی8 خوانده می شود - هایس سی اس، هایس. ال