بخشی از مقاله

چکیده

خلق دانش به عنوان یکی از اقدامات اصلی سازمانها در گام نهادن به عرصه رقابت جهانی و رویارویی با چالشهای جدید کسب و کار است.بنابراین برای هدفمند نمودن خلق دانش به عنوان یک مزیت رقابتی، تعیین و مطالعه عوامل موثر بر فرآیند خلق دانش در سازمانها امری ضروری است.همچنین مدیریت کیفیت در جهت مزایای رقابتی در سازمانها گام برمی دارد لذا یکی از عواملی که میتواند در موفقیت فرآیند خلق دانش تاثیر گذار باشد ، سیستم های مدیریت کیفیت مانند ISO9001 و مدلهای تعالی سازمانی از جمله EFQM میباشند و با توجه به این که اغلب سازمانها استقرار اینها را در کارنامه عملی خود دارند بنابراین در این تحقیق تاثیر تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیند خلق دانش در شرکت خودروسازی سایپا بررسی میگردد.
اصلیترین پرسش پژوهش حاضر این است که آیا تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیند خلق دانش در شرکت خودروسازی سایپا تأثیر دارد؟

ابتدا با بهرهگیری از تعاریف مدیریت کیفیت، استانداد ISO9001-2008 و مدل تعالی سازمانی EFQM تشریح میگردد ، سپس ارتباط بین مدیریت کیفیت و مدیریت دانش مورد بررسی قرار میگیرد، در ادامه تاثیر تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیند خلق دانش مورد بررسی قرارگرفته و در نهایت با انجام یک مطالعه موردی اقدام به بررسی تاثیر تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیندخلق دانش در شرکت خودروسازی سایپا میپردازیم.جامعه آماری ًٌِ نفری تحقیق را مدیران، روسا و کارشناسان شرکت خودرو سازی سایپا که در زمینه سیستمهای مدیریت کیفیت فعالیت دارند تشکیل میدهد. نمونه ًٌَ تایی از روش نمونهگیری تصادفی ساده و جهت تعیین حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده شده است .از نمونه انتخابی ٌُ پرسشنامه برگشت داده شد .روایی پرسشنامه براساس نظر خبرگان مورد سنجش قرار گرفت و همچنین آلفای کرونباخ جهت سنجش پایایی آن ُِِّ/ً محاسبه شد.تجزیه و تحلیلهای آماری، برروی دادههای جمعآوری شده از طریق آزمونهای کولمگروف- اسمیرنوف ،آزمونt ،آزمون تحلیل عاملی و آزمون فریدمن ، با بهرهگیری از نرمافزار SPSS انجام گرفته است.براساس نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که تجارب مدیرت کیفیت حاصل از استاندارد ISO9001-2008 و مدل EFQM در شرکت خودروسازی سایپا بر فرآیند خلق دانش تاثیر دارند که این تجارب عبارتند از:آموزشکارکنان، ممیزی وارزیابی، مدیریتکیفیتتامینکننده، تمرکز برمشتری، مدیریت فرآیند، مشارکت کارکنان، حمایت مدیریت ارشد، بهینهکاوی، اطلاعاتکیفیت و بهبودمستمر که از بین این تجارب فقط " طراحی محصول " بر فرآیند خلق دانش موثر شناسایی نشد.

مقدمه

بسیاری از مطالعات تجربی کوشش کرده اند که در جهت بهتر نمودن درک و فهم مدیریت کیفیت و فاکتورهایی که منجر به موفقیت یا شکست آن می شوند،قدم بردارند. امروزه بهبود ناشی از سیستمهای مدیریت کیفیت از ساخت و تولید به تمامی بخشهای جامعه گسترش یافته است. سازمانهای ساخت و تولیدی، بیمارستانها، سازمانهای خدماتی، موسسات آموزشی و صنایع دفاعی از جمله سازمانهایی هستند که موفقیت خود را ناشی از اجرای سیستمهای مدیریت کیفیت گزارش داده اند. بطور کلّی رویکرد سازمانهای متعالی در عصر حاضر، برنامه ریزی و طراحی ساختارها و فرآیندهای کسب وکار سازمانی با محور قرار دادن دانش است - ماهنامه تدبیر، شمارهٌٍَ - . خلق دانش یک تجربه رقابتی حساس در بازار رقابتی جهانی امروز است که بدون یک خلق دانش مستمر کسب و کار محکوم به از رده خارج شدن است. توسعه دانش شامل همه تلاشهای مدیریتی می شود که سازمان از طریق آگاهانه تلاش میکند تا به کسب قابلیتهایی بپردازد که خود فاقد آنهاست یا به خلق قابلیتهای بپردازد که هنوز در درون و بیرون شرکت وجود ندارد. اگرچه مطالب زیادی پیرامون اهمیت دانش در حوزه مدیریت ارائه شده است ولی توجّه کمتری به نحوه دانش آفرینی و شیوه مدیریت این فرآیند انجام گرفته است. دانش آفرینی سازمانی، باید به عنوان فرآیندی مدنظر قرار گیرد که قابلیت لازم برای گسترش دانش خلق شده از سوی افراد را در سطح سازمان دارا باشد. - عطافر و دیگران، ٌََِ: ٌٌُ - . بر اساس مرور ادبیات گذشته، میتوان گفت تا کنون بیشتر تحقیقات قبلی به تأثیر تجارب مدیریت کیفیت بر فرآیند خلق دانش به طور آکادمیک پرداخته و آنرا مورد بررسی قرار داده اند. اما باید گفت تا به حال تحقیقات کمتری به صورت عملی، تأثیر تجارب مدیریت کیفیت بر فرآیند خلق دانش را مورد بررسی قرار داده اند. برای مثال صنعت هوایی چین . - Siqing Shan, Qiuhong Zhao, Fan Hua: 2013 - در تحقیقات آکادمیک گذشته به بررسی تاثیر تجارب مدیریت کیفیت بر فرآیند خلق دانش پرداخته شده ولی هیچ یک از آنها به بررسی تاثیر تجربیات حاصل از    ISO9001 و EFQM باهم بر فرآیند خلق دانش سازمان نپرداخته اند.از طرف دیگر قابلیتهایی که در سازمانها ایجاد شده است - یا وجود دارد - منبع خوبی هستند، برای اینکه این قابلیتها را در پروژهها و برنامههای دیگر سازمان در راستای نیل به موفقیت آن پروژهها و برنامهها مورد استفاده قرار داد. - استادی،ٌََُ - . بنابراین اگر به تأثیر تجارب مدیریت کیفیت بر فرآیند خلق دانش پی ببریم و میزان تأثیر آنها برهم را شناسایی کنیم، میتوانیم از ظرفیتهای موجود در سازمانهایی که تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل EFQM - را داشته اند در راستای فرآیند خلق دانش موفق و اثر بخش بهرهبرداری نمود و شرکت را برای مواجهه با تغییرات بازار توانمند نمودبا. توجّه به این که تا به حال در شرکت خودروسازی سایپا به موضوع بررسی تاثیر تجارب مدیرت کیفیت حاصل از ISO9001 و EFQM بر فرآیند خلق دانش پرداخته نشده است و با علم به اینکه دراین شرکت استاندارد ISO9001 و مدل EFQM سالهاست که استقرار یافته و تا به حال از قابلیتهایی که این دو در سازمان ایجاد میکنند در راستای کمک به خلق دانش توجهی نشده است، لذا این تحقیق به بررسی تأثیر تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیند خلق دانش در شرکت خودروسازی سایپا می پردازد. هر تحقیقی برای دستیابی به هدف خاصی صورت میگیرد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیند خلق دانش در شرکت خودروسازی سایپا میباشد. در واقع هر پژوهشی با قصد پاسخگویی و راه حلیابی برای یک مسأله اصلی که در قالب یک یا چند پرسش ظهور کرده است، آغاز می شود. - خاکی، ٌََُ: ّبا - توجّه به مطالب مطروحه در بالا، این تحقیق پس از تحلیل نتایج به دنبال پاسخ به سؤال زیر است: آیا تجارب مدیریت کیفیت - استاندارد ISO9001-2008 و مدل - EFQM بر فرآیند خلق دانش در شرکت خودروسازی سایپا تأثیر دارد؟ با توجّه به سؤال اصلی تحقیق فرضیههای زیر طراحی شده اند و این فرضیهها مورد آزمون قرار میگیرند. هر یک از این فرضیه ها برای اندازه گیری تاثیر تجارب مدیریت کیفیت بر فرآیند خلق دانش مورد استفاده قرار می گیرند. این فرضیه ها عبارتند از: فرضیهٌ: حمایت مدیریت ارشد بر فرآیند خلق دانش اثر مثبت و معناداری دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید