بخشی از مقاله

چکیده

اصولاً بحران ها و چالش های هر جامعه بر استراتژی ها، سیاست ها و روندها و جریان های حاکم در آن کشور و نیز مدیریت در آن جامعه تأثیر دارد. عربستان سعودی به عنوان یک جامعه سنتی، به دلایل گوناگونی با یکسری از بحران ها روبه روست که به طور قطع بر سیاست های رژیم آل سعود، کارامدی و مدیریت آن، روندهای حاکم و تعاملات آن با محیط پیرامونی تأثیرگذار هستند. در حقیقت باید گفت نوع نظام سیاسی و ساخت غیردموکراتیک حاکم بر جامعه عربستان، ساختار قدرت در آن و سازوکارهای سنتی پدرسالارانه در این کشور سبب ساز مجموعه ای از بحران های گوناگون شده است که با تأثیر منفی بر توان و کارامدی رژیم آل سعود، سبب بروز حوادث فاجعه انگیزی همچون حادثه منا سال 1436 و ناتوانی در مدیریت مؤثر آن شده اند. پرسش این مقاله آن است که بحران های جامعه عربستان چه تأثیری بر بروز فاجعه منا و مدیریت آن داشته است؟ بررسی ها نشان می دهد بحران ها و چالش های موجود در جامعه عربستان، موجب ناکارامدی دولت این کشور در ممانعت از بروز این فاجعه، بهویژه مدیریت آن شده است.
کلیدواژگان: رژیم آل سعود، فاجعه منا، بحران، مدیریت بحران، عربستان، حج.

مقدمه

از جمله مسائلی که جوامع امروز جهان با آن روبهرو هستند پدیدارشدن بحرانها و چالشهای متعدد در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیت و مدیریتی است؛ بنابراین بدون شک یکی از مهم ترین و ضروری ترین مطالعات ملی در هر جامعهای، شناسایی بحرانها و چالشهای آن جامعه و نیز تأثیرات این بحران ها و چالش ها بر استراتژی ها، سیاست ها و روند ها و جریان های حاکم در آن کشور است. در حقیقت می توان گفت بحران ها و چالش ها در هر کشوری در شکل گیری، رویکرد ها، تعاملات، تغییر و تحولات، ارتباطات و جهتگیری های نظام سیاسی آن کشور نقش مؤثری ایفا می کنند. البته باید توجه داشت نوع نظام سیاسی حاکم و عملکرد آن در این راستا بسیار حایز اهمیت است.

نظام سیاسی عربستان مبتنی بر اتحادی سیاسی مذهبی است. رسوخ سنت پدرسالاری سیاسی مذهبی منجر شده تا این واحد سیاسی به یکی از اقتدارگراترین و محافظهکارترین حکومتهای سلطنتی در جهان تبدیل شود. این اتحاد سیاسی بین مذهب و سیاست، بر مبنای هم زیستی آل سعود و آلالشیخ پایهگذاری شده است که بخش سیاسی نظام آن در دست آل سعود و قسمت مذهبی آن در دست آلوهاب است.
می توان گفت رژیم پادشاهی سعودی، سلطنتی بحران زاست. این بحران ها در حقیقت متأثر از نوع ساختار حکمرانی این نظام در داخل و عملکرد آن در منطقه و جهان است. عربستان سعودی در محاصره بسیاری از بحران های سیاسی، اقتصادی و امنیتی هست که خصوصیت غیردموکراتیک و توتالیتر نظام سیاسی حاکم، شرایط اقتصادی کشور و تحولات و دگرگونی های محیط پیرامونی جامعه را برای بروز این بحران ها مستعد و مساعد نموده است. این بحران ها به طور قطع بر سیاست های رژیم آل سعود، مدیریت آن، روندهای حاکم و تعاملات آن با محیط پیرامونی اثرگذار هستند.

این مقاله بر آن است ضمن تبیین بعضی از مهم ترین بحران هایی که دولت سعودی با آن روبه روست، به تشریح نقش این بحران ها در فاجعه - 1394 - 1436 منا و مدیریت این بحران از سوی سعودی ها بپردازد؛ از این رو پرسش اصلی مقاله این است که بحران های جامعه عربستان چه تأثیری بر بروز فاجعه منا و مدیریت آن داشته است؟ بحث اصلی مقاله این است که بحران ها و چالش های موجود در جامعه عربستان موجب ناکارامدی دولت این کشور در ممانعت از بروز این فاجعه، بهویژه مدیریت آن شده است.

.1 ساختار سیاسی حکومت عربستان: بررسی مختصر

بی تردید مهم ترین فاکتور اثرگذار در هر کشوری، نوع نظام سیاسی و چگونگی ساختار قدرت در آن کشور است. دو مؤلفه نوع نظام سیاسی و ساختار قدرت، نقش تعیین کنندهای در مسائل، تحولات، بحرانها و جریان های یک کشور در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی دارند و هنگامی که بخواهند روند تحولات و بحرانهای یک کشور را بررسی و علتیابی نمایند، باید شناخت و تحلیل درستی از سیستم سیاسی و ساخت قدرت در آن کشور داشته باشند.

کشور عربستان سعودی که در سال 1932 به وسیله ملکعبدالعزیز در منطقه حجاز شکل گرفت، به لحاظ نوع نظام سیاسی، پادشاهی است و از منظر ساختار قدرت، یک نظام اقتدارگرای غیردموکراتیک مبتنی بر سازوکارهای سنتی محسوب میشود. این نظام اصولاً بر اساس سه پایه شکل گرفته است: الف - قدرت نظامی امنیتی، ب - ساخت و ارتباطات قبیلهای، ج - ایدئولوژی وهابیت - نادری، . - 1388

این نظام فاقد نرم ها و نهاد های دموکراتیک بوده و ساخت قدرت به گونهای است که هیچ جایگاهی برای نقش آفرینی مردم و مشارکت سیاسی آنها وجود ندارد. به لحاظ بافت سنتی و ساختار ساده آن، ماکس وبر این نظام را یک نظام پاتریمونیال یا پدرسالار می خواند که در آن همه چیز از اراده شاه نشئت می گیرد - وبر، 1384، ص. - 56

از نظر جیمز بیل، نظام سیاسی پاتریمونیال در شبه جزیره عربستان، به شکل مستقیم ریشه در نظام اجتماعی پدرسالار قبیله ای دارد. به عبارت دیگر در این کشور، پدرشاهی در عرصه حکومت، دنباله ناگسسته پدرسالاری و ریشسفیدی یا سرکردگی قبیلهای بوده است . - Ehteshami and Morphy, 1996, p. 757 -
البته »هشام شرابی« با طرح نظریه »پدرسالاری جدید«، ضمن ترکیب الگوی وبر و نظریات وابستگی در تحلیل جوامع سنتی همچون عربستان معتقد است با توجه به پروسه نوسازی و نوگرایی در این دسته از جوامع، کشورهایی همچون عربستان به سوی یک نوع پدرسالاری جدید روی آورده اند که در صدد بر میآید ظواهر جهان مدرن غرب را با ساخت پدرسالارانه سنتی ترکیب کند - شرابی، 1385، ص. - 27-29 البته این صرفاً در زمینه ادوات و ساخت مادی و ظاهری جامعه تأثیرگذار بوده و نه در ساخت سیاسی قدرت. به عبارت دیگر همان گونه که »جان بلوندل« مطرح می کند، نظام سیاسی عربستان را میتوان یک نظام محافظهکار دانست که پادشاه در آن هم سلطنت و هم حکومت میکند - برزگر، 1374، ص. - 162

به طور کلی بافت نظام سیاسی عربستان با توجه به ویژگی نئوپاتریمونیال آن، ویژگیهای زیر را دارد:

.1 انحصار قدرت و شخصی بودن قدرت؛ .2 نبود نهادهای سیاسی دمکراتیک؛ .3 دیوانسالاری ناکارامد و شخص گرا؛ .4انحصارطلبی سیاسی؛ .5 اتکا به نیروهای مسلح و امنیتی؛ .6 وجود مناسبات خویشاوندی و قبیلگی به جای ترتیبات رسمی و قانونی؛ .7 استفاده ابزاری از مذهب؛ .8 تلاش برای ایجاد تنش میان گروههای هوادار نظام و مخالفان.

با توجه به ویژگی های مذکور است که هالیدی در توصیف حکومت عربستان مینویسد: ماهیت حکومت سعودی در اعمال فشارهای سیاسی توأم با دیکتاتوری به کمک شیوههای ارعاب است. این نوع رفتار تا کنون ضامن ثبات طبقه حاکم خانواده سعودیبوده که قدرت را انحصاراً در دست دارند. دستگاه حکومتی دارای آنچنان شیوه رفتاری است که هر گونه مخالفتی را به سرعت سرکوب میکند. برای جلوگیری از هر اعتراضی، حکومت، تشکیل هر نوع حزب یا اتحادیهای را در این کشور ممنوع کرده است. حرکتی به نام انتخابات معنا و مفهومی ندارد. اصول حکومت سعودی بر این پایه قرار گرفته که هر گونه حرکت مخالف با رژیم باید بهشدت سرکوب و متلاشی گردد - هالیدی، 1360، ص. - 98

جایگاه و نقش پادشاه اصلی ترین و تعیین کننده ترین کانون قدرت و عنصر مؤثر ساختار قدرت سیاسی کشور می باشد و پادشاه به منزله هسته مرکزی قدرت و دارنده نقش محوری، یگانه مرجع صلاحیتدار برای رسیدگی به همه مسائل و امور کشوری و لشکری محسوب میشود و تمام افراد جامعه، اعضای خاندان حاکم، نیروهای مسلح، وزرا مأموران عالی رتبه تحت اوامر پادشاه هستند. در این سیستم سیاسی، سلطنت و حکومت مقولاتی تفکیک ناپذیر بوده و پادشاه تمام تصمیمات اصلی را می گیرد و قوای مجریه، مقننه و قضاییه در وجود او متمرکز است.

علاوه بر قوانین محدودی که در عربستان وجود دارد، عرف و سنت حکومت در عربستان، قدرت پادشاه را قدرتی مطلقه می سازد که در حالت معمول ورای قید و بندهاست. علاوه بر این شخصیت، خود پادشاه هم نقش بسیار تعیین کننده ای در میزان و گستره قدرت پادشاه دارد؛ برای مثال عبدالعزیز، بزرگ خاندان و مؤسس پادشاهی سعودی جایگاهی اسطوره ای میان آل سعود دارد. ملکسعود به دلیل شخصیت مستقلتر و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید