بخشی از مقاله

چکیده

سرمایهگذاری مستقیم خارجی - 2 - FDI از عوامل مهم رشد اقتصادی است. کشورها سعی میکنند تا سرمایههای متحرک را بهمنظور ترویج توسعه اقتصادی جذب کنند. البته FDI ممکن است نابرابریهای منطقهای را افزایش دهد، زیرا بسیاری از مناطق مختلف یک کشورمعمولاً به اندازه یکسانی FDI دریافت نمیکنند و یک تضاد بین بهرهوری و توزیع مجدد پدیدار می شود.

این مقاله به بررسی تأثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر نابرابریهای منطقهای میپردازد زیرا تأثیرات مثبت FDI، رشد اقتصادی را تحریک میکند و باعث بهبود شرایط زندگی مردم در کشورهای دریافتکننده سرمایه میشود. درواقع، هدف اصلی مقاله بررسی تأثیر مراحل توسعهیافتگی کشورها بر نابرابری های منطقهای میباشد. بدین منظور برای برآورد آن ابتدا مانایی دادهها و هم انباشتگی آنها را بررسی نموده و سپس از رگرسیون چندمتغیره با دادههای تابلویی استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد اثرات متغیرهای تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و تولید ناخالص داخلی سرمایه گذاری مستقیم خارجی نشان میدهد که FDI دارای ضریب مثبت و معنادار میباشد یعنی با افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی، نابرابریهای منطقهای افزایش مییابد. جریان خالص سرمایهگذاری در برخی از کشورها که دارای درامد سرانه کم و متوسط هستند، نابرابری را افزایش میدهد ولی در کشورهای توسعهیافته جریان خالص سرمایهگذاری نابرابری را افزایش نمی دهد بنابراین رابطهی بین سرمایهگذاری مستقیم خارجی و نابرابریهای منطقهای به مراحل توسعه اقتصادی کشورها بستگی دارد.

واژگان کلیدی: نابرابری منطقهای، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، دادههای تابلویی

مقدمه

جهان در برابر روند سریع جهانی شدن قرار دارد که در آن جریان سرمایه سریع است و کشورها روابط تجاری خود را گسترش میدهند. یک نوع جریان سرمایه که توجه زیادی را در بین اقتصاددانان و سیاستگذاران فراهم مینماید، سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. دلیل توجه زیاد برای جذب بیشتر FDI، این است که معتقدند سرمایهگذاری مستقیم خارجی چندین اثر مثبت برجای میگذارد که عبارتاند از: افزایش بهرهوری، انتقالفنّاوری، معرفی فرایندهای جدید، مهارتهای مدیریتی و آگاهی از وضعیت بازارهای داخلی.3

این تأثیرات مثبت FDI، رشد اقتصادی را تحریک میکند و باعث بهبود شرایط زندگی مردم در کشورهای دریافتکننده سرمایه میشود. مطالعات متعددی ارتباط بین FDI و رشد اقتصادی را تجزیهوتحلیل کردهاند.4 در برخی از مطالعات، تأثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر نابرابری منطقهای در کشورها موردبررسی قرارگرفته است. به طوریکه در کشور چین FDI در مناطق ساحلی متمرکزشده و عامل اصلی افزایش نابرابریهای منطقهای در دهه های 1980 و 1990 بوده است. همچنین FDI در هند، در غرب و جنوب کشور متمرکزشده است و باعث بزرگ شدن شکاف درآمد بین این مناطق و بخشهای دیگر کشور شده است. هردوی این مثالها این مفهوم را میرسانند که تضاد حاصل از رشد FDI برافزایش نابرابری منطقهای تأثیر دارد.

بنابراین رابطهی بین سرمایهگذاری مستقیم خارجی و نابرابریهای منطقهای به مراحل توسعه اقتصادی کشورها بستگی دارد، به ترتیبی که در کشورهای درحالتوسعه نسبت به کشورهای توسعهیافته،FDI تأثیر بیشتری بر نابرابریهای منطقهای دارد.

در ایران مطالعاتی راجع به سرمایهگذاری مستقیم خارجی انجام شده است ولی برآوردی در حوزه نابرابری های منطقهای صورت نگرفته است که در این تحقیق، با توجه به اهمیت موضوع کوشش میشود آثار سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر نابرابریهای منطقهای در کشورهای منتخب عضو منا موردبررسی قرار گیرد. درواقع مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که:

آیا سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای درحال توسعهی - با درآمد سرانه کم و متوسط - عضو منا متشکل از کشورهای مصر، ایران، اسرائیل، اردن، یمن، مراکش، تونس، آذربایجان و ترکیه، با افزایش نابرابریهای منطقهای همراه خواهد بود؟

در ابتدا در چارچوب مبانی نظری، مفهوم و آثار سرمایهگذاری مستقیم خارجی موردبررسی قرار میگیرد و سپس مروری بر پیشینه تحقیق درزمینهی نابرابریهای منطقهای صورت میگیرد و در بخش روششناسی تحقیق، هدف و روش انجام تحقیق و همچنین معرفی مدل انجام میشود. در بخش تجزیهوتحلیل دادهها با روش دادههای تابلویی تأثیرات سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر نابرابریهای منطقهای کشورهای منتخب موردبررسی قرار میگیرد. بخش انتهایی نیز نتایج مدل و پیشنهادها را شامل میشود.

مبانی نظری

سرمایهگذاری خارجیمعمولاً به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. سرمایهگذاری مستقیم خارجی به معنی تملک داراییها توسط سرمایهگذار در خارج از کشور خود میباشد که به دو نوع مستقل و مشترک - بهصورت شرکتهای مختلط - تقسیم میشود. سرمایهگذاری غیرمستقیم خارجی به سرمایهگذاری اطلاق میشود که اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی بهصورت خرید اوراق بهادار از یک موسسه یا شرکت مالی بدون آنکهمستقیماً در امر سرمایهگذاری شرکت کنند، سرمایه خود را در اختیار کشور میزبان قرار میدهند.5

کشورهای درحالتوسعه از دیرباز با مشکل کمبود سرمایه مواجه بودهاند؛ و از طرف دیگر، دارای وفور نسبی در نیروی کار هستند؛× بنابراین، به دلیل اتخاذ سیاستهای ناصحیح درزمینه قیمت استفاده از نیروی کار، قیمتهای واقعی آنها از قیمت های انتظاری آنها فاصله گرفته و در این کشورها شاهد بیشتر بودن نسبت سرمایه به نیروی کار به دلیل انحراف قیمتی بودهایم×؟به همین منظور، کشورهای توسعهیافتهعمدتاً کالاهای سرمایهبر را به کشورهای درحالتوسعه صادر کردهاند؛×اما بهمرورزمان، بنگاههای مستقر در کشورهای سرمایهدار، بهمنظور کسب سود بیشتر و کاهش هزینه های تولید خود، قسمتی از کارخانه را که نیاز به نیروی کار غیرماهر دارد، به کشورهایی که دارای نیروی کار غیرماهر فراوان هستند به کشورهای درحالتوسعه انتقال دادهاند؟ این نوع انتقال یافتن قسمتی از کارخانه به کشور دیگر، به »سرمایهگذاری مستقیم خارجی عمودی6« شهرت دارد؛ که عمده دلایل آن نیز کاهش هزینه تولید است×؟البته در برخی از موارد، بنگاههای مستقر در یک کشور توسعهیافته، برای جایگزینی تجارت با کشور توسعهیافته دیگر، کارخانه تولیدی دیگری را با همان مشخصات، در کشور توسعهیافته میزبان بنا میکنند؛ که در این حالت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی بهصورت افقی7 انجام میشود و این نوع سرمایهگذاری مستقیم خارجی، جایگزین تجارت میگردد×؟ازاینرو، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، با تفاوت در بهرهوری داخلی و خارجی کشورها، بر اشتغال و بهرهوری نیروی کار ماهر و غیرماهر در کشورهای میزبان تأثیر دارند.

از دیدگاه کوین8، سرمایهگذاری مستقیم خارجی عبارت است از نوعی سرمایهگذاری بهمنظور کسب منفعت دائمی در موسسهای مستقر در کشوری غیر از کشور سرمایهگذار صورت میگیرد و نتیجه آن کسب راهی مؤثر در مدیریت شرکت و موسسه است.
اصل انتقال پیگو-دالتون9 بیان میکند که با انجام محاسبات ریاضی، با حرکت از مناطق ثروتمند به فقیر، نابرابری افزایش مییابد.

مطالعات کریستین لسمن10 در مورد چین نشان داد که FDI بعد از اصلاحات اقتصادی باعث افزایش نابرابری های منطقهای در دهه 1980 شد؛ اما این اثر با توسعه اقتصادی کاهش یافت بهگونهای که تا اواخر دهه 1990 این نابرابری از بین رفت. همچنین وی، طبق این مطالعه نشان میدهد که بهاحتمالزیاد در کشورهای توسعهیافته، سیاستهای دولت به کاهش تأثیر منفی توزیع FDI در نابرابری منطقهای منجرمی شود.

پیشینه تحقیق

ویلیامسون - 1965 - 11 با بررسی نابرابری های منطقهای و روند توسعه ملی، استدلال می کند که نابرابریهای منطقهای درروند توسعه اقتصادی افزایش مییابد ولی اگر به سطح بالایی از توسعه اقتصادی رسیده باشند نابرابریهای منطقهای کاهش خواهد یافت.

برخی مطالعات بر روی نابرابری فردی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی انجامشده است، بهطوریکه هانسون و فین استرا - 1996 - 12 در مقالهای با عنوان »جهانیشدن و نابرابری دستمزد« بر نابرابری های بین کشوری تأکیددارند.

چن و فلیشر - 1996 - 13 در مطالعهای به بررسی نابرابری درآمد منطقهای و رشد اقتصادی در چین پرداختند و رابطه بین سرمایهگذاری مستقیم خارجی و نابرابریهای بین منطقهای در چین را مورد تجزیهوتحلیل قراردادند.

استوارت - 2000 - 14 در پژوهشی در مورد »پیشگیری از بحران: مقابله با نابرابریهای افقی« بر نابرابریهای عمودی - نابرابری بین فردی - تأکید دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید