بخشی از مقاله

مقدمه

در دوره حکومت محمدرضاشاه که ایران عضو پیمان سنتو بود و آمریکا در ایران پایگاه نظامی داشت و امتیازهای مهمی مثل کاپیتولاسیون، کنسرسیوم و استخدام مستشاران را گرفته بود، بر اساس دکترین نیکسون، ایران ژاندارم آمریکا در منطقه بود و دیگر کشورهای وابسته به آمریکا مثل عربستان از نوع کشورهای وابسته درجه دو محسوب می شدند و مجبور بودند ایران را به عنوان وابسته درجه یک بپذیرند. این فرایند برای همه اعراب سخت. پس از انقلاب اسلامی در ایران و سقوط محمدرضاشاه به دلیل ارتقای ایران از لایه قدرت های ژئوپلیتیک به لایه قدرتهای استراتژیک، برخی کشورهای عربی بیشتر نگران شدند.

هرچند که به تدریج نقش ژاندارمی منطقه به عربستان سپرده شد و از وابسته درجه دو به وابسته درجه یک ارتقا پیدا کرد، کماکان مثل محمدرضاشاه در لایه قدرت ژئوپلیتیک بود و نمیتوانست مثل ایران انقلابی به سطح لایه استراتژیک ارتقا یابد؛ افزون بر اینکه اختلاف قومی - عربی فارسی - چاشنی چالش عربستان با ایران بود. همچنین چالش تئوریک مبنی بر اینکه کدام نوع از پارادایم های اسلام سیاسی بتواند بر دیگری برتری یابد، بین عربستان و ایران رقابت سختی ایجاد کرده بود که از بین اسلام شیعی یا اسلام اخوانی یا اسلام تکفیری - وهابی - ، کدامیک پارادایم اصلی باشد.

کشورهای عربی منطقه مثل عربستان که با مدل دیکتاتوری اداره می شدند، از سرایت مدل دموکراسی دینی که از طرف انقلاب اسلامی ارائه شده بود، هراس فوق العاده ای داشتند که مبادا به سقوط دیکتاتوری های عربی منجر شود. البته این مسئله در سال های بیداری اسلامی به وقوع پیوست و تعدادی از حکومت های عربی به دلیل داشتن خصوصیاتی مثل دیکتاتوری سکولار، وابستگی و عقب ماندگی، با جنبش مردمی سقوط کردند؛ زیرا مردم مصر، تونس، لیبی و دیگر کشورهای عربی می دیدند چگونه ایران اسلام گرا هم دموکراتیک و هم با رشد علمی فوق العاده ای در تکنولوژی های هستهای، موشکی، فضایی، نانو، سلولهای بنیادی و غیره برای آزادی فلسطین در مقابل ابرقدرت آمریکا ایستاده است.

این در شرایطی بود که ایران همه امتیازات آمریکا را در داخل کشور خود قطع کرده و آمریکا نیز شدیدترین تحریم ها و فشارها را بر ایران اعمال می کرد؛ به همین دلیل ایران نفوذ فوقالعادهای در مردم مسلمان جهان بهویژه لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین، سودان، نیجریه و افغانستان پیدا کرده بود. با توجه به اینکه عربستان نمونه ای از حکومت های دیکتاتوری وابسته و عقب مانده بود و با وجود چالش های قومی، تاریخی و مذهبی، طبیعی است چالش عربستان با ایران همواره رو به رشد خواهد بود.

البته باید توجه داشت همه چالشها به محوریت چالش استراتژیک آمریکا نسبت به ایران عملیاتی میشود. همان طور که در تصویر مشاهده می شود چالش عربستان با ایران که در قالب چالشهای قومی، دینی، جغرافیایی، اقتصادی، دیپلماتیک و رسانهای نمایان میشود، همه به دلیل چالش استراتژیک ایران و آمریکاست؛ یعنی چالش عربستان با ایران اصالت ندارد، بلکه تابعی از پارامتر اصلی است.

.1 رویکردهای ضد ایرانی عربستان

اینکه برخی از تحلیلگران می گویند می توان در مسائل کلان با عربستان به توافق رسید، فریبی بیش نیست؛ زیرا رفتارهای عربستان طی چهار دهه گذشته همواره در یک طرح کلان - master plan - آمریکایی ضد ایرانی قرار داشته و تنها در بیان کلمات و تعارفات دیپلماتیک و تاکتیک های سیاسی خواستند مقامات ایران را فریب دهند، وگرنه مسیر آنها هیچ گاه عوض نشده و نخواهد شد؛ مثل:

▪    تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و تأسیس نیروهای واکنش سریع و کمک به مانورهای نظامی مشترک با کشورهای دیگر بهویژه ناتو علیه ایران؛

▪    کمک به صدام در جنگ علیه ایران ]حداقل چهل میلیارد دلار[؛

▪    طرح فهد مبنی بر به رسمیت شناختن اسراییل که در نهایت به دیدارهای علنی بین مقامات دو کشور منجر شد؛

▪    کمک به تحریم نفتی ایران؛

▪    کمک به کاهش قیمت نفت در دورههای گوناگون بهویژه برای کاهش درآمد ایران؛

▪    کشتار حجاج در سال 1366؛

▪    کمک به جنگ داخلی در سوریه برای سقوط دولت بشار اسد؛

▪    محکومیت حزباالله در نبرد با اسراییل؛

▪    کمک به کودتای سیسی در مصر علیه مرسی و پذیرش دیکتاتورهای فراری کشورهای دیگر؛

▪    کمک به جنگ فرسایشی در عراق پس از سقوط صدام؛

▪    تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران در اتحادیه عرب؛

▪    تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران در سازمان همکاریهای اسلامی؛

▪    تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران در شورای همکاری خلیج فارس بهویژه درباره سه جزیره ایرانی؛

▪    تلاش برای تقابل پاکستان با ایران به ویژه علیه توافق گازی و همچنین تقابل امنیتی در مرزهای ایران از طریق سازمان امنیتی پاکستان و جنداالله؛

▪    تلاش برای تقابل سودان با ایران؛

▪    اعدام شیخنمر رهبر شیعیان عربستان؛

▪    حمایت از دولت بحرین در شکنجه و کشتار شیعیان بحرین و زندانیکردن شیخعلی سلمان؛

▪    حمایت از ارتش نیجریه در سرکوب شیعیان و زندانیکردن رهبر آنان - شیخزکزاکی - ؛

▪    تجاوز مأموران پلیس سعودی به دو جوان ایرانی و مجازاتنکردن آنان؛

▪    اعدام دهها ایرانی به اتهام حمل مواد مخدر در سالیان گذشته؛

▪    عدم پذیرش سفر مقامات عالیرتبه به ایران با وجود سفرهای مکرر مقامات ایرانی به عربستان؛

▪    جنگ رسانهای علیه ایران در دهههای گذشته بهویژه در حمایت از ترورها و شورشها در ایران؛

▪    دخالت در امور مناطق اهل سنت ایران و کمکهای مالی و تسلیحاتی به آنها؛

▪    ایران را ناامن اعلامکردن برای مسابقات ورزشی؛

▪    و از همه مهمتر سه اقدام اساسی:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید