بخشی از مقاله
چکیده
بدون تردید طراحی عناصر معماری ایرانی کمتر فرمال و بیشتر در راستای حل کردن مسائل اقلیمی، فرهنگی، ماندگاری، اقتصادی و تکنیکهای ساخت ذهنیت و عینیت یافتهاند . راز ماندگاری عناصر معماری ایرانی در استادانه حل کردن مسائل مربوط به اقلیم، جغرافیا، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و تکنیکهای ساخت توسط طراحان آن عناصر است . ناگفته نماند طراحی و خلق برخی از این عناصر به شیوه غریزی و اکتسابی بوده است. از طرف دیگر، سبک بینالملل که بهعنوان سبک مدرن نیز شناخته میشود، ازجمله پیشرفتهای مهم در معماری است، که خروجی طرحها را به سمت ساختاری ساده و بیپیرایه با مصالح مدرن هدایت میکند. هدف غایی تمام سبکها رسیدن به پایداری است که از این میان، استفاده از معماری پلکانی در برخی از نقاط صحهای بر این مدعاست. هدف از مطالعه کنونی، تأثیر سبک بینالملل بر معماری پایدار ایرانی با رویکرد معماری پلکانی منطقهی اورامانات است. در این مطالعه پس از بررسی ابعاد نظری موضوع، به تحلیل ابعاد مختلف منطقه مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که معماری پلکانی، بهعنوان سبکی از معماری سنتی، پدیدهای حاکم و ماندگار بوده و با اتکا بر توانمندیهای منطقهای و بهکارگیری منابع موجود در محل بنا، موجب پیدایش سبک خاصی از معماری در منطقه اورامانات شده که علاوه بر پایداری، بر ماندگاری خود افزوده است، بگونهای که برخی از نمودهای آن را در معماری مدرن جستجو کرد.
واژههای کلیدی: سبک بینالملل، معماری پایدار، معماری پلکانی، اورامان تخت
-1 مقدمه
با وقوع انقلاب صنعتی، انسان بر طبیعت مسلط گشت و همین موضوع باعث شد که دست یافتن به منابع طبیعی بیشازپیش و بهصورت کنترل نشدهای صورت گیرد. اما اکنون با گذشت دو قرن و اندی از این جریان، بشر بهشدت کمبود منابع تجدید ناپذیر را احساس میکند . در واقع انتقادات به جریان مدرنیسم و روی آوردن به پستمدرنیسم، انتقالی مقطعی به نفع محیطزیست است. برای اولین بار دوستداران محیطزیست در اعتراض به نحوه برخورد با طبیعت که منجر به آسیب جدی به اکوسیستم و گونههای حیوانی و بشری میشود، به معرفی موضوع پایداری پرداختند. توسعه پایدار، بازنگری اصلاحطلبانهای به مدرنیسم و سنت و راهکارهای آشتیجویانه مابین این دو بوده است .[1]
پیشرفتهای تکنولوژی، صنعت و علم بر روی سبک زندگی و ساختمانها، بر شهرها نیز تأثیرات قابلتوجه گذاشته است .[2] در گذشته خانهها با توجه به نوع اقلیم، فرهنگ و غیره شکل میگرفت اما امروزه فرمها بدون توجه به شرایط اقلیمی و سازگاری با طبیعت و محیطزیستو صرفاً به علت داشتن فرمهای جالب توجه به تقلید از طرحها و سبکهای معماری سایر اقلیمها در معماری ایران مورد استفاده قرارگرفته است .[3] این امر باعث آسیب رساندن به طبیعت و عدم پاسخگویی به نیازهای عملکردی و عدم دستیابی به یک فرم ساختمانی پایدار و انعطافپذیر در جهت کاهش مصرف منابع انرژی تجدید ناپذیر گردیده است [2]معماری. پایدار یکی از مباحثی است که اخیراً در کشور ما مطرحشده و مورد توجه قرارگرفته است. نگاهی گذرا به معماری بومی مناطق مختلف ایران، حکایت از شناخت خصوصیات محیطی، بخصوص اقلیمی پهنههای متنوع ایران، چارهاندیشی هوشمندانه نیاکان ما برای استفاده هرچه بیشتر از مواهب طبیعی و مقابله با مشکلات و ناهنجاریهای اقلیمی-محیطی آن دارد. نظریه توسعه پایدار و در پی آن معماری پایدار از بحثانگیزترین موضوعات معماری معاصر است. معماری پایدار دغدغه اصلی آن مربوط به مسئله محیطزیست است از تمامی گرایشهای پیشین که به مسئله تقلیل استفاده از مصالح و انرژی توجه کردهاند بهره میگیرد. معماری گذشته ایران گنجینهای از امکانات معمارانه میباشد. معماری پایدار، برخاسته از توسعه پایدار، فرآیندی است برای حل مشکلات که طی آن منابع طبیعی، قبل و بعد طی مرحله تولید و ساخت، به کمترین حد آسیب میبیندو بنایی کاملاً سازگار با محیط - اقتصادی ، اجتماعی و طبیعی - خلق میشود. پایداری مفهومی است که بیشتر بهعنوان اندازه ارزش یک روش بهکاربرده میشود و فرآیندی قابل تکرار است. با این نگرش، درک اصول و ارزشهای تکرارپذیر معماری بومی، بسیار باارزش میباشد .[2]
-2 معماری و توسعه پایدار
در این جهان معماران نیز همسو با سایر دانشمندان در پی یافتن راهکارهای جدید برای تأمین زندگی مطلوب انسان بودهاند . بدیهی است که زندگی و کار و تفریح و استراحت و... همه و همه فعالیتهایی میباشند که در فضاهای طراحیشده توسط معماران صورت پذیرفته و ازآنجاکه نقاط ضعف و قوت یک ساختمان بر زیستبوم جهان تأثیر مستقیم خواهد داشت و وظیفهای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران میباشد . کاربرد مفاهیم پایداری در معماری مبحثی تازه را به نام »معماری پایدار« و یا »معماری اکولوژیکی« و یا معماری سبز« و یا معماری زیستمحیطی « باز کرده است که همگی اینها دارای مفهوم یکسانی هستند و بر معماری سازگار با محیطزیست دلالت دارند .[4] ریشههای اصلی نهضت حفظ محیطزیست و معماری پایدار به قرن 19 برمیگردد . جان راسکین و ویلیام موریس و ریچارد لتابی از پیشگامان نهضت معماری پایدار محسوب میشوند. راسکین در کتاب »هفت چراغ معماری« خود میگوید که برای دستیابی به برای دستیابی به رشد و پیشرفت میتوان نظم هارمونیک موجود در طبیعت را الگو قرار داد. موریس بازگشت به فضای سبز حومه شهر و خودکفائی و احیای صنایع محلی را توصیه میکرد. لتابی در یکی از بیانیههای رسای خود از معماران خواسته که قدر نظم و زیبایی طبیعت را بدانند. همه این پیشگامان از واژه »طبیعت « استفاده کردهاند و امروز تنها لغتی که میتواند بهخوبی جانشین این واژه گردد »معماری پایدار" است. سالها بعد معماران دیگر مانند فرانک لوید رایت، پیتر آیزنمن و... عقاید این پیشگامان را ادامه و گسترش دادند. ساختمانهایی که بر اساس معماری پایدار طراحیشدهاند، برخلاف ساختمانهای ثابت و قدیم، انعطافپذیر و تا حدی سیال بودند .[4]
شکل .1 کتابخانه برلین نورمن فاستر، نمونهای از یک بنای پایدار [4]
توسعه پایدار در رابطه با فعالیتهای ساختمانی و محیط ساخته شده، اغلب ساختمان پایدارٌ یا ساختار پایدارٍ نامیده میشود. بخش ساختمان یکی از بزرگترین بخشهای اقتصادی و اجتماعی در اروپا میباشد و به همراه محیط ساخته شده، بهطور معنیداری در تغییر روی محیط طبیعی، تأثیرگذار است. بخش ساختمان و محیط ساخته شده، بهعنوان دو حوزه کلیدی در پایداری معماری مطرح شدهاند .[5]
ساختمانهادر مقایسه با سایر مصنوعات، عمر نسبتاً طولانیتری دارند و در طول مراحل نقشهکشی، ساختمانسازی، تجهیز کردن و تخریب با استفاده دوباره از آن در توسعه پایدار تأثیرگذار خواهند بود. یک ساختمان، محصول مرکبی از مصالح، مواد و ترکیبات است که متقابلاً بر هم اثرگذارند. بعلاوه ساختمان اثر قابلملاحظهای بر سلامت انسان دارد. برای مثال، %90
زمان زندگی مردم اروپا در ساختمان و فضای معماری سپری میشود .[6]
چالش معماری پایدار در ارتباط با یک راهحل جامع برای ملاحظات محیطی و درعینحال برای بدست آوردن سطح کیفیت زندگی و ارزشهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و آسایشی میباشد .[6]
فلامکی از توسعه پایدار بهصورت انگیزهای بزرگ برای نواندیشیهای معماری یاد میکند: »در سالهای پایانی سده بیستم، معماری اکوسیستمی، معماریای که چگونگیهای شکل و ارتباطاتی و شالودهای چرخههای زندگی یا اکوسیستمها را نقطه آغازین پژوهش و مکان و نقطه پایانی طراحی میگیرد، به میان میآید ...» از یکسو، معماری با تمامی الزاماتی که برای برپا نگهداشته شدن دارد و پایدار ماندن دارد، به میان میآید و از سوی دیگر، تمامی دانشهایی که هر یک به صورتی خاص خود، با جهان طبیعت سروکار دارند... .[ 7] « توسعه پایدار قصد دارد که تغییر مهمی را در فهم رابطه انسان و طبیعت ایجاد کند ولی راهحلهای ارائه شده در توسعه پایدار در زمینه محیط ساخته شده و معماری همچنان راهحلهای ماشینی است و در اصلاح به دیدگاه و ایدئولوژی انسان نسبت به طبیعت منجر نشده و رابطه انسان و طبیعت بهصورت کامل و صحیحی تعریف نمیشود.[8]
2؛-2 معماری مدرن
نگرشهای جدید، برداشتهای تازه و تفکرات نوین در کنار نیازهای و خواستهای جدید که همگی زاییده تفکر مدرنیته بود پشتوانه مناسبی را برای چنین انتخابی فراهم کرده بود. این گفته ویکتور کوزین فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم را که: التقاطگرایی هرگز نمیتواند هنر تازهای پدید آورد ولی قادر است بهعنوان یک شیوه انتقالی و دوره گذار عمل کند .[9] میتوان در معماری بهعنوان یک مرحله انتقالی بیان کرد که سبک التقاطگرایی دوره گذاری است بین دوره برداشت از سبکهای تاریخی در گذشته و دوره مدرنیسم در آینده. در شیکاگو و برای اولین بار در جهان، ساختمانهای بلندمرتبه با اسکلت فلزی و به دور تزئینات و یا رجعت بین سالهای 1283-1264ه.ش ساخته شد. در اروپا نهضت - هنر نو - نام سبکی بود که ابتدا در هنرهای تزئینی مانند طراحی پارچه، تولید کتاب و مبلمان از دهه 1880 م. آغاز گردید، سپس این سبک در زمینههای دیگر هنرهای تزئینی همچون گرافیک، نقاشی، طراحی داخلی، پیکرتراشی و حتی عکاسی ظهور نمود و معماری این سبک از اوایل دهه 1890 آغاز وعمدتاً تا سال 1910 م [10] ادامه داشت مکتب شیکاگو و سبک هنر نو دو سبک مهم در زیرمجموعه معماری مدرن اولیه هستند. وجه مشترک این دو سبک معماری در این بود که هر دو از مصالح ساختمانی مدرن مانند تیرآهن و بتن استفاده میکردند. نکته دیگر اینکه هر دو سبک از تکرار فرمهای تاریخی پرهیز و ب هجای گذشته نگاه به آینده داشتند. اما وجه افتراق عمده آنها در استفاده از تزئینات بود. در مکتب شیکاگو از بهکارگیری تزئینات پرهیز میشد و یا تزئینات بسیار محدود و اندک مورد استفاده قرار میگرفت، ولی در سبک هنر نو، قرارگیری تزئینات بدیع و جدید بر روی نماهای خارجی و داخلی بنا بسیار گسترده و بعضاً فراگیر بود بدین ترتیب بهجای اینکه شکاف بین اندیشه و احساس را برطرف سازد، راه افراط در پیش گرفت و به همین دلیل پس از معدود سالهای حیاتش پژمرده شد. معماری جدید باید .[11]