بخشی از مقاله
چکیده:
برای هر نظامی، دستیابی به الگوی پیشرفت متناسب با شرایط بومی، از اساسیترین ملزومات حرکت به سمت اهداف و آرمانهایش بهشمار میرود. جمهوری اسلامی ایران در دهه نخست حیات پربرکت خویش به تثبیت نظام و استقرار امنیت، تامین استقلال و آرامش جامعه از طریق مرتفع ساختن چالشها، مدیریت بحرانها و سرکوب عوامل ناامنی اهتمام ورزید. بدیهی است امنیت، مهمترین پیش نیاز هرگونه پیشرفت است؛ جوامع ناامن فرصت سرمایهگذاری و برنامهریزی پیدا نمیکنند؛ سرمایهگذاران نیز خطرها و ریسک سرمایهگذاری در نقاط ناامن و بیثبات را به جان نمیخرند. ملت و مسؤولان کشورمان در دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی نیز با چهار برنامه پنج ساله و چشمانداز بیست ساله مسیر پیشرفت همه جانبه را در پیش گرفتند، لکن این تلاشها و مجاهدتها فاقد یک الگوی جامع و بومی و اسلامی پیشرفت بوده است.
خلاء الگوی یادشده سبب شد تا مقام معظم رهبری در سال 1389 به مفهومسازی، تشریح الزامات و شاخصها و تشکیل هیأتی از نخبگان کشور برای طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اقدام کردند. آن چه در این میان مهم و حیاتی تلقی می شود، چرایی و چگونگی مشارکت نخبگان متعهد کشور در تدوین این امر مهم می باشد.نخبگان جامعه به عنوان قشری متخصص، آگاه و دارای بارمسئولیت و الهام بخش در برابر سایر افراد جامعه بایستی به نحوی از انحاء در تدوین و شکل بخشی به این الگو سهیم باشند. دراین مقاله، مفهوم کلی نخبه، وضعیت نخبگان در ایران، ویژگی هانقشه راه طراحی و تدوین الگو و مولفه های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ودر نهایت نقش و چگونگی مشارکت نخبگان متعهد در تدوین و سازماندهی این الگو بررسی خواهد شد.
واژههای کلیدی: واژه های کلیدی: نخبگان، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، جمهوری اسلامی ایران
-1 مقدمه
نخبه فردی باهوش، مستعد، خلاق، کار آفرین و با نبوغ فکری است که با فعالیت ذهنی خود و ایجاد نو آوری به رشد و توسعه کشور سرعت میبخشد. نخبه کلمهای است عربی هم خانواده با منتخب و انتخاب که درفارسی واژههای نزدیک مانند برگزیده و در لغت آنگلوساکسون کلمه elite را هم معنای خود مییابد. مفهوم نخبه در بیانی ساده افراد ممتاز از جهت علم، تاثیر اجتماعی، ثروت، ارتباطات، قدرت و سایر مولفههای مورد توجه و نیاز جامعه را دربر میگیرد. بدین بیان نخبگان شکل دهندگان تاریخ با نیروی توده مردم هستند.»نخبه« یا الیت از ریشه لاتینی eligere بهمعنای »گزیدن« است و به مفهوم کسانی است که در یک جامعه یا گروه به سبب ویژگیهای واقعی، ادعایی و یا تصوری، جایگاهی ممتاز و برجسته دارند. در ادبیات سیاسی مفهوم نخبگان یا سرآمدان معمولا به دارندگان مناصب عالی در درون نظام سیاسی اشاره دارد؛ به این معنی الیت همان حکومتکنندگان هستند.
اما معنای دومی که برای این واژه بهکار رفته در مورد گروههایی است که گمان می رود به دلیلی برتر از گروههای اجتماعی دیگر هستند، هرچند که حکومت را در دست نداشته باشند. مفهوم الیت در این معنا دارای نوعی بار اخلاقی و ارزشی است. از این منظر در هر جامعه یا گروه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… فرد یا افرادی به سبب توانمندی های شخصیتیشان برتر از دیگرانند و حق آنهاست که از امتیازات پیشوایی و رهبری برخوردار شوند. ماکیاولی، الیت را به مفهوم گروه حاکمه ای تلقی می کرد که اراده و مردانگی لازم را برای پاسداری از مبانی قدرت خود، آشکار می سازد. همچنین در این راستا عده ای اعتقاد به گروه نخبه و عده ای اعتقاد به گروه نخبگان در ساختار قدرت نظامهای سیاسی دارند و برای توضیح توزیع قدرت در یک جامعه، در کنار نظریاتی مانند کثرتگرایی، توتالیتاریسم و دموکراسی از نظریه نخبهگرایی دفاع می کنند.
در کنار تقسیمبندیهایی چون نخبگان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و فکری؛ کسانی چون »دارندرف« با این تلقی از الیت ها، بهعنوانگروههایی که ایفای کارویژههای خاصی را بر عهده دارند، هفت نوع الیت رهبران اقتصادی، رهبران 645و برجستگان سیاسی، برجستگان علمی، روحانیون، صاحبان وسایل ارتباطجمعی، فرماندهان و برگزیدگان ارتش و نیز برگزیدگان دستگاه قضایی را تمیز دادهاند. البته اختلاف بین نخبهگرایان و طرفداران دموکراسی و نیز چگونگی تغییر و گردش نخبگان و همچنین ویژگیهایی که برای دارندگان آنها - حق حکومت و رهبری - نسبت به دیگران، بههمراه می آورد، همواره محل نزاع و آرای مختلف بوده است. ضمن این که اصطلاحات »نخبگان حاکم«، »نخبگان قدرت«، »طبقه حاکم« و… نیز برای توضیح و تبیین هرچه بهتر نظریات نخبهگرا توسط اندیشمندان غربی مانند ماکیاول، پارتو، موسکا، میشلز و… بهکار رفته است.
نخبگی یک فرد حاصل برآیندی از وضعیت اجتماعی، خانوادگی، استعدادهای ذاتی، تلاش و کوشش فردی و شرایط و حوادث زمان خواهد بود. بدین ترتیب آشکار است که ذات نخبه بودن دلیل بر خوب بودن نیست چندانکه معاویه، عمروعاص، حجاج یوسف و هیتلر نیز نخبگان بزرگی در عصر خود بودهاند که از موقعیت پیش آمده برای تباهی انسان و اسارت او استفاده نمودهاند و در مقابل ائمه اطهار، دانشمندان مخلص و شهداء نیز هستند که نخبگی خود را نثار هدفی دیگر نمودهاند.بنابراین، نخبه شدن یک فرد، در یک کلام تابع شرایط خدادادی - اعم از استعداد فردی و شرایط خانواده و اجتماع - و کوشش فردی اوست. چندانکه افراد زیادی را دیدهایم و در تاریخ سراغ داریم که با وجود شرایط محیطی از کوشش برای مبرز شدن به هر دلیلی امتناع کردهاند. در این راستا نخبگان را میتوان در دستجات مختلف طبقه بندی نمود که دایرهای وسیع را از نخبگان علمی تا اربابان تزویر و حتی شیادانی که خود را در جامعه نخبه واقعی جا میزنند و در این راستا نیز موفق میشوند، پوشش میدهند.
-2 نخبگان در کلام مقام معظم رهبری
در سالهای اخیر مقام معظم رهبری بر موضوع نخبگان تاکید زیادی انجام دادهاند. ایشان در اینباره در سال 1385 در جمع دانشگاهیان سمنان اشاره کردند که مدیریت تحولات کشور باید در دست نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد. در ضمن معظمله همه ساله جلسهای را به دیدار و شنیدن نظرات نخبگان دانشگاهی اختصاص میدهند و به مسائل مختلف نخبگان اهتمام می ورزند.همچنین ایشان سیاستهای کلی لازم برای حمایت و استفاده مناسب از نخبگان را به مسئولین ابلاغ و تاکید میکنند که اینها خود حکایت از اهمیت موضوع نخبگان در منظر ایشان دارند. حال سوالی که مطرح میشود این است که نخبه کیست؟
در نگاه مقام معظم رهبری چه کسانی نخبهاند؟ هدف از تعریف یک واژه یا مفهوم این است که ویژگیها و مشخصههای آن واژه یا مفهوم به طور دقیق بیان شود تا در انتقال پیام حاصل از کاربرد آن واژه، معنی و مفهوم مشترکی برداشت شود. لذادر این یادداشت به ویژگیها و مشخصههای انسان نخبه در اندیشه مقام معظم رهبری میپردازیم: در نگاه ایشان دایره نخبگی بسیار گسترده بوده و شامل شمار زیادی از نیروی انسانی موجود در جای جای کشورمان میشود. ایشان در ترسیم سرمایه عظیم انسانی نخبه