بخشی از مقاله

چکیده :

اندکی پس از شروع دنیای مدرن در ایران، مقاومت دنیای سنت در معماری اصیل ایرانی که نتیجه یک سیر تکاملی در طول قرنهای متمادی بود، موجب شد تا معماری ایران به یک معماری بی هویت و نا به هنجار تبدیل گردد، هجوم معماری مدرن و عدم شناخت درست این سبک از معماری باعث شد تا معماری شهرهای تاریخی ما با نا به سامانی و بی هویتی روبرو شود. در عصر متأخر امروزی شهر سنندج نیز بعنوان یکی از شهرهای تاریخی ایران، معماری آن همانند بسیاری از شهرهای تاریخی دیگر، دستخوش تغییر و تحولاتی اساسی شده است، که مایحصل آنرا نه می توان معماری سنتی نامید و نه معماری مدرن. از این حیث شناخت شاخصه های هویت ساز، در معماری سنتی این شهر که متاسفانه تاکنون در کتب و مقالات علمی به آنها اشاره ای نشده است، می تواند بسیار مسمر ثمر واقع گردد.

طرح سوال در این پژوهش اینگونه است که معماری گذشته شهر سنندج دارای چه ویژگی ها و شاخصه هایی بوده است که پس ازگام نهادن به دنیای مدرن و حتی شروع دوران پست مدرن نیز دچار بی هویتی شده است؟ و همچنین چه عواملی باعث به وجود آمدن این نوع بی هویتی در معماری معاصر سنندج شده است؟ نگارندگان برای پاسخگویی به این پرسشها ابتدا با بررسی های میدانی ومطالعات کتابخانه ای شاخصه های هویت ساز معماری قدیم و جدید سنندج را تقسیم بندی و ارزیابی نموده اند و سپس با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی ،قیاسی به بررسی تفاوتها در ساختار این دو نوع معماری در شهر سنندج پرداخته اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دستیابی به این شاخصه ها و همچنین بررسی تفاوتهای عینی در این دو نوع معماری می تواند طراحان معمار ما را در جهت نیل به معماری ایده آل همچون گذشته در طراحی های آینده در این شهر کمکهای شایانی بنماید.

-1 مقدمه :

[1] خانه های تاریخی سنندج از جمله آثار مهم معماری ایران می باشند که دارای ارزشهای هویتی و پایداری در معماری هستند که شناخت این ویژگی ها می تواند ما را در رسیدن به ایده آل های مطلوب معماری کمک نماید، از دیر باز معماری ما دارای هویتی تاریخی بوده است که به ندرت در معماری جدید ما می توان آنها را مشاهده کرد، معمار با قدرت ایمان و عشق و علاقه ی بسیار به شیوه ی کاملا هنرمندانه و با کمترین امکانات موجود و استفاده از مصالح در دسترس و بوم آورد به ساخت آثار بی بدیل خود دست زده است.

به گفته دکتر محمد ابراهیم زارعی در کتاب خانه های قدیمی سنندج، این شهر در گذشته از لحاظ طبقه بندی اجتماعی، طبقات اجتماعی این شهر به شکلی بوده که اعیان و اشراف و حکومتیان در راس هرم قرار داشته اند. ثروتمندان ومالکان غیر اعیان در طبقه پایین آنها قرار گرفته و در قاعده هرم ،عامه ی مردم بودند که کاسب و صنعت گر و باغبان و کفاش و کارگر و بنا و معامله گر و غیره را تشکیل می دادند.

خانه های این طبقه ، انبوه ساختمان های شهر سنندج را تشکیل داده و عمارت های اشرافی و اعیانی و ملاکین و بازرگانان و تجار در این میان مشخص بوده وچون اکثراً در دو طبقه و سه طبقه بوده اند ، شاخص تر از سایر بناها نمود داشته اند هریک از گونه ی خانه های مسکونی در این شهر ،دارای سه وجه بوده است: وجه نخست اسکلت ساختمان ،دوم نمای خارجی و سوم تزیینات داخلی که این سه وجه در هر گروه ساختمانی ویژگی های خاص خود را داشت که متناسب با موقعیت اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آنها بوده است.[2] که همگی آنها دارای معماری های در خور و متناسب با موقعیت سنندج بوده اند. بعداز سال 1357ه.ش و با شروع جنگ تحمیلی مهاجرت ها به شهر سنندج به شدت بیشتری ادامه داشت تا جایی که شهر به بیشترین رشد کالبدی خود رسید و محلات حاشیه نشین به شدت افزایش یافتند.

از آنجا که طرح های جامع جوابگوی نیازهای مسکن مهاجران نبود،زمین های بسیار زیبای اطراف شهر مورد ساخت و ساز غیرقانونی مهاجرین قرار گرفت.از آنجا که این ساخت و سازها بدون الگوی معماری خاصی گسترش می یافتند موجب شکل گیری نابه هنجاری هایی در سیمای شهر شد.خانه های این بافت معمولا در زیربنای کم و یک طبقه و یا تبعیت از شیب طبیعی زمین ساخته میشد که موجب شکل گرفتن معابر شعاعی در این بافت ها گردید. این رشد سریع مسئولین شهری را بر آن داشت تا به فکر آماده سازی طرح هایی برای توسعه کالبدی شهر باشند.

متاسفانه با توجه به محدودیت این توسعه به جهت وجود توپوگرافی و ارتفاعات اطراف بخش های اعظمی از زمین های کشاورزی اطراف شهر تخریب و نیز بسیاری از توپوگرافی های طبیعی اطراف شهر به منظور ایجاد بسترهای توسعه ای خاکبرداری شد.اما با توجه به هزینه های بسیار آماده سازی زمین به ویژه در بسترهای سنگی،هجوم به بافت های تاریخی با عنوان بافت فرسوده و احیای آن آغاز شد و بخش عظیمی از تاریخ و هویت معماری این شهر به نابودی کشانده شد [3].

این دلایل بسیاری از دلایل دیگر باعث شد تا رفته رفته معماری با هویت و اصیل سنندجی به یک معماری بی هویت و نا به هنجار تبدیل گردد و به جرأت می توان گفت که معماری جدید ما نه معماری سنتی است نه معماری مدرن و شاید بتوان گفت در قالب هیچ سبکی گنجانده نمی شود. با بررسی و قیاس مسائل هویتی در معماری قدیم و جدید این شهر می توان به نکات در خور توجهی دست یافت که همگی می تواند ما را در دست یابی به معماری ایده آل همچون گذشته یاری نماید.

-2 روش شناسی پژوهش :

این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، قیاسی و مبتنی برمطالعات میدانی و مشاهدات تجربی، صورت گرفته است . با توجه به میدانی بودن این تحقیق، از روشهای کتابخانهای برای دسترسی به ادبیات تئوریک موضوع و از روشهای میدانی برای جمعآوری اطلاعات کالبدی بهره گرفته شده است.

-1-3 هویت شهری :

-منظر عینی شهر شامل: دید و منظر شهر، ریخت شهر، نحوه چیدمان فضا که بر نظم فعالیت ها و رفتارها تاثیر گذار است. -تصویر ذهنی شهر شامل : تصورات مردم از شهر، خاطرات، امنیت در شهر، تکرار رویدادها، رویاها کریستوفر الکساندر برای تعریف هویت در بناها و شهر ها عنوان نموده است: باید کار را با درک این مطلب شروع کنیم که هویت هر فضا از تکرار مستمر الگوی خاصی از رویدادهایی که در آن مکان حاصل می شود شکل می گیرد.

هویت هر شهر یا بنا بیش از هر چیز تحت تاثیر رویدادی است که در آن اتفاق می افتد .فعالیت ها، رویدادها، نیروها، حالات، اعتصابات، مردن ماهی ها، جاری شدن آب، قهر عشاق، سوختن کیک، دنبال هم کردن گربه ها، نشستن گنجشکی پشت پنجره و نظایر آن، رخدادهایی هستند که زندگی هر فرد از آن ها .ساخته شده است. پس هویت هر فضا از نظر الکساندر، حاصل رویدادهایی است که در آن اتفاق می افتد.

همین طور که کل شکل می گیرد، هویتی جاودانه به خود می گیرد که آن را شایسته نام هویت جاودانه می کند .این هویت، هویتی ویژه و کالبدی دقیق و ظریف است که هرگاه بنا یا شهری زنده می شود باید بوجود آید . این هویت تجسم کالبدی کیفیت بی نام در بناهاست. [4] هویت مطلوب شهری حاصل عوامل متعدد و مولفه های مختلفی است. مولفه های زیست محیطی، تاریخی -مذهبی، اجتماعی -فرهنگی، عملکردی، عوامل کالبدی و نهایتا روان شناختی و ادراکی مجموعه عوامل و مولفه هایی هستند که استخراج مفاهیم هر یک و پیش بینی تعاملات آن ها با یکدیگر می تواند در تبیین هویت مطلوب شهری تاثیر عمده داشته باشد.[4]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید