بخشی از مقاله
چکیده:
امروزه تمام جنجال و هیاهویی که در نظام جهانی در حوزهی تئوریک وجود دارد بر سر ایدئولوژیهای مختلف برای ادارهی بشر میباشد. معضل اصلی مطرح شده در این حوزه این است که آیا تئوریهای توسعه میتوانند سعادت بشر را رقم بزنند یا خیر. از سوی دیگر در اسلام مسألهی »تعالی« مطرح است. حال این پرسش پیش میآید که مسألهی تعالی را چطور باید بر بتابیم و ماهیت تعالی را به چه نحو باید ببینیم و اینکه تعالی در نسبت با توسعه به چه معناست و دارای چه مختصاتی است و در یک کلام در نظام اسلامی این دو مفهوم از چه جایگاهی باید برخوردار باشند، به نحوی که دنیا و عقبای جامعه به موازات هم تضمین شود.
با توجه به نارسایی مکاتب و الگوهای غربی و عدم تبیین و طراحی مدل بومی مشخص، ضرورت تبیین الگویی جامع، با پشتیبانی منابع غنی اسلامی بیش از پیش خودنمایی میکند. قرآن به عنوان اصلیترین منبع اسلام، سرشار از مفاهیمی است که میتوان از آنها در جهت بومی کردن سیستم ادارهی جامعهی اسلامی بهره برد. »رشد«یکی از مفاهیم قرآنی است که در این مقاله به آن پرداخته شده و با محور قرار دادن این مفهوم، به تعریفی صحیح از واژهی پیشرفت در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت رسیدهایم.
واژههای کلیدی: پیشرفت، رشد، توسعه، تعالی، معاش، معاد
.1 مقدمه
امروزه با توجه به سیطرهی همهجانبهی غرب در جهان به ویژه در حوزهی مباحث علمی و نظری، تقریباً همهی کشورها به سمت ایجاد و تکامل جامعهی مدنی با الگو گرفتن از غرب پیش میروند.اما این پرسش مطرح است که آیا این تنها الگوی موجود برای داشتن جامعهای سالم و موفق است؟ و آیا جامعهی مدنی در دل خود مشکلات لاینحل نداشته و افق سعادت و سلامت همهجانبه را با غایتی روشن پیش روی بشر گسترانیده است؟ در مقابل این سؤالات، همیشه بحث از جامعهی اسلامی و یا اسلامی کردن جامعه به عنوان الگویی متفاوت، در کشور ما ایران و در میان اندیشمندان مسلمان مطرح بوده است؛ چرا که به واقع قرآن کتابی الهی است که نسخهای کامل برای طراحی یک زندگی فردی و اجتماعی موفق و سعادتمند محسوب میشود.
اما واقعیت آن است که تلاشهایی که تاکنون صورت گرفته به یک طرح جامع منتج نشده است و بدون تعارف باید گفت که بسیاری نیز به عمد یا به سهو در جهت گنجاندن مفاهیم اسلام و قرآن در طرح جامعهی مدنی که ریشه در فلسفهی غرب و الگوی غربی دارد تلاش کردهاند تا دانسته یا نادانسته تضاد بین مفاهیم جامعهی مدنی و تعالیم قرآن را در بسیاری از موارد مخفی نمایند.پرسشی که در این حوزه مطرح است این است که آیا تئوریهای توسعهی نظام تمدنی غرب، میتوانند سعادت بشر را رقم بزنند یا خیر. از سوی دیگر در اسلام مسألهی »تعالی« مطرح است.
حال این پرسش پیش میآید که مسألهی تعالی را چطور باید بر بتابیم و ماهیت تعالی را به چه نحو باید ببینیم و اینکه تعالی در نسبت با توسعه به چه معناست و دارای چه مختصاتی است و در یک کلام در نظام اسلامی این دو مفهوم از چه جایگاهی باید برخوردار باشند به نحوی که دنیا و عقبای جامعه به موازات هم تضمین شود.مادامی که به این مسائل پاسخ داده نشود یقیناً هر نوع طرحریزی استراتژیک برای ادارهی جامعهی اسلامی راه به خطا خواهد برد؛ لذا به همین سبب است که میبینیم انسانهای مؤمنی که مدیریتهای نظام جامعهی اسلامی را بعد از انقلاب اخذ کردند پس از گذشت سه دهه هنوز در معیشت مردم راه دین را پیاده نکردهاند و لذا »معاش« مردم به »معاد« مردم منتج نمیشود.
.2 پارادایم1 اصالت بشر2 و پارادایم اصالت خدا3
در یک تبیین صحیح علمی همیشه نیاز به تعیین و تبیین پارادایم مربوطه است. به عبارتی با توجه به تعریف پارادایم، پارادایم مدل یا یک برنامهی کار عمومی است. در جامعهشناسی علم، پارادایم به
457معنای چهارچوب عمومی است که با رجوع به آن میتوان مسائل را تحلیل نمود. - آزادی، 1390، - 12
نقشه راه طراحی و تدوین الگو
اما خود یک پارادایم چگونه تعیین و تبیین میشود؟ برای تبیین هر پارادایم میتوان از قاعدهی مرکز پیرامون استفاده کرد که در آن هر پارادایم به عنوان یک کل، به مثابه یک دایره تصور میشود که همه چیز در آن با مرکز دایره تعریف میگردد. به عبارتی همه چیز در پیرامون به مرکز اقتدا میکند. در واقع تبیین و تنظیم ساختار تفکر در یک پارادایم، بستگی به تبیین انگارهی مرکزی که همه چیز با آن تعریف میشود دارد.
در قاعدهی مرکز پیرامون در محیط اجتماع بشری کنونی، دو گونهی عمدهی پارادایمی وجود دارد:
سوپر پارادایم1 اومانیسم وَابر وادی خداگرایی. در سوپر پارادایم اومانیسم، بشر در کانون مناسبات هستی قرار دارد و همه چیز و همه کس با او تعریف میشود، حتی خدا نیز در نسبت با بشر دیده و تبیین میشود. در ابر وادی خداگرایی، به جای بشر یا هر پدیدهی دیگری، این خداست که مرکز و کانون هستی است و در مناسبات هستی، همه چیز با او تعریف و تبیین میشود. - مرکز بررسیهای دکترینال، - 1387
.1-2 فلسفهی لسهفر2
»لسهفر« عبارتی فرانسوی است، به معنای »بگذار هر چه میخواهد انجام دهدMerriam- - .«3 - Webster Incorporated, 2005 گرچه لسهفر نخست مفهومی اقتصادی بود که توسط اقتصاددان انگلیسی، ریکاردو4 تبیین گردید - Spengler, 2011 - ، اما بسط این عبارت توسط افرادی همچون میل5، بنتام6 و مالتوس7 در حوزهی علوم اجتماعی، علوم سیاسی، اخلاق و.. .سبب شد لسهفر سنگ بنای مدرنیسم و اومانیسم، در تمامی حوزههای فردی و اجتماعی انسان غربی گردد. فلسفهی لسهفر، تبیین چیستی و چرایی این موضوع است که انسان اجازه دارد هرکار میخواهد انجام دهد و در این راه هیچ امر و نهی شرعی و غیر شرعی را برنتابد.
.2-2 ایدئولوژی لیبرالیسم8
»لیبرالیسم« مکتب اعتقاد و اصالت به »لیبرتی«9 ما به ازای واژهی »اباحه« است که از ریشهی لاتینی»لیبر«10 به معنای آزاد و رها مشتق شده است. - Merriam-Webster Incorporated,2005 - گرچه مبانی این ایدئولوژی در قرن هفده میلادی در آرای جان لاک11 بیان گردیده، اما این مکتب مبتنی بر فلسفهی لسهفر در اواخر قرن نوزدهم میلادی ظهور و بروز یافت. - Brandt,2006,19 -