بخشی از مقاله
چکیده
فرهنگ تولید در روستاها رفته رفته جای خود را به فرهنگ مصرف داده است و این مسأله سبب افزایش هزینه زندگی برای خانواده روستایی شده است. کاهش بهره وری زمین های کشاورزی با توجه به کوچک شدن واحدهای بهره برداری نیز منجر به کاهش درآمدهای روستاییان از فعالیت های کشاورزی گردیده است. اصلاح فرهنگ مصرف در روستاها و حرکت به سمت واحدهای بهره برداری بزرگ مقیاس که مکانیزاسیون کشاورزی را سهولت می بخشد
می تواند گامی در جهت بهبود رفاه زندگی کشاورزان باشد. البته استفاده از ماشین آلات کشاورزی منجر به بیکاری بخشی از نیروی انسانی فعال در بخش کشاورزی می شود که باید برای اشتغال آنان و سایر افراد جویای کار در روستاها خصوصاً جوانان چاره اندیشی شود. این پژوهش که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی و بررسی اطلاعات آماری منطقه شیشه کُل - امامزاده میرشمس الدین - ع - - -که زارعان آن تجربه شرکت سهامی زراعی رودپیش را طی یک دهه، قبل از انقلاب اسلامی داشته اند- انجام گرفته است،
مشخص می کند پس از عبور از نسل اول که از اصلاحات ارضی رژیم گذشته مالک زمین شده بودند و شغل آنها فقط کشاورزی بود، 42/86 درصد از فرزندان ذکور آنها که نسل دوم را تشکیل می دهند از روستا مهاجرت کرده و 78/6 درصد ازآنهایی که در روستا مانده اند در کنار کشاورزی، شغل دومی دارند و البته مسأله مهاجرت، بیکاری و عدم فعالیت در بخش کشاورزی در میان نسل سوم پررنگ تر است. برای توانمندسازی روستاییان و جلوگیری از مهاجرت آنان، باید به مسأله افزایش بهره وری کشاورزی و کارآفرینی در روستاها توجه نمود.
-1 مقدمه
تغییر سبک زندگی روستاییان در دهه های اخیر، نیاز بیشتر به تولیدات کشاورزی به واسطه افزایش جمعیت و همچنین لزوم بالا رفتن درآمد روستاییان، باعث شده است کشاورزی معیشتی در روستاها جای خود را به کشاورزی تجاری بدهد.
حرکت جامعهی روستایی از سبک زندگی گذشته خود به سمت سبک زندگی شهری منجر به تبدیل آن به جامعهی مصرفی شده و این امر باعث شده است هزینه های زندگی نیز در سال های اخیر افزایش یابد. بهره مندی از امکانات آب، برق، گاز، تلفن ثابت و همراه و وسایل برقی - مانند تلویزیون، یخچال و... - ماهیانه درصدی از درآمد روستاییان را به خود اختصاص می دهد و این در حالی است که در گذشته این مبالغ توسط روستاییان هزینه نمی شد،
زیرا این امکانات کارکردی در زندگی روستایی نداشتند. اکنون وسایلی در زندگی روستایی جای گرفته است که گاه بیش از آنکه ضرورت کارکردی داشته باشند ضرورت تزیینی دارند. هزینه های دیگر زندگی نیز مثل تحصیل بچه ها، هزینه پوشاک، اوقات فراغت، تغذیه و... را باید به این هزینه ها افزود. این در حالی است که با تقسیم شدن متوالی زمین های گسترده زراعی بین وراث از میزان بازده آن نسبت به قبل کاسته شده است و جوانان تمایلی برای انجام کار کشاورزی ندارند.
با تقسیم زمین بین وراث زارعانی که از اصلاحات ارضی رژیم گذشته صاحب زمین شده بودند، امکان تأمین مخارج زندگی روستاییان تنها از طریق کشاورزی به شکل سنتی مقدور نمی باشد و در نتیجه به جز خوش نشینان و کارگران کشاورزی، وضعیت درآمدی خانواده های صاحب زمین هم چندان مساعد نیست. این امر منجر به افزایش درخواست شغل در روستاها گردیده است. مشکل بهره وری پایین فعالیت های سنگین کشاورزی در کنار مسائل دیگری چون افزایش سطح تحصیلات و آگاهی خصوصاً- در نسل جوان روستایی-موجب مهاجرت تعداد کثیری از روستاییان به شهرها گردیده است و لزوم توجه به مسأله بهره وری در فعالیت های کشاورزی و کارآفرینی در روستاها را متذکر می گردد.
در این پژوهش ضمن استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش های موجود در این حوزه، به بررسی میدانی و جمع آوری اطلاعات آماری خانوارهای منطقه شیشه کُل - امامزاده میرشمس الدین - ع - - به عنوان یکی از مناطق سه گانه حوزه عمل شرکت سهامی زراعی رودپیش برای بررسی تجربی فرضیه ها پرداخته شده است. این شرکت بین سالهای 1347 تا 1357 در این منطقه فعال بوده است.
-2 بیان مسأله
نسل گذشته تا حد امکان تلاش می کرد تا به نیازهای زندگی از راه تولید توسط خودش پاسخ دهد و تنها برای کالاهایی هزینه می کرد که اهمیت کاربردی داشت و تولید آن مقدور نبود. شاید در این مسیر نسل گذشته روستا به صرفه اقتصادی تولید فکر نمی کرد و نمی کند اما همین روحیه استقلال و عدم وابستگی از دارایی های ارزشمند یک جامعه به شمار میآید.
در مقابل برای نسل جوان روستا مصرف اهمیت درخوری پیدا کرده است و شأن اجتماعی و تمایز داشتن با دیگران او را به خرید محصولات و خدماتی وادار می کند که اهمیت کاربردی چندانی برای او ندارد و در این راه جوانان روستایی هم به وضعیت اقتصادی خود و خانواده و تأثیر این مصرفگرایی توجهی ندارند.
بیکاری» در نواحی روستایی معمولاً یکی از مهمترین عوامل مهاجرت روستاییان به شهرها است.« و همین مسأله خود مشکلات فراوانی را برای شهرها و روستاییان مهاجر به همراه دارد.
محمد زاهدی اصل نیز عوامل مختلفی از جمله کمبود امکانات و تسهیلات مختلف، عدم امکان کشاورزی سودآور و بیکاری در میزان قابل توجهی از ماههای سال برای مردان نانآور خانواده را در گسترش مهاجرت روستاییان و کاهش نسبت جمعیت روستایی کشور را در سالهای اخیر مؤثر میداند. -
پایین بودن سطح درآمد روستاییان و تفاوت معنی دار آن با جامعه شهری از عوامل عمدهی مهاجرت روستاییان به شمار میرود. پایین بودن سطح زیر کشت کشاورزی هر خانواده تأثیر عمدهای در این مسأله دارد زیرا درآمد حاصل از زمینهای زیر کشت کوچک و غیر مکانیزه -که از ویژگیهای جامعهی روستایی ایران است- بسیار ناچیز بوده و از عوامل پایین بودن سطح رفاه خانوارهای روستایی میباشد. چون کار کشاورزی فصلی و موسمی است میزان اشتغال در جامعهی روستایی نیز در طول فصول سال متفاوت است و ماههای قابل توجهی از سال - گاهی بیش از نیمی از سال - روستاییان کشورمان بیکار هستند و چه بسا این امر آنها را به امر مهاجرت به شهرها تشویق میکند.
بر اساس این نگرانی ها تلاش شده است تمهیداتی برای اینگونه مشکلات اندیشیده شود و قوانینی نیز مصوب گردد. برای مثال در بند ط از ماده95 برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب 1383/6/11 برای افزایش سطح رفاهی روستاییان به طراحی روشهای لازم برای افزایش بهرهوری و درآمد روستاییان و عشایر و ایجاد فرصتهای اشتغال بهویژه در دورههای خارج از فصل کاشت و برداشت با رویکرد مشارکت روستاییان و عشایر با حمایت از صندوق قرضالحسنه توسعه اشتغال روستایی اشاره شده بود.
یا براساس ماده 194 در بخش توسعه روستایی قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دولت به منظور بهبود وضعیت روستاها در زمینه سیاستگذاری، برنامه ریزی، راهبری، نظارت و هماهنگی بین دستگاههای اجرایی، ارتقاء سطح درآمد و کیفیت زندگی روستائیان و کشاورزان و کاهش نابرابری های موجود بین جامعه روستایی، عشایری و جامعه شهری، ملزم به انجام اقداماتی گردیده است.
با این حال به نظر ازکیا عملکرد کشاورزی از بدو انقلاب تاکنون کاملاً مثبت نبوده است، برنامههایی که هدف آن بهبود بازده در واحد سطح محصولات کشاورزی بود به افزایش بهرهوری نیانجامید، بهطوریکه افزایش در بازده نتوانست همگام به افزایش تقاضا پیش برود. سیاست حمایت از قیمتها مشکلات بیشتری برای توسعه کشاورزی پدید آورد. جدیترین مشکل سیاستهای کشاورزی از بدو انقلاب تاکنون فقدان اهداف اجتماعی در این سیاستهاست. به این معنی که هیچگونه سیاستی در ارتباط با حل مسائل اجتماعی روستایی - نظیر فقر، توزیع نابرابر درآمد به نفع مردان، بیکاری، مهاجرتهای روستایی و... - که مانع توسعهی کشاورزی است، صورت نگرفت. - ازکیا، - 336:1387
همچنین وی معتقد است: »مسئله نابرابری های اجتماعی و فراهم نبودن امکانات رشد در بخش روستایی یکی دیگر از مشکلات جدی است. از آنجا که خاستگاه آن نیز محیط روستایی است لذا بر کشاورزی اثر میگذارد. تفاوتهای بسیار زیادی در برخورداری از تسهیلات زندگی، خدمات بهداشتی ، درمانی، آموزشی و مسکن ومحیط زیست بین شهر و روستا وجود دارد که نه تنها رفاه کنونی روستاییان و کشاورزان را کاهش میدهد، بلکه بر آینده آنان نیز اثر میگذارد و دورنمای یک زندگی قابل قبول در آینده را برای آنان مبهم و تاریک میسازد. این نگرانیها همراه با نابرابریهای اقتصادی سبب شده است که محیط روستایی جاذبه لازم را برای زیست از دست بدهد و مهاجرت از روستا به عنوان یک اصل در جامعه روستایی مطرح باشد.« - همان -
آنچنان که طالب عنوان می کند، در جامعه سنتی روستایی نقش سرمایه و تکنولوژی در فعالیتها اندک بود و مراحل مختلف کاشت، داشت و برداشت اساساً با اتکاء به توان بدنی و با استفاده از ابزارآلات ساده و سنتی انجام میگرفت و نقش اعضاء خانه و همیاری زارعین مشهود بود. اما امروزه استفاده روز افزون از ماشین و ابزار صنعتی شکل پیشین فعالیتهای جمعی و همیاری را دگرگون ساخته و میزان همبستگی و وابستگی روستاییان در فعالیتهای کشاورزی و غیر کشاورزی را کاهش داده است. این روند، کشاورزی را از وضعیت کاربر پیشین با بعد معیشتی و سنتی خارج و به وضعیت سرمایهبر با ابعاد تجاری و بازاری نزدیک کرده است.
»از جمله تحولات ایجاد شده در نظام بهرهبرداری از زمین در روستاهای کشور در سهدههی اخیر رواج شیوه تولید سهمبری است. در این شیوه بهرهبرداری -که بر اثر فوت زارعان و سالخوردگی و از کارافتادگی دهقانان رونق یافته- درآمد حاصل از زراعت را بین مالک و سهمبر تقسیم مینماید. در بعضی از مناطق با فوت صاحبنسقان زراعی زمین دهقان متوفی بین فرزندان ذکور تقسیم شده و زمینه خرد شدن، تقطیع و چندپارگی اراضی مزروعی و دورشدن واحدهای بهرهبرداری از اندازه مطلوب فراهم میگردد. به همین سبب بهرهبرداری مطلوب از منابع آب و خاک، ماشینآلات و نیروی کار در اراضی خرد و پراکنده میسر نشده و به کاهش بازده در واحد سطح منجر شده و دهقانان خردهپا را در معرض فقر و آسیبپذیری قرار میدهد.«
به عقیده ازکیا و غفاری »یکی از اولین تأثیرات انقلاب اسلامی کاهش نظام سرمایهداری ارضی و کاهش اندازهی واحدهای بهرهبرداری در جامعهی روستایی بود. اندازه کوچک قطعات بهرهبرداری در نظام دهقانی یکی از مسائل عمده در نوسازی کشاورزی به شمار میرود، بهطوریکه تولید بالا در واحد سطح، مدیریت کارا و حفاظت از خاک در اینگونه واحدها از رونق کافی برخوردار نیست.«
ایشان بار دیگر تأکید کردهاند: »به منظور کاهش نرخ فقر و آسیبپذیری در بخش کشاورزی باید از خرد شدن و قطعهقطعه شدن اراضی مزروعی و تبدیل آنها به واحدهای بهرهبرداری غیراقتصادی جلوگیری کرد.« - ازکیاوغفاری، - 196:1392 زیرا با کوچک شدن قطعات زمین های کشاورزی هزینه های کاشت، داشت و برداشت افزایش یابد و بهره اقتصادی لازم از زمین های زراعی برده نخواهد شد.
» ازجمله عوامل مؤثر در کاهش فقر و آسیبپذیری در بخش کشاورزی کارآیی نظامهای بهرهبرداری از عوامل و منابع تولید است. نظامهای مختلف بهرهبرداری از قابلیتهای متفاوتی برخوردار بوده لیکن بهرهبرداری از اراضی یکپارچه بدون تردید مطلوبتر از کشتوکار در قالب الگوهای بهرهبرداری خرد و پراکنده است، زیرا با یکپارچهسازی اراضی مزروعی و رویآوری به کشت