بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر باهدف، بررسی تأثیر مدیریت دانش بر توانمندسازی روانشناختی با تأکید بر سرمایه فکری و عملکرد سازمانی در آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری ایلام انجام گردیده است. این پژوهش ازلحاظ گردآوری داده در زمره تحقیقات توصیفی قرار میگیرد. برای جمعآوری دادهها از روش کتابخانهای و پرسشنامه استفاده گردید و حجم جامعه، 70 نفر از کارکنان آتشنشانی در شهر ایلام میباشند که حجم نمونه بر طبق جدول مورگان 59 نفر را انتخاب شد. شیوه نمونهگیری غیر احتمالی میباشد، جهت تجزیهوتحلیل دادهها در این تحقیق از نرمافزارهای spss وpls استفادهشده است. نتایج این پژوهش نشان داد: مدیریت دانش بر توانمندسازی روانشناختی، سرمایه فکری و عملکرد سازمانی تأثیرگذار بود. همچنین سرمایه فکری بر توانمندسازی روانشناختی وعملکرد سازمانی تأثیرگذار بودند. درنهایت تأثیر توانمندسازی روانشناختی بر عملکرد سازمانی مورد تائید قرار گرفت.
مقدمه
در دنیای کنونی با توجه به پیشرفتفنّاوری و ارتباطات، نقش مدیریت دانش در توانمندسازی مدیران و کارکنان سازمانهای مختلف اجرایی درحالتوسعه میباشد. دانش بهعنوان یکی از ارزشمندترین داراییهای سازمانهای مدرن محسوب میشود و یکی از مهمترین عوامل تولید منابع انسانی و سرمایه است و این موتور اصلی رشد اقتصادی و کاتالیزور توسعه فناوری و افزایش تولید است، دانش نوآوری را ایجاد میکند و سپس آن را به فرآیندها و محصولات تبدیل می کند.[1] امروزه همانطور که سازمانها بر بهکارگیری سرمایه انسانی در مواجهه با تنگناهای بازار کار تمرکز میکنند، کارکنان نیز به دنبال انتشار دانش خود در سراسر سازمان هستند. بنابراین، ابزارهای رقابتی پیشین و سنتی چندان کارساز نیست. امروزه، نقش دانش در کسب مزیت رقابتی در حال افزایش است. تئوری پردازان بزرگ اقتصادی و تجاری، دانش را بهعنوان مزیت رقابتی نهایی برای سازمانهای عصر جدید و کلید پیروزی آنها میدانند و استدلال میکنند که دانش تنها منبعی است که تقلید و کپیبرداری از آن دشوار بوده و مالک آن دارای کالایی ویژه و منحصربهفرد خواهد بود.[2] مدیریت دانش به پشتیبانی و ارتقاء فرآیندهای سازمانی ایجاد، ذخیره، بازیابی، انتقال و کاربرد دانش در سازمان اشاره دارد.[3] مدیریت دانش درواقع رشتهای است که در آن دانش ایجاد، به اشتراک گذاشته و کدگذاری میشود و برای افزایش نوآوری و عملکرد سازمانی مورداستفاده قرار میگیرد.[4] به گفته گوپتا و همکاران - 2000 - 1، مدیریت دانش نشاندهنده یک روند است که میتواند توسط سازمانها در یافتن، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات و تخصصهای موردنیاز برای حل مسئله، یادگیری پویا، برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری مورداستفاده قرار گیرد.[5] امروزه سازمانها با تغییرات شرایط، سیاسی،اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی مواجه هستند، نتیجه بسیاری از این تغییرات پیدرپی به دلیل انفجار دانش اطلاعات و انقلاب ارتباطات است.[1] با توجه به تغییرات گسترده محیطی در دنیای پرتلاطم امروزی، داشتن یک راهبرد اساسی برای توسعه و کسب مزیت رقابتی پایدار بسیار مهم و اساسی هست و در این خصوص راهبرد توانمندسازی در راستای بالندگی منابع انسانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. توانمندسازی نهتنها نوعی انگیزه کاری درونی است، بلکه یک گرایش انگیزشی فعال نیز میباشد.[6] به گفته دیوید و بیشنو - - 2009،توانمندسازی نیز یکی از ابزارهای سودمند ارتقای کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی میشود. بهمنظور کسب موفقیت در محیط در حال تغییر کسبوکار امروزی، سازمانها به دانش، ایده، انرژی و خلاقیت تمام کارکنان نیازمندند.[7] توانمندسازی، ظرفیتهای بالقوهای را در اختیار سازمانها می گذارد. توانمندسازی به معنای ایجاد شرایطی است که افراد بتوانند کارهایشان رااولاً باانگیزه درونی،ثانیاً با موفقیت کامل به سرانجام برسانند. از سوی دیگر، نیز یک عامل انگیزشی است که از این طریق احساس خودکارآمدی افراد افزایش مییابد. امروزه توانمندسازی کارکنان بهعنوان استراتژی افزایش عملکرد و تأمین بقای سازمان باید مهمترین مسئله سازمان در نظر گرفته شود. در این شرایط بسیاری از سازمانها، راهحل را افزایش قابلیت یادگیری سازمانی و اجرای برنامههای توانمندسازی تشخیص داده و کوشش کردهاند با بهرهگیری این برنامهها، بر احساس کارکنان، با استفاده از یادگیری سازمانی و توانمندسازی افراد بر موانع درونی و بیرونی چیره شوند و زمینه مساعد را برای پرورش کارکنان توانمند فراهم سازند. توانمندسازی ابعاد مختلفی دارد که یکی از این ابعاد توانمندسازی روانشناختی میباشد.[8] اسپریتزر - 1995 - 2،توانمندسازی روانشناختی را مجموعهای از ادراکات انگیزشی میداند که این ادراکات در محیط کاری شکل میگیرند و در نقش کاری فرد در سازمان منعکس میشوند.