بخشی از مقاله
چکیده
ظهور و پیدایش حاشیه نشینی هم در ایرا ن و هم در جهان،همزاد و همراه پدیده مهاجرت و تاحدي پیامد آن بوده است. حاشیه نشینی پدیده اي است که به دنبال تحولات ساختاري و بروز مسائل و مشکلات اقتصادي و اجتماعی مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت هاي روستایی لجام گسیخته در بیشتر کشورهاي جهان، به ویژه کشورهاي جهان سوم پدیدار شده است.
از آنجایی که علل حاشیهنشینی رانمیتوان خارج از چارچوب علل مهاجرت بخصوص مهاجرت روستا به شهر بررسی کرد، میبایستی آنها را به طور توأمان مطالعه نمود. چرا که از یک طرف عوامل دافعه موجب تخلیه این واحدهاي جمعیتی و مولد میگردد و از طرف دیگر عوامل جاذبه آنها را به سوي شهرها کشانده و سربار جامعه شهري مینماید.
مهاجرت که خود نتیجه ي نابرابريهاي مکانی و بیعدالتیهاي منطقهاي میباشد، به دلیل ویژگیهاي خاص مهاجران و علل مهاجرتشان پیامدهاي منفی متعددي براي شهرها و روستاها بدنبال دارد که از جمله ي آنها ظهور و گسترش پدیده ي حاشیهنشینی در شهرهاي بزرگ میباشد.
حاشیهنشینان به علت فقر شدید و همهجانبه - اقتصادي ، اجتماعی ، فرهنگی و - … و اعتراض نسبت به وضع موجود و ابراز وجود در شهرها ، اقدام به فعالیتهایی مینمایند که موجب سلب آسایش شهروندان و امنیت شهرها میگردد.
-1 مقدمه
در عصر حاضر شهرنشینی به طور روز افزون در حال گسترش است. که این رشد سري در کشورهاي در حال توسعه به دلایل رشد طبیعی جمعیت و مهاجرت به طور اخص مهاجرت از محیط هاي کوچک روستا- شهري به شهرهاي بزرگ می باشد. مهاجرت به عنوان یکی از پیچیده ترین پدیده هاي اجتماعی به نوبه خود منفی نیست، اما زمانی که به صورت وسیع انجام گیرد و شهرها امکانات و زیر ساخت هاي کافی را جهت پذیرایی از این جمعیت عظیم نداشته باشند، باعث شکل گیري مناطق حاشیه نشین در شهرها می شوند. مهاجرت بیرویه به شهرها و گسترش حاشیهنشینی در قرن گذشته و قرن اخیر از معضلات مهم شهرهاي بزرگ جهان، بخصوص در کشورهاي در حال توسعه میباشد، که پیامدهاي سیاسی، اجتماعی، اقتصادي و امنیتی متعددي به دنبال داشته است.
اگر بخواهیم تعریفی از این اصطلاح ارائه دهیم و در وهله ي اول افرادي که در این مناطق اسکان دارند را هدف قرار دهیم باید گفت حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدوده ي اقتصادي شهر زندگی میکنند ولی جذب نظام اقتصادي و اجتماعی آن نشده اند. حاشیه نشینی زائیده وجود ویژگی نابرابري در روابط اجتماعی مسلط بر جامعه است. شدت اختلاف بین سکونت گاه ها که باعث می شود عده اي شهرنشین و عده اي روستا نشین وعده اي دیگر حاشیه نشین شوند، که این شدت اختلاف بستگی به میزان شدت در تمرکز گرایی روابط اجتماعی دارد.هرچه از میزان تمرکز گرائی کاسته شود از گسترش و شدت اختلاف بین انواع سکونت گاها کاسته می گردد.
به اعتقاد اسکار لوئیس، حاشیه نشینی با فرهنگ فقر همراه است و ساکنان این مناطقکه- عمدتاً از مهاجران هستند- به لحاظ سوابق قومی و محدودیت در تحرك اجتماعی و پایگاه اقتصادي و اجتماعی پایین، با ساکنان سایر مناطق شهري متفاوت هستند. فقدان خلوت و حریم خصوصی در خانواده هاي حاشیه نشینی به گونه اي که هر محدوده اي در دسترس و کنترل همه اعضاي خانواده است، شکاف زیاد بین اعضاي خانواده، رقابت و کشمکش براي دستیابی به لوازم زندگی به دلیل کمبود آنها، احساس بی ارزشی، تحقیر، درماندگی، سرشکستگی، سرگردانی و عدم هویت، ناتوانی در فرو خوردن خشم خود و سایر احساسات، زمینه را براي رفتار بزهکارانه در جوانان به وجود می آورد. ماجراجویی، پرخاشگري و تن دادن به احساسات و امیال آتی از ویژگی هاي فرهنگ فقر است که بر مناطق حاشیه نشین حاکم است
کوشش ها براي تبیین نظري انحرافات اجتماعی بر حسب فرهنگ ها و تفاوت هاي خرده فرهنگی که اغلب در مناطق حاشیه نشین کلان شهرها مشهود است، در دهه هاي اخیر به سرعت توسعه یافته است. اسکار لوئیس - - 1353 با طرح نظریه »فرهنگ فقر«، بر این نکته تأکید دارد که هنگامی به فرهنگ فقر در سطح اجتماعات محلی و کوچک توجه می شود، آنچه در نظر مجسم می شود، خانه هاي خراب، ازدحام جمعیت، درهم جوشی مردم و بالاتر از همه نبودن تشکیلات و سازمان هایی است که دامنه گسترش و نفوذشان به وراي محدوده خانواده می رسد.
به اعتقاد لوئیس، در میان محله هاي فقرنشین حاشیه هاي شهرها با وجود کمبود تشکیلات سازمانی، غالباً یک احساس گروهی و روحیه همبستگی دیده می شود. این احساس گروهی و روحیه همبستگی در مناطق مختلف حاشیه نشین و محله هاي مختلف این مناطق بر حسب عواملی نظیر وسعت محلات فقرنشین، موقعیت و ویژگی هاي طبیعی آنها، مدت اقامت مردم در آن مناطق و محلات، شمار ساکنانی که خود مالک خانه خویش هستند در مقایسه با اجاره نشین ها، میزان اجاره بهاء، سوابق قومی ساکنان این مناطق، پیوندهاي خویشاوندي بین آنها و محدودیت در بالا رفتن از نردبان طبقات اجتماعی متفاوت است.
1-1 بیان مسئله و اهمیت موضوع
نتیجه نهایی مهاجرت از روستا به شهر نابودي کامل شکوفایی ملی و از دست دادن آزادي است چرا که انحطاط روستا به مثابه انحطاط تمدن است - رومال ماسپتیول، - 44:1369 در کشورهاي درحال توسعه و از جمله ایران ،مهاجرت از روستا به شهر در زمره ي مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادي به شمار می آید.این مهاجران هم در مقصد و هم در مبدأ مسائل و مشکلاتی از جمله؛بروز نابسامانی هاي متعدد ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود جوامع شهري،بیکاري ویا کم کاري،کمبود فضاي زیستی،آلودگی هوا و محیط زیست،تخلیه روستاها و غیره را به وجود می آورند.
محیط هاي نأمانوس شهري براي مهاجرانی که از فرهنگ هاي خود جدا شده اند،انتخاب حاشیه شهرها به عنوان محل سکونت و قرار گرفتن در شرایط خاص زندگی شهري، فقراقتصادي و انحرافات اجتماعی را افزایش می دهد. دوگانگی یا چندگانی فرهنگی حاکم بر مناطق حاشیه نشین بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین اجتماعی است که معمولاً به عنوان فرهنگ فقر شناخته می شود و یکی از عوامل مؤثر در رفتار بزهکارانه و مجرمانه است. حاشیهنشینان داراي وضعیت اجتماعی و اقتصادي نامناسبی بوده و بندرت جذب ساختارهاي مدرن شهري میشوند. برداشتها و روحیات خود آنها، نحوه برخورد و رفتار شهروندان دیگر با آنها، عدم توجه مسئولان سیاسی و خدماتی شهرها به آنها، موجبات ایجاد روحیه ي عصیانورزي و حس انتقام در آنها شده که خود را به صورت رفتارهاي نابهنجار و مشکلآفرین بروز میدهد.
اگرچه مهاجرت روستا-شهري از دلایل مهم رشد شهري در ایران است و بین مهاجرت و حاشیه نشینی از یک سو و رونق اقتصادي شهرها از سوي دیگر رابطه وجود دارد.به عبارت دیگر هر چه شهر از توان و رونق اقتصادي بیشتري برخوردار باشد جاذبه بیشتري براي مهاجران و در نتیجه شکل گیري مناطق حاشیه اي وجود دارد؛اما دلایل اساسی تر براي حاشیه نشینی را باید در ساختار اقتصاد سیاسی و الگوي برنامه ریزي توسعه کشورها جستجو کرد که منجر به انواعی از عدم تعادل میشود:یکی از آثار عدم تعادل در بهره گیري از مواهب توسعه یافتگی منجر به تحرکات ناموزون جمعیت در سطح استان ها مانند مهاجرت از مناطق کمتر توسعه یافته به مناطق در حال توسعه و توسعه یافته شده است
2-1 ضرورت تحقیق
حاشیهنشینی و مشکلات آن، به خصوص در کشورهاي در حال توسعه، به عنوان یک معضل بزرگ شهري محسوب میشود.ضرورت پرداختن به این موضوع از آنجاست که این پدیده در عین حال که نتیجه و حاصل معضلات اجتماعی و خصوصا اقتصادي است، موجب بروز مشکلات دیگري همچون بزهکاري میگرددبا گسترش شهرها و تبدیل آنها به کلانشهر، لزوم کنترل وضعیت حاشیهنشینی و جلوگیري از گسترش آن، بیش از پیش احساس میشود.
3-1 تاریخچه حاشیه نشینی
حاشیه نشینی یک پدیده اجتماعی است و این پدیده اختصاص به عصر فعلی نداشته و ریشه در ادوار واعصار گذشته دارد و این پدیده هم در کشورهاي توسعه یافته و هم در کشورهاي در حال توسعه وجودداشته ودارد . و تنها تفاوت آن در کشورهاي توسعه یافته با کشورهاي در حال توسعه ، از حیث ریشه هايتاریخی به وجود آورنده آن و رفتار کالبدي و اجتماعی آن می باشد. کشور ایران نیز از این پدیده مصوننمانده منتهی شرایط حادي که در برخی از کشورها از جمله برزیل، هندوستان، پرو و برخی کشورهایآفریقایی وجود دارد در کشور ما ، حاکم نیست. ولی از حیث قدمت مشابه سایر کشورها می باشد. پدیده حاشیه نشینی در ایران نیز همانند اکثر کشورهاي در حال توسعه تا حدود زیادي ریشه در مهاجرت و عواملدافعه و جاذبه روستایی- شهري دارد.
در ایران پیش از آغاز دهه چهل، شهر نشینی رشد کندي داشت و در آستانه دهه چهل حدود 33 درصد ازجمعیت کشور در شهر ها زندگی می کردند. براساس اولین سرشماري شهر تهران در سال 1246 شمسی توسط عبدالغفار نجم الملک که حاکی ازسکونت یک دهم سکنه شهر - حدود 17 هزار نفر - در خارج از حصارهاي شهر است و پیدایش نخستین اجتماعات آلونک نشین در تهران به سال 1311 مربوط می شود.
اما رشد و گسترش اجتماعات آلونک نشین به بعد از کودتاي 28 مرداد به خصوص از سال 1335 به اینطرف بر می گردد. نخستین اجتماعات حاشیه نشین در جنوب شهر تهران تمرکز یافتند. براین اساس رشدحاشیه نشینی در دهه هاي 40 و 50 ابتدا از تهران شروع شده است. به دلیل کافی نبودن امکانات زیربنایی براي ایجاد اشتغال در نقاط روستایی وسیاستهاي اقتصادي خاصی که از اواخر دههي 1360 آغاز شد، مهاجرت به شهرها همچنان ادامه یافت، بهطوري که رشد جمعیت شهري طی دورهی بیست سالهي پیش از انقلاب - یعنی بین سالهاي - 55- 1335 بانرخ رشدي معادل 5 درصد افزایش داشت و این روند طی دورهی بیست سالهي بعد از انقلاب - 75- 1355 - بانرخی معادل 3/4 درصد ادامه پیدا کرد.
قشر عظیمی از این حاشیه نشینان مهاجرین از روستاها یا شهر هاي کوچک هستند در پی تهیه زمین جهتاحداث مسکن می باشند، به لحاظ ارزانی حاشیه و اطراف شهر به این مناطق روي می آورند و مناطقی راتشکیل می دهند که رفته رفته خود این مناطق خود تبدیل به شهري می شود با حاشیه هاي مملو ازسکونتگاههاي غیر رسمی و اسلام شهر تهران که در گذشته شادي شهر نامیده می شد نمونه بارز آن است واین چنین، حاشیه نشینی شکل گرفته است. درمورد خاص تهران پدیده جدیدي طی 27 سال گذشته بروز کردهکه تقریباً غیرمتعارف بوده است. و آنافزایش انفجاري جمعیت روستایی استان تهران است، که با نرخی بالاي 7/5 درصد رشد داشته و جالباینکه مهاجران به مناطق روستایی استان تهران از شهرها به روستاهاي اطراف تهران رانده شده اند.برا اساس سرشماري سال 1375 حدود یک پنجم جمعیت منطقه کلانشهري تهران در شهرها و شهرك هايحاشیه اي با ساخت و ساز غیر مجاز و غیر متعارف سکونت یافته اند.