بخشی از مقاله

ارائه راهکارهایی جهت جلوگیري از سکونتگاه هاي غیر رسمی در محله هاي قدیمی(نمونه موردي:بررسی حاشیه نشینی در محله ي فرحزاد تهران )


چکیده

حاشیهنشینی پدیده اي است شهري که با توجه به رشد شهرنشینی بیرویه در جهان و ایران به واسطه ي مهاجرت از روستابه شهر شکل گرفته و گسترش یافته است، حاشیهنشینی به عنوان برهم زننده تعادل فیزیکی شهرها، نشاندهنده توسعه ناموزون شهري و منطقه اي است.حاشیه نشینی در کشورهاي جهان سوم و ایران جلوه کالبدي، پدیده فقر نشینی و عوامل ساختاري در ابعاد اقتصادي،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در سطح ملی و فرا ملی می باشد.تداوم فقر شهري به صورت رشد و توسعه محلات غیر رسمی موجود و رویش محلات جدید در حاشیه شهرها به محرومیت بیشتر و ضعف نظام حمایتی در بخش مسکن در شرایط رشد شدید قیمت زمین و مسکن، سیاست هاي پیشگري از حاشیه نشینی را با چالش مواجه کرده است. پس اگر در جوامع امروزي به صورت آگاهانه براي این مشکل طرح و برنامه ریزي شود باعث بهبود سطح کیفی زندگی در محله ها و شهرها شده و از پیدایش مقوله اي به نام فقر جلوگیري می شود. در مقاله مذکور سعی بر آن است تا با بهره گیري از روش تحلیلی-کتابخانه اي به بررسی علل شکل گیري سکونتگاه هاي غیر رسمی در شهرها و تاثیر آن در محیط هاي زندگی بپردازیم و در نهایت نتایج حاصل از این امر در محله هایی نظیر فرحزاد رامورد واکاوي قرار دهیم.


واژههاي کلیدي: سکونتگاه، محله، قدیمی،حاشیه نشینی، فرحزاد

-1 مقدمه

تاریخچه حاشیه نشینی در جهان به نوعی به انقلاب صنعتی و به تبع آن به رشد شهرها گره خورده است. حاشیهنشینی چه در کشورهاي توسعهیافته و چه در کشورهاي در حال توسعه، مستقیًما متأثر از نحوة صنعتی شدن شهرها بوده است. در کشورهاي توسعهیافته کنونی، ابتدا کارخانهها به علت نیازشان به منابع آنی و امکانات حمل ونقل در درون شهرها ایجاد شدند و به همین سبب مهاجرین روستایی و طبقات فقیر شهري را به مرکزشهرها کشاندند.حاشیه نشینی معضلی است خود ساخته دست انسان ،که با بی برنامگی، بی عدالتی و عدم توجه به کرامت انسانی آن را ایجاد کرده است.پدیده اسکان غیر رسمی و حاشیه نشینی در ادبیات جامعه شناسی شهري یکی از مباحث قابل تامل و چالشی فرا روي توسعه پایدار شهري است.

پس از گذشت نیم قرن حاشیه نشینی در کشورمان هنوز راهکاري مناسب براي مقابله با این پدیده اتخاذ نشده است. حاشیه نشینی پدیده اي است جهانی که فقط مختص کشورهاي در حال توسعه نیست ولی برخورد با این پدیده عاملی براي تمایز بین کشورهاي توسعه یافته و توسعه نیافته و نقش مدیریت در به کنترل در آوردن آن می باشد.یکی از مسائل قابل توجه


در امر حاشیه نشینی شناخت وضعیت مسکن و شکل گیري آن می باشد سکونتگاه هایی که ساکنین ، آنها را با سرمایه اندك خود سرپناهی فراهم آورده ،اما از تامین خدمات شهري و زیر ساخت ها که به عنوان معرف هاي کیفیت محیط زندگی مطرح بوده بی بهره اند. شبکه معابر نا مناسب با کیفیت پایین و دفع سطحی فاضلاب خانگی و غیره ناشی از افزایش جمعیت در اراضی مجاور این کانون ها می توانند مخاطرات زیست محیطی براي این نقاط و اراضی پیرامون آن به بار آورد. این شرایط تواند بر شالوده ي ناپایداري این کانون ها بیافزایدو زمینه را براي بزهکاري ، سرقت و مشکلات اجتماعی فراهم آورد.سکونتگاه هاي غیر رسمی بازناب و نمادي از فقرشهري تلقی می شوند .بازتاب گسترش فقر شهري را می توان درگسست کالبد پاره اي از نواحی مسکونی از پیکره کل محلات ،اسکان غیر رسمی در محله هایی نظیر فرحزاد مشاهده کرد.

محله مکانی است براي داشتن آرامش و تعاملات اجتماعی شهروندان، که مقوله اي نظیر حاشیه نشینی و معضلات آن می تواند امنیت و سلامت را در آن به مخاطره بیاندازد و باعث شکل گیري نا امنی درمحیط زندگی شود. اگر تلاش شود تا از ایجاد حاشیه نشینی در محله ها جلوگیري شود بالطبع می توان به زندگی و محیطی پایدار دست یافت.این مهم دست نیافتنی است مگر به واسطه ي برنامه ریزي دقیق توسط مدیران و طراحان شهري، می توان با طراحی دقیق و اصولگرا مکانی براي افرادي که داراي شرایط مناسب زندگی نیستند را فراهم آورد.

-2 حاشیه نشینی

-1-2 تا ریخچه حاشیه نشینی

حاشیه نشینی یا گتو واژه اي است که اولین بار در سال 1516 در ونیز به کار گرفته شده است ولی اگر به دنبال سیر حاشیه نشینی در طول تاریخ باشیم به قدمتی کهن تر از ونیز ، در دوران ساسانیان می رسیم. تاریخچه حاشیه نشینی در جهان به نوعی به انقلاب صنعتی و به تبع آن به رشد شهرها گره خورده است. حاشیه نشینی چه در کشورهاي توسعهیافته و چه در کشورهاي در حال توسعه، مستقیًما متأثر از نحوة صنعتی شدن شهرها بوده است. در کشورهاي توسعهیافته کنونی، ابتدا کارخانهها به علت نیازشان به منابع آنی و امکانات حمل ونقل در درون شهرها ایجاد شدند و به همین سبب مهاجرین روستایی طبقات فقیر شهري را به مرکزشهرها کشاندند. با انتقال کارخانهها به بیرون شهرها و توسعه حومهنشینی براي طبقات متوسط بالاي جامعه، فقرا در مراکز شلوغ و کثیف شهري باقی ماندند تا آنچه ما امروزه از آن، به عنوان» حاشیهنشینی« یاد میکنیم، نه در اطراف شهر، بلکه در مراکز شهرهاي بزرگ پدید آمد [1]ولی در کشورهاي در حال توسعه مانند ایران، که صنعت نه محصول توسعه درون زا، بلکه وارداتی بوده است، حاشیهنشینی از همان آغاز به اطراف شهرها هدایت شد[2]و مهاجران وارد شده از روستاها و شهرهاي کوچک به خاطر گران بودن زمین شهري در اطراف شهرها ساکن شدند و به تدریج این مقوله به داخل شهر و محلات وارد گردید.

شروع این پدیده در ایران تقریًبا به دهه 40 و خصوصاً پس از اصلاحات ارضی باز می گردد، که سبب شد مهاجرت روستا-شهري افزایش یابد. این در حالی است که پس از وقوع انقلاب نیز بر اثر تحولات صورت گرفته در این مقطع، شروع جنگ عراق علیه ایران و تداوم سیاست تمرکزگرایی به تداوم شهرنشینی بی رویه و به تبع آن افزایش حاشیه¬نشینی در شهرها و به ویژه شهرهاي بزرگ منجر شد.

-2-2تعاریف حاشیه نشینی

مفهوم حاشیهنشینی معانی و اسامی گوناگونی براي خود دارد و اغلب، به مساکن فاقد خدمات و نیازهاي اولیه انسانی اطلاق میشود. ظاهراً اولین تعریفی که دربارة حاشیهنشینی ارائه شده است، به سال 1812 برمیگردد که در آن، حاشیهنشینی به مکانهاي شلوغ و مراکز جرمخیز اطلاق می شد. بههرحال، طی دهه 1830 تا 1840 ، فقرا در چنین مناطقی زندگی میکردند. حاشیهنشینی در دورة کلاسیک، منطقهاي بدنام و متمایز از سایر مناطق بود. در این دوره، اصلاح گرایان بیشتر با


چارلز بوت موافق بودند که مناطق حاشیهنشین را معجونی از خانههاي فرسوده، با تراکم زیاد جمعیتی، فقر و ضعف تعریف مینمود. براي لیبرالهاي قرن نوزدهم، ابعاد اخلاقی مسئله اهمیت داشت. از نظر اینان، مناطق حاشیه نشین بیش از همه، به عنوان مکانهایی با پسماندههاي اجتماعی و فساد و مراکز غیراخلاقی و شلوغ بوده است. هر چند بعدها محققین و نویسندگان عرصه حاشیهنشینی، تعریف کلاسیکی از حاشیهنشینی را مد نظر داشتند . مناطقی با تراکم زیاد جمعیتی، فقر و خانههاي غیررسمی، دسترسی نابرابر به آب سالم و لوله کشیشده و تصرف غیرقانونی زمین، و افتراهاي عصر ویکتوریایی را کنار گذاشتند. شرادر ( (2004 نیز به ویژگی غیررسمی حاشیهنشینی اشاره میکند که نتیجهاي از موقعیت ساکنان غیر قانونی، اما غالباً قابل تحمل است، تعاریف ارائه شده از حاشیه نشینی از جنبه هاي مختلف دسته بندي می باشد.( جدول (1

جدول-1تعاریف حاشیه نشینی

تعاریف

١ حاشیه نشینان کسانی هستند که در تمام کشورهاي جهان در حاشیه و اطراف شهرهاي بزرگ زندگی کرده و اکثرا مهاجر
هستند (اسماعیل قرائی مقدم - جامعه شناس)
٢ حاشیه نشینان شهري یا گتوه ها (Getto)معمولا از اقلیتها ي شهري هستند که به علت جذب نشدن در متن شهرها به صورت
پدیده گتوي مذهبی ، قومی یا زبانی تشکیل شده اند و به وسیله فیزیکی از بقیه بخشهاي شهري جدا شدند(پیترهاگت)
٣ تعریف عددي : محله حاشیه نشین جائی است که هنگام آمارگیري بیش از %50 جمعیت آن محله به یک مذهب- نژاد ، زبان و

یا پایگاه اجتماعی - اقتصادي جدا از اکثریت مردم شهر تعلق داشته باشند(دیئید)

۴ تعریف ساختاري:محله اي که در آن خانه ها رو به ویرانی و یا فرسودگی گذاشته و از مصالح کم دوام یا بی دوام ساخته شده

است.

۵ محله حاشیه نشین جایی است که در آن خانه ها رو به ویرانی گذاشته و از مصالح کم دوام و بی دوام ساخته شده ، در آنها

فرهنگ فقر کاملا غلبه دارد و شاهد جایگزینی توده هاي روستاییان در آنها هستیم.(حسین شکوهی)

-3-2دلایل شکل گیري حاشیه نشینی

عوامل متعددي در پیدایش امر حاشیه نشینی وجود دارند که در بخش هاي زیر قابل تقسیم بندي هستند.
-1پایین بودن درآمد در روستاها و نبودن فرصت هاي اشتغال،در جریان حرکت روستاییان به شهرها و رشد سریع جمعیت شهري.

-2مهاجرت طبقات کم درآمد شهري به ویژه کارمندان به حاشیه شهرها که در آینده قطعا بستر بحرا ن خواهد بود. -3مهاجرت روز افزون روستاییان به شهر دلیل عوامل دافعه مبدا(به ویژه فقر و بیکاري).
-4گسترش شکاف طبقاتی.

-5گرانی غیر متعارف زمین شهري در کلان شهرها. -7 کمبود مسکن در شهرها.

-8عدم تامین نیازهاي درآمدي و مسکن طبقات مستضعف جامعه ، بازار رسمی زمین و مسکن به دلیل افزایش قیمت مسکن و تورم که موجب علاقه به زندگی در حاشیه شهر شده است ،که خود موجب رشد تصاعدي حاشیه نشینی خواهد شد.
-9تفاوت نژادي که موجب رانده شدن گروه هاي خاص در برخی شهرها و نواحی شده است.
با توجه به مطالب بیان شده و علتهاي شکل گیري مقوله حاشیه نشینی از نظر درصدي به شرح زیر می باشد(تصویر(1


تصویر-1 مقایسه بین مولفه هاي موثر در حاشیه نشینی

-4-2نحوه قرارگیري جمعیت در محدوده هاي حاشیه نشین

-اسکان گیري پهنه هاي وسیع به صورت حاشیه نشینی -رشد شتابان جمعیت، ناشی از رشد طبیعی و مهاجرت

- ضعف نظام هاي اقتصادي و مدیریت شهري براي کنترل و هدایت -اتکاي نظام اقتصادي شهري و منطقه اي به اقتصاد غیر رسمی برون زا -رویکرد نظام برنامه ریزي بر حذف و عدم پاسخگویی به نیازهاي پایه
- رانده شدن اجباري گروه هاي مهاجر فقرا به محدوده هاي خارج از مدیریت رسمی و ارزان[3]

-5-2 ویژگی هاي مناطق حاشیه نشین

سیمون چپمن (simon chapman) ویژگی هاي عمده مناطق حاشیه نشین را به شرح زیر بیان کرده است: -1 عموما غیر قانونی اند -2 خلق الساعه اند و از مواد و مصالح مختلف در دسترس ساخته شده اند

-3 خود ساکنان آنها را احداث کرده اند -4 فاقد خدمات شهري مثل آسفالت - برق - دفع زباله و.. هستند -5توسعه بدون برنامه ریزي و اتفاقی
-6مکان گزینی در لبه شهر ، حواشی خط راه آهن و بزرگراه و زمین خالی فاقد سکنه مجاور شهرها -7 درمناطق نامناسب شهر در مجاورت زمینهاي رها شده و بلا استفاده -8جمعیت متراکم متشکل شده از خانواده هاي پرجمعیت در این مناطق شاهد موارد ذیل هستیم:

-منطقه واحدهاي مسکونی رو به ویرانی ، فرسوده وبا تجهیزات ناقص در حاشیه شهرها - تسلط فرهنگ فقر در منطقه -جدایی گزینی توده اي مردم از جامعه شهري

- مهاجرت و سکونت ، بخشی از مردم روستاها در حاشیه شهر -مکان گزینی طبقات پایین شهري در این مناطق


-3نقش مهاجرت در شکل گیري حاشیه نشینی

بحث دربارة مهاجرت روستایی به شهر، تاریخ طولانی دارد و پیشینه آن دستکم به دهه 1880 بازمیگردد که راونشتاین طرح» قوانین مهاجرت« خود را پیشنهاد کرد. طبق این قوانین، مهاجر از منطقهاي که در آن، فرصتهاي کمتري وجود دارد، به مناطقی میرود که فرصتهاي زیادي در دسترس باشد. گزینش این منطقه به کمک عنصر فاصله انجام میپذیرد، زیرا مهاجر تمایل دارد به مکانهایی که نزدیکترند مهاجرت کند [4]

از دیدگاه لی، به طور کلی چهار عامل اصلی در مهاجرت دخیلند، که عبارتند از: عوامل موجود در مبدأ، عوامل موجود در مقصد، موانع موجود در جریان مهاجرت از مبدأ به مقصد، و عوامل شخصی. در هر مبدأ و مقصدي، مجموعهاي از عوامل مثبت( جاذبه ها) و عوامل منفی( دافعه ها) وجود دارند که در نگاه داشتن فرد در یک منطقه یا مهاجرت او موثر ند؛ مثلاً برخورداري مقصد از وجود امکانات آموزشی، اشتغال و درآمد بیشتر در مقایسه با مبدأ، مهاجرت را تشویق میکند و برعکس آلودگی محیط زیست، بالا بودن سطح هزینههاي زندگی، دوري از خانواده و محیط و فرهنگ بومی از عوامل دافعه مهاجرتند.

مهاجر با مقایسه عوامل جاذبه و دافعه در مبدا و مقصد، تصمیم میگیرد ، مهاجرت کند. عناصر مثبت فرد را نگه میدارد و دیگران را از مناطق دیگر جذب میکند و برعکس، علائم منفی افراد را به مهاجرت وادار میکند، صفر نیز جزو عوامل خنثی است، یعنی جزو عوامل جاذبه یا دافعه محسوب نمیشود. حجم ناخالص مهاجرت به میزان عوامل منفی و مثبت در مبدأ و مقصد بستگی دارد. عوامل دیگري که در مهاجرت تاثیر میگذارند عوامل شخصیاند، نظیر سن مهاجر، جنس مهاجر، میزان مهارت مهاجر، و یا نژاد و وابستگی سیاسی و تعلقات قومی مهاجر.[4]

اگر مهاجرت را از علل رشد و گسترش حاشیهنشینی بدانیم، مشارکت اجتماعی و کیفیت آن از پیامدهاي حاشیه نشینی است. مشارکت در امور شهر و محله از جمله مواردي است که در کیفیت زندگی و سالمسازي محیط نقش اساسی دارد. از نظر میلبراث و گوئل مشارکت به چهار عامل بستگی دارد: انگیزه، موقعیت اجتماعی، ویژگی هاي شخصی و محیط اجتماعی/ سیاسی؛ مثلا هراندازه فرد بیشتر در معرض انگیزههاي سیاسی مانند بحث درباره سیاست بوده باشد و یا به اطلاعات سیاسی دسترسی داشته باشد، احتمال مشارکت سیاسی او بیشتر می شود. موقعیت اجتماعی که با میزان تحصیلات، محل سکونت، طبقه و قومیت سنجیده میشود و بر میزان مشارکت بسیار تأثیرگذار است. محیط یا زمینه نیز بسیار مهم است، از این نظر که مثلاً فرهنگ سیاسی ممکن است مشارکت یا اشکال خاصی از مشارکت که پسندیده است( مثل شرکت در انتخابات)را تشویق کند یا مانع آن شود .[5] باتحلیلی بر علل ساختاري مهاجرت، شهرنشینی و اسکان غیررسمی در ایران با نگرش ویژه بر کلانشهر مشهد« عنوان مقاله اي است که خاکپور و هاديزاده بزاز در سال 1391 نوشتند. نتایج تحقیق این دو محقق نشان می دهد که با برنامه ریزي منسجم و توزیع عادلانه سرمایه، جمعیت و فرصتهاي اقتصادي می توان موجبات تعادل فضایی و کاهش مهاجرت به شهرهاي بزرگ و به تبعآن اسکان غیررسمی را کاهش داد. [6]

-4مهم ترین و عمده ترین علل پیدایش و گسترش اسکان غیر رسمی در ایران

-1ضعف ساختاري شهرنشینی در مواجه با نظام برون زا و مدرانیزاسیون و در نتیجه بروز عدم تعادل در نظام شهري و روستایی در سیر تکوینی شهرنشینی.

- 2عدم پیش بینی فضاي مسکونی کافی و مناسب اقشار کم درآمد در طرحهاي کالبدي شهري و اعمال استانداردهاي خارج از استطاعت ایشان.
-3دسترسی ناچیز به نظام هاي رسمی اعتباري و وام مسکن براي کم در آمدها.
-4 وجود باندهاي قدرت، نامشروع و سوداگران زمین باز به موازات اهمال و ناتوانی در نظارت و کنترل ساخت و سازها ، به ویژه بینابینی شهرها.


-5فقدان نهادسازي براي تجهیز و تجمیع منابع اقشار کم در امد و عدم حمایت دولت در مورد خانه سازي خودیار وضعف مدیریت شهري(به ویژه در هدایت ،نظارت و کنترل) [7]

زندگی خارج از متن شهر و حاشیه نشینی یک پدیده اجتماعی است و اختصاص به عصر فعلی نداشته و ریشه در ادوار و اعصار گذشته دارد و هم در کشورهاي در حال توسعه و هم توسعه یافته وجود دارد و تنها تفاوت آن از حیث ریشه هاي تاریخی به وجود آونده رفتار کالبدي و اجتماعی آن است. در ایران نیز حاشیه نشینی رخ داده است اما به حاد بودن شرایط در برزیل ، هند، پرو و برخی ازکشورهاي آفریقایی نیست.

-5ارائه راهکارهایی در راستاي حاشیه نشینی

به منظور جلوگیري از شکل گیري معضلات اجتماعی در شهرها و محیط هاي مسکونی انجام اقداماتی براي جلوگیري از امر حاشیه نشینی در حوزه هاي مختلف لازم است:
-1-5 حوزه مسکن
یکی از عوامل اصلی گسترش حاشیه نشینی عدم توجه به اقشار کم درآمد در برنامه ریزي کالبدي در بخش شهري مسکن است . از این رو باید با تدوین و اجراي برنامه دراز مدت و توسعه درونزا و تغییر ساختار اجتماعی- اقتصادي جامعه و برنامه ریزي شهري و مسکن به اصلاح بافت کالبد فضاهاي حاشیه نشین از جمله مسکن پرداخت.
-2-5حوزه مسایل حقوقی مبتلابه حاشیه نشینی:
مسئله مالکیت زمین و مسکن، عدم احراز مالکیت، تصرف زمین و عدم هماهنگی سازمان ها موجب مشکلات حقوقی شده است. اقدام یکسویه اداره ثبت و صدور سند مالکیت براي متصرفین بدون توجه به ابعاد دیگر و نظر سایر سازمان ها موجب به رسمیت بخشیدن متصرفین می شود.
-3-5حوزه مسایل مدیریتی و خدماتی:
عدم ارائه خدمات توسط شهرداري و در عین حال ارائه خدمات توسط ادارات دیگر از قبیل اداره برق و... موجب نابسامانی و ناهماهنگی مدیریتی در این مناطق می شود.
-4-5 حوزه مسایل زیست محیطی:

نبود شبکه فاضلاب، رهاسازي زباله، غیربهداشتی بودن مساکن، نداشتن تهویه و سرویس مناسب بهداشتی و فضاي مکفی، تراکم بالاي جمعیت، مصالح نامرغوب در ساختمانهاي مسکونی و... از دیگر نارسائیهاي موجود در مناطق حاشیه اي می باشد.

توسعه بی رویه و نبودن طرح ریزي کالبدي شهر، افزایش ساخت و سازهاي زیر ضابطه اي و ناهنجار، رشد بی رویه جمعیت، عدم تناسب بین امکانات موجود و نیازها، ناهمگونی فرهنگی، وضعیت نامناسب اقتصادي غالب ساکنین و... از دیگر ویژگیهاي مناطق حاشیه نشین است.
-5-5 حوزه اجتماعی و فرهنگی:

سکونت گاه هاي غیررسمی داراي جمعیتی ناهمگون و شکل گیري جزیره هاي فقر که درون و حاشیه شهرها می باشند و پذیراي ناهنجاریها و برانگیزاننده آسیبهاي اجتماعی هستند، سه نگاه در استدلالی وارونه علت پیدایش این سکونت گاهها قلمداد می شوند .بدین ترتیب پرداختن به مسأله اسکان غیررسمی نه تنها ضرورتی برآمده از ارزشهاي اعتقادي و انسانی است بلکه سازگار با منافع اجتماعی و توسعه ملی است. در بررسیهاي تحلیل انحرافات اجتماعی باید به مسائل از ابعاد مختلف توجه نمود و به لحاظ دیدگاههاي متفاوت مسأله را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. از جمله باید به نکات زیر توجه نمود.
¤ بررسی علل انحراف در ابعاد فردي و اجتماعی

¤ توجه به وجود خرده فرهنگها
¤ توجه به کنترل اجتماعی در جامعه و خانواده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید