بخشی از مقاله

چکیده

سازمانهای بزرگ با ساختارهای سنتی، توان و انعطاف لازم جهت همسویی با تغییرات محیط پیرامونی را ندارند و برای بقای خود ناچارند یا تغییر ساختار دهند یا خود را به ابزارهایی مجهز کنند تا توان مقابله با تغییرات جهانی را به دست آورند. امروزه مدیران و رهبران سازمانها دریافتهاند که به یادگیری، بهعنوان پدیدهای ارزشمند بنگرند و برای موفقیت، سازمانی را پرورش دهند که بهخوبی و بهطور اثربخش و پایدار در پی یادگیری باشد و برای حفظ بقای خود با دگرگونیها هماهنگ گردد. بیشتر تحقیقات فعلی بر سبکها و مهارتهای مدیریتی تمرکز دارند و تحقیقات محدودی تأثیر مهارت تخصصی مدیران بر یادگیری کارکنان را بررسی کردهاند. دادههای این تحقیق از 60 مدیر و 150 نفر از کارکنان ادارات آموزشوپرورش استان اردبیل جمعآوریشده است. نتایج تحقیق با استفاده از نرمافزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین مهارتهای تخصصی مدیران بر اساس خودارزیابی مدیران و ارزیابی کارکنان با آلفای کرونباخ 0/89 اندازهگیری شد. طبق تحلیل عاملی صورت گرفته، رفتار آموزشی کارکنان در 2 مؤلفه که اولی به نحوه یادگیری خود فرد و دومی به نحوه تعامل افراد با بحث و گفتگو با همکاران و مدیران مربوط است، شناسایی شد. نتایج نشان میدهد که مهارت تخصصی مدیران، ارتباط مثبتی با یادگیری رفتار کاری کارکنان دارد. همچنین طبق نتایج این تحقیق مدیران دارای مهارتهای تخصصی باعث یادگیری بیشتر کارکنانشان میشوند. درنتیجه مدیران میتوانند با هدف به اشتراک گذاشتن دانش خودشان با کارکنان، جلسات و کارگاههای آموزشی را برای تسهیل و افزایش بحث در میان کارکنان، سازماندهی کنند.

واژگان کلیدی: مهارتهای تخصصی مدیران، یادگیری کارکنان، رفتار کاری

مقدمه

سازمانها در قرن بیست و یکم، بیوقفه با تغییر مواجه هستند. بقاء و رشد سازمانها در دنیای پر تغییر کنونی مستلزم توانایی واکنش بهموقع و مناسب در برابر تغییرهای پیدرپی محیطی است. فقط سازمانهایی میتوانند ضرورتها و تغییرات محیطی را بهموقع پیشبینی نمایند و بقای خود را در محیط متغیر ادامه دهند که بر یادگیری سازمانی تأکید کنند  جهانیشدن و سرعت روزافزون تغییرات فناوری، سازمانها را مجبور ساخته تا برای ادامه حیات همواره چیزهای بیشتری یاد بگیرنددر ادبیات مدیریت، بر نقش یادگیری سازمانی بهعنوان عاملی که در افزایش مزیت رقابتی نقش کلیدی و مهم دارد، تأکید زیادی میشود. یادگیری مهمترین راه بهبود عملکرد در درازمدت میباشد و در آینده نزدیک تنها سازمانی میتواند ادعای برتری داشته باشد که قادر باشد از قابلیت-ها و تعهد و ظرفیت یادگیری افراد در تمامی سطوح سازمان به نحو احسن بهرهبرداری کند.

افراد، واحد تشکیلدهنده تیمها و سازمانها هستند و به علت درگیری آنها در عملیات جاری، فرایندها و عملیات مؤسسات و سازمانها باید حامی و مشوق یادگیری باشند. پیتر سنگهٌ - 1990 - تأکید میکند، سازمانها از طریق افراد یاد میگیرند. طبق نظر »جان ردینگ«ٍ، »یادگیری فردی برای تحول مستمر سازمان، گسترش و توسعه قابلیتهای محوری و آمادهسازی همگان در برابر آینده نامشخص ضروری میباشد.« زیرا تعهد هر فرد به یادگیری و همچنین توانایی یادگیری او برای سازمان حیاتی است. یادگیری کارکنان عبارت است از بهبود نظاممند و پیدرپی کارکنان ازنظر دانشها، مهارتها، توانائیها و رفتارها که به رفاه آنها کمک میکند و شرایط بهتری را برای احراز مقام بالاتر فراهم میآورد  اهداف آموزش کارکنان عبارتاند از الف - ایجاد یا ارتقای سطح دانش و آگاهی افراد شاغل؛ ب - ایجاد یا

ارتقای سطح مهارتهای شغلی، مهارتهای اجتماعی؛ ج - ایجاد یا ارتقای سطح نگرش افراد شاغل؛ د - ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزشهای پایدار جامعه که در افراد به کار گرفته میشود 

توانائیهای یک سازمان به دانش، مهارتها و تواناییهای کارکنان و مدیران بستگی دارد  این موضوع بهویژه در محیطهای کاری مبتنی بر دانش مصداق بیشتری دارد. علیرغم تحقیقات زیاد مربوط به رفتار مدیران و ابتکار در سازمانها بیشتر تحقیقات مربوط به یادگیری در سطح تحلیل سازمانی صورت گرفته است که این کار نقش فردی مدیران را نادیده میگیرد بهعلاوه در بیشتر تحقیقات مدیریتی که تأثیر مدیران بر کارکنان را بررسی میکنند، محققان بیشتر بر روی رفتارها یا سبکهای مدیریتی - برای مثال، مدیریت تبادلی / اطلاعاتی، مدیریت مشارکتی، مدیریت اقتدارانه - اکستل و همکاران، 2000؛ بدیر و همکاران، 2012؛ زانگ و بارتول، 2010؛ افسر و همکاران، - 2014 و مهارتهای مدیریتی تمرکز کردهاند. بهاستثنای مطالعات هیسانگ - 2008 - 1 و اسلوشر و همکارانٍ - 1972 - که تأثیر مهارتهای تخصصی مدیران بر عملکرد مدیریتی و پذیرش نقش مدیریتیشان را بررسی کردهاند، توجه تحقیقی به مهارت تخصصی مدیران و نقش و تأثیر آنان در یادگیری کارکنان بسیار محدود است.

زمینه نظری و ایجاد فرضیه الف - مهارت تخصصی مدیران

حوزه مدیریتی سازمانهاعمدتاً شامل دو رویکرد متمایز است. اولین رویکرد، رویکردی تکبعدیاست که عمدتاً بر مدیر و اهداف مدیریتیاش در درک تأثیر رفتارها و ویژگیهای مدیر بر عملکرد فردی، تیمی و سازمانی تمرکز دارد دومین رویکرددوبُعدی است و بر کیفیت ارتباط بین مدیران و کارمندان تمرکز دارد که با نظریه تبادل مدیر - عضو - LMX - توصیف میگردد  در این مقاله، ما رویکرد اول را اتخاذ کردهایم و ارتباط عمودی بین مدیران و کارکنان، بهویژه تأثیر مهارت تخصصی مدیر بر یادگیری کارکنان را بررسی میکنیم.

تحقیقات مدیریتی نشان میدهد که مدیران نقش اساسی در شکلگیری نگرشها و رفتارهای کارکنان ایفاء میکنند  آرونسون و همکاران، . - 2013 آنها نماینده سازمان هستند و منابع شغلی که یادگیری کارکنان را تسهیل میکنند، فراهم میسازند. آنان خالق محیطی هستند که کارکنان در آن عمل می-کنند، یاد میگیرند و ابتکار به خرج میدهند مدیرانی که در خصوص کار فردی آگاهی کافی دارند، بر زمینههایی که در آن خلاقیت و ابتکار کارکنان رخ میدهد، تأثیر زیادی دارند ادبیات تحقیقی مدیریتی تأثیر سبک و رفتارهای مدیر  و مهارت مدیریتی  بر فعالیتهای ابتکاری کارکنان را نشان میدهد. بااینحال، تحقیقات محدودی در خصوص تأثیر مهارت تخصصی مدیران بر یادگیری کارکنان صورت گرفته است.

در خصوص نحوه تعریف مهارت فردی توافق چندانی وجود ندارد. برای نمونه، بویاتزیسَ - 2008 - آن را بهعنوان یک قابلیت تعریف میکند. به آن بهعنوان توانایی فرد برای انجام کامل و مطمئن شغل اشاره میکنند. اسپنسر و اسپسرِ - 1993 - بیان کردند که مهارت، یک ویژگی فردی است که میتواند رفتارها و عملکردهایی را پیشبینی نماید که در موقعیت کاری مؤثرتر یا بهتر است. سایر افراد مهارت را بهعنوان ویژگیهای زیرساز مرتبط با اثربخشی و عملکرد فردی در شغل تعریف کردهاند  در این مقاله، ما مهارت مدیر را بهعنوان توانایی و قابلیت مدیران برای اجرای وظایف خودشان و تبحر آنها در مهارتها، دانش و تجربه تخصصی تعریف میکنیم؛ بنابراین یک مدیر با مهارت تخصصی خوب کسی است که: - 1 - دارای دانش تخصصی بهروز و توانایی انجام وظایف تخصصی می-باشد؛ - 2 - درک فناوریهای درگیر را دارد  و - 3 - توانایی پاسخدهی به سؤالات تخصصی، پیشنهاد راهحلهای تخصصی و استفاده از دانش در مسائل را دارد این تعریف به این خاطر اتخاذ گردید که تمرکز تحقیق بر جنبه تخصصی مدیران در محیطهای کاری مبتنی بر دانش است. سایر مهارتها، از قبیل مهارت مدیریتی، در این تحقیق بررسی نمیگردد.

ب - مهارت تخصصی مدیر و یادگیری رفتار کاری کارکنان

یادگیری در ادبیات تحقیقی بهعنوان تغییر در رفتار ناشی از تجربه توصیف شده است. این تجربه میتواند بر اساس اعمال و رویدادها، شناسایی و اصلاح خطا باشد  یا بر اساس اطلاعات و دانش باشد  رفتار یادگیری فرد، رویکردی است که فرد برای موقعیتهای یادگیری اتخاذ میکند روشی که برخی افراد در یک موقعیت خاص اتخاذ میکنند، بر نوع و مقدار یادگیری از این موقعیت خاص تأثیر میگذارد. یادگیری رفتار، یک فرایند تغییر در شناخت و رفتار است که نیاز به تغییرات اساسی در نحوه درک، تفکر و تعامل فرد دارد این موضوع تا حدی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید