بخشی از مقاله
مقدمه
عصر جدید، نیروی انسانی را به عنوان سرمایه انسانی، به شمار می آورد. سازمان ها باید به سمتی حرکت کنند که انسان ها به سرمایه های اصلی سازمان تبدیل شوند و این سرمایه را حفظ کنند (میرسپاسی،(1389 امروزه کارکنان، مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها به شمار می آیند، که همواره باید دانش، مهارت و توانایی های آن ارتقا یابد، لذا حفظ مزیت رقابتی سازمان ها در عرصه
کسب و کار، به حفظ، توانمند سازی و بهره برداری از قابلیت های کارکنان بستگی دارد، سازمانی که نتواند مهارت، دانش و توانائی های کارکنان خود را پرورش دهد و از آن در افزایش بهره وری استفاده کند، قادر نیست هیچ یک از منابع خود را به نحو مطلوب مورد استفاده قرار دهد (ساجدی،امیدواری،.(1386 هنگامیکه نگاه خود را به انسان ها تغییر دهیم و آن را به عنوان سرمایه به حساب بیاوریم، باید به توانمند سازی کارکنان که در گرو آموزش های اثر بخش صورت می گیرد، توجه کنیم. آموزش منابع انسانی سبب می شود تا کارکنان بتوانند هم راستا با تغییرات درون و برون سازمان، به طور اثربخش به اهداف خود دست یافته و مزیت رقابتی را به نفع خود رقم زنند. آموزش، تلاشی برنامه ریزی شده و سازمان یافته است که به کارکنان کمک می کند، تا نگرش، دانش و مهارت های مربوط به شغل را بیاموزند (میرسپاسی،.(1389 به عبارتی آموزش کارکنان عبارت است از مجموعه ای از کنش ها و فعالیت های هدفمند وسیستماتیک به منظور ایجاد تغییرات لازم در ساختارهای شناختی، عاطفی و روانی حرکتی که بین عامل یاددهنده و یادگیرنده به صورت کنش متقابل در جهت اصلاح و بهبود عملکرد شغلی صورت می گیرد (رمضانی،.(1389
توانمندسازی نیروی انسانی، به منزله ایجاد مجموعه ظرفیت های لازم در کارکنان برای قادر ساختن آنان به ایجاد ارزش افزوده در سازمان و ایفای نقش و مسئولیتی که در سازمان به عهده دارند، توام با کارائی و اثربخشی است (ساجدی،امیدواری،(1386کارائی به همراه اثربخشی بهره وری را در سازمان بوجود می آورد. به عبارتی، بهره وری عبارت است از بدست آوردن حداکثر سود ممکن، با بهره گیری و استفاده بهینه از نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسانی، جهت رسیدن به اهداف سازمان می باشد.
توانمندسازی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است. در این فرایند به کارکنان خود کمک میکنیم تا حس اعتماد به نفس خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی خود چیره شوند. تواناسازی در این معنی به بسیج انگیزههای درونی افراد میانجامد (بابایی،.(1389 آموزش و توانمندسازی کارکنان یکی از اهداف سازمانها است و همیشه براین باور و بر این تبلیغات استوار است که بهرهوری در گرو کارکنان تحصیل کرده و توانمند است و بر این مهم هزینه گذاشته شده هر آموزش کوتاه مدت و بلند مدت به طرقهای تواناییهای فردی و گروهی افراد در راستای اهداف سازمانی است. پس از سالها تجربه دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهند در اقتصاد خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و با انگیزه بالا برخوردار باشد. منابع انسانی اساس یک سازمان را تشکیل میدهد و به عبارت دیگر توانمدسازی یک راهبرد توسعه و شکوفایی سازمانی است (هونالد1،.(1997
یکی از مشکلات دستگاههای اجرایی ایران، کمبود کارکنان توانمند است و محیط کار امروزی به انسانهایی نیاز دارد که بتوانند هوشمندانه و بدون راهنمایی، روش صحیح انجام دادن کار را برگزینند و احساس کنند در بهترین ایده ها با مدیران خود سهیم هستند. مسئولیت توانمند کردن کارکنان در درجه اول متوجه مدیران هر سازمانی است که از طریق برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی آموزش ضمن خدمت، می توانند این مهم را برآورده سازند. با توجه به اهمیت سازمان آموزش و پرورش و اینکه این سازمان با تعلیم و تربیت انسان و آموزش افراد جامعه سر و کار دارد و کارکنان اداره آموزش و پرورش یک شهر بعنوان نمایندگان جامعه فرهنگی آن شهر می باشند و با توجه به برگزاری دورههای متعدد آموزش ضمن خدمت در سازمان آموزش و پرورش در سطوح مختلف، محقق برآن است که نقش این آموزشها را بر توانمند سازی کارکنان بررسی نماید و مساله ای که مورد توجه می باشد این است که آیا آموزش کارکنان در توانمند سازی کارکنان اداره آموزش و پرورش مرند نقش موثری دارند؟
مبانی نظری مفهوم توانمندسازی
توانمندسازی به معنی قدرت بخشیدن2 است بدین معنی که به افراد کمک کنیم تا احساس اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند و براحساس ناتوانی3 و درماندگی4 خود چیره شوند هم چنین بدین معنی است که انگیزه درونی را برای انجام یک وظیفه بسیج
1-Honald 2-Enable 3-Powerlessness 4 - Helplessness
کنیم. توانمندسازی افراد به معنی تشویق آنان است. یعنی این که فرصتهائی را برای افراد فراهم آوریم تا نشان دهند که میتوانند ایدههای خوبی آفریده و آنها را به عمل برساند (اسمیت1، 2000 ).توانمندسازی به معنای »فراهم آوردن منابع و ابزار لازم برای افراد به گونه ای که برای آنها قابل روئیت بوده و آنها را در جهت مصالح خود استفاده کنند« میباشد. توانمندسازی به عنوان چهار وظیفه است که افراد هنگام انجام فعالیت کاریشان از خود بروز میدهند این چهار بعد توانمندسازی شامل معنی دار بودن، اثر گذاری، شایستگی و حق انتخاب میباشد (توماس2،.(1990
در فرهنگ لغت بیشتراز توانمندسازی به عنوان تفویض اختیار با اعطای قدرت قانونی به سایرین تعبیر شده است. کانگروکاننگو عنوان می دارند هر گونه استراتژی یا تکنیک مدیریتی که منجر به افزایش حق تعیین سرنوشت و کفایت نفس کارکنان گردد توانمندسازی آنها را در پی خواهد داشت برعکس، هر استراتژی که برخورداری از حق تعیین سرنوشت و یا کفایت نفس کارکنان را تضعیف کند باعث تقویت احساس »عدم داشتن قدرت3« در آنها شده و عدم توانمندی را در پیخواهد داشت(کانگو و کانگر4،1998 ).
در واقع فرهنگ لغت آکسفورد فعل توانمندسازی را به عنوان »توانا ساختن5« تعریف میکند توانا ساختن عبارت است از ایجاد شرایط لازم برای ارتقاء انگیزش افراد در انجام وظایفشان از طریق پرورش احساس کفایت نفس به اعتماد نظریه پردازان مدیریت توانمندسازی هم عبارت است از در اختیار قرار دادن منابع مورد نیاز در دسترس کارکنان و هم عبارت است از تقویت احساس مهم بودن6 در آنها با توجه به آن چه گذشت، کانگرو کاننگو تفویض اختیار را پایه اصلی فرایند توانمندسازی کارکنان به شمار میآوردند ولی برای تحقق کامل آن شرایط دیگری نیز لازم است بنابراین توانمندسازی عبارتستاز:
فرایند تقویت کفایت نفس افراد سازمان از طریق شناسایی و معرفی شرایطی که باعث احساس »عدم برخورداری از قدرت« در آنها شده و تلاش در جهت رفع آنها هم با کمک اقدامات رسمی سازمان و هم با بهرهگیری از متون غیر رسمی تهیه و تدارک اطلاعاتی که به کفایت آنها در سازمان کمک کند(کانگو و کانگر، .(1998
اهمیت یا لزوم توانمندسازی سازمانهای امروز، تحت تأثیر دگرگونیهای ناگهانی و سالها تجربه به این نتیجه رسیدهاند که چنانچه بخواهند درعرصه رقابت
پیشتاز باشند باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و با انگیزه برخوردار باشند. سرمایه انسانی، عامل بهرهوری و مزیت بزرگ هر سازمان است. این سرمایهها، به واسطه دانش، تجربه و انگیزه خود، صاحب قدرت نهفته اند و توانمندسازی عامل آزادی این قدرت. برنامه های تواناساز از آن رو اهمیت دارند که به سازمان این امکان را می دهند تا به شیوهی خلاق و نوآور عمل نموده و برنامه های کاری را به گونهای ارائه نمایند که همواره موقعیت خود را در بهترین حالت حفظ نماید. همچنان که متخصصان و اندیشمندان اتفاق نظر دارند که کارکنان در فروش، خدمت، بهرهوری، کیفیت و سود، عوامل کلیدی سازمان هستند و مهمترین منبع مزیت رقابتی در سازمانها، کارکنان متعهد، با انگیزه و وظیفه شناس هستند. در توانمندسازی، کارکنان در زمینه چگونگی انجام کار و اتکاء کمتر به مدیر، آموزش میبینند؛ زیرا توانمندسازی تابعی از اختیار، منابع، اطلاعات و مسوولیت است. یعنی کارکنان نه تنها به اختیار نیاز دارند، بلکه آموزش کافی، بودجه و اطلاعات نیز لازم است تا در زمینه تصمیمهای خود مسؤول و پاسخگو باشند. به همین دلیل برای بیشتر سازمانها بهترین استراتژی پاسخگویی به نیازها و چالشهای مذکور، توانمند سازی کارکنان است (عبدالهی،.(1385
ضرورت توانمندسازی کارکنان در سازمانها تغییرات محیطی و افزایش رقابت جهانی، موضوع توانمندسازی کارکنان را در کانون توجه مدیران قرارداده است. چرا که
سازمانها باداشتن کارکنان توانمند، متعهد، ماهر و با انگیزه، بهتر خواهندتوانست خود را با تغییرات وفق داده ورقابت کنند. توانمندسازی، سالمترین روش سهیم نمودن دیگرکارکنان در قدرت است. با این روش حس اعتماد، انرژی مضاعف، غرور،
1 smith 2 - Thomas 3 -Powerlessncess 4 - conger & Kanungo 5 -Enable 6 -Self worth
تعهدوخوداتکایی1 در افرادایجاد میشودوحس مشارکتجویی در امور سازمانی افزایش یافته، درنهایت بهبودعملکردرابه دنبال خواهد داشت. پس از دههاسال تجربه، دنیا به این نتیجه رسید که اگرسازمانی بخواهد در اقتصاد وامور کاری خود پیشتازباشد و در عرصه رقابت عقب نماند، باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق وبا انگیزه برخوردار باشد. منابع انسانی، اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل میدهند. بین سرمایه انسانی و بهرهوری در سازمانها رابطهای مستقیم وجود دارد. از دغدغههای مهم بنگاههای اقتصادی موفق جهان، گردآوری سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازمانهای مربوطه باشند. یک سازمان موفق مجموعهای است مرکب از انسانهائی با فرهنگ، اندیشه واهداف مشترک که با کار گروهی در نظام انعطافپذیر سازمان، تجارب ودانش خود را با عشق به پیشرفت روز افزون سازمان در اختیار مدیریت خود قرارمیدهد. بنابراین هر فرد نسبت به سازمان و وظیفهای که انجام میدهد احساس مالکیت خواهد کرد. استفاده ازتوانائیهای بالقوه منابع انسانی برای هر سازمانی، مزیتی بزرگ به شمار میرود. دربهرهوری فردی، سازمان ازمجموعه استعدادها وتوانائیهای بالقوه افراد بهمنظور پیشرفت سازمان استفاده میکند و با به فعل درآوردن نیروهای بالقوه واستعدادهای شگرف در جهت سازندگی، موجبات پیشرفت سازمان فراهم خواهد شد. بنابراین لازمه دستیابی به هدفهای سازمان، مدیریت مؤثراین منابع با ارزش است. در این راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقای توانمندیهای کارکنان تحت عنوان توانمندسازی کارکنان مورد توجه صاحبنظران وکارشناسان قرار گرفته است (ساجدی،.(1386