بخشی از مقاله

چکیده

توانمند سازی کارکنان یکی از روشهای مؤثر برای ارتقای بهرهوری آنان و استفاده بهینه از ظرفیتها و تواناییهای کارکنان در زمینه اهداف سازمانی است. این نوشتار به بررسی دیدگاههای فرماندهان و مدیران فا.استان مرکزی درباره افزایش توانمندیهای شغلی کارکنان از طریق آموزشهای تخصصی- تکمیلی میپردازد. روش این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری آن را مدیران و فرماندهان شاغل در فا.استان مرکزی تشکیل دادهاند و نمونهگیری آن به شیوه طبقهای، متناسب باحجم جامعه آماری صورت پذیرفته است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.

تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای t، تحلیل واریانس و تعقیبی توکی اجرا شده است. نتایج نشان داد از دیدگاه مدیران و فرماندهان افزایش توانمندیهای کارکنان از طریق آموزشهای تخصصی-تکمیلی ناجا درسه مؤلفه مسئولیتپذیری، سازگاری و یادگیری صورت پذیرفته و در عوامل آینده نگری ،برقراری ارتباط،جستجوگری، فرد شناسی و خلاقیت این افزایش کمتر از حد متوسط بوده است.

مقدمه

توانمند سازی تعبیری است که ارائه تعریفی از آن سهل و ممتنع است. هر کسی تصویری از آن را در ذهن خود پرورش میدهد، اما بواقع افراد کمی نسبت به آن اشراف دارند . تاریخچه اولین تعریف اصطلاح توانمند سازی به سال 1788 میلادی برمیگردد که در آن توانمندسازی را واگذاری اختیار در نقش سازمانی فرد میدانستند. این اختیار باید به فرد اعطا، و یا در نقش سازمانی او دیده شود - آقایار،. - 38:1382 در فرهنگ لغت، توانمندسازی به معانی آمده است؛ از جمله: به کسی اقتدار رسمی دادن، واگذاری اختیار کردن، مأموریت دادن و اختیار دادن - گرو1، . - 1971 به طور کلی با بررسی تحقیقات در این زمینه ، تعاریف توانمندسازی در سه دسته قابل طبقهبندی است :

الف- توانمندسازی به عنوان واگذاری اختیار

ب- توانمندسازی به عنوان ایجاد انگیزش

ج- توانمندسازی بر اساس دو رویکرد مکانیکی و ارگانیکی.

گرو - 1971 - ، گاندز - 1990 - ، شاول، دسلر و رینیک - 1993 - 2، بلانچارد، کارلوس و رندولف - 1996 - 3، فوی - 1997 - 4 و اتوری - 1997 - 5 توانمندسازی را اعطای اختیار تصمیمگیری به کارکنان به منظور افزایش کارایی آنان و ایفای نقش مفید در سازمان میدانند. - پژوهشنامه: . - 114 اما امروزه این مفهوم گسترش یافته است و توانمندسازی تنها به معنی اعطای قدرت به کارکنان و واگذاری اختیار نیست؛ بلکه فرایندی است که به موجب آن کارکنان با فراگیری دانش، مهارت و انگیزه میتوانند عملکردشان را بهبود بخشند.

بنابراین »توانمندسازی فرایندی است که از مدیریت عالی سازمان تا پایینترین رده توانمندسازی کارکنان ناجا از طریق آموزشهای تخصصی-تکمیلی ...  امتداد مییابد« ساواجی1، . - 2001 - اگرچه وتن و کمرون» - 1998 - 2توانمندسازی را قدرت بخشیدن به کارکنان میدانند؛ بدین معنی که به »آنان کمک کنیم تا حس اعتماد به نفس را در خود تقویت و بر ناتوانیها یا درماندگیها غلبه کنند و همچنین برای فعالیتها به آنان انرژی و انگیزه درونی بدهیم در عین حال یادآور شدند که توانمندسازی فقط واگذاری قدرت به کارکنان نیست. اگر چه قدرت همانند توانمندسازی، بر توانایی کارها دلالت دارد. قدرت و توانمندسازی یک چیز نیست. افراد میتوانند هم قدرت داشته و هم نداشته باشند، اگر چه فردی میتواند به فرد دیگری قدرت بدهد، باید توانایی پذیرش توانمند شدن را داشته باشد« - همان: . - 118

بنابراین بین توانمندسازی و واگذاری اختیار، رابطهای دو سویه وجود دارد. برخی نویسندگان مانند کانگر وکانوگو - 1988 - 3 توانمندسازی را »فرایند افزایش احساس خودکارامدی در افراد از طریق شناسایی و حذف موقعیتی میدانند که موجب ناتوانی کارکنان شده است« - همان: . - 474 توانمند بودن به ایجاد وضعیتی برای افزایش انگیزش اجرای وظایف محوله از طریق تقویت احساس خودکارامدی شخص اشاره دارد - عبدالهی و همکاران، . - 31 :1385

راهبردهای توانمندسازی

وظیفه رهبران سازمان فراهم ساختن زمینهای برای اجرای راهبرد توانمندسازی است. این راهبرد ها مستقیم یا غیرمستقیم موجب تغییر نگرش و رفتار کارکنان می شود و زمینه را برای تربیت نیروی متخصص و توانمند مهیا می سازد . با توجه به هدف و فلسفه وجودی سازمانها، ویژگیهای سازمان وکارکنان و نقشهای آنان میتوان به اجرای انواع راهبرد ها پرداخت. مطالعات اکتشافی ما را به سه راهبرد مهم در توانمندسازی کارکنان رهنمون می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید