بخشی از مقاله

چکیده

در پی بررسی تأثیر هورمون ایندول بوتیریک اسید و ساکارز در ریشهزایی قلمههای خشبی پایههای هیبرید هلو و بادام - GF677, GN15 - تحت شرایط پا گرمایی، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. عامل اول شامل هیبریدهای GF677 و GN15 هلو × بادام و عامل دوم شامل تیمارهای ساکارز 2 درصد، IBA 2500، IBA 3000، IBA 3500 به همراه شاهد بود.

خواص قطر قلمه، ارتفاع قلمه، زمان کالوسزایی، درصد کالوسزایی و درصد ریشهزایی برای ارقام مورد بررسی که تحت تأثیر تیمارهای ذکر شده قرار گرفته بودند، ارزیابی شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمارهای مورد بررسی بر قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی بر تمامی صفات مورد بررسی در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود، ولی عامل رقم و همچنین اثر متقابل رقم در تیمار تأثیر غیر معنیداری بر بر قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی صفات مورد ارزیابی داشتند.

با توجه به نتایج حاصله ماده IBA 3500 بالاترین تاثیر را در خواص قطر قلمه، ارتفاع قلمه، زمان کالوسزایی، درصد کالوسزایی و درصد ریشهزایی از خود نشان داد که اختلاف معنیداری از نظر آماری با ماده IBA 3000 نداشت. با توجه به نتایج کلی از این بررسی ساکارز 2 درصد تأثیر یکسانی با غلظت 2500 ایندول بوتیریک اسید بر صفات مورد نظر داشت و غلظت بیشتر ایندول بوتیریک اسید با تأثیر بر کالوسزایی قلمهها ریشهزایی را افزایش داده و به دلیل غیر معنیدار بودن آن از نظر ریشهزایی با غلظت 3000 توصیه می-شود در سطح وسیع به دلیل صرفه جویی در هزینهها از غلظت 3000 ایندول بوتیریک اسید برای ریشهزایی قلمهها استفاده شود.

.1 مقدمه
میوههای هستهدار - Prunus - به تیره Rosaceae و زیر تیره Prunoidae تعلق دارند در این زیر تیره سه بخش - Section - تحت عناوین Amygdalus، Prunophora و Cerasus قرار دارد که از نظرگیاهشناسی آلو و گوجه و همچنین زردآلوها در بخش Prunophora دستهبندی میشوند و آلبالو و گیلاس در بخش Cerasus و بادام و هلو در بخش Amygdalus قرار دارند - باقری وهمکاران، . - 1392 از تلقیح بین بادام و هلو دو رگهایی به نام هلو × بادام به دست آمده است که گیاهشناسان به نام و از زیر خانواده Prunoidae معرفی کردهاند. پایههای GN15 و GF677 هیبریدهای طبیعی هلو و بادام - Prunus persica × Prunus amygdalus - میباشند که به طور گسترده در دنیا استفاده میشوند. از مزایای این پایهها مقاومت به خشکی، مقاومت به خاکهای آهکی، متحمل به کمبود آهن و متحمل به نماتودهای بیماریزای ریشه است 

بهترین روش حفظ خواص ژنتیکی این پایهها، ازدیاد رویشی آنها است. چون دسترسی به بذر این نوع پایهها مشکل و تفرق صفات آنها در نسل دوم به قدری است که غیر قابل استفاده میشوند. قلمه ساقه مهمترین روش اقتصادی تکثیر رویشی محسوب میشود. این روش در باغبانی مخصوصاً برای تولید انبوه پایههای اصلاحی در یک دوره کوتاه بهمنظور حفظ ویژگیهای ژنتیکی والدین مورد استفاده میباشد.

در این راستا بررسی نوع بستر کشت، مقدار نور، کیفیت نور، مقدار اکسیژن، دی اکسید کربن، غلظت هورمون مورد استفاده، پلی آمینها، استعداد پایه، دما، رطوبت، اسیدیته بستر، مقدار مواد غذایی موجود در بستر و زمان تهیه قلمه در صفت ریشه زایی بسیار مهم و باید مورد بررسی قرار گیرد. برخی از این عوامل نظیر پلی آمینها دارای تأثیر مستقیم در تولید و پخش هورمون اکسین می-باشند که به این صورت در تولید ریشههای نابجا موثر واقع میشوند 

گزارشات زیادی در خصوص تاثیر اکسین بر افزایش ریشهدهی، سرعت تشکیل ریشه، تعداد و کیفیت و یکنواختی ریشهها در قلمههای ساقه ارایه شده است و احتمالا ایندول بوتریک اسید به عنوان یک اکسین مصنوعی بهترین ماده برای ریشهدهی این نوع قلمهها است و بر ریشهدهی تعداد زیادی از گونهها موثر است - مشایخی و همکاران، . - 1393 ذاکر بستان آباد و همکاران - 1390 - ازدیاد غیر جنسی گردوی خوراکی - Juglans regia L. - را با استفاده از تنظیم کنندههای رشد IBA و 2,4-D را بررسی نموده و نتیجه گرفتند که تیمار IBA در روش قلمه زنی نقش مؤثری در ظهور اولین پریموردیوم ریشه دارد، ولی تیمار 2,4-D روی ظهور اولین پریموردیوم ریشه، تأثیر چندانی از خود نشان نداد.

رشودی و همکاران - 1393 - اثر طول قلمه و غلظت های مختلف ایندول بوتیریک اسید بر ریشه زایی قلمههای گل کاغذی - Bougainvillea spectabilis Willd. - را بررسی نموده و نتیجه گرفتند که بیشترین درصد ریشهزایی در غلظت 2000 میلیگرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید به مدت یک دقیقه بدست آمد و همچنین باعث افزایش طول و تعداد ریشه، وزن تر و خشک ریشه گردید. با توجه به وجود ابهامات زیاد در خصوص غلظتهای مورد استفاده، در تحقیق حاضر اثرات غلظتهای متفاوت و بالا از ایندول بوتریک اسید به همراه ساکارز 2 درصد در ریشهدهی هیبریدهای طبیعی بادام در هلو مورد ارزیابی قرار گرفت.

.2 مواد روشها

این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر ساکارز و هورمون ایندول بوتیریک اسید بر کالوسزایی و ریشهزایی قلمههای خشبی پایههای هیبرید هلو در بادام - GF677, GN15 - تحت شرایط پا گرمایی در گلخانه مرکز تحقیقات کشاورزی شهرستان ارومیه، به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل هیبریدهای GF677 و GN15 هلو  بادام و فاکتور دوم شامل تیمارهای ساکارز 2 درصد، IBA 2500، IBA 3000، IBA 3500 و شاهد بود. قلمههای رقم GN15 از مرکز کشت بافت نمایندگی رویان پژوهش و قلمههای رقم GF677 از مرکز تحقیقات کشاورزی جهاد کشاورزی شهرستان ارومیه، تهیه شدند.

قلمهها از شاخههای یکساله درختان سالم به طول60 الی 70 سانتیمتر تهیه شده و بعد از انتقال به گلخانه قلمهها را به 3 جایگاه قلمه تقسیمبندی شد، به طوری که 20 سانتیمتر انتهایی قلمه به عنوان قلمه انتهایی و 20 سانتیمتر میانی آن به عنوان قلمه میانی و 20 سانتیمتری تحتانی به عنوان قلمه تحتانی در نظر گرفته شد. بعد از زخمزنی قلمهها برای تیمار کردن با غلظتهای مختلف ایندول بوتیریک اسید و سکارز 2 درصدآماده شدند.

جهت تهیه محلولهای ایندول بوتریک اسید، ابتدا یک محلول غلیظ ایندول بوتیریک اسید تهیه گردید، به این صورت که مقدار 10 گرم پودر ایندول بوتیریک اسید را در 20 میلی لیتر الکل حل گردید و سپس با آب مقطر توسط بالن ژوژه به حجم یک لیتر رسانده شد. سپس برای تهیه غلظت 2500، 3000 و 3500 پی پی ام به ترتیب مقدار 250، 300 و 350 میلی لیتر از محلول غلیظ پایه برداشته و با آب مقطر به حجم یک لیتر رسانده شد. برای تهیه محلول ساکارز 2 درصد مقدار 20 گرم از ساکارز اندازه گیری شد و در 1 لیتر آب مقطر حل گردید.

قبل از تیمار کردن اندازه قطر و ارتفاع قلمه با استفاده از خط کش و کولیس اندازهگیری شد. بعد از تیمار کردن قلمهها بلافاصله در بستر کشت آبیاری شده تحت شرایط دمایی محیط کشت 18 تا 21 درجه سانتیگراد در روز و 15 درجه در شب به صورت کنترل شده قرار گرفتند. حدود 10سانتیمتر از طول قلمه در بستر کشت قرار گرفت و قسمت بیرونی قلمه در هوای نسبتاً سرد قرار داشت و بعد از کاشت هر دو روز یک بار محیط کشت به صورت دستی مورد آب پاشی قرار می گرفت. 14 روز بعد از کاشت به صورت روزانه قلمهها باز نگری میشدند تا زمان دقیق القای کالوس شناسایی شود حدود 18 روز بعد از کاشت اولین نشانههای کالوس در قسمت تحتانی قلمه نمایان شد و بعد از آن اولین مرحله عکس برداری و اندازهگیری شروع شد و حدود 25 روز بعد از کاشت اولین نشانههای ظهور ریشه پدیدار شد. بعد از ظهور ریشه پا گرما خاموش شد و تا 2 ماه قلمهها در بستر کاشت باقی ماندند تا به نهایت ریشهزایی رسیدند در انتها بعد از برداشت قلمهها به صورت دقیق اندازهگیری قطر قلمه، ارتفاع قلمه، زمان کالوسزایی، درصد کالوسزایی و درصد ریشه-زایی بررسی شد.

تجزیه دادهها با استفاده از برنامه آماری SPSS و مقایسه میانگین دادهها با استفاده از آزمون دانکن در سطوح احتمال 5 و 1 درصد انجام شد. برای رسم نمودارها هم از نرم افزار Excel استفاده گردید.

.3نتایج و بحث
با توجه به نتایج تجزیه واریانس دادهها، ارتفاع قلمه، قطر قلمه، زمان کالوسزایی، درصد کالوسزایی و درصد ریشهزایی به طور معنی-داری تحت تیمارهای ساکارز 2 درصد، IBA 2500، IBA 3000، IBA 3500 و شاهد قرار گرفتند ولی همین صفات ذکر شده تحت تأثیر هیبریدهای GF677 و GN15 هلو × بادام و همچنین اثر متقابل رقم در تیمارهای مورد بررسی غیر معنیدار شدند. نتایج مقایسه میانگین تیمارها نشان داد بین دو رقم هیبرید GF677 و GN15 هلو  بادام بین قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی اختلاف معنیداری بر صفات ذکر شده وجود نداشت.

-1-3 مقایسه ارتفاع قلمهها

بر اساس نتایج مقایسه میانگین مقایسه ارتفاع قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی بر ارتفاع قلمه، ارتفاع هر سه نوع قلمه یکسان بود و تیمارهای مورد استفاده در رشد و ارتفاع قلمهها تأثیر متفاوتی نسبت به یکدیگر نداشتند - جدول . - 1 در بین تیمارهای مورد بررسی غلظت 3500 ایندول بوتیریک اسید بیشترین تأثیر بر ارتفاع هر سه نوع قلمه داشت ولی اختلاف معنیداری از نظر ارتفاع با غلظت 3000 پی پی ام نداشت. تیمار ساکارز نیز تأثیری مانند غلظت 2500 پی پی ام ایندول بوتیریک اسید داشت. کمترین ارتفاع قلمه نیز اختصاص به تیمار شاهد داشت - جدول . - 1

جدول .1 نتایج مقایسه میانگین مقایسه ارتفاع قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی تحت تیمارهای مختلف

-2-3 مقایسه قطر قلمهها

نتایج مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی تحت تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری از نظر آماری با هم نداشتند و دارای قطر یکسانی بودند - جدول . - 2 در هر سه نوع قلمه غلظتهای 3000 و 3500 پی پی ام ایندول بوتیریک اسید بیشترین تأثیر را بر قطر قلمه ایجاد کردند و بعد تیمار ساکارز 2 درصد و غلظت 2500 پی پی ام ایندول بوتیریک اسید بیشترین قطر را داشته و تیمار شاهد دارای کمترین قطر قلمه بود 

جدول .2 نتایج مقایسه میانگین مقایسه قطر قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی تحت تیمارهای مختلف

-3-3 مقایسه زمان کالوسزایی
نتایج مقایسه میانگین مقایسه زمان کالوسزایی قلمههای تحتانی، میانی و انتهایی نشان داد، هر سه نوع قلمه تحت تیمارهای مختلف زمان کالوسزایی یکسانی داشتند و قلمههای تیمار شده با غلظت 3500 پی پی ام ایندول بوتیریک اسید دارای بیشترین زمان کالوسزایی بودند که اختلاف معنیداری با قلمههای تیمار شده با غلظت 3000 نداشت. قلمههای تیمار شده با ساکارز 2 درصد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید