بخشی از مقاله
چکیده:
این مقاله با رویکردي استنادي و تطبیقی به جایگاه یابی ارزشی و پدیدارشناسی نظام حقوقی زن در اسلام و فمینیسم میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد که اسلام بر اساس وحی بناشده، اما فمینیسم انسان را مصدر تشریع قرار میدهد و خود را بینیاز از وحی میداند. فمینیسم خواهان تشابه حقوقی بین زن و مرد در تمام امور و خواهان جامعهاى است که در آن زن و مرد، ماسواى جنسیت، در تمام مسئولیتها، نقشهاى مساوى برگزینند. فمینیسم صفات زنانه را صفات برتر میداند و جنس مذکر را عامل فرودستی زن معرفی میکند؛ درحالیکه در اسلام، زن و مرد از یک جنساند، اما در عرصه تکالیف و حقوق متفاوتاند، صفات مردانه و زنانه هیچکدام برتر از دیگرى نیست و اسلام راه رفع ظلم به زنان را اصلاح ذهنیتها، آشنایی زن و مرد به نظام ارزشی و حقوقی و شخصیتی یکدیگر و تدوین برنامههاى اخلاق محور میداند.
واژههاي کلیدي: نظام حقوقی، جایگاه ارزشی، اسلام، فمینیسم، جنسیت
مقدمه:
زنان موهبتی الهی و از همان گوهر خلقت مردان میباشند که در طرح نظام احسن آفرینش قرار گرفته، خداي تبارك و تعالی به خاطر آفریدن او به خود تبریک گفته است. با وجود این در طول تاریخ به زنان که بخش مهمی از جامعه انسانی را تشکیل میدهند ستم روا رفته، حقوق و شأن انسانی آنها رعایت نشده است - شهیدیان،45،. - 1377 اینان در رُم باستان از همه حقوق محروم و فاقد هرگونه جایگاه و شأن و منزلتی بودند، بلکه مانند شیء مملوك معامله میشدند، و از حقوق اقتصادي بهرهاي نداشتند، چون اصلاً از اطلاق عنوان انسان بر آنان دریغ میشد. همچنان که در یونان باستان، نه تنها مخلوقی حقیر شناخته میشد، بلکه حداقل به عنوان انسان با زن رفتار نمیشد. زن همانند شیء در اختیار مرد بود و مرد مجاز بود هر گونه رفتاري را با او انجام دهد.
از این رو در این منطقه نیز زنان بیبهره از هرگونه حقوق انسانی و فعالیتهاي اقتصادي بودند.ایران عصر هخامنشیان و اشکانیان وضعیت بهتر از این نبود. رقتبارتر از همه وضعیت زنان در عربستان و دوره جاهلیت قبل از اسلام بوده است که در آن مردان داراي اختیارات نامحدود بوده، ولی زنان ملک پدران و شوهران تلقی شده، قابل معامله بودهاند. یکی از بدترین سنتهاي رایج در جاهلیت، عمل غیرانسانی زندهبهگور کردن دختران بوده است.با ظهور اسلام کرامت انسانی زن احیا شد و زن در کنار مرد به عنوان نیمی از پیکره حیات بشري مطرح گردید - اسحاقی،57،. - 1387اسلام زندهبهگور کردن دختران را ممنوع کرد و حرمت نهادن به زنان را جزو تعالیم خود قرارداد. از این رو، زنهاي صدر اسلام در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و کارهاي دیگر مشارکت داشتند، اما این وضعیت اسفبار، در اروپا حتی در قرون وسطی نیز باقی مانده بود.
چنان که نه در بین عوام بلکه در مجامع علمی، در انسانیت زن تردید میشد؛ چنان که در سال 1586 میلادي کنفرانسی در فرانسه براي بررسی این موضوع منعقد شد که آیا زن انسان است یا نه و بعد از بحث و بررسیهاي زیاد، در نهایت به این نتیجه رسیدند که زن انسان است، اما انسان طفیلی که فقط براي خدمت به مردان خلق شده است و قبل از آن در اصل این که آیا زنان داراي »روح« هستند یا نه، شک و تردید شده، پس از بحث و تبادلنظر به این نتیجه رسیدند که زنان داراي روح هستند، اما روح حیوانی. به عقیده قوم یهود، طبیعت آنجا که از آفریدن مرد، ناتوان است، زن را میآفریند. زنان و بندگان از روي طبیعت محکوم به اسارت هستند و به هیچوجه سزاوار شرکت در کارهاي عمومی نیستند. یهوه در آخرین بند از فرمانهاي دهگانهاش که بنا به گفته مشهور به موسی فرستاد، زنان را در ردیف چارپایان و اموال غیرمنقول ذکر کرد. یهودیان، زن را مایه مصیبت و بدبختی میدانستند - ٨١،١٩٩١. - Code,
یهودیان قدیم، به هنگام تولد دختر شمع روشن نمیکردند، مادري که دختر میزایید، بایستی دوباره غسل کند، اما پسر که به عهد خود با یهوه میبالید، همیشه در نماز خود تکرار میکرد: خدایا تو را سپاسگزارم که مرا کافر و زن نیافریدي.به گفته ویل دورانت، در اروپا زنان تا حدود سال 1900 کمتر داراي حقی بودند که مرد ناگزیر باشد بر اساس قانون آن را مراعات کند - توحیدى،94،. - 1386بازخوانی این موارد نشان از اجحاف در حق زن در طول تاریخ بوده است، این در حالی است که دین اسلام در چهارده قرن پیش یکی از رسالتهاي خویش را برابري حقوقی با رویکرد انسانی دانست و پیشگام احقاق حقوق زن در جامعه عرب شد و بانفوذ اسلام در دیگر سرزمینها طلیعه این آیین درخشان مبین حفظ ارزش و منزلت انسانی و حقوقی زنان شد. این در حالی است که زن تا قبل از قرن بیستم اصولاً جایگاهی حقوقی و ارزشی در جامعه غرب نداشت و با رهیافتی انتقادي برخی مکاتب و اندیشهها پیگیر حقوق از دست رفته زنان در جامعه مردسالار آن زمان شد؛ یکی از این اندیشهها تفکر و