بخشی از مقاله

چکیده
کم توجهی به ریشههای معماری کنونی، موجب بیگانگی معماری معاصر ایران با بنیادهای مفهومی آن بوده است .این در حالی است که بهکارگیری اصول معماری سنتی، به تنهایی پاسخگوی نیازهای زندگی امروز نیست .معماری به معنای آفریدن و ساختن میباشد و ازسِنخ هنرهایی است که استعداد پروردن نیروی آفرینش گری انسان در آن به اوج جامعیت خود میرسد، معماری بیشتر از هر هنری بافرهنگ و اندیشه دینی، انسانی مرتبط میباشد .

هنر اسلامی دارای گنجینه عظیمی از معانی عمیق عرفانی و حکمت الهی است زیرا این هنر ریشه در بنیانهای ژرف تفکری معنوی و الهی دارد؛ اما با تعمق در معماری سنتی ایرانی، اصول و تفکر ویژهی مستتر در حکمت اسلامی ایران هویدا میگردد .

به نظر میرسد با شناخت و تلفیق این اصول با ضرورتهای زندگی امروز، علاوه بر حفظ ارزشهای معماری سنتی ایرانی، میتوان به رویکردی نو برای طرح معماری دست یافت. هدف از این پژوهش پس از تبیین مفاهیم پایه و تشریح قدرتهای نظری آنها در حوزهی رمز پردازی، به دستیابی اسلوبی در راستای بازشناسی و رمزگشایی از هنر ایرانی و تقدس معماری گذشته اشاره میشود و اصول و کاربرد این مفاهیم به اختصار مورد توجه قرار میگیرد

بنابراین اهمیت طبیعت در زندگی انسان بر ما پوشیده نیست، اما باید این ارتباط را به صورت معناگرا مورد بررسی قرارداد تا بتوان با بازشناسی این اندیشههای پنهان و باز تولید آن در طراحی امروز، معنای پیوند انسان و طبیعت را در آثار خود با همان اصالت و کمال درونیاش به عرصه ظهور رساند .روش تحقیق در این پژوهش مروری بر ادبیات این حوزه از نگاه صاحبنظران و ترکیب حفظ ساختارهای نگارشی با استناد به منابع مکتوب از دیدگاه اسلام گرایان و مفاهیم دینی پا گرفته در این سیطره میباشد 

مقدمه

گاهی از معماری دینی با عنوان فضای مقدس یاد میشود. نورمن ال. کونس از معماران نامی معاصر اظهار داشته است که هدف معماری دینی روشن کردن مرز میان ماده و ذهن، جسم و روح است. رابرت شولر از کشیشان پروتستان اشارهکرده که اگر انسان بخواهد از لحاظ روانی سالم بماند باید از فضای طبیعی بهره گیرد، فضایی که برای ما به عنوان انسان در نظر گرفته شده هوای آزادی چون یک باغ است؛ اما در این میان ریچارد کیچهفر مدرس دین و تاریخ در دانشگاه نورث وسترن تصریح میکند که وارد شدن به یک ساختمان دینی استعارهای از واردشده به روابط معنوی است وی میافزاید که فضای مقدس را میتوان توسط عاملی که بر این فرآیند معنوی تأثیر میگذارد تحلیل کنیم. طول این فضا تأکیدی بر اجتماع و بازگشت به اعمال مذهبی است؛ فضای نیایشی آن نشاندهنده درخواست و شنیدن پاسخ است و اشکال اجتماعی آن به منظور گردهمایی و ارتقاء حس صمیمیت و مشارکت در نیایش است.

آدمی کاشف طبیعت به عنوان در تجلی امکانات و استعدادهای نهانی طبیعت شناختهشده و اوست که با تصرف در طبیعت، رازهای نهانی خود را آشکار ساخته و گه گاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زیبایی، صفا و صمیمیت نشان میدهد .

انسان در ابتداییترین سکونتگاههای خود، از نگارهها و نقش مایههای نمادینی بهره جسته است که در ارتباط با شخصیت و الگوهای زندگی وی بوده است .نخستین تمدنهای شکلگرفته در کره خاکی نیز در ارتباط مستقیم با فضاهای نمادین قرار داشتهاند .در مصر باستان، معبد نمادی، از تمامی مملکت مصر یا به عبارت دیگر گستره جهان بوده است . 

کلیه الگوهای رفتاری شکلگرفته در بستر این تمدن بزرگ نیز در راستای تأکید بر این ایدهی بنیادین بودهاند .همچنین نقوش برجسته روی سنتوریهای معابد یونان باستان، نوعی روایتگری و یا الگوری1 میباشند ؛ که در طی این دیوار نگارهها، با بیان رمزی و کنایهآمیز، رویدادی، به تصویر کشیده میشده است.

هنر معماری از این رو زیباست که وابسته است به مرکزیترین کانون وظایف بشری که همانا پیوند دادن و نزدیک ساختن آسمان و زمین است .[4] بدین ترتیب فلسفهای مبتنی بر معماری مبتنی بر نگرش شکل میگیرد .هر هنر دینی مبتنی است بر یک علم به صور و قوالب، یا به بیان دیگر به آیین نمادی و رمزی خاص صور و قوالب .[5]
روش تحقیق

روش تحقیق در این پژوهش، به لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی و مقایسهای تطبیقی بوده و از نظر هدف از نوع کاربردی میباشد .در این پژوهش، جهت گردآوری دادههای اسنادی - کتابها، مقالات، پایاننامهها - از روش کتابخانهای استفاده شده است.

ضرورت و اهمیت پژوهش
شکوه و زیبایی معماری ایران به ویژه در دوره اسلامی، به تزیین و آرایش آن بستگی دارد. هنرهای والای اسلامی از هنرهای تزیینی و کاربردی گرفته تا احداث بزرگترین بناهای مذهبی اهمیت و اعتبار ویژهای دارد. تزئیناتی چون آیینهکاری، آجرکاری، گچبری، کاشیکاری، حجاری، منبتکاری و نقاشی و استفاده از اعداد مقدس جهت استعلای معماری در سراسر دوران اسلامی رواج داشته و در هر دورهای با امکانات آن روزگاران پیشرفت کرده است. یکی از جلوههای نمادپردازی ایرانی - اسلامی و دارای پیچیدگیهای معنایی ویژهای هستند

اعداد دارای سابقه تاریخی طولانی که در میان اقوام گوناگون مفاهیم نمادین و متفاوتی را به همراه داشته و در گذشته بسیار مورد توجه معماران بوده به طوری که با بررسی آثار تاریخی آنان استفاده از این اعداد مقدس به روشنی مشخص میگردد اما بیتردید میتوان بیان کرد که در طراحی بناهای معماری معاصر توجهی به اعداد و پیشینه آنها نمیشود.

همه اعداد به نوعی مقدس هستند که در معماری اسلامی به برخی اعداد عنایت و توجه خاص شده است که میتوان به اعداد 3،7،70،40 و ... اشاره کرد کاربرد هر یک از این اعداد حکمتی دارد و در معماری اسلامی نقش خاص دارند. اعداد یکی از جلوههای نماد است که دارای پیچیدگیهای معنایی ویژهای میباشد نماد یک مفهوم و تصویر است که به صورت ناخودآگاه درک میشود و سرشار از تأثیرگذاری است.

ایرانیها و بسیاری دیگر از اقوام و ادیان کهن با اعداد برخوردی نمادین داشتهاند لذا ضروری است با بهرهگیری از منابع عرفانی به بررسی معانی باطنی اعداد بهکاررفته در ظرف مفهومی سنت باهدف فهم معانی از پرداخت.

از نظر استاد شهید مطهری یکی از گرایشهای انسان، گرایش به زیبایی است؛ یعنی خود زیبایی بی هیچچیز دیگر مطلوب ذات انسان است .به این ترتیب زیبایی به خاطر خود زیبایی همیشه یکی از اهداف انسان بوده است.

معماری و اندیشههای ایرانی- اسلامی
معماری و شهرسازی، در ذات خود دارای دو بخش صورت - عرض، ظاهر - و معنی - ذات، جوهر، باطن - است . آنچه که معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی خوانده میشود، از یک- سو ریشه در مبانی نظری دین مبین اسلام و از دیگر سو ریشه در فرهنگ ایرانی، ناشی از زندگی دیرپا در این پهنه از گیتی دارد .به عبارت دیگر وجود معماری و شهرسازی کهن و باستانی سرزمین ما، در دوران پیش از ظهور و بروز اسلام، آموزههای مفهومی ویژهای را، برای معماران و شهرسازان این آب و خاک به همراه داشته است که پس از رواج دین اسلام در ایران، این مفاهیم با استفاده از مبانی دین اسلام، تکامل و جلوهی دیگری یافته است.

به عنوان پایهای ترین اصل معماری ایرانی اسلامی میتوان گفت [6]؛ که اینگونه از معماری،اولاً با- توجه به کرامت انسان و متناسب با خلقت او انسانی که بالقوه جانشین خدا بر روی زمین است،

پاسخگوی نیازهای مراتب گوناگون وجود او بوده،ثانیاً بر مبنای آموزههایی که در خصوص هدف خلقت انسان و لزوم حرکت و تلاش انسان برای رشد و اعتلاء در مراتب معنوی وجود بیان شده است2، زمینه تعالی و رشد و تکامل او در مسیر رسیدن به انسان کامل را فراهم آورد؛ بنابراین هدف غایی معماری ایرانی در هماهنگی با آموزههای معنوی اندیشه ایرانی اسلامی، پاسخگویی به مراتب گوناگون وجود انسان و درعینحال اعتلاء وجود اوست، بر پایه مهمترین و اصلیترین دستمایه معماری که همانا فضا است.

از دیدگاه حضرت آیتاالله جوادی آملی :در یک شهر اسلامی سه عنصر اصیل معتبر است .آن عنصرهای سه گانه عبارت است از جهان دانی صحیح، جهان داری صحیح و جهانآرایی صحیح. هرکس مسئول محیط زندگی و مأمور خودش است و باید بداند که در این جهان چه خبر است و چگونه این جهان را اداره کند و چگونه آن را بیاراید .ایشان در توضیح مفهوم جهان دانی خاطرنشان کردند :ثمر جهان دانی آن است که فرد، جهانی فکر میکند ولی منطقهای عمل میکند .

همیشه به این فکر است که مطابق با کل نظام کار بکند منتها فکرش جهانی است عملش اجرایی و اجرایی خاص است .جهان دانی این است که کاری بکند که آسیبی به کل جهان نرسد .ایشان با تاکید بر توجه به زیبایی در معماری شهری فرمودند :انسان نیازمند است به آن زیباییها که اکنون به جهانآرایی یاد میشود .این عنصر سوم برای تأمین آن جهانآرایی است .ما از راه سامعه و از راه باصره آن لذتها و هنرها را تأمین میکنیم 

وحدت
اصل وحدت به عنوان تجلی تفکر توحیدی مسلمین، از جمله مقولاتی است که در علوم و فنون و هنرهای مختلف مورد توجه مسلمین بوده است . شهر سنتی، در معنای عمیقی »وحدت در کثرت« را در خور متبلور میسازد. این اصل که از اصول زیربنایی معماری و شهرسازی ایرانی و برگرفته از اصل اعتقادی اسلام »توحید« است، به نحو چشمگیری در شهر سنتی قابل مشاهده است 

نظم
جهان آفرینش با همه بیکرانگیاش، با نظم و انسجام و ترکیب حسابشده آمیخته است. از این رو در شهرسازی اسلامی نیز ایجاد نظم و برنامهریزی بر مبنای عقل، استدلال و برهان بر اساس آیات قرآن رسیدن به مقام جانشینی خداوند در- پرتو به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه به ودیعه نهاده شده در انسان، بندگی خدا، بازگشت به سوی خدا و حرکت به سوی هستی مطلق از راه طی مراتب وجودی، از جمله اهداف خلقت انسان بیان شده است .از سوی دیگر در گاتاها - سرودههای زرتشت - گام زدن در راه راستی، رسیدن به شهریاری منش نیک، دیدار و پیوستن با اهورامزدا از طریق ستایش، کردار پارسا و در پرتو خرد پاکاندیش، شناخت اهورامزدا با چشم دل و از راه پارسایی و زندگی خوش در سرای جاویدان از جمله اهداف هدایت مردمان توسط زرتشت بیان شده است.

عنصریترین محور، دارای نقشی اساسی است و کمرنگ شدن و بیتوجهی به آن در شهرسازی، مقدمات افول آن را فراهم میسازد 

عدل
در اسلام به معنای قرار گرفتن هر چیزی در جای مناسب خودش، به این منظور که آن چیز در پی تعامل با سایر امور، نظامی احسن بسازد و عالم هستی را به سوی هدفی مهم معین سوق دهد آمده است. در قرآن عدل و قسط هدفی مهم برای بعثت انبیاء دانسته شده به علاوه اینکه خلقت آسمانها، زمین و انسان را نیز متعادل و متوازن معرفی و عموم مردم را به رعایت عدالت و پرهیز از تجاوز به حقوق یکدیگر دعوت مینماید

زیبایی
گرایش به زیبایی آنقدر دارای اهمیت است که از سوی آفریدگار جهان به عنوان یکی از نیازهای فطری بشر در وجود او گذاشته شده است. لذا زیبایی در شهرسازی اسلامی یکی از گرایشها فطری است. زیباسازی نمای ساختمانها با استفاده از عناصر سادهای که رایج بوده و امکان ساخت آن برای همگان میسر بوده، انجام می شده و کمتر نشانی از اسراف، ساخت عناصر بیهوده و تجملگرایی در آنها به چشم میخورد. استفاده از عناصر زیبایی شناسانه که همواره رنگی از اسلام و ایرانی بودن داشتند در اکثر نقاط شهر به چشم میخورد و انسجام بصری شهر را حفظ میکرد .

اهداف زیبایی شناسانه که عمدتاً با تشخش بخشیدن به خانهها با ایجاد سردرهای زیبا و سایهاندازها و زینت بخشیدن به آنها با نام و یاد خدا نمود یافته است .

شکل :1 نقوش معماری گذشته تجلی وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت اصل نمادپردازی محتوایی و واقعگرایانه در عناصر و اجزای معماری

انواع نمادگرایی را میتوان به گونه زیر دستهبندی آرد:
 
-1  نمادگرایی قراردادی

-2  نمادگرایی شبیهسازی و تخلیصی

-3  نمادگرایی شکلی و صوری

-4  نمادگرایی محتوایی و مفهومی:

در تمدن اسلامی از نمادگرایی مفهومی استفاده میشود .همه عناصر طبیعی مظهر و تجلیات صفات و اسما الهی تلقی میشوند هر بیننده خردگرا و اندیشمند از هر برگ سبز دفتری از آیات و صفات آفرینندهای مدبر و حکیم و حیاتبخش را درک مینماید .علاوه بر برخورداریهای مادی از طبیعت، مضامین فکری و معنوی آن توشه سیر و سلوک عرفانی او میشود. معمار خودساخته و برجسته آه به درجات بالایی از سیر و سلوک عرفانی نائل میشوند، حتی شکلها، صورتها و هیات ها و هندسهها و رنگها و تصویرهایی از عالم ملکوت بر آنها الهام میشود و به معرفت حضوری در مییابد.

هنر مقدس
ظاهر هر چیز در عالم، نشانی نیمه پنهان و آشکار از ذات و جوهر صمیمیاش دارد که میتوان به دلالت همان نشان، بازشناختش، چنانکه چین، نشانِ چهره است و چهره، نشانِ روان و شاخِ گوزن، نشانِ سالیان مرشع و شکل و رنگ هر برگی، نشانه آنکه سمّی است یا طبّی و شفابخش.امّا در همه این حالات، رمز، وسیله جادویی دلالت به مرتبهای است که وضعیت موجود برتر - و یاحیاناً فروتر - است، یعنی ژرفا و عمق و رفعت و اعتلایی دارد که واقعیّت محقق کنونی فاقد آنهاست و به همین لّتع چندپهلو و دشوار فهم است. به نظر بورکهارت هنری مقدس است که حکایتکننده »رموز الهی و بازتاب رمزی و کنایی صنع الهی باشد

.بنابراین یک مضمون دینی که واجد پرداختی رئالیستی است، مثل هنر رنسانس، نم یتواند هنری مقدس و دینی نامیده شود؛ چرا که فاقد آن رمز گرایی و کنایات خاص سبک شناختی است که هنر دینی را معنا بخشد ...در حقیقت هنر دینی تجربه ای زیبا شناختی از امر متعال و قدسی است و امر قدسی از ساحتی فراتر از ماده و آسمان صادر می شود.

نکتهای که ذکرش ضروری است این است که رمز البته، فقط در قلمرو و شعر ودبا کاربُرد ندارد... بیگمان کشف رمز در ادب، آسان تر از بازشناختش در نقّاشی و معماری و موسیقی و... است. قداست به معنی تجلّی ذاتِ مطلقی نامرئی و فوق بشری، یعنی تجلّی عالم مینو و الوهیّت و بدین جهت از لحاظ تاریخی با نهادهای دینی پیوندی ناگسستنی دارد، امّا با دیانت یا نهادهای دینی، یکی و یگانه نیست، چنانکه حتی وقتی دین، دنیوی میشود، قداست الزاماً از صحنه جامعه رخت برنمیبندد، بلکه ممکن است دیر زمانی، در هنرها و صنایع سنتی و گونهای معماری و نگارگری و برخی آداب و رسوم، مثلاً نوعی شیوه جامه دوزی و جامه پوشی و خلاصه کلام در قالب سنّت و آئین که معنایی رمزی دارند، زنده و پایدار ماند. به گمان ما میتوان میان هنر دینی و هنر قدسی تفاوتی قائل شد، بدین معنی که اگر موضوع هنر دینی، مضمونی دینی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید