بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به این واقعیت که دانستن مبنای عمل است، در پرداختن به مباحث توسعه پایدار یکی از ارکان مهم و دارای اولویت بحث آموزش میباشد. مطالعات و تحقیقات فراوانی که صورت گرفته نشانگر اینست که اندیشه پایداری در مورد محیط و فضای مصنوع از اهمیت والایی برخوردار است و تردیدی در ضرورت رویکرد به معماری و شهرسازی پایدار در حوزه آموزش باقی نمی ماند، اما در چگونگی پرداختن به آن کمتر صحبت به میان آمده و کمبود پژوهش عیان است.

مقاله حاضر در پی یافتن راه حل نهایی پرداختن به معماری پایدار در برنامه آموزشی نبوده بلکه در پی توضیح دشواری ها و ملاحظات مطرح کردن آن است. سئوال اصلی این نوشته این است که یک برنامه آموزشی مناسب به چه سئوالهایی در مورد آموزش معماری پایدار باید پاسخ دهد و چه چالشهایی پیش رو دارد. مبنای این تحقیق گردآوری نظرات پژوهشگران، متفکران و متولیان امر آموزش معماری در مورد دغدغه های مهم این حوزه و تحلیل، دسته بندی و مقایسه آنها با مباحث آموزش معماری پایدار است. در این راستا مباحثی در چهار محور بینش، هدف، اجرا و ارزیابی تحلیل میشوند. در انتها پرسش نامه ای بعنوان ابزار سنجش کیفی میزان پایداری یک برنامه آموزشی بر اساس معماری پایدار ارائه میگردد.

- 1 مقدمه

معماری مدرن در نیمه اول قرن بیستم با نگرشی اثبات گرا رشد پیدا کرد اما بتدریج در نیمه دوم قرن مورد تردید قرار گرفت. پس از جنگهای جهانی اراده مدرنیستی رنگ باخت و بحثهایی تحت عنوان پسا مدرن شکل گرفت. واکنشهای انتقادی به مدرنیسم در ابتدای کار رویه ای همچون خود مدرنیسم در تعریف ایسم های متعدد داشت بطوریکه این بار کل شکسته مدرن دیگر قابل سرهم بندی نبود و در نتیجه وضعیت پسا مدرن نیز حاوی تعریف مشخصی نشد و تنها متکثر اعلام گردید.

تا آخرین دهه قرن 20 تعداد ایسم ها افزایش و عمر آنها مرتبا کاهش می یافت و در این وضعیت ناخواسته نیاز به یکپارچگی کاملا احساس میشد. تجویز نسخه های جدید جایگزین مدرنیسم آهسته آهسته نخ نما شد و بر همگان عیان گشت که واکنش انتقادی به مدرنیسم نمیتواند ادامه راه آن در تولید ایدئولوژی باشد و برای جبران باید عمیقتر نگریست. آزمایش و خطاهای دائمی بهای سنگینی برای بشر در قرن 20 به بار آورد که نه تنها پیشرفت محسوب نمیشد بلکه زیان آور نیز بود.

بارقه اندیشه ای پایدار که در جهان سنت اروپایی ناکام گشته بود بار دیگر در دهه های پایانی قرن 20 ظاهر گردید. تفکر صیانت از آنچه داشته ایم و بوده ایم باعث محدود کردن نیازها به وضعیتی پایدار در هر گونه توسعه بشری شد. آنچه امروز به عنوان توسعه پایدار مطرح میشود واکنشی بجا و درست به وضعیت نامتعادل قرن بیستم است. توسعه پایدار با نگاهی همه جانبه و دور اندیش پایا تر از سایر اندیشه های پسا مدرن به نظر میاید. نگرشی که امروز توانسته ایدئولوژی های پراکنده را زیر یک پرچم گرد آورد.

در کشورهایی همچون ایران نیز که با کم فروغ شدن چراغ سنت دنباله روی کورکورانه را آغاز کرد، در یک قرن اخیر وضعیتی مشابه رخ نمایانده و تفکر سطحی و مقلدانه و تدبیر های عجولانه نه تنها پیشرفت پایداری حاصل نکرد بلکه به نابودی جبران ناپذیر میراث این خطه انجامید. از نمونه های بارز آن معماری متجدد ایرانی است که از اینجا رانده از آنجا مانده است.

اندیشه توسعه پایدار سالهاست که در ذهن روشنفکران این سرزمین می زید اما وضعیت زمانه و تجویز های غربزده اجازه بروز به آن را نمیدهد. در این واپسین سالهای سده شمسی مباحث توسعه پایدار در ایران نیز به تبع مکاتب فکری جهان شدت گرفته و نیاز به آن هر روز بیشتر احساس میگردد، اما اینبار به نظر میرسد که رویکرد به این اندیشه ها دیگر قابل تقلید و واردات نیست و حرفی از جنس ایرانی می طلبد.

مبحث آموزش بر اساس آموزه های معماری پایدار به دنبال کاشت اندیشه های توسعه پایدار در موقعیت های مناسب و کارا است. اندر ضرورت وارد شدن این تفکر در آموزش معماری و معماری حرفه ای سطور فراوانی نگاشته شده و توجیهات زیادی ایراد گردیده که مقبولیت قابل توجهی نیز یافته و میتوان گفت که در مبحث ضرورت و اولویت تردید چندانی وجود ندارد. اما در چگونگی بهره بردن از این اندیشه در آموزش و در حرفه معماری جای بحث و تفکر و تلاش فراوانی وجود دارد.

هر گونه شتابزدگی یا تقلید کورکورانه از آکادمی های غربی تراژدی شکست ما در توسعه و پیشرفت صنعتی را تکرار خواهد کرد. رویکرد های سطحی و بی بنیاد هرگز به توسعه پایدار نمیرسد و هر گونه برنامه ریزی و مدیریت باید بر اساس مطالعه و تحقیق دقیق بنا شود. وضعیت پایدار در هر رشته و در هر بومی باید مطابق شرایط فرهنگی و با نگرشی جامع، متعادل و بلند مدت برنامه ریزی و مدیریت شود. خاصه در موضوع معماری که سرمایه مالی و انسانی زیادی را در سیطره خود دارد.

مقاله حاضر در نخستین تلاشها برای بررسی چگونگی پرداختن به مباحث پایداری در آموزش معماری سعی در نگاهی عمیق و همه جانبه به وضعیت آموزش و چالشهای پیش رو دارد و میکوشد پرسشهایی بنیادین در نگاه به برنامه های آموزشی آتی مطرح نماید. سئوال اصلی این نوشته این است که یک برنامه آموزشی مناسب به چه سئوالهایی در مورد آموزش معماری پایدار باید پاسخ دهد و چه دشواری هایی پیش رو دارد؟

روش این تحقیق گردآوری نظرات پژوهشگران، متفکران و متولیان امر آموزش معماری در مورد دغدغه های مهم این حوزه و تحلیل، دسته بندی و مقایسه آنها با مباحث آموزش معماری پایدار است. در این راستا مباحثی در چهار محور بینش، هدف، اجرا و ارزیابی ، تحلیل میشوند که شامل 10 مقوله مهم است :

تعریف معماری پایدار، جایگاه و مرتبه مباحث معماری پایدار در برنامه آموزشی معماری ، زمینه آموزش آکادمیک معماری پایدار، نظام آموزشی فعلی و دغدغه های آن ، روش شناسی آموزشی ، شیوه آموزش ، اجزاء برنامه آموزشی ، بررسی تطبیقی مباحث پایداری و برنامه ریزی آموزشی، ارزشیابی و بالاخره کنترل ارزیابی و بازنگری. برخی تحلیلها حاصل تجربیات 10 ساله نگارنده در زمینه آموزش و مدیریت معماری و درک مشکلات ریز و درشت برنامه آموزشی است.

در انتها پرسش نامه ای بعنوان ابزار سنجش کیفی پایداری یک برنامه آموزشی بر اساس معماری پایدار ارائه میگردد که حاوی نکاتی است که شایسته است در طرح برنامه های آتی مد نظر قرار گیرند. این سئوالها بر گرفته از مباحث 10 گانه تحلیل شده در بدنه مقاله بوده و تحت چهار عنوان اصلی جمعبندی گردیده است. بدیهی است داشتن سئوالات روشن و خالی از ابهام بهترین ابزار سنجش برای جلوگیری از تکرار مشکلات گذشته است.

- 2 - تعریف معماری پایدار

تعریف به معنی شناساندن و حقیقت امری را برای کسی آشکار کردن است. به یک معنای دیگر تعریف مشتمل بر جهان بینی است و دیدگاه تعریف کننده را نیز در بر دارد. بنابر این هر تعریفی در یک دستگاه نظام فکری معنی میدهد. پس لازم است قبل از هر تعریف دستگاه فکری را که تعریف به آن تعلق دارد مشخص کنیم - اکرمی, . - 1382 در اولین گام برای شروع باید تعریفی دقیق از معماری همگام با توسعه پایدار ترسیم کرد. اما به دلایلی که توضیح داده میشود این کار چندان هم ساده نیست. در هر صورت رویکرد ما به این مقوله در هر گونه برنامه ریزی یا مدیریت نقش تعیین کننده ای دارد.

- 1-2 - پارادایم معماری اسلامی

در تعریف معماری پایدار بعنوان یک پارادایم جدید باید موقعیت آن نسبت به پارادایم دیگری که در جامعه معماری ایران بطور فراگیر مطرح است، یعنی پارادایم معماری اسلامی مشخص گردد. جوهره متفاوت این دو که یکی خاستگاه علمی دارد و دیگری منشا حکمی، مانع از آن خواهد شد که در عرض یکدیگر عمل کنند. اما در رابطه طولی قرار دادن آنها نیز کار آسانی نیست و پرسشهای متناقضی بوجود میاید که توجیه آنها مشکل است. معماری اسلامی نگاه به آسمان دارد و معماری پایدار زمین را می کاود. هر دو به دنبال مدیریت محیط و انسان هستند اما با رویکرد های متفاوت. یکی با تکیه بر عقل و دیگری با تکیه بر سرشت. پاسخ مشخص به این مساله مهم و تعیین نوع رابطه این الگوهای ذهنی راه را برای تصمیمات آموزشی روشن میکند و اهداف و غایات را برجسته میسازد.

- 2-2 - تعریف جامع از معماری پایدار

در تعریف معماری پایدار رویکرد واحدی وجود ندارد و به تناسب زمینه موضوع و منابع شناخت و گرایش فکری تعاریف متعددی یافت میشود. این چندگانگی خود موجب پیچیدگی و پراکندگی در رویکرد آموزشی خواهد شد و نمیتوان رویه ای واحد اتخاذ کرد. دلایل این ابهام را میتوان اینگونه خلاصه کرد:

- پایداری از ابتدا مساله ای چند بعدی تعریف شده و رویکرد پایدار نیز در نگاهی هماهنگ به ابعاد مختلف آن خلاصه میشود. برای چنین وضعیتی معمولا تعریف جامع و مانعی مگر همان تعادل یافت نمیشود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید