بخشی از مقاله
چکیده
با نگاهی پدیدار شناسانه ودرنظرگرفتن نوعی وحدت وجود میان هنرمند و آثارش،معماری اسلامی را اثر هنرمند مسلمانی می یابیم که درمراتب بالاتر از عالم محسوس،درسیر دایره ی وجودی خویش حول محور - - االله - - می گردد و تمامی افعالش از جمله اثر معماری اش،تجلی - - االله - - است.
مسجد در عین آشنا و صمیمی بودن از مقوله های تودرتوست؛همانند مفهوم دین و قرآن که با برداشتن هر پرده ای صحنه ای عمیق تر ظاهر می شود.در پشت سادگی آن،نوعی پیچیدگی نهفته ی رمزگونه وجود دارد.معمار مسلمانی که با زبان عمل وجان ذکر می گوید،معماری می سازد که مخاطب خود را به ذکر می کشاند و تداوم حضور حقیقت در معماری اسلامی به تداوم ذکر خداوند با زبان معماری میسر می شود.ذکر خداوند و رمز پردازی های خلاقانه در مسجد از زبان معماری ایران اسلامی در نظام سه گانه معماری ایران اسلامی و از طریق بررسی تکرار،توالی و تسلسل های فضایی در یک نظام سلسله مراتبی قابل بررسی است.
-1مقدمه
بازگشت به خود چیزها آن گونه که در فلسفه ادموند هرسرل در سال های میانی دهه1390 مطرح می شود نقدی است برکیفیت یک سو نگرانه علم که انسان را ازخود چیزها جدا کرده است ودر آن بر این نکته تاکید می شود که تنها وتنها فهمی پدیده شناسه خواهد توانست چیزها را برای انسان ادعا کند ومارا به سوی خود آن ها بازگرداند شولتز درجات فضایی معماری را که آینه ای از فضایی هستی می داند. فضای هستی خود را در درجاتی چندگانه نشان می دهند،که این درجات چندگانه از رابطه انسان و وضع طبیعی او و مقیاس های محیطی شکل می گیرند. بااینکه وجود تعابیری چون عرش کرسی ودرخت زندگی در قرآن کریم حاکی از مفاهیم رمز پردازانه دینی و زمینه های ان در اسلام است اما منابع مکتوب در زمینه نهادهای دینی در معماری اسلامی اندک است.
ما جهان را به عنوان فضایی دربر گیرنده اشیا آن گونه که در وجود پیشا شناختی خود تجربه میکنیم جهانی که چونان موردی امکان تجربه را برایمان فراهم می آورد.این شکل تجربه به تعبیر هوسرل تا آن جا که به خود اشیا /چیزها ارتباط می یابد پیشاشناختی است،ذکر خداوند درک پیشاشناختی انسان مسلمان را دم به دم تازه می کند وجایگاه او را در مرتبه وجود او حول محور خداوند تثبیت می کند.
شکل - - 1 نمایی از سقف خانه بروجردی ها،کاشان. صورت بخشیدن به موجودات در مراتب مختلف وجود
شکل - - 2 نمایی از سقف خانه بروجردی ها،کاشان
-2سلسله مراتب وجود
جهان بینی عرفا جهان بینی تجلی است که اساسا مبتی بر وحدت ودرجات وجود است تجلی در لغت به معنای آشکار شدن و روشن شدن است ودر اصطلاح صوفیه وعرفا عبارت است از ظهور شمس حقیقت است ودر آیات ومظاهر هستی.چرا که آن ها ظهورعالم هستی را نتیجه ی تجلی خداوند می دانند وحضرت حق جنبه ی آیینه ای دارد ومخلوقات عین ظهورذات حق تعالی هستند.
بانگاه دیگری همین شکل واره را می توان در رابطه با وجود روحانی،نفس و وجود جسمانی به کار دو تعبیری که طاهر وباطن بودن خداوند نتیجه می شود،به جنبه ی مکانی عالم-مکان یا فضایی کیفی و ملکوتی-تعلق دارد،حقیقتی است که همه چیر راشامل می شود و عالم فرامی گیرد و بر همه چیر محیط است.با این نظر،تجلی مادی جهان را می توان همچون درونی ترین دایره از پنج دایره ی متحدالمرکز را پیش خود مجسم کنیم،جهان مادی یا تجلی خشن،بیرونی ترین دایره،و ذات الاهی درونی ترین دایره را می سازد.
-3مراتب ذکر وذاکر
ذکر به معنای یادکردن و مراد از ذکر گفتن در ادبیات عرفانی،نشاندن یاد خداوند در قلب وجان انسان سنتی است.عزیز نسفی سه مفهوم جذبه،سلوک وعروج را بیان می دارد که جذبه کشش است،سلوک کوشش است عروج بخشش است.و در هر مقامی جذبه هست و سلوک هست و عروج هست.اما جذبه هر مقامی دیگری است و سلوک هر مقامی دیگر است و عروج هر مقامی دیگر است.
انسان در هر مرتبه وجودی که باشد،در صورتی که مرتبه ی وجودی بالاتر را باور داشته باشد ودر قلب خود کششی نسبت به آن داشته باشد نیز در راه رسیدن به آن مرتبه کوشش کند،حجاب آن مرتبه بالاتر کنار می رود و عروج به آن مرتبه بر او بخشیده می شود.
امام محمد غزالی لباب و مقصود عبادات را ذکر حق تعالی می داند و ازنظر او این یاد کردن باید در دوام باشد تا اثر بخشد قرآن که سخن خداوند است مذکر است به این معنا که هرچه که درآن هم سبب تازه گردانیدن ذکرحق تعالی است. ذکر مداوم مرتبه آگاهی وجودی انسان را بالاتر می برد و حجاب ها را پیش روی او بر می دارد.
- - اذکرواالله کارهر اوباش نیست ارجعی بربای هر قلاش نیست - - هنگامی که انسان درمرتبه وجودی باشد که حجاب ها فراوانند ذکر در دل او اثر نمی کند و قرآن مجید که خود مذکر است در آیات خود ذکر مداوم خداوند را بر مومنان تاکید می کند،تا حجابی از حقیقت فرو افتد،عقده ای گشاره شود ویا دری بازگردد.
در اصناف سنتی،که ورود در حلقه های فتوت و یادگیری هر حرفه ای از آن ها و پیش رفتن در آن حرفه تا مرحله استادی مدنظربوده،انجام هر عملی با ذکری مخصوص همراه بوده است و هنرمند یا صنعتگر در خلال حرفه ی خویش،مراتب سیر و سلوک را می پیموده است.