بخشی از مقاله

چکیده

مقاله حاضر پیشینه تحقیق درباره ترکیبِ برگشتن بر دست راست را، در بیت بپیچید و برگشت بر دست راست غمی شد، ز سهراب زنهار خواست از داستان رستم و سهراب، مورد بررسی قرار میدهد،

نظر شاهنامهپژوهان را درباره ترکیب یادشده نقل میکند و به نقد آراء ایشان روی میکند. سپس به تبیین این موضوع میپردازد که همچنانکه رفتارهای دسته جمعی در جنگ و صلح از الگوهای خاصی پیروی میکردهاست، رفتارهای فردی پهلوانان نیز آیینهای مخصوص به خود داشته که به اقتضای شرایط از آن تبعیت نموده گاهِ ضرورت منظور خویش را با زبان بدن منقل میکردهاند.

آنگاه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و کنار هم نهادن و مقایسه دیگر شواهدِ برگشتن بر دست راست - که در سراسر شاهنامه از سه نمونه تجاوز نمیکند- نشان میدهد که برگشتن بر دست راست رفتاری آیینی در میان پهلوانان بوده و مفهوم خاص و شناخته شدهای داشته است و ایشان برای اعلام تغییر موضع و تصمیم خویش و انصراف از ادامه وضعیت پیشین اقدام به پیچیدن بر دست راست میکردهاند.

این اعلام فیزیکی میتوانسته مانند شاهد نخست از شواهد مقاله حاضر زنهار خوابه دنبال داشته، یا نظیر شاهد دوم صرفاً برای مهلت خواستن از حریف بوده و یا همچون شاهد سوم تنها جنبه اعلام تغییر موضع و تصمیم داشتهباشد.

مقدمه

یکی از ابیات بحث برانگیز و درخور اعتنای شاهنامه فردوسی در داستان رستم و سهراب روی مینماید. بیتی که شکست هجیر، نگهبان دژ مرزی ایران را در برابر سهراب روایت میکندهجیر. که ابتدا به سبب کم سن و سالیِ سهراب او را دست کم گرفته و به جنگ وی میشتابد، خیلی زود شکست میخورد و اینچنین زنهار میخواهد.

بپیچید و برگشت بر دست راست    غمی شد، ز سهراب زنهار خواست

چنانکه ملاحظه میشود ابهام بیت، ناظر بر "برگشتن بر دست راست" است که تا کنون نظر شاهنامه پژوهان بسیاری را به خود معطوف کردهاست و آراء گوناگونی درباره آن ابراز نمودهاند که پیش از آغاز بحث اصلی بازگویی آنها ضروری مینماید.

بررسی و نقد آراء پیشین

 مجتبی مینوی احتمال می دهد که برگشتن بر دست راست برای زنهار خواستن و جزء شرایط آن بودهاست. او این معنا را نیز محتمل میداند که هجیر برای فرار از اصابت خنجر به گلوی خود به سمت دیگر پیچیده باشد، و سرانجام با نقل شاهدی از رساله خوابگزاری - چاپ ایرج افشار - 14 یادآور میشود که به سمت راست پیچیدن ارتباطی با فرار از بلا و بدآمد کار داشتهاست

- توضیح مینوی دربیت مورد بحث مصداق دارد و میتوان برگشتنِ هجیر بر دست راست را برای زنهارخواهی، فرار از اصابت خنجر و یا رهایی از بلا دانست؛ اما اشکالی که دارد این است که قابل تعمیم به نمونههای مشابه- و البته بسیار اندک آن-در شاهنامه فردوسی نیست.

 فتح االله مجتبایی بدون نامبردن از مینوی به رد نظر وی می پردازد و تصریح میکند که: »پیچیدن و برگشتن بر دست راست نه برای زنهارخواستن است و نه برای فرار از اصابت خنجر و مطلبی که از رساله خوابگزاری نقل شدهاست نیز ارتباطی با این مورد ندارد -

«مجتبایی،. - 684 : 1353 او "بر دست راست" را عبارتی قیدی می داند و آن را "به وضع و حالت درست و مناسب"، "به طرز شایسته"و "چنانکه باید" معنا می کند و در توضیح بیت می نویسد: »هجیر - که سهراب بر روی او نشسته و خنجر کشیدهبود تا سرش را از تن جدا کند - پیچیده و برگشت و به حالتی که مناسب بود درآمد و از سهراب زنهار خواست -

- درآمدن به وضع درست و قرار گرفتن در حالتی مناسب که مجتبایی بدان اشاره کردهاست چندان گویا نیست. توضیح ایشان معلوم نمی کند که منظور از حالت مناسب چیست و زنهارخواه چه نیازی به درآمدن به وضعی مناسب داردمضافاً. اینکه برگشتن بر دست راست، حالت انسانی است که بیم جان دارد و مضطر و هراسان استدر. چنین حالی رعایت وضعِ درست و مناسب برای زنهارخواه دور از انتظار و واقع به نظر میرسد. در عین حال با هنر داستانپردازی فردوسی که به نحو اعجابآوری میان حالِ شخصیتهای داستان و موقعیت فیزیکی آنان همخوانی ایجاد می کند، سازگار نیست.

 سخن حسن انوری و جعفر شعار در توجیه بر دست راست برگشتن تلفیقی از رأی مینوی و مجتبایی است. ایشان آوردهاند کهشاید:» به هنگام فرار از بلا و رهایی از خطر تیمّناً به طرف راست میپیچیدهاند، یا مراد آن باشد که به وضع درست و مناسب درآمد]خود را جمع و جور کرد[ یا به روبرو و سمت جلو روی کرد و آنگاه از سهراب امان خواست -

- نقد نظر مجتبی مینوی و فتح االله مجتبایی پیش تر بیان شد؛ اما چگونگی دریافت مفهوم"روی کردن به سمت روبررو و جلو" از عبارت برگشتن بر دست راست، که انوری و شعار بدان تصریح کرده اند روشن نیست و چنین معنایی از عبارت یادشده حاصل نمیشود. ضمن آنکه این تعبیر نیز ظرفیت تعمیم به نمونههای مشابه را ندارد.

 جلال خالقی مطلق به تأسی از نظر فتح االله مجتبایی احتمال دادهاست که بر دست راست گشتنمفهومِ "به وجه شایسته و مناسب" را دربرداشتهباشد. - جلال خالقی مطلق، بخش یکم، . - 503 :1389 وی در یادداشتهای شاهنامه مصادیق اول و سوم مورد بحث این مقاله را شاهدی بر معنای یادشده دانسته و نمونههای دیگری - ج4، ص118، ب 1851 وج5، ص 400،ب - 1269 را نیز در کنار آن دو نشاندهاست، که به باور نگارنده از حیث لفظ و معنا هیچ سنخیتی با مصادیق اول و سوم مقاله حاضرندارد؛ به همین سبب از پرداختن بدانها پرهیز میکنیمآنچه. از نظر خالقی دور مانده، توجه به شاهد دومِ مقاله پیشِرو است که اتفاقا میتواند در رفع ابهام از برگشتن بر دست راست نقش مؤثری ایفا نماید.

 جلال الدین کزازی رفتار هجیر را رفتاری آیینی دانسته و نوشتهاستاین:» پهلوان به مُروا و از سرِ فال نیک و به نشانه بشگونی و همایونی، به سوی راست میگردد که سوی فرخنده و بختاور است؛ او بدین سان، نیروهای نیکِ درونی را به یاری فرامیخواند و آرزو می برد که بتواند از چنگ سهراب برهد و جان به در ببرد.خواستِ او برآورده میشود و سهراب که تنها میخواسته است زور و چیرگی خویش را به نمایش بگذارد، او را زنهار میدهد - «

- کزازی در توجیه بیت یادشده بر حال روانی هجیر توجه بیشتری نموده و اهتمام وی به رهایی از چنگ سهراب و بقای حیات را از نظر دور نداشتهاست، که تعبیری پذیرفته و مطابق با واقع است؛ اما این نظر نیز همچون بعضی آراء پیشین بر نمونههای مشابه شاهنامهای آن تعمیم نمییابد.

رأیی دیگر

از آغاز تمدن های اولیه مواجهه مردم سرزمینهای مختلف با یکدیگر، در دوستی و دشمنی بیبهره از رسم و آیین نبودهاست. این رسمها و سنت ها همچنانکه در حرکات دستهجمعی نظیر لشکرکشی، آرایش سپاه، جنگ به انبوه، چوگان بازی و... رخ مینموده، در حرکات فردی نیز که گاه با ابزارهای گوناگون و گاه به دور از هر وسیلهای،و به شکل کُستی یا کشتیگرفتن روی می داده، نمود مییافتهاست.

پهلوانان، آیینهای یادشده را شناختندمی و گاهِ رویارویی با حریف، افزون بر رفتار کلامیِ وی که در لباس رجزخوانی و مفاخره ظاهر می شده، به زبان بدن - BODY LANGUAGE - وحالات، حرکات و سکنات او که برحسب سننِ جنگ و پهلوانی اشکال گوناگون می یافتهاست، به نیکی توجه داشتهاند.

برگشتن بر دست راست در میان جنگجویان و پهلوانان رفتاری آیینی و شناخته شده بودهاست. ظهور این حرکت بیانگر تغییر موضع و تصمیمِ کسی است که این حرکت ازو سر زده است؛ یعنی شخصی که چه بر روی زمین و چه بر پشت اسب بر دست راست می چرخد، قصد دارد با زبان بدن به حریف یا ناظر بیرونی بفهماند که از ادامه وضع پیشین منصرف شده و قصد تغییر آن را دارد. حال اگر این رفتار با زنهارخواه همراه شود گویای تغییر موضع جنگجو و انصراف وی از ادامه نبرد است؛

زیرا خود را در موضع ضعف مییابد و اصرار بر ادامه جنگ را سبب نابودی خویش میبیند؛ از اینرو بر دست راست میچرخد و ضمن اعلام انصراف از ادمه نبرد برای نجات جان خویش از حریف زنهار میخواهد و با این کار به برتری او اقرار مینماید؛ اما اگر چنین ضعفی بر او غلبه نکرده و به چنین نتیجهای نرسیدهباشد با برگشتن بر دست راست تنها تغییر موضع و تصمیم خویش را به حریف یا ناظر بیرونی میفهماند چنانکه در شواهد دوم و سوم به شرح آن خواهیم پرداخت.

دور نیست که گستردگی فضای میدان نبرد، هیاهوی حاکم بر میدان، آوای بر هم خوردن ابزارهای جنگی، شیهه اسبان، غیر همزبان بودن حریفان و... سبب شکلگیری آیینهایی از این دست شده باشد تا اشخاص بتوانند در چنین فضایی به سهولت با تغییر وضع فیزیکی خویش و با استفاده از زبان بدن طرف مقابل را از تصمیم خود باخبر سازند.

شرح شواهد

در سراسر شاهنامه فردوسی برگشتن بر دست راست شواهد بسیار ندارد و تنها در سه موضع اتفاق افتادهاست: -1 در جنگ رستم و سهراب -2 در داستان کاموس کشانی، در نبرد رستم و پولادوند -3در داستان سیاوش، هنگامِ هنر نمایی سیاوش در برابر افراسیاب؛ اما میان این سه شاهد دو تفاوت عمده نیز وجود دارد. اول آنکه برگشتن بر دست راست در شاهد نخست بر روی زمین و در دو شاهد بعدی بر پشت اسب اتفاق میافتددیگر. آنکه ظهور چنین حالتی در اولین شاهد از سرِ ضعف است؛ اما در دو نمونه بعدی چنین نیست.

شاهد نخست

اکنون برای تبیین مفهوم برگشتن بر دست راستازمصراع دومِ شاهدِ نخست آغاز نموده و به زنهار خواستن هجیر از سهراب توجه میکنیم. زنهارخوادرهمتون حماسی حرکتی دور از انتظار نیست و زنهارخواه غالباً از سرِ هراس و از بیمِ جان خود و اطرافیان زنهار میخواهد؛ چنانکه شاه هاماوران آنگاه که درمییابد توان ایستادگی در برابر کاوس را ندارد برای نجات خود و سپاهیانش ابزارهای جنگی را بر زمین میافکند و از شاه ایران زنهار میخواهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید