بخشی از مقاله
چکیده
این مقاله با عنوان »نمونههای از تصویرگری در شاهنامه فردوسی« به تصویرآفرینیهای حکیم فرزانه توس در نقل داستان های باستانی ایران پرداخته است. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، حماسهملّی ایران، یک پدیده خاصّ ادبی است که تجلّی اندیشهای انسانی را با ظرفیّت های تصویری زبان فارسی نشان می دهد. این کتاب سترگ، عرصه نمایش تضادهای درونی و بیرونیِ جامعه، شرایط فرهنگی، تاریخی، ملّی و آیینی دوران ایران پیش از اسلام و دوره حکومت اسلامی تا روزگار فردوسی است. شاهنامه، آمیزه ای از اسطوره و تاریخ است که بر پایه روایات کهن و سرگذشتِ درگذشتگان به نظم در آمده است و به عبارتی بازتاب فرهنگ و تمدّن ایرانیان در بستر تاریخ می باشد. تصویرآفرینیهای فردوسی در توصیف صحنه های رزم و بزمبسیار، شایان توجّه است. در این مقاله نمونه هایی از خیال انگیزی و تصویرسازی های دلنشین او که ریشه در علم بیان و دانش بدیع دارد مورد بررسی قرار گرفته است تا به یاری آنها، صحنههای مورد توصیف فردوسی در نظر خواننده به گونهای پویامجسّم گردد.
کلمات کلیدی: فردوسی، شاهنامه، حماسه، تصویرگری، بیان، بدیع، توصیف. *
مقدّمه
شاهنامه، تاریخ داستانی ایران باستان و شناسنامه ارجمندملّت سرافراز این کشور اهورا یی است . کارنام هملّتی با فرهنگی سترگ که همواره با پتیارهها در آویخته، پیروزمندانه زیسته و در تمامی پهنههای نبرد خون دشمن را با خاک تیره، درآمیخته است. این اثر بزرگ که چونان گوهری تابناک بر تارک منظومههای حماسی جهان م یدرخشد، کارنام ه سی و چندساله فرزند راستین ایران، دهقان نژاده توس، حکمی ابوالقاسم فردوسی است. از ینخست بیت شاهنامه استاد هفرزان توس چنین بر میآ دی که شالوده کاخ بلند او خدامحوری و خردورزی است و برای نظم داستانهایملّی از خداوند جان و خرد یاری میجو دی: به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد فردوسی، حکمیی بلندمرتبه است که هفلسف روزگار خویش را به خوبیمیداند، دانشهای عصر خود را آموخته و با برخورداری از پشتوانه غنی فرهنگی، در راههای درشتناک قدم نهاده است.
او برای رسیدن به هدف والای خود یعنی گسترش فرهنگ جوانمردی، میهن دوستی، دلاوری و فداکاری در راه همنوعان، همچنین زنده نگاه داشتن زبان ارجمند پارسی، هرگز از ستمگران و فرمانروایان زورگوی دوران خویش نهراسید، بلکه همواره کوشید تا این اثر جاودانه را به آیندگان پیشکش نماید. فردوسی برای آفرینش این منظومه بزرگ، طرحی جامع و فراگیر داشته، بر پایه آن طرح کاخ بلند شعر فارسی را بنا نهاده، سالیان عمر خویش را در این راه مصرف کرده است. پی افکندم از نظم، کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
فردوسی با طبعی روان و اراده ای استوار نظم داستان های کهن به ویژه رستم و بزرگی ها و جوانمردی های او، استقلال، سربلندی، و پیروزیملّت همیشه سرفراز ایران را به تصویر کشید و الگوهایی سرنوشت ساز چون دفاع از مرزهای پُرگهرایران، جلوگیری از هجوم دشمن از جنبه های جغرافیایی و فرهنگی، گسترش راستی، درست کرداری و منشهای نیکوی انسانی را به نسلهای پس از خود هدیه کرد.
در این منظومه سترگ حماسی، صحنه های درگیری و نبرد سپاهیان ، خیمه و خرگاه لشکریان ، درفش های رنگارنگ،به یاری صور خیال در نظر خواننده، مجسمّ میشود و صدایغرّش اسبان، چ اکچاک شمشیرها و ابزارهای جنگی،گریز دشمن از خاک پاکِ ایران و گاه بانگ نوشانوش در بزم های جشن و شادی به گوش می رسد. دانای توس با آگاهی از علوم بلاغیو دقّتدر جزئیّات پدیدههای جهان هستی، تصاویری ماندگار و متناسب با شعر حماسی آفریده است. تشبیهات و استعاره های فردوسی از عناصر طبیعت، شب، روز، درخت و کوه به آن اندازهطبیعی و بدون تکلّف است که خواننده در روند داستان خود را در آن فضا تصوّر می کند. و در برخی از داستان ها آرایههای ادبی را به گونه ای زیبا و مینیاتوری بکار برده است که تصویرهای حماسی او به تصاویر غنایی نزدیک شده است.
فردوسی،بادلنشین کردن ابیات، کلّیّت داستان را غنا بخشیده، خواننده را به خوبی در فضای داستان قرار میدهد.
خیالانگیزی یا تصویرگری
تصویر، ای پندار شاعرانه، رابطه ای است میان انسان و پدیده های هستی که چون شاعر، تأثیرات بیرونی را رونی میکند در نتیجه پیوند عاطفه و خیال، تصویر یا خیال انگیزی پدید می آید. شاعرِ هنرمند با هنجارشکنی، واژگان را از معنای حقیقی و قاموسی دور کرده، معنای ثانوی یا مجازی آن را مورد توجّه قرار می دهد. تصویرهای شاعرانه که به یاری دانش های بلاغی به خصوص علم بیان خلق می شود، خواننده را تهییج مینماید و ذهن او را به افق های رنگین هنری پرواز می دهد. استاد فرزانهتوس همانند نقّاشی چیره دست که از رنگ تابلوهای بدیع می سازد، از واژگان روزمره و همان واژههایی که دیگران نیز بکار برده اند، تصویرهایی بدیع و ماندگار ساخته است . آنجا که واژگان از توصیف ناتوان میمانند، رنگها را بهیاری فرا می خواند تا از ترکیب واژ و رنگ فضایی زیبا بنیان مینهد.
تصویرآفرینیهای فردوسی، آنچنان هنرمندانه است که پدیدههای ملموس را به سطحی فراتر از آنچه که هست نشان میدهد و با بهرهگیری از آرایه های ادبی، شناختی تازه از عناصرهستی به خواننده القا میکند. در نمونههایی از شاهنامه که در پی میآید ملاحظه خواهد شد کهفردوسی با گریاز هنجارهای سخن، تمامیّتشاهنامه را غناییادبی و فرهنگی بخشیده و به کمک خیال انگیزیهای شاعرانه گاه مخاطب را به میدان های رزم میکشاند و گاه در مجلس بزم مینشاند.
در این مقاله، اینک شگردها و فنون زیباشناسی، که زبان را بهادبیّات و در نهایت به شعر تبدیل می کند به صورتی گذرا باز نموده میشود، مطابق عرف میتوان گفت آنگاه نمونههای شعری از شاهنامه مورد بررسی قرار میگیرد. چون زبان، دستگاهی از نشانه های قراردادی برای ایجاد ارتباط است، شاعر میکوشد با بهره گیری از صناعات و فنونی خاص، این زبان را خیالانگیز کند زیرا شعر، زبان خیالانگیز یا تصویری است و تصویرگری هم از رهگذر علوم بلاغی حاصل میگردد به تعبیر دیگر، کاربرد ترفندهای علوم بدیع، بیان و معانی. زبان را به شعر بدل می کند . استاد شفیعی کدکنی مینویسد: شعر، گره خوردگی عاطفه و خیال است که با زبانی آهنگین شکل می گیرد. با این تعریف، شعر دارای پنج عنصر است که به هنگام نقد و بررسی باید مورد توجّه قرارمنتقدگیرد و شدّت ضعف و قوّت آن مشخّص گردد.
وکّزازی مینویسد: »در سخن سنجی و ادبدانی، هنجار آن است که مرز همیان زبان و ادب را ترفندهای شاعرانه و شگردها و شیوه های ادبی رقم می زند و آشکار می دارد؛ یعنی آنچه آن را زیباشناسی سخن می نامیم ، به یاریزیباشناسی سخن، میکوشیم که راز شورانگیزی شعر و تاب و تب نهفته در آن را از پرده بدر افکنیم و دانشورانه وسخنشناسانه، بکاویم و بگزاریم. از نگاهی فراگیر و ساختاری، سرگذشت زیباشناسی سخن سرگذشتی است که از آرایه آغاز می گیرد و به آن پایان میپذیرد. »آرایه« برونیترین و آشکارترین ترفندهای شاعرانه است »آن« درونیترین و نهانترین آنها. هرچه سروده بیش به آرایهگرایان باشد، بیش کالبدینه است و هرچه بیش به »آن« ، بیش نهادینه.
مقدّمههای تصویری در شاهنامه
اغلب» داستان های شاهنامه دارای مقدّمه هایی است که از طریق تصویرگری رابطه کنایی و غیرمستقیمی با داستهاین مربوط دارند، معمولاً این مقدّمه ها حاوی طرح و خطوط اصلی داستانها می باشند که به کمک تشبیه و استعاره پرورده شدهاند: