بخشی از مقاله

چکیده

شاهنامه فردوسی، یکی از مهمترین آثار ادب حماسی ایران و جهان است. این مقاله، به بررسی معنی و مضمون یکی از ابیات این کتاب اختصاص دارد. این بیت: »برهنه چو تیغ تو بیند عقاب/ نیارد به نخچیر کردن شتاب« را تهمینه در اوایل داستان رستم و سهراب، برای ستایش رستم بر زبان میآورد. در دستنویسها و به تبع آن، چاپهای شاهنامه، فعل این بیت با ضبطهای مختلف دیده میشود.

با این حال، شاهنامهپژوهان در خصوص علّت »نرفتن عقاب به سوی نخچیر« با یکدیگر اتفاق نظر دارند و دلیل این امر را ترسِ عقاب از کشته شدن میدانند. در این میان، این مقاله، با تحقیق در مضامین پهلوانی شاهنامه، تحلیل واژگانی بیت و ذکر شواهدی از شاهنامه و ادبیات ستایشی فارسی - عربی، نشان میدهد که به شکار نرفتن عقاب، از سر ترس نیست بلکه نتیجه اعتماد استوار او به این تجربه است که وقتی رستم، شمشیر برمیکشد، نیازی به شتاب برای شکار نیست. زیرا او با کشتن بداندیشان، غذای گوشتخواران را فراهم میسازد.

.1 مقدمه

در اوایل داستان رستم و سهراب، رستم میهمانِ شاه سمنگان میشود. پاسی از شب که میگذرد تهمینه، دختر میزبان، برای دلربایی به بالین رستم میآید. ابتدا از یکتایی و پاکی خود میگوید و آنگاه در ستایش میهمان اینگونه لب به سخن میگشاید: سخن ما در این مقاله، درباره بیت پایانی است. دستنویسها و به تبع آن، چاپهای معروف شاهنامه، درضبط واژهآغازین مصراع دوّم این بیت، با یکدیگر اختلاف دارد.

در این میان، ضبط »نشاید=]« شایسته نیست[ به چاپهای معروف شاهنامه راه نیافته، در چاپهای کزازی - 1381، ج - 116: 2، دبیرسیاقی - فردوسی،1381، ج - 465 :1 و جوینی - فردوسی، - 99 :1382ضبطِ قدیمیترین نسخهها، »نسازد«، به متن برده شده است. در چاپهای ژول مول - فردوسی، 1369،ج - 327 :2، رمضانی - فردوسی، 1369،ج - 34 :1، مسکو - فردوسی، 1386،ج - 248 :1 و خالقی مطلق - فردوسی،1389،د - 123 :2 نیز »نیارد« ضبط برتر دانسته شده است.

2 پیشینه تحقیق:
یاحقی در سوکنامه سهراب، »نیارد« را در این کاربرد از مصدر »یارستن= - « جرأت داشتن - دانسته و به بیان معنی همین واژه بسنده کرده است

در غمنامه رستم و سهراب، در معنی این بیت آمده است: »برهنه چو تیغ تو بیند= چو - چون - عقاب تیغ تو ]را[ برهنه بیند// نیارد...

شتاب: شتاب نیارد - نمیآورد - ، عجله نمیکند. » شتاب آوردن« کمابیش در شعر دیده میشود. یعنی چون عقاب تیغ تو را برهنه - بی غلاف - بیند، از شکار کردن باز میماند« -

فلاح قهرودی در معنی این بیت آورده است: »وقتی که عقاب، شمشیر برهنه تو را ببیند از ترس و وحشت به خودش جرئت شتاب کردن در شکار را نمی دهد -

طاهری مبارکه در این باره مینویسد: »نیارد: نمیآورد. هنگامی که تو شمشیر را از غلاف بیرون بکشی و عقاب آن را ببیند از آسمان برای شکار کردن در روی زمین عجله نمیکند و شتاب نمیآورد. نیارد... شتاب، کنایه از ترس است و تیغ برهنه نیز کنایه از شمشیر آهخته است« 

جوینی بر آن است که:»چون عقاب تیغ تو را برهنه ببیند از ترس در جائی که نشسته است برنخواهد خواست - «جوینی،. - 99 :1382 سرور یعقوبی در مورد معنی این بیت میگوید: »زمانی که عقاب تیغ تو را برکشیده از نیام ببیند از شکار کردن باز میماند -

رستگارفسایی بیت را این گونه معنی کرده است: »اگر عقاب شمشیر تو را که از نیام برآمده است تا دشمن را نابود سازد ببیند با آنکه در هواست و خود قدرت شکار پرندگان را دارد، از بیم کشته شدن به وسیله شمشیر تو جرأت نمیکند که به شکار بپردازد، صبر میکند تا تیغ تو در نیام برود و آنگاه شکار کند. نیارد: یارا ندارد، توان ندارد، سوم شخص مفرد مضارع التزامی// نیارد شتاب: جرأت شتاب برای شکار ندارد، برای شکار شتاب نمیکند -

بنداری در الشاهنامه، این بخش از داستان را این گونه خلاصه کرده است: »و قد بلغتنی علی لسان السمر أحوالک و أحادیث رجولیتک و شجاعتک. و ذکرت ما اختص به رستم من الحلال الشریفه و الاخلاق الحمیده - بنداری،» . - 132 :1993من از زبان افسانهگویان احوال تو و حدیث مردانگی و دلیری تو شنیدهام -

.2 بحث

از بررسی مطالب پیشگفته، این نتیجه حاصل میشود که شارحان داستان رستم و سهراب، هرچند در ضبط و تعیین فعل مصراع دوم با هم اختلاف دارند، ولی به اتفاق،علّت »نرفتن عقاب به سوی نخجیر«را ترسِ از کشته شدن میدانند.

نظر گروهی در این خصوص با صراحت و قطعیت بیان شده استامّا برخی دیگر، نظیرِ: شعار- انوری و سرور یعقوبی هر چند به تصریح از این امر یاد نمیکنند ولی با توجه به استفاده آنان از فعل پیشوندی »بازماندن«، و این که این فعل در زبان فارسی به معنی»نتوانستن« به هر سبب وجود مانع، به کار میرود میتوان این شاهنامه پژوهان را نیز با گروه اوّل هم عقیده دانست.

به ظاهر، شارحان داستان رستم و سهراب، این بیت را بر پایه مشابهت مضمون آن با محتوای برخی ابیات دیگر شاهنامه، نظیر: سواریست گردافکن و شیرگیر عقاب اندر آرد ز گردون به تیر این گونه معنی کردهاند.

در این که پهلوانان متون حماسی در شکار پرندگان تیز پرواز، توانمندی و مهارت شگفتآوری دارند تردیدی نیست،امّا باید به این نکته نیز توجه داشت که این هنرنمایی با رزمابزار مخصوص صورت میپذیرد . از طریق مقایسه بیت مورد نظر از داستان رستم و سهراب، با بیت اخیر و ابیات دیگری که به توصیف یا بیان این ویژگی پهلوانان اختصاص دارد درمییابیم که پهلوانان با تیر پرندگان را شکار میکنند،امّا در بیت مورد نظر، رستم، شمشیر در دست دارد و قاعدتاً شمشیر، ابزار از پای درآوردن عقاب نیست.

از این رو، مضمون این بیت با مضمونِ مهارت پهلوانان در شکار پرندگان، ارتباط روشن و آشکاری ندارد. به همین سبب، برای تحلیل درست ارتباط بین »شمشیر برکشیدن رستم« و »نرفتن عقاب به سوی نخجیر«باید در پیِ شناسایی ویژهکاری دیگری از پهلوانان باشیم. در شاهنامه ابیات دیگری یافت میشود که میتواند در این خصوص راهگشا باشد، از آن جمله است:

- در »داستان عرض کردن کیخسرو«، پادشاه ایران زمین پهلوانی را میجوید که به کاسرود برود و کوه هیزم را به آتش بکشد. گیو این مهم را کار خود میداند و میگوید:

 

- در بخش »پادشاهی منوچهر«، زال برای بیان شرح عاشقی خود به رودابه، برای سام نامهای مینویسد. وی در ابتدای این نامه در
توصیف بزرگیهای پدرش میگوید:

- در قسمتی از »داستان فرود سیاوش« هومان نیروی ایرانیان را در درفش کاویانی میداند. سپاه ترکان برای به دست آوردن درفش

با دقت در این ابیات آشکار میشود که یکی از صفات دیگری که پهلوانان به آن ستوده میشوند، یا خود پهلوان برسبیل مفاخره از آن یاد میکند، فراهم آوردن توشه برای گوشتخواران است.

این مضمون، افزون بر شاهنامه، در ادبیات ستایشی فارسی و عربی نیز    در مدح پادشاهان دیده میشود. از آن جمله است:
»یعنی بعد از رستم دستان هیچ کس به اندازه تو در راههای آسان و سخت کشتار نکرده است که از لاشخورها و روباهها به مثل تو پذیرائی نموده باشد - «

فرخی سیستانی نیز در قصیده توصیف شکار سلطان، ممدوح را به سبب داشتن این ویژگی میستاید:
گر کنون جوید عقاب از پشت آن کهسار گوشت      ور کنون جوید همای از روی آن دشت استخوان
در قصیدهای از متنبی نیز این مضمون در مدح سیفالدوله دیده میشود:

»پرندگانی که عمر زیاد میکنند - کرکسهای پیر و جوان بیابان- خود را فدای سلاح سیفالدوله میکنند؛ ]زیرا سلاح وی آن قدر دشمنان را کشته و رزق و روزی برایشان فراهم کرده که دیگر نباید زحمت شکار را به جان بخرند.[ اگر این کرکسان، بی چنگال آفریده شده بودند، زیانی به آنها نمیرسید؛ در حالیکه شمشیرهای سیفالدوله آفریده شده است؛ 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید