بخشی از مقاله
دلبستگی به مکان، نقطه تلاقی عناصر کالبدی فعالیتها و مفاهیم ذهنی نسبت به مکان است. این حس دلبستگی موجب تبدیل فضا به مکانی با ویژگیهای حسی و رفتاری خاص برای افراد میشود. دلبستگی به مکان پیوندی میان شخص و محیط است که ابعاد آن وابستگی زیادی به مسائل اجتماعی دارد. از مهمترین کارکردهای دلبستگی مکانی میتوان به ایجاد امنیت در محیط، هدفمندی در اشخاص و ایجاد انسجام زمان اشاره کرد. پالنگان یکی از روستاهای پلکانی استان کردستان است که دارای بافت فشرده و ساختمانهای منسجم میباشد، به طوری که بام یک خانه حیاط خانه دیگر میباشد. حال اینکه بافت فشرده روستا چه تاثیری میتواند بر ایجاد دلبستگی مکانی ساکنین منطقه داشتهباشد؟ و یا عوامل موثر دیگر بر دلبستگی مکانی ساکنین چه چیزهایی هستند؟ سوالاتی است که در این پژوهش پاسخ داده میشوند. پژوهش مذکور با روش مطالعه نمونه موردی، مطالعات میدانی و مصاحبه حضوری با ساکنین بخش-های دارای بافت فشرده و تحلیل آنها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی انجام شدهاند. در انتهای پژوهش تاثیرات مثبت و منفی بافت فشرده بر میزان دلبستگی مکانی تحلیل و بررسی شده و مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
رابطه انسان و مکان یکی از مهمترین مباحث مورد تحقیق در حوزه معماری و شهرسازی میباشد و دلبستگی به مکان یکی از برجسته ترین مقولههای مطرح در این زمینه میباشد. دلبستگی به مکان نقطه تلاقی عناصر کالبدی فعالیتها و مفاهیم ذهنی نسبت به مکان است. این حس دلبستگی موجب تبدیل فضا به مکانی با ویژگیهای حسی و رفتاری خاص برای افراد میشود. .دلبستگی به یک مکان، ضمن آنکه منشعب از تجربهها، رفتارها و سازمان اجتماعی و احساسی افراد است، محرک انگیزههای رفتاری افراد نیز بوده و هدفمندی رفتاری را برقرار میسازد، لذا فرد با رفتارها و کنشهای خود در فضا، سعی در توجه و مراقبت بیشتر از آن را خواهد داشت .دلبستگی به مکان مبنای نحوه ارتباط و تعامل عاطفی مثبت انسان با فضاست و به واسطه خصوصیات فردی، جمعی، فرهنگی و اجتماعی ایجاد میشود. افراد به مکانهایی دلبسته میشوند که روابط اجتماعی و هویت گروهی راتسهیل میکند .
ویژگیهایی همچون تراکم، مجاورت با امکانات رفاهی و سایرعرصههای اجتماعی بر این تعاملات تأثیرگذار است متاسفانه در کشور ما علیرغم اهمیت رابطه مکان و انسان که میتواند حیات جمعی و زندگی اجتماعی افراد را ارتقا بخشد، مطالعات اندکی در این حوزه صورت گرفته است که آن هم با تکیه بر مقوله حس مکان بوده و دلبستگی به مکان چندان مورد توجه قرار نگرفتهاست. روستای پالنگان روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران در استان کردستان ایران است. این روستا که دارای قدمتی پیش از اسلام با چشمههای پرآب است و دره زیبای تنگیور در فاصله 800 متری آن قرار دارد، در ابتدای اورامان کردستان قرار دارد و دارای خانههایی با ساختار پلکانی می باشد. با توجه به مطالب فوق در این پژوهش دو فرضیه مطرح شده است. فرضیه اول پژوهش: بافت فشرده در مناطقی از روستای پالنگان موجب دلبستگی مکانی ساکنین منطقه میشود. فرضیه دوم پژوهش : دلبستگی مکانی ساکنین با میزان تراکم بافت منطقه رابطه مستقیم دارد. در جمعبندی میتوان گفت که بافت فشرده یکی از عوامل مهم در ایجاد حس دلبستگی به مکان در مناطق کوهستانی مانند پالنگان میباشد. به گونهای که از این عامل میتوان در شهرها و روستاهاای جدید پلکانی جهت ارتقاء حس دلبستگی به مکان استفاده نمود. در مقاله حاضر ابتدا سه بافت فشرده، نیمه فشرده و پراکنده در پالنگان مشخص میشود، سپس به وسیله روشهایی که برای پژوهش طراحی شده بود، میزان دلبستگی به مکان ساکنین این مناطق اندازه گیری میشود و در نهایت نتایج در قالب الگوهایی ارائه میگردند.
پیشینه تحقیق:
تا پیش از دهه ی 70 میلادی در مطالعات انجام شده در زمینه رابطه انسان و مکان، مورد توجه قرار نگرفته بود. در 25 سال گذشته عواملی چون فضای شخصی، قلمروپایی، تراکم، معنای مکان و موضوعات مرتب، موضوع تحقیقات در رابطه با انسان و مکان بودند . عامل اساسی در ساختن مکانها نقش اصلی ایفا میکند، مبتنی بر توانایی شهرسازان و طراحان محیط در پاسخگویی توام با حساسیت به شرایط انسانی است. نکته مهم در این میان آن است که ایجاد تعامل و کنش مثبت میان افراد مختلف و فضای پیرامون آنها میتواند کیفیت مکان را به حد اعلا برساند . تحقیقات صورت گرفته در حوزه رابطه انسان و مکان عمدتا در روانشناسی محیط و دهههای 1960 و 1970 ریشه دارد، یعنی زمانی که اهمیت مکان و نقش آ» در سلامت فردی به صورت روزافزونی مورد تاکید قرار گرفت. در این بستر واژههای گوناگونی چون حس مکان، دلبستگی به مکان و عباراتی ازین دست پدید آمدند.
در این میان دلبستگی به مکان به عنوان محور اصلی تحقیق حاضر مبین رابطه عاطفی فرد و مکانی خاص است که بر شناخت وعاطفه او تکیه دارد به طور کلی میتوان گفت دلبستگی به مکان مبتنی بر فرآیندی است که ریشه در تعامل انسان و مکان برپایه عواطف و نحوه شناخت فرد نسبت به مکان و میزان پاسخگویی مکان به نیازهای او دارد مطالعات انجام گرفته تاکنون نشان میدهد هرچه میزان دلبستگی افراد نسبت به مکانی افزایش یابد میزان پاسخگویی آنها نسبت به مکان و نیز تمایل آنها به مشارکت در حفظ و نگهداری آن نیز افزایش مییابد بنابراین باتوجه به ادبیات موجود در این حوزه میتوان دلبستگی به مکان را در 4بعد زیر تعریف کرد که مبنای طراحی گویهها و نحوه سنجش میزان دلبستگی به مکان قرار گرفته است:
عاطفی: تعلق خاطر و احساس فرد در رابطه با مکان و خاطرات وی در آن؛ عملکردی: وابستگی فرد نسبت به مکان در برآوردن نیازهای خود و میزان مراجعه و حضور در آن؛ رفتاری: تمایل به مشارکت در نگهداری مکان و رفتارهای پاسخگو در آن؛ شناختی: ویژگیها و تمایزات کالبدی مکان.
روش و روند پژوهش:
بر اساس هدف پژوهش میزان دلبستگی ساکنین 10 خانه در سه ناحیه فشرده، نیمه فشرده و پراکنده روستای پالنگان مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به آنچه گفته شد، در طول پژوهش دو بسته اطلاعاتی که شامل پاسخ به سوالات در مصاحبه حضوری، مستندات و ملاقاتهایی با ساکنین بافتهای سه ناحیه بود، گردآوری شد. بافت کلی پالنگان مورد بررسی قرار گرفت و 3 لکه که دارای بافت فشرده، نیمه فشرده و پراکنده بودند، به عنوان قرارگاه رفتاری انتخاب شدند. در مرحله بعدی پژوهش که به عنوان منبعی برای اعتبار بخشیدن به پژوهش صورتگرفت، تحلیل بر روی مناطق فشرده، نیمه فشرده و پراکنده درچند مرحله زیر برنامه ریزی شد.
مرحله : 1 با تمرکز بر روی ساکنین بافتهای سه ناحیه شهر و تحلیل رفتار های اجتماعی آنان در محله خودشان و همچنین به وسیله شاخصهایی که ازقبل تعیین شدهبودند، میزان دلبستگی ساکنان بافتهای مختلف شهر مورد ارزیابی قرار گرفت. مرحله دوم : پس از استخراج پاسخها از خلال مصاحبه با شرکتکنندگان مناطق مورد نظر، پاسخهای کوتاهی برای سوالات تدوین شد. در نهایت برای اطمینان از صحیح بودن روند کار، هر یک از شرکتکنندگان این پاسخهای کوتاه را دوباره تایید کردند.
مرحله سوم : شامل مصاحبه با ساکنین مناطق مختلف بود. به طوری که از خلال صحبت با آنان به صورت غیر مستقیم میزان دلبستگی ساکنین به محل زندگیشان بدست میآمد.