بخشی از مقاله
عدم توجه به بنیادهای پایداری در معماری و عوامل گوناگون موثر بر آن، پیکری فرسوده و ناپایدار از بافت شهری به جای گزارده است. یکی از زمینه های بنیادی ناپایداری نظام منطقه ای در فضای سرزمینی، پدیده حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی است. یکی از زمینه های ناپایداری توسعه شهری در طول زمان، گونه ای از سکونت با مشکلات ویژه آن است که در دوران معاصر از آن تحت عنوان اسکان غیر رسمی می توان نام برد. اینگونه سکونتگاه ها که سیمایی نازیبا، خدماتی پایین، ساکنینی کم بنیه و مشاغلی ناپایدار دارند، محیطی آماده برای پذیرش ناهنجاری های اجتماعی می شوند. در این مقاله تلاش آن ست که با روش پژوهش توصیفی – تحلیل تاثیرات حاشیه نشینی بر ناپایداری شهری با تاکید بر شهر را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصله نشانگر آن است که با پیدا کردن راه حل های حاشیه نشینی از جمله فرهنگ سازی در بین مردم، مشارکت، تامین امنیت ساکنان و دادن امکانات به آنان می توان به توسعه ی پایدار شهرها کمک کرد.
حاشیه نشینی از پیامدهای توسعه نا هم سو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. بیش از 50 درصد از جمعیت جهان در شهرها سکونت دارند، فضاهایی منطقه ای که بستری گسترده از ساختارهای خرد و کلان ارتباطی، تعارض های اجتماعی و خشونت های سازمان یافته را ترسیم می نماید. بسیاری از مسائل تجتماعی – اقتصادی و سیاسی در کشورهای در حال توسعه ناشی از رشد و گسترش بدریخت نظام ها و فضاهای شهرنشینی بوده است. حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی گروه های کم درآمد شهری جلوه ای از فقر شهری و عملکرد فضا به عنوان بستر بازتولید فقر است. حاشیه نشینی در اشکال مختلف آن از آلونک ها و زاغه های درون شهر تا سکونتگاه های غیر رسمی پیرامون آن و در مکان ها و زمان های متفاوت تنها براساس محرومیت شدید و مستمر از معیارهای متعارف و استاندارد کیفیت زندگی شهری، مسکن، زیرساخت ها، قابل تشخیص و تعریف است که بر مبنای ویژگی های ساکنان آن، مبدا مهاجرت آن ها، ساختار اشتغال و میزان ادغام آن ها در زندگی اقتصادی، اجتماعی شهرها.
روند مهاجرتهای بی رویه روستایی عشایری، بخصوص در سالهای اخیر که خشکسالیها و مشکلات اقتصادی آنها را تشدید کرده است، منجر به افزایش جمعیت حاشیه نشین شهرها، بویژه کلانشهرهای کشور منجر شده است. این امر، کشور جمهوری اسلامی ایران را با پدیدهای روبرو کرده است که در طول تاریخ خود آن را تجربه نکرده است؛ تجربهای که تقریباً همه کشورهایی که مرحله گذار از جامعه سنتی به صنعتی را طی کردهاند، با آن روبرو بودهاند. انباشت میلیونها انسان جدا شده از سرزمین خود در حومه شهرها، عملاً از آنها فقیرانی بی هویت ساخته است، اما این بی هویتی، خود در حال ساختن هویتیجدید در شهرها، به خصوص در ِ حاشیه شهرهاست. در عمل، در حاشیه شهرها خرده فرهنگهایی در حال شکل گیری است که وجه مشترک آنها تضاد با فرهنگ مسلط و حاکم است. به همین جهت، در سالهای اخیر به علت پیدایش تکنولوژی پست مدرنیستی شاهد جدایی سریع فرهنگ تودهها از فرهنگ نخبگان سیاسی یا دولتمردان هستیم .
3. اهمیت و ضرورت
ساخت و سازهای غیرمجاز و ایجاد مناطق مسکونی حاشیه نشین که دیر یا زود ساکنان آن سهم خود را از امکانات شهری طلب خواهند کرد، مشکلاتی را برای مدیریت شهری و بویژه شهرداریها ایجاد میکند. اختلال در شبکه آمد و شد شهری، افزایش بیماریها، آلودگی محیط زیست شهری، افت ولتاژ برق، نارسایی در شبکه آب و فاضلاب و بسیاری مشکلات دیگر از جمله پیامدهای حاشیهنشینی بر پیکرِه شهری خواهند بود. بر این اساس، در این مقاله تلاش شده است تا راهکارهای کالبدی کنترل حاشیه نشینی بررسی گردد و از نتایج آن به عنوان پایه ای برای بررسی های بیشتر، برنامه ریزی و سیاستگذاری در حوزههای پیرامون - حاشیه - شهری و به ویژه شهر سبزوار، استفاده شود.
4. حاشیه نشینی
آهنگ شتابان مهاجرت های بی رویه از روستا به شهر، علاوه بر دامن زدن به نابسامانی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حاشیه نشینی شهری را نیز پدید می آورد. درواقع فقرروستایی به فقر شهری با کلیه محرومیت های آن تغییر مکان می دهند. شتاب گرفتن مهاجرت های داخلی و افزایش سریع جمعیت شهرها، به پیدایش صورت های گوناگون حاشیه نشین در داخل محدوده و خارج از محدوده شهرهای بزرگ می انجامد. مارشال کلینارد در تعریف حاشیه نشینی چنین می گوید: حاشیه نشینی، خرده فرهنگی با مجموعه ای از ارزش ها و هنجارهاست که در محل هایی با بهداشت کم، انحرافات اجتماعی و ویژگی های دیگر از جمله انزوای اجتماعی همراه است. مناطق پیرامون شهرهای بزرگ که بطور کلی محصول رشد ناهمگون شهری و انباشت تعارض آمیز و تنش زای سرمایه و بیکاری روستایی و انهدام ارتباطات خانوادگی – سنتی می باشد.اما تعاریف دیگری نیز می توان ارائه داد و آن اینکه حاشیه نشینان کسانی هستند که بدلیل بضاعت کم مالی باتوجه به توان اقتصادی نتوانسته اند خود را با ساکنین متن حاشیه تطبیق دهند. این عدم سازگاری اجتماعی سبب نفی آن ها به مناطقی است که بتوانند زمینه جذب آن ها را فراهم کند.
6. دلایل و علل حاشیه نشینی
دلایل و علل حاشیه نشینی را میتوان در موارد ذیل بیان داشت:
-1 پایین بودن درآمد در روستاها و نبودن فرصتهای اشتغال در جریان حرکت روستاییان به شهرها و رشد سریع جمعیت شهری
-2 کمبود مسکن در شهرها
-3 تفاوتهای نژادی که موجب رانده شدن گروه های خاص در برخی شهرها و نواحی شده است - عمدتا در کشورهای در حال توسعه - در ایران گتوههای نژادی در خوزستان – تهران – مشهد – شیراز سابقه دارند
-4 گرانی غیرمتعارف زمین شهری در کلان شهرها - قیمت یک قطعه زمین در قاسم آباد از 17 م در ابتدای سال 85 به 250 م در ابتدای سال - 91
-5 نگاه تمرکز گرای سیستم دولتی و افزایش بیشتر امکانات مادی و اقتصادی دولت به شهرهای بزرگ - اختصاص بیش از 30 درصد بودجه عمرانی کشور به تهران - که موجب افزایش امکانات در شهر و کاهش آن در روستاها و مناطق کوچک خواهد شد.
-6 شهری شدن و مدرنیزاسیون آمرانه که موجب گسست یکباره جامعه از ریشه ها میشود که خود موجب بی هویتی و کم توجهی به ریشه ها و رفاه طلبی به هر قیمتی خواهد شد.
-7 عدم تامین نیازهای درآمدی و مسکن طبقات مستضعف جامعه در بازار رسمی زمین و مسکن بدلیل افزایش شدید قیمت مسکن و تورم که موجب علاقه به زندگی در حاشیه شهر شده است که خود موجب رشد تصاعدی حاشیه نشینی خواهد شد.
-8 گسترش شکاف طبقاتی -9 مهاجرت روزافزون روستاییان به شهر دلیل عوامل دافعه مبدا
-10 مهاجرت طبقات کم درآمد شهری بویژه کارمندان به حاشیه شهرها که در آینده قطعا بستر بحران خواهد بود -11 عدم توجه در مکان یابی صنعتی به سکونت گاه کارگران ساده.[6]
7. نظریه های حاشیه نشینی
سیمون چپمن ویژگیهای عمده مناطق حاشیه نشین را به شرح ذیل بیان کرده است:
- عموما غیر قانونی اند
- خلق الساعه اند و از مواد و مصالح مختلف در دسترس ساخته شده اند
- خد ساکنان آنها را احداث کرده اند
- فاقد خدمات شهری مثل آسفالت – برق – دفع زباله و ... هستند
- توسعه بدون برنامه ریزی و اتفاقی
- مکان گزینی در لبه شهر، حواشی خط راه آهن و بزرگراه و زمین خالی فاقد سکنه مجاور شهرها
- در مناطق نامناسب شهر در مجاورت زمینهای رها شده و بلا استفاده