بخشی از مقاله
خلاصه
از رحم تا گور، که انسان زندگی خود را آغاز و به پایان میبرد پیوسته خود را در فضاهای داخلی مییابد، بخش اعظم عمر ما، در فضاهای داخلی بناها سپری می شود که به کمک ساختارها و جدارهها شکل گرفتهاند. این فضاها محیطی را ایجاد میکنند که بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد، کما اینکه آنچه به بنا روح میبخشد هم، فضای داخل آن است. امروزه رنگ و نور دو عنصر مهم و جداناپذیر از هم در معماری داخلی محسوب میشوند که شناخت آنها و نحوه تاثیرگذاریشان در معماری داخلی به معماران کمک میکند تا طراحیهای مناسب بر اساس کاربری فضاها انجام دهند.
جهانیکه انسان در آن زندگی می کند متشکل از هزاران عنصر دیگر است که همه آنها تحت تاثیر رنگ و نور جذابتر، معنوی تر، عمیق تر و حتی زشت تر به نظر میآیند و این بر سلامت روح و روان انسان تاثیر میگذارد. در کیفیت بخشی به فضاهای معماری رنگ و نور دو فاکتور اصلی هستند که فضا های آموزشی نیز از این قائده مستثنی نیستند. آنچه در باب معماری فضاهای آموزشی امروزی مطرح است، نشان دهنده این است که فضای آموزشی صرفا محیطی برای آموزش نیست بلکه باید محیطی برای پرورش و آرامش بخشیدن به مراجعه کنندگان و دوستداران آموزش باشد، که میتوان به مدد این نگرش و با تأثیر پذیری از طبیعت در به کار گیری رنگ و نور به معماری فضاهای آموزشی به عنوان یکی از بناهایی که در ابتدا در قصرها، معابد، مساجد و کلیساها تجلی یافتند، رنگ و بویی خاص بخشید.
هدف این نوشتار رسیدن به چهارچوبی نظری به منظور پاسخگویی به این مسئله است که چگونه میتوان با شناخت خصوصیات و نحوه تاثیر گذاری رنگ و نور بر هر یک از بخشهای فضاهای آموزشی عملکرد آنها را به میزان چشم گیری افزایش داد. اساس این پژوهش بر مبنای روش کتابخانهای و اسناد و مدارک موجود جمعاوری گردیده است.
مقدمه
معماری داخلی هنر آفرینش فضاست، فضایی که در عین زیبا و خاطره انگیز بودن عملگرا و کار آمد نیز باشد. در واقع طراح با تنیدن اصول فنی و تخصصی معماری داخلی با حس زیبایی شناسی، فضایی را طراحی میکند که بیانگر هویت، نیاز، درک و خواستههای مخاطبش است. شرایط محیطی که فضاهای آموزشی را احاطه کرده است، به گونهای اجتناب ناپذیر فعالیت های آموزشی را تحت تأثیر قرار میدهد. محیط آموزشی، مرتب درگیر مبادلهای پیچیده از پیامها، عملیات و کنش و واکنش هستند.
این کنش و واکنش دامنه وسیعی دارد که به گونها رسمی و غیر رسمی افراد، فناوریها و گروهها را در بر میگیرد. در چنین شرایطی، هر سازمان حساس، خود را موظف میداند به فوریت به نیازها، فرصتها و محدودیتهای محیطی پاسخ گوید
از جمله علوم و هنرهایی که میتوان به نقش نور و رنگ در آن اشاره داشت ، هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از آنها به خود اختصاص میدهد. در هنر معماری نور و رنگ از اجزایی هستند که کنار عناصر مفاهیم دیگر از قبیل ساختار، و نظم فضایی، مصالح و … مطرح میشوند و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کنند. در واقعیت رنگ وجود ندارد، از نظر علم فیزیک چیزی وجود دارد که دارای جسم و یا ماده باشد و به توان به آن شکل داد و آن را لمس کرد، اما این خود آن شئ است که موجودیت خارجی دارد نه رنگ آن. رنگ تنها ظاهر دارد، چیزی که به صورت لحظهای دیده میشود.
رنگ بازتابی از نور است که به شکل متفاوتی در میآید و این بازتاب مجموعه وسیعی را شامل میشود.اگر یک ناحیه باریک از طول موجهای مرئی توسط ماده جذب شود رنگ به وجود میآید. نور نیز اولین شرط برای هر نوع ادراک بینایی است. در تاریکی مطلق، ما نه فضا را می توانیم ببینیم و نه فرم و رنگ را. اما نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست. بلکه ارزش روانشناختی آن یکی از مهمترین عوامل زندگی انسانی در همه زمینههاست. نور جزیی از ذات زندگی بوده و در بسیاری از فرهنگها روشنایی، یا خورشید، به عنوان منبع نور، عنصری خدایی محسوب میشده و آن را ارج مینهادهاند.
.1 توصیف رنگ
اگر به اهمیت استفاده از سایه و رنگ مایههای ساده پی ببرید استفاده از رنگها در طراحی دکور به تجربه ارزنده بدل میشود. واکنش ما به رنگها میتواند از بعد احساسی یا علمی مورد بررسی قرار گیرد. کشف این مساله چگونه بر فضا تاثیر میگذارد و کمک میکند تا دریابید چه چیزی حس بهتری در شما ایجاد میکند. عوامل مختلفی بر معماری تأثیر میگذارند. یکی از این عوامل رنگ است. تأثیر روانی رنگها در محیط، بخصوص در فضا های آموزشی، که گاه محیطی کسالت آور به نظر میآیند، انکارناپذیر است. در معماری رنگ، تعریف های ویژه و جدیدی برای فضا ارائه میشود. آگاهی نداشتن از این مسئله تأثیرهای جبرانناپذیری در پی دارد، به همین دلیل است که رنگهای به کار برده شده در یک کتابخانه با یک زندان و یک مهد کودک تفاوت دارد، زیرا تعریف از فضا دراین محیطها متفاوت است.
برخی رنگ را خاصیت بصری فرم دانستهاند. درحقیقت، عنصر فرم از طریق رنگ معنا مییابد. رنگ در طراحی داخلی، احساس آدمی را تحت تأثیر قرار میدهد و روی فرم تأکید می کند، مثلا رنگ قرمز نماد مکعب و رنگ آبی نماده کره - دایره - است که در معماری اسلامی نیز اکثر گنبدها دارای زمینهای آبی یا همان فیروزهای هستند. ضمن آنکه باعث حس مقیاس هم میشود. کاربرد رنگ از یک فضای داخلی به فضای دیگر فرق میکند. در کاربرد رنگ، توجه به ویژگیهای روانی افراد ضرورت دارد
رنگها باعث ایجاد پاسخ های فیزیولوژیکی متفاوتی در فشار خون، ضربان قلب، سیستم تنفسی، گوارشی و دمای بدنمیشوند. کورت … نوروسایکولوژیست، ادعا می کند حتی افراد کور رنگ » گلدستین دارای نوعی دریافت حسیاند که آنها را قادر میسازد رنگ را از طریق پوستشان حس کنند. گفتنی است، حدود 8% مردان و زنان دارای اختلال بینایی هستند که به عنوان کور رنگی شناخته میشود
.2 توصیف نور
نور فراوان خوب و طبیعی یکی از بهترین عناصر در دکوراسیون است که میتوانید روی آن مانور بدهید. برای مثال یک ساختمان صنعتی شهری که به یک آپارتمان بادگیر و بزرگ تبدیل شده است اما چندان احتیاجی به اسباب اضافی دیگر برای تکمیل خطوط خوب معماری و سایه روشنهای مناسبش ندارد. نور مناسب شب در چنین فضایی، ترکیبی از چند نوع مختلف نور و درجهتهای متعدد آن است تا بتواند با فضای ساختمان، سازگار شود
تعیین ماهیت نور از دیرزمان فکر بشر را به خود مشغول داشته است. یونانیهای قدیم در ابتدا عقیده داشتند که نور از ذرات خیلی کوچک تشکیل شده است که از چشم خارج میشوند و در برخورد به اشیاء سبب رویت آنها میشوند. ارسطو این نظریه را به این ترتیب اصلاح کرد که نور از ذرات خیلی کوچک تشکیل شده است که از اجسام گداخته یا نورانی ساطع میشوند و در ورود به چشم روی آن تاثیر میگذارند و سبب بینایی میشوند که بعدها نیوتن هم این نظریه را که به نظریه ذرهای معروف شد پذیرفت. نور مرئی که معمولا بطور خلاصه نور گویند.
تابش الکترومغناطیسی است که به چشم انسان و دیگر بینندگان مرئی و مسئول حس بینایی است. نور مرئی با طول موجی از حدود 380 تا حدود 740 نانومترجای دارد. محدوده نور مرئی بین دو نور نامرئی مادون قرمز، که در طول موجهای بلندتر و نور نامرئی ماوراء بنفش ، که در طول موجهای کوتاه تر یافت میشود قرار دارد. به نور در زبان فارسی پرتو هم می گویند. پرتو دارای تعریف دقیقی نیست، جسم شناخته شده یا مدل مشخص که شبیه آن باشد وجود ندارد. ولی لازم نیست فهم هر چیز بر شباهت مبتنی باشد.
نظریه الکترومغناطیسی و نظریه کوانتومی با هم ایجاد یک نظریه نامتناقض و بدون ابهام می کنند که تمام پدیدههای نوری را توجیه میکنند. نظریه ماکسول درباره انتشار نور بحث میکند در حالیکه نظریه کوانتومی بر هم کنش نور و ماده یا جذب و نشر آن را شرح میدهد ازآمیختن این دو نظریه، نظریه جامعی که الکترودینامیک کوانتومی نام دارد، شکل میگیرد. چون نظریههای الکترومغناطیسی و کوانتومی علاوه بر پدیدههای مربوط به تابش بسیاری از پدیده های دیگر را نیز تشریح میکنند منصفانه می توان فرض کرد که مشاهدات تجربی امروز را لااقل در قالب ریاضی جوابگو است.
سرشت نورکاملاً شناخته شدهاست اما باز هم این پرسش هست که واقعیت نور چیست. نور از فتون ساخته شده است. در یک تقسیم بندی کلی نور خورشید را نور طبیعی و نور حاصل از نور پردازیهای دیگر را نور مصنوعی مینامیم. در نورپردازی طبیعی تنها یک وسیله نورزا وجود دارد که آن هم خورشید است و نور طبیعی در واقع همان نور خورشید است که گذشته از ایجاد روشنایی در زمین، مزایای بسیار دیگری نیز دارد.
زندگی همه موجودات وابسته به این منبع پرانرژی است و همه هستی از نور خورشید هویت میگیرند. نور مصنوعی به زبان ساده نوری است که از خورشید تابیده نشده و منابع دیگری عامل پدید آمدن آن هستند. اغلب این منابع صرف نظر از آتش و منابع محدودی که انرژی خود را از گاز، نفت و یا مانند اینها تامین میکنند، دارای سیستمی الکتریکی هستند. حال از انواع نورها در یک تعریف کلی که بگذریم به ارزش واقعی نور زمانی پی خواهیم برد که تاثیرات ناشی از آن را بشناسیم