بخشی از مقاله

چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر آموزش مهارتهای زندگی بر شیوه های فرزندپروری مادران بوده است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون است. به همین منظور از بین مادران دانش آموزان مراکز پیش دبستانی شهر بوشهر، 150 مادر به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم گردیدند. بعد از اجرای پیش آزمون در دو گروه آزمایش و گواه، گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مهارتهای زندگی باتاٌکید بر شیوه های تربیتی فرزند، هر هفته دو نوبت دریافت داشتند. بعداز سه ماه، پرسش نامه شیوه های فرزندپروری باوم ریند بر روی گروه آزمایش و گروه گواه اجرا گردید. سپس از طریق اجرای آزمون t و تحلیل واریانس یکراهه و روشهای تعقیبی، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

نتایج بدین قرار است : اجرای آزمون t بین شیوه های فرزندپروری مادران آموزش دیده و آموزش ندیده تفاوت معنادار در سطح 0/01 نشان داد. نتایج آزمون t بین نمرات مادران گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون و پس آزمون در شیوه های سه گانه فرزندپروری، افزایش مثبت نمرات پس آزمون در روش قاطع و اطمینان بخش و کاهش نمرات سهل گیرانه و مستبدانه، نشان داد.

نتایج اجرای آزمون تحلیل واریانس بین شغل مادران و شیوه های فرزندپروری برای روش های مقتدرانه و سهل گیرانه معنادارنشده است اما روش مستبدانه معنی دارشده است. آزمون تعقیبی توکی این تفاوت بین مادران دارای شغل رسمی و خانه دار نشان داده است و مادران خانه دار مستبدانه ترعمل می کردند.

نتایج تحلیل واریانس بین سطح سواد مادران و سن آنان با شیوه فرزندپروری، تفاوت معنادار نشان نداد. بین تعداد فرزندان خانواده و شیوه های فرزندپروری مادران، در روشهای سهل گیرانه و مستبدانه تفاوت معنادار نشده است اما برای شیوه قاطع و اطمینان بخش، معنادار است. اجرای آزمون تعقیبی توکی این تفاوت را بین خانواده های یک فرزند و دو فرزند نشان می دهد .

مقدمه

خانواده اولین محل روابط عاطفی و اجتماعی کودک است. کودک اصولا در چهارچوب محیط خانوادگی و برحسب الگوهای رفتاری والدین خود است که توقعات زندگی اجتماعی را می شناسد. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است . خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد.کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره جهان فرا می گیرد . از لحاظ جسمانی و ذهنی رشد می کند ، شیوه های سخن گفتن را می آموزد ، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرش ها، اخلاق و روحیاتش شکل می گیرد وبه عبارتی ، اجتماعی می شود 

هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد. این روش ها که شیوه های فرزند پروری نامیده می شود ، متاثر از عوامل مختلف از جمله : عوامل فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و غیره می باشد

شیوه های فرزندپروری به عنوان مجموعه ای از رفتارها که تعاملات والد - کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کندو فرض شده است که یک جو تعامل تاثیرگذار را به وجود می آورد. شیوه های فرزند پروری یک عامل تعیین کننده و اثر گذار است که نقش مهمی در آسیب شناسی روانی و رشد کودک بازی می کند.
یکی از راه ها و ابزارهای وصول به یک زندگی بهتر، کسب مهارتهائی است که مهارتهای اجتماعی و زندگی شناخته شده است

. کسب این مهارتها سبب می شود که فرد راحت تر بتواندبا مسائل و مصائب اطراف خود کنار آمده واقعیات اولی تری برای ادامه زندگی خویش اتخاذ نماید

به طور کلی، پژوهش ها نشان می دهند که روش های تربیتی والدی اثرات طولانی مدتی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت ، شخصیت افراد در آینده دارند.مثلا والدین سخت گیرو دیکتاتور، مانع از پیشرفت و خلاقیت فرزند می شوند. والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود کند،مانع بروز استعدادهای بالقوه او می شوند، در نتیجه،این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد 

همجنین پژوهشگران دیگر،  در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده اند که والدین محدود ساز، آزادگذار،طرد کننده و استفاده کننده از تنبیه برای ایجاد نظم و ترتیب ، دارای فرزندانی هستند که دارای رفتارهای ضد اجتماعی، فقدان کنترل و فقدان سازگاری اجتماعی هستند . برعکس، والدینی گرم و پذیرنده، مشوق و پاسخگو بودن و از استدلال کلامی برای رعایت مقررات استفاده می کردند، فرزندانی داشته اند با امنیت اجتماعی - عاطفی که دارای شایستگی های هوشی و رفتارهای سازگارانه بودند. پرسش اساسی در این پژوهش این است که آیا آموزش مهارتهای زندگی موجب تغییر نگرش ورفتار والدین در جهت اصلاح شیوه های فرزندپروری آنان و تمایل به تربیت فرزندانی مستقل ، خلاق و پرهیز از ایجاد شرایطی که منتهی به بروز رفتارهای بزه کارانه و انحرافی در فرزندان می شود ؟

رویکرد مهارتهای زندگی، یادگیری مهارتها را تسهیل می کنند و با هدف اثر گذاشتن مثبت بر روی رفتار اجتماعی و روانی، باعث افزایش مساعدتهای اجتماعی و محیطی می شوند.

شکل یک مدل فرضی را نشان می دهد که در آن بیان می گردد آموزش مهارتهای زندگی افراد را از طریق افزایش بهداشت روان و ارتقای " آمادگی رفتاری" و تعامل سالم اجتماعی، قادر می سازد .

مجموعه مهارتهای زندگی رویکردی متمرکز بر فرد است که هدفش کمک به افراد جهت رشد مهارتهای خود کمک دهی می باشد . مهارتهای زندگی فرض می کند که همه افراد توانائی ها و ضعف هائی در مهارتهای زندگی دارند. احساسات ، تفکر و اعمال نا موثر، ناتوانی و ضعف در مهارتهای فرزندپروری، همگی به مهارتهای زندگی مربوط می شود.

اهداف مجموعه مهارتهای زندگی، کمک به افراد جهت کمک به خودشان است . بدین معنی که افراد برخی از مهارتهای جدید را برای زندگی بدست می آورند، نسبت به زندگی شان احساس تعهد و مسئولیت پذیری داشته باشند. مجموعه مهارتهای زندگی در زمینه های رفتار همدلانه، ارتباط موثر ، تصمیم گیری، کنترل خشم، مقابله با استرس، حل مساله، تفکر خلاق و تفکر نقاد، موجب توانمند ساختن والدین و افزایش آگاهی آنان جهت زندگی بهتر خویش و فرزندان می شود.

شاید شناخته ترین تحقیق روی سبک های فرزند پروری و شیوه های تربیتی والدین ، مطالعات دیانا باوم ریند 5 بر روی کودکان پیش دبستانی و والدینشان باشد. هر کودک در نمونه تحقیق بام ریند در مدرسه و خانه مورد مشاهده قرار گرفت. داده های حاصل جهت تخمین میزان جامعه پذیری ، اعتماد به خود ، پیشرفت ، خلق و خو و کنترل خود کودکان مورد استفاده قرار گرفت. والدین نیز هنگامی که کودکانشان در حال تعامل بودند مورد مشاهده قرار گرفتند . وقتی که باوم ریند داده ها را تحلیل کرد مشخص شد که والدینعمدتاً یکی از سه سبک زیر را بکار می برند :

1 - سبک فرزند پروری مستبدانه - 6آمرانه - : الگوی بسیار محدود کننده فرزند پروری است که والدین قوانین زیادی را تعیین می کنند و انتظار اطاعت مطلق و دقیق دارند. به ندرت به کودک توضیح داده می شود که چرا لازم است کارها را با این قوانین و قواعد و نظم انجام دهد و اغلب جهت کسب اهداف روی تنبییه تاکید می کنند. آنها نسبت به نظرات کودک حساس نیستند و انتظار دارند که کودکان سخنان آنها را به عنوان قانون پذیرفته و احترام گذارند 

2- سبک فرزند پروری مقتدرانه : 7 سبک فرزند پروری انعطاف پئیری است که بزرگسالان به کودکان آزادی قابل ملاحظه ای می دهند اما در عین حال در ارائه دلایل منطقی برای محدودیت هایی که اجرا می کنند ف دقیق هستند و مراقبت می کنند که کودکان این راهنمایی ها را بکار گیرند. این والدین نسبت به نیازها و نقطه نظرات کودکان پاسخگو و حساس هستند و اغلب از نظرات آنها در تصمیمات مربوط به خانواده استفاده می کنند. به هر حال، آنها انتظار دارند که کودک کارها را با توجه به راهنمایی های آنها انجام دهد و در صورت لزوم از قدرت و استدلال و منطق استفاده خواهند کرد

3 - سبک فرزند پروری سهل گیرانه - 9آزاد گذارنده - : یک الگوی گرم ولی سست است که بزرگ ترها نسبتا کمتر دستور می دهند ، احساساتشان را آزادانه بروز دهند. به طوردقیق و از نزدیک فعالیتهای کودکانشان را کنترل نمی کنند 

در بعضی از منابع سبک های فرزند پروری مبتنی بر نتایج تحقیقات بام ریند، چهار مورد ذکر شده است که شامل سبک فرزند پروری طرد کننده نیز می باشد. وایتن 10 و للوید - 1997 - 11 در این باره معتقدند که باوم ریند در مطالعات خود به چهار سبک فرزند پروری که در شکل زیر آمده است دست یافته است ولی در بیشتر نوشته های خود از سه سبک یاد شده و سبک طرد کننده را کنار گذاشته است.

شعاری نژاد - 1373 - شریعتمداری - 1367 - و عظیمی - 1370 - معتقدند که فرزندان والدین مقتدر چون مورد مهر و محبت قرار گرفته اند و به اندازه کافی از آزادی برخوردار بوده اند نسبت به والدین خود دید مثبت و منصفانه ای دارند، در زندگی آینده مسئولیت را به راحتی برعهده می گیرند و از انجام آن سربلند بیرون می آیند .

شریعتمداری - 1367 - و ماسن - 1985 - 12 خصوصیات زیر را برای کودکان والدین مستبد برشمرده اند:

این کودکان اعتماد به نفس و خلاقیت کمتری دارند، از نظر اخلاقی کمتر رشد یافته اند، معمولا والدین خود را نامهربان و سهل انگار می دانند، در برخورد با مشکلات روزمره تحصیلی و ذهنی انعطاف کمتری دارند، در ظاهر حالت تسلیم و اطاعت از خود نشان می دهند ولی در واقع دچار هیجان و اضطراب هستند. در مقابل دیگران حالت خصومت و دشمنی می گیرند و بچه های همسن یا کوچکتر از خود را آزار می دهند. کودکانی متعصب هستند، در کار گروهی نمی توانند شرکت نمایند، متزلزل و ضعیف النفس هستند و از قبول مسئولیت خودداری می کنند.

شریعتمداری - 1367 - فرزندان والدین سهل گیر را افرادی بی بند و بار، لاابالی، سهل انگار، خودخواه و خودکامه و بی هدف می داند و معتقد است که هیچ قانون حاکم بر اعمال و افکار آنها نیست. آنها از قبول مسئولیت در زندگی اجتماعی عاجزند و اغلب با شکست روبرو می شوند.

روش پژوهش : پژوهش حاضر تحقیقی کاربردی و از نوع پژوهش های " شبه تجربی " 13 با طرح پیش آزمون و پس آزمون است.

جامعه آماری :پژوهش حاضر شامل کلیه مادران کودکانی است که در مراکز پیش دبستانی شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 93-94 به تحصیل اشتغال داشته اند.

حجم نمونه آماری: شامل 150 نفر از مادران کودکان مراکز پیش دبستانی است که به صورت تصادفی چند مرحله ای از بین کلیه مادران کودکان مراکز پیش دبستانی شهرستان بوشهر انتخاب شده اند. برای انتخاب آنان ، ابتدا به روش غربال گری 14 اطلاعاتی از دفاتر مراکز پیش دبستانی از ویژگی های شخصی و خانوادگی کودکان بدست آورده و باکنترل متغیر های سن مادران - در فواصل 20 تا 35سالگی - ، قومیت - فارس زبان بودن - و شرایط اقتصادی-اجتماعی سه گانه - پایین - متوسط - بالا - از مراکز پیش دبستانی: آزاده - پورسینا - فجر - فردوسی - شکوفه و معینی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش - 75نفر - و گروه گواه - 75 نفر - قرار داده ، سپس گروه آزمایشی مورد مداخله آموزشی واقع گردیدند.

ابزارهای اندازه گیری: پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته مشتمل بر پرسش هائی درخصوص ویژگی های فردی و خانوادگی آزمودنی ها. پرسش نامه شیوه های فرزند پروری دیانا باوم ریند - 1953 - ، به منظور مطالعه و تحقق هدف پژوهش، از پرسشنامه شیوه های فرزند پروری دیانا باوم ریند استفاده شد. این پرسشنامه که در سال 1973 توسط دیانا باوم ریند طراحی شد، شامل 30 جمله است که 10 جمله آن به شیوه سهل گیریرانه، 10 جمله به شیوه مستبدانه و 10 جمله دیگر به شیوه قاطع و اطمینان بخش مربوط می شود.

الگوی پاسخگویی به سوال ها از مقیاس 5 جمله ای لیکرت تبعیت میکند. بدین صورت که از مادر خواسته می شود تا از بین 5 پاسخ کاملا موافقم، مطمئن نیستم، تقریبا مخالفم ، مخالفم و کاملا مخالفم، پاسخی را انتخاب کند که مطابقت بهتری با وضعیت موجود دارد. علاوه بر الگوی پاسخدهی، نمره گذاری سوالات پرسشنامه دیانا باوم ریند نیز برمبنای مقیاس لیکرت صورت می گیرد که با جمع نمرات سولات مربوط به هر شیوه، سه نمره مجزا به دست می آید.

روایی و پایایی پرسشنامه: در ایران انستیتوی روان پژشکی، اسفندیاری - - 1374 فرم اصلی این پرسشنامه را ترجمه نموده است و برای تعیین روائی صوری آن ، اصلاحات لازم به عمل آورده است .و جنبه های دیگری به آن اضافه شده است سپس، از 100 نفر صاحب نظر در حوزه روان شناسی و روان پزشکی خواسته است تا میزان روائی هر جمله را تعیین نموده ،درصورت لزوم نظر اصلاحی را بیان نمایند. نتیجه این بررسی نشان داد که پرسشنامه دارای روائی صوری می باشد.

بوری - 1961 - میزان پایائی این پرسشنامه را با استفاده از روش بازآزمائی در بین گروه پدران و مادران به شرح زیر گزارش نموده است: 0/41 برای سهل گیری ، 0/86 برای شیوه مستبدانه ، 0/78 برای شیوه مقتدرانه . همچنین پایائی پرسشنامه در بین مردان برای شیوه سهل گیرانه 0/77 ، برای شیوه مستبدانه 0/85 ، ومقتدرانه 0/92 بدست آمده است. بوری مشاهده کرد که مستبد بودن مادر رابطه معکوس با سهل گیری - - -0/38 و اقتدار طلبی مادر - - -0/48 دارد. همچنین مستبد بودن پدر رابطه معکوس با سهل گیری - -0/50 - اقتدار طلبی - - -0/57 دارد - بوری ، : 1992 - 119 - 110 اعتباریابی:15 در پژوهش حاضر به منظور اعتباریابی پرسشنامه شیوه های فرزند پروری، از روش اعتباریابی همزمان 16 که نوعی اعتباریابی پیش بین است استفاده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید