بخشی از مقاله
رابطه بین سبک هاي دلبستگی و شیوه هاي فرزند پروري درمادران دانش آموزان دبستانی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهاي دلبستگی و شیوه هاي فرزندپروري مادران دانش آموزان دبستانی شهرستان سراوان در سال 1391 می باشد. این پژوهش با توجه به موضوع و اهداف تحقیق از نوع پژوهش توصیفی- همبستگی است که برروي 372 مادر که دانش آموز دبستانی داشتند، انجام شد. روش نمونه گیري به صورت خوشه اي چند مرحله اي در مدارس مختلف شهرستان سراوان و از مادران شرکت کننده در جلسات انجمن اولیاو مربیان می باشد. که پس از کسب رضایت آگاهانه جهت سنجش سبک دلبستگی از پرسشنامه سبکهاي دلبستگی 18 سوالی که در ایران نیز روایی و پایایی آن تائید شده است، استفاده گردید و همچنین به منظور تعیین شیوه فرزندپروري از پرسشنامه 30 سوالی شیوه هاي فرزندپروري که براساس نظریه بامریند ساخته شده است، روایی و پایایی آن در ایران نیز تائید شده است، استفاده شد. داده ها پس از جمع آوري در نرم افزار spss وارد و آنالیز گردید. نتایج نشان داد که بین دلبستگی ایمن و شیوه فرزندپروري مستبدانه مادران رابطه همبستگی معنادار وجود ندارد. همچنین بین دلبستگی ایمن و شیوه فرزندپروري مقتدرانه مادران رابطه مثبت معنادار وجود دارد و بین دلبستگی ایمن و شیوه فرزندپروري آسان گیرانه مادران رابطه همبستگی معنادار وجود ندارد.
.1مقدمه
انسان اصالتا موجودي است اجتماعی و جاذبه اجتماعی رشد کودك پایه و اساس زندگی انسانی او را تشکیل میدهد. لازمه زندگی اجتماعی، آمادگی روانی،برخورداري از مهارتهاي اجتماعی، اعتماد به نفس و قدرت سازگاري اجتماعی است. بدون تردید از نظر اجتماع مهم ترین بعد شخصیت افراد، بعد اجتماعی شخصیت افراد بوده و از خصوصیات بارز انسانها، اجتماعی کردن کودکان میباشدو در یک کلام،خانواده،اساسیترین بستر رشد شخصیت مطلوب کودکان بوده و از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی که در آن شخصیت فرد پایه ریزي شده و شکل می گیرد؛ دوران کودکی است. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند؛ بلکه این توجه و تربیت باید همه ابعاد وجودي آنها شامل رشد اجتماعی؛ عاطفی؛ شخصیتی و هوشی را در برگیرد. طبعا فرزند انسان نیز از همان کودکی توانایی برقراري و قابلیتهاي یک زندگی اجتماعی را دارد. در این میان نقش پدر و مادر،بسیار حیاتی است و کودك روابط اجتماعی خود را از پدر و مادر میآموزد. بنابراین نوع ارتباط و شیوه ي تربیتی والدین می تواند مسیر شکل گیري شخصیت کودك را مشخص نموده، زمینه شکوفایی استعدادها و توانایی هاي بالقوه را فراهم نماید.
کودك درون خانواده پرورش می یابد. بدان معنا که جامعه در این مورد در مقام دوم قرار می گیرد.والدین بعنوان اعضاء اصلی خانواده اساسی ترین نقش یعنی تربیت و رشد فرزند را برعهده دارند. در این میان مادر نقش ویژه اي ایفا می کند
مادر بعنوان مراقب اولیه و تنها منبع تامین امنیت و غذا در سالهاي ابتدایی زندگی کودك همه زندگی و ئنیاي کودك است . بالبی1 از این مسئله تحت عنوان دلبستگی یاد می کند و معتقد است که دلبستگی نقش حیاتی در زندگی انسان ایفاء می کند(برك2 ، (1386 این بدان معنا می باشد که دلبستگی نه تنها در کودکی بلکه در سراسر عمر بر رفتار و شخصیت کودك تاثیر گذار است.
اما علاوه بر این مسئله نوع تربیتی که والدین براي رشد و تعالی فرزندانشان انتخاب و اجرا می کنند ، زندگی آینده فرزندان را می سازد. بنابراین با توجه به اینکه هر پدر و مادري متفاوت از دیگران فرزندان خود را تربیت می کنند ، کودکانی متفاوت و در آینده انسان هایی با اخلاق و رفتار متفاوت ، به جامعه عرضه می دارند. مطالعات نشان داده اند که به تعداد والدین شیوه هاي فرزندپروري ( یا اصول تربیتی ) وجود دارد. بنابراین توچه به مسئله دلبستگی و شیوه هاي فرزندپروري ، امري مهم و ضروري است، چراکه این خانواده است که به عنوان اولین نهاد اجتماعیکانون امنیت و دلبستگی فرد است و می تواند جامعه را نیز تحت تاثیر فرهنگ خود قرار دهد. رفتارها و واکنش هایی که هر کدام از ما در مقابل موقعیت هاي اجتماعی بروز می دهیم ، تحت تاثیر نوع تربیت و خانواده اي است که در آن پرورش یافتهایم.
دلبستگی داراي اشکال مختلفی بین انسان ها می باشد، مانند دلبستگی بین معلم و شاگرد، استاد و دانشجو، بستگان و عشاق.
از آنجا که خانواده اولین نهاد اجتماعی است که در رشد ، تحول و شکل گیري شخصیت افراد اثرات چشم گیري دارد، یکی از خطیرترین وظایف برعهده مادر است. مادر نقش مهمی در شکل گیري پیوند عاطفی و تعادل و تربیت کودك دارد، مباحث پیرامون سبک هاي دلبستگی مادران وتاثیر آن در فرزند پروري ایشان از اهمیت خاصی برخوردار است؛ که در پژوهش حاضر ضمن آشنایی با مفهوم فرزندپروري، به معرفی شیوههاي فرزندپروري که شامل شیوههاي مقتدرانه، سهلگیرانه و استبدادي است، پرداخته میشود؛ چه بسا روشهایی که والدین در تربیت فرزندان خود به کار میگیرند، نقشی اساسی در تامین سلامت روانی فرزندان آنها خواهد داشت و والدین امروزه کمتر به این مساله توجه کرده و از روشها و شیوههاي تربیتی نامطلوب در ارتباط با کودکان استفاده میکنند که منشاء ترس، عدم اعتماد، احساس نارضایتی، بدبینی و اضطراب در کودکان میشود. دامنه وسیع تاثیرات این روشها به اندازهاي است که به روشنی ضرورت سیاستگذاري ویژه مسئولان نظام سلامت روان کشور را در اینباره توجیه میکند. والدین و شیوههاي فرزند پروري مقدمه زندگی خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی کودکان و والدین دارد.
با توجه به مطالب ذکر شده هدف اصلی مطالعه حاضر بررسیرابطه بین سبک هاي دلبستگی و شیوه هاي فرزند پروري درمادران دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان سراوان در سال 1392 بوده و مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا بین سبک هاي دلبستگی و شیوه هاي فرزند پروري در مادران دانش آموزان دبستانی رابطه وجود دارد ؟
دلبستگی یک رابطه هیجانی خاص است که مستلزم تبادل لذت ، مراقبت و آسایش می باشد. ریشه پژوهش ها در مورد دلبستگی به نظریه فروید درباره عشق برمیگردد.جان بالبی پژوهش گسترده اي در مورد دلبستگی بعمل آورد و دلبستگی را چنین توصیف نمود : ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان.
جان بالبی( 1980به نقل از راتوس3،(1378 اولین کسی است که از وجود دوره هایی در رشد وابستگی بین کودکان و چهره هاي مادرانه بحث می کند. به عقیده بالبی زمانی وابستگی بوجود می آید که رابطه اي گرم ،صمیمانه و پایداري بین کودك و مادر که براي هر دو رضایت بخش و مایه لذت است وجود داشته باشد. همچنین دیانا بامریند با زیر نظر گرفتن والدینی که با فرزندان پیش دبستانی خود تعامل می کردند ، اطلاعاتی را در مورد شیوه هاي فرزندپروري گردآوري کرد.پژوهش بامریند روي سه مورد از سبک هاي فرزندپروري(فرزندپروري مقتدرانه، فرزندپروري مستبدانه، فرزند پروري آسان گیرانه) صورت گرفته است (برك .(1386
دیانا بامریند با زیر نظر گرفتن والدینی که فرزندان پیش دبستانی خود تعامل می کردند ، اطلاعاتی را در مورد شوه هاي فرزندپروري گردآوري کرد.پژوهش بامریند روي سه مورد از سبک هاي فرزندپروري صورت گرفته است (برك .(1386 فرزندپروري مقتدرانه والدینی که از این شیوه ها استفاده می کنند واقعیت ها را به کودکان خود منتقل می سازند و تمایل بیشتري براي پذیرش دلایل کودك خوددر یک رهنمود نشان می دهند.این والدین سخنوران خوبی هستند واغلب براي آگاه سازي از استدلال و منطق بهره می جویند و به منظور توافق با کودك با او گفت و گو می کنند. از رفتارهاي نامطلوب نمی ترسند. فرزندپروري مستبدانه والدینی که پیرو این شیوه هستند نیز بر فرزندان خود کنترل اعمال می کنند ولی این کار را با رابطه اي سرد، بی تفاوت، یا طرد کننده انجام می دهند. فرزندان آنها عزت نفس پایین تري دارند، نزد همسالان کمتر محبوب هستند، و در مقایسه با کودکانی که والدین مقتدر دارند در مدرسه به طرز نامناسب تري عمل می کنند .
فرزند پروري آسان گیرانه ماسن و همکاران در این باره مینویسد: والدین آسان گیرانه فرزندان خود را کنترل نمیکنند و از آنان توقعی ندارند و گرم و صمیمی هستند اینگونه والدین در خانه نظم و ترتیبی ندارند در تنبیه یا پاداش دادن به فرزندان خود چندان جدي نیستند از فرزندان خود انتظار رفتار عاقلانه ندارند. به کودکان خود آموزش استقلال و به خود متکی بودن نمیدهند به اینگونه والدین سهلگیر میگویند. (یاسایی، (1368
بیرامی (1391) ، در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که سبک هاي دلبستگی بر شادکامی و اشتیاق براي برقراري ارتباط ،تاثیر می گذارد.
شهامت (1389) ، در پژوهشی با عنوان بررسی سبک هاي فرزندپروري و طرحواره هاي ناسازگاري اولیه به این نتایج دست یافت که سبک فرزندپروري مقتدرانه پیش بینی کننده معناداري براي سطوح پایین تر طرحواره ناسازگار طرد- بی ثباتی است و سبک فرزندپروري سهل گیر پیش بینی کننده سطوح بالاتر طرحواره استحقاق- بزرگ منشی است.
رجایی (1386) ، در پژوهشی با عنوان سبک هاي مختلف دلبستگی و رضایتمندي زناشویی نشان داد که ؛ بین رضایتمندي زناشویی و سبک دلبستگی ایمن یک همبستگی مثبت معنادار وجود دارد، اما با سبک هاي دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا هبستگی منفی وجود دارد.
هیر(2008)1، درپژوهشیکه با هدفبررسیرابطهيبینسبکفرزندپروري بازنگرانهي دانشجویان وسبک دلبستگیخودسنجی انجام داد، دریافتکه یادآوري بازنگرانهي سبکهايفرزند پروريخاص بهصورت مثبتی سبکهاي دلبستگی را پیشبینی میکنند.
درپژوهش یکه به وسیله يفانگ(2004)2، درموردنمونهاي ازجامعه يچین اجراشد، نتایج نشان دادندکه سبک فرزند پروري مقتدرانهبهگونهاي مثبتومعنیداربا ایمنیدلبستگیچینیهايمایلند همبستگیدارد و سبکفرزندپروري استبداديبه صورت منفیو معنیداري با ایمنیدلبستگیدرچینیهاي مایلند، همبستگیدارد.
با بررسی پیشینه موضوع مورد نظر چنین می توان اذعان نمود که برخوردها و دیدگاههاي والدین، در شکل گیري رفتارهاي فرزندان نقش به سزایی دارند. به عنوان مثال هر کودکی دنبال محیطی ایمن و عاري از هرگونه رعب و وحشت است. در خانواده هایی که جدل و نزاع وجود داشته باشد، امنیت روانی کودکان مختل شده و شخصیت آنان هم در همین جهت شکل می گیرد. بنابراین با انجام پژوهش حاضر می توان به نتایجی جامع تر در منطقه جغرافیایی مورد نظر دست یافت.
.2فرضیه هاي پژوهش
-1 بین سبک دلبستگی ایمن و شیوه فرزند پروري مستبدانه در مادران دانش آموزان دبستانی شهرستان سراوان رابطه آماري معناداري وجود دارد.
-2 بین سبک دلبستگی ایمن و شیوه فرزند پروري مقتدرانه در مادران دانش آموزان دبستانی شهرستان سراوان رابطه آماري معناداري وجود دارد.
-3 بین سبک دلبستگی ایمن و شیوه فرزند پروري آسان گیرانه در مادران دانش آموزان دبستانی شهرستان سراوان رابطه آماري معناداري وجود دارد.
.3روش
پژوهش حاضر با توجه به موضوع و اهداف تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماري مورد مطالعه در این تحقیق که نتایج پژوهش به آن تعمیم داده می شود، عبارت است از کلیه مادران دانش آموزان دبستانی که درمحدوده زمانی اجراي طرح در شهرستان سکونت دارند.
با توجه به جامعه آماري 10000 نفري مادران دانش آموزان دبستانی، حجم نمونه 372 نفر برآورد شد. نمونه گیري به روش خوشه اي چند مرحله اي در مدارس مختلف شهرستان سراوان و از مادران شرکت کننده در جلسات انجمن اولیاو مربیان به عمل آمد. با توجه به متغیرهاي کمی و کیفی مورد مطالعه در این پژوهش در قسمت آمار توصیفی از جدول توزیع فراوانی ، میانگین و انحراف معیار و در قسمت استنباطی، داده ها به وسیله آزمون ضریب همبستگی پیرسون ، در سطح α=0/01 آنالیز شد.ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک هاي دلبستگی کالینز1 و رید(1996)(RASS)2 و پرسشنامه شیوه هاي فرزندپروري بوده که ضریب پایایی بازآزمایی پرسشنامه سبکهاي دلبستگی براي هر یک از سه زیرمقیاس نزدیکی ، وابستگی و اضطراب به ترتیب0/68 ، 0/71 ، 0/52گزارش شده است.از سوي دیگر با محاسبه آلفاي کرونباخ مشخص شد که زیر مقیاس اضطراب (A)بیشترین قابلیت اعتماد ( 0/74) و وابستگی (D) کمترین قابلیت اعتماد 0/28) ) را دارد و قابلیت اعتماد زیر مقیاس