بخشی از مقاله
چکیده
یادگیری در افراد تفاوت های زیادی را نشان می دهد و همچنین علوم تربیتی همواره بدنبال کشف بهترین شرایط برای آموزش و تربیت اثربخش بوده است. در این میان به غیر از علوم روانشناسی دانش علوم اعصاب شناختی هم وارد این مبحث شده است تا بتواند منابع آموزشی را متناسب با نیازها طرح ریزی و اجرا نماید. در این پژوهش ما با استفاده از هنر کاریکاتور به بررسی تاثیر آن بر یادگیری احتمالات و آمار پرداخته ایم و برای این منظور یکی از ابزارهای عصبی تربیتی را بکار گرفته ایم. ابزار تعقیب بینایی یا ردیاب چشم به عنوان ابزار شناختی بر روی 30 نفر از دانشجویان روانشناسی مورد استفاده قرار گرفت که نتایج نشان داد که وجود ادراک کاریکاتوردرزن هاومردها متفاوت است، نتایج این را نشان می دهد که درک مردان نسبت به کاریکاتور در درک مسایل آموزشی بیشتر است.
کلمات کلیدی: یادگیری، تعقیب بینایی، علوم اعصاب شناختی
مقدمه
روانشناسان، یادگیری را تغییرنسبتاً پایداری می دانند که بر اثر تجربه در توانایی های بالقوه فرد به وجود می آید. منظور از تغییرنسبتاً »پایدار« تغییری است که کم و بیش دوام دارد نه تغییر موقتی و ناپایدار که در اثر عواملی مانند خستگی، مصرف دارو و عادت به تاریکی به وجود می آید. هدف از »توانایی بالقوه« عبارت است از توانایی که در فرد وجود دارد، اما هنوز ظاهر نشده است،مثلاً عده ای از ما این توانایی را داریم که خلبان ماهری شویم اما در حال حاضر نمی توانیم خلبانی کنیم.
در این مورد گفته می شود که توانایی ما برای هدایت یک هواپیما بالقوه است و هنوز به فعل درنیامده است. هدف از کاربرد کلمه »تجربه« این است که تغییراتی را می توان به عنوان یادگیری به حساب آورد که محصول تمرین باشد نه تغییراتی که در اثر رشد و بلوغ، مثل رشد قد و وزن به وجود می آید. شاید مهم ترین سؤال هر معلم این باشد که چگونه می توان یادگیری، به ویژه یادگیری مطالب درسی را مؤثرتر و پربارتر کرد. بسیاری از روانشناسان، یادگیری را در شرایط دقیق و کنترل شده مطالعه کرده اند تا ماهیت یادگیری را بهتر کشف کنند و چگونگی بهبود بخشیدن آن را دریابند. بدین ترتیب، بسیاری از عوامل مؤثر در یادگیری شناخته شده است.
با توجه به کاربرد علوم مختلف در تکنولوزی آموزش -1 روانشناسی در تکنولوژی آموزشی به شرایط رشد ذهنی و جسمی افراد توجه شده و با در نظر گرفتن آمادگی انان برای یادگیری در زمینههای مختلف با انتخاب مکاتب مناسب یادگیری - پیوند گرایی، شناخت گرایی، ساخت گرایی و - … مطالب درسی تدوین شده، در اختیار فراگیران قرار میگیرد. -2 ارتباطات: طراحی پیامهای آموزشی، به مشارکت گرفتن مخاطبان، رفع موانع ارتباطی و .… از جمله موارد ارتباطی میباشد که در علم تکنولوژی آموزشی ازآنها برای ارسال - نفوذ و درک پیامهای آموزشی استفاده میشود.
هنر
فناوری آموزشی با استفاده از خواص حواس در یادگیری - بینایی - 75% شنوایی -13% بویایی -3% لامسه -6% چشایی - 3% و نیز تاثیر زیبایی در یادگیری با طراحی صحیح تصاویر از طریق هم آهنگی وتضاد در طرح و هارمونی دررنگ و انتخاب خطوط و زاویه بندی مناسب سعی دارد از طریق حس بینایی به 75% تاثیر در یادگیری خود را نزدیک نماید. در کل علم تکنولوژی آموزشی قصد دارد از تمامی پدیدههای علمی استفاده کرده تا امرشیرین یادگیری سریعتر اتفاق افتاده و دیر از دست برود. لذا بکارگیری فنون و تکنولوژی های جدید آموزشی یکی از مباحث مهم آموزشی - تربیتی می باشد.
یادگیری بدون تردید یکی از مهمترین فرایندهای روانی است و دلیل این امر نیز آن است که یادگیری تقریبا اساس همه آن چیزهایی می باشد که باعث می شود ما از نظر روانی از حیوانات دیگر و نیز از افراد دیگر آدمی متفاوت باشیم هنر کاریکاتور که در این پژوهش به عنوان یک ابزار آموزشی عمل می نماید خیلی پیش از پیدایش روزنامه نگاری و حتی اختراع صنعت چاپ در دنیا رواج داشته و در واقع عمری به درازای تاریخ مکتوب انسان دارد. این هنر در عصر باستان شناخته شده و رواج داشته است.
اولین کاریکاتورهایی که در آنها مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح شد، در حفاریهای شهر پمپی به دست آمده که تقریبأ 1900 سال پیش در زیر گدازههای آتش فشانی پنهان بود. این کاریکاتورها بر روی ستونهای سنگی کنده شده بود و در معرض دید همگان قرار داده میشد. در قرن اخیر اگر چه در نقاشیهای نقاشان بزرگ قرن 16 میلادی، از قبیل هولباین، بروگل نقشهای کاریکاتور فراوان به چشم میخورد، اما سنت کاریکاتور سازی که اساس آن تاکید بر جنبه های خنده آور اشخاص، موضوع کاریکاتور است.
در قرن 17 میلادی به دست آگوستینوکاراچی در ایتالیا پایهگذاری شد کاریکاتور همواره به هنرمندان کمک کرده است که دقیق مشاهده کنند و نظراتشان را در تابلوهای خود منعکس سازند. با وجود این، استفاده از کاریکاتور به عنوان ابزاری برای کمک به توسعه و تثبیت مفاهیم پیچیده، در آموزش علوم کم تر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، ما دلایل بهره گیری از هنر به عنوان ابزاری برای عمق بخشیدن به مفاهیم علمی و برخی از لوازم ضروری برای خلق یک تجربه آموزشی موفق را بر می شماریم.
علم و هنر اغلب دو زمینه بسیار متفاوت - و حتی مخالف - معرفی می شوند. اغلب افراد هنر را به عنوان حس و حالی خلاقانه می نگرند و علم را به صورت زمینه ای مبتنی بر حقایق توصیف می کنند که با گذراندن گام به گام روش علمی، به حل مسائل می پردازد. این نوع نگاه به علم، خلاقیت فطری را در علم مد نظر قرار نمی دهد و بر عکس آنچه که ممکن است تصور شود، کمک نمی کند دانش آموزان علم را به عنوان نتیجه تلاش بشر نگاه کنند.
انجمن تحقیقات ملی آمریکا - NRC - در " استانداردهای ملی آموزش علوم "، علم را فعالیتی کاوشگرانه تعریف کرده است. علاوه بر آن، علم به عنوان تلاش بشری مورد تاکید قرار گرفته است و راه هایی پیشنهاد شده اند که ضمن اجرای استانداردها، بر تغییر شیوه آموزش علوم تاکید می کنند. استفاده از حس و حال هنری در آموزش علوم، باعث تقویت توانایی های دانش آموزان در انتقال یافته های علمی، معرفی علوم به عنوان شیوه ای برای توضیح پدیده ها و تسهیل انتقال نظراتشان به جامعه و همکلاسی هایشان می شود.
تعقیب بینایی
ردیابی چشم فرآیند اندازه گیری توجه - زل زدن - یا حرکت یک چشم در ارتباط با سر است - باردن، فیل، ردیابی چشم یک ابزار برای اندازه گیری موقعیت و حرکات چشم است - دوچوفسکی، آندره، .این تکنیک می تواند یک روش مفید برای تجزیه و تحلیل رفتار و شناخت باشد - ژراوسکی، لئون، با استفاده از تکنیک ردیابی چشم می توان به مدارک و شواهد رفتاری دست پیدا کرد ردیابی چشم بسیار به فرآیندهای توجه و هوشیاری حساس بوده و از این تکنیک می توان جهت ارتقاء آموزش و یادگیری کمک گرفت همچنین ابزار ردیابی چشم در ضبط FOVEA توانمند می باشد - منتسهارس برگر، مارتینا، ردیابی چشم می تواند در ارزیابی اثربخشی تبلیغات ، تصاویر ویدئویی و گرافیکی مورد استفاده قرار گیرد.
روش پژوهش
این پژوهش به دلیل ماهیت آن هم طرحی توصیفی است و هم طرحی اکتشافی، توصیفی از آن جهت که برای مدل این تحقیق بارها آزمون صورت گرفته و مدل کاملا شناخته شده است، اکتشافی از آن جهت که در این تحقیق با بکارگیری علمی جدید بدنبال کشف روابطی هستیم که می تواند مدل پژوهش را توسعه دهد. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه بوده و حجم نمونه با توجه به محدود بودن انجام آزمایشات عصبی 30 نفر - 15 نفر زن و 15 نفر مرد - مورد آزمون قرار گرفته اند.
ابزار جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه تنها ابزار گردآوری اطلاعات توصیفی است و ابزار ردیابی چشم جهت گردآوری اطلاعات کمی است. شیوه تجزیه و تحلیل در این پژوهش به دو دسته وصفی و کمی تقسیم می شود در تجزیه و تحلیل وصفی که با ابزار مصاحبه انجام می شود در تجزیه و تحلیل کمی ما از ابزار ردیابی چشم استفاده کرده ایم این ابزار یکی از تکنیک های علوم اعصاب شناختی می باشد.
ردیابی چشم در تحقیق حاضر به صورت فتواکولوگرافی صورت گرفته که به این شکل می باشد که هر دو مردمک چشم برای بررسی توجه تحت کنترل قرار می گیرد. در این پژوهش مبحث توزیع نرمال به دلیل اهمیت آن از طریق کاریکاتور ارائه می شود. 10 تصویر به آزمودنی ها ارائه می شود ، زمان ارائه شده برای هر تصویر متناسب با حجم متن و عکس ها می باشد - در مجموع هر آزمودنی 11 دقیقه تعقیب بینایی می شود و 5 دقیقه نیز تحت مصاحبه قرار می گیرد.