بخشی از مقاله

چکیده

شاعران با تصویرآفرینی، بسیاري ازاموري را که دیگران بی اعتنا از کنارآنها می گذرند برجسته سازي می کنند و طبیعت و عناصرطبیعی را حیاتی انسانی می بخشند، واز این طریق شاعر، پویایی وتحرك را به ارمغان می آورد ودر زبان ادبی، وارد حوزه ي معنایی تازه اي می شود، و از آن جایی که یکی از راههاي تصویرگري در شعر بهره گرفتن از اسلوب معادله است محسن تبریزي سعی کرده است به طریقی ماهرانه این صنعت شعري را در دیوان خود به کار برد.

این صنعت را میتوان کارآمدترین ابزار براي آفرینش مضامین ابتکاري و معانی خیره کننده دانست به طوري که شاعران سبک هندي که بارزترین صنعت مورد استفاده آنها اسلوب معادله و تمثیل است، به شاعران مضمون پرداز در ادبیات ایران نامی شدهاند. البته ذکر این نکته ضروري است که هر تمثیلی اسلوب معادله نیست؛ در حقیقت تمثیلی اسلوب معادله محسوب میشود که بتوان مابین دو مصراع آن، معادله و مشابهت برقرار ساخت و هیچ رابطه نحوي و معنایی بین آن دو مصراع وجود نداشته باشد. این شیوه خاص سبک هندي نیست و در دورههاي پیش از آن نیز مورد استفاده بوده است.

در این مقاله برآنیم که با شیوه تحلیلی، نحوه بهره گیري از ترفند اسلوب معادله را در تعداد مشخصی ازغزلیات محسن تبریزي بیان نماییم، که می توان او را شاعري آشنا به ظرافتهاي هنري تمثیل ببینیم.

مقدمه

شعر فارسی در عهد صفوي با نام سبک هندي یا سبک اصفهانی شناخته میشود. » این مکتب از اوایل قرن یازدهم هجري تا اواسط قرن دوازدهم به مدت 150 سال در ادبیات فارسی رواج داشته است.

شاعران این سبک در ادبیات فارسی از جایگاه ویژهاي برخوردارند و موجد طرزي تازه شدهاند؛ چنانکه سبک به نوعی از آنچه تا آن زمان بوده است -از هر سه منظر فکري، ادبی و زبانی - فاصله گرفته و ساخت و محتوایی جدید در شعر فارسی به وجود آمده است. شاعران سبک هندي، مضامین و مطالب گذشتگان را به طریقه خود بازآفرینی میکردند و از آنجا که به دنبال معنی بیگانه و نوگرایی بودند، تصاویر و مضامین مختلف را به صورتهاي متنوع و پیچیده تفسیر و معنی میکردند، به همین دلیل ظرافت و هنجارگریزي زبانی و معنایی در این دوران به اوج خود رسید.

شاعران زیادي در این دوره ظهور کردند که هر کدام نقش ویژهاي در چگونگی شکلگیري و رشد و پختگی این سبک داشتند.یکی از آنان محسن تأثیر تبریزي است. لمیرزا محسن متخلص به تأثیر از سخنوران معروف سده ي یازده ه . از نوادگان ابوالخان زرگر تبریزي است و از جانب مادر، سلسله نسبش به محمد حسین چلبی تبریزي منتهی میشود. تاثیر به سال 1060 هجري در اصفهان تولد یافت. در اواخر عمر صائب قدم به عرصه ي سخنوري گذاشت. تاریخ درگذشت او را ریحانه الادب 1129 ه .ضبط کرده است.

اسلوب معادله یک مبحث بلاغی است که درآن شاعربااستفاده از ظرفیت هاي تشبیه به ایجاد تعادل بین مشبه معقول و مشبه به محسوس می پردازد.دراین شگرد، سخنور با ادعایی شاعرانه نسبت مساوي بین اجزاي مشبه و مشبه به پدید می آوردو با ارائه ي نوعی استدلال شاعرانه سخن خود را قبول عام می بخشد.بیشترین سهم از کاربرد اسلوب معادله از آن شعرسبک هندي - اصفهانی - است.

این مقاله حاصل پژوهشی تحلیلی در باب یکی از شگردهاي بلاغی و تصویرگري شعر، به نام اسلوب معادله است که سعی شده است آن قسمت از غزلیات شاعرکه به طریق اسلوب معادله به تصویر کشیده مورد بررسی قرارگیرد،همچنین وجه تمایز اسلوب معادله با صنایع همانند آن، تمثیل، ارسال المثل، تشبیه تمثیل، و کاربرد این صنعت درسبک هندي تبیین شود.

توجه به این نکته ضروري است که تصویرگري در شعر به یاري شگردهاي مختلف بلاغی ،از جمله اسلوب معادله، براي برقراري رابطه بین ضمیر شاعر و فهم مخاطب است. به تعبیري دیگر شاعر دلالتهاي تصویري را براي حصول شناخت و درنوردیدن زمان و مکان ردیف می کند و ما به عنوان مخاطبان شعر با کشف پیوندهاي ذهن شاعر با دنیاي خودمان به شناختی متعادلی دست مییابیم که شعر از این منظر سازنده و پویاست.لانسان براي شناخت،از ذهن فعال خویش یاري می گیرد وبا دریافت تصورها وتصویرها آنها را به نهادهاي بیرونی در جهان ماده نسبت می دهد تا شناخت لازم را از پدیده هاحاصل کند.

قابل ذکر است که در بحث اسلوب معادله به طور اخص و مستقل کتابی تألیف نشده است. ولی به عنوان یکی از زمینههاي تصویرگري در بحث صور خیال توسط نویسندگانی چون شفیعی کدکنی و سیروس شمیسا و ... مطرح شده است، اما مقالات چندي بانام اسلوب معادله در شعر برخی شاعران نوشته شده است.

صورخیال

خیال یکی از عناصر سازنده و اصلی شعر وبیان شاعرانه است.بزرگ ترین شاعران مانند خورشیدي از افق خیال، طلوع کرده اند واز خیال درسرودن اشعار خویش بسیاربهره برده اند. درواقع تمامی هنرمندان، براي بیان کردن اندیشه ي خویش، ناگزیراز کاربرد صورخیال می باشند و به مدد این نیروست که دست به آفرینش جهانی فراواقع می زنند.آنها مخاطبان را به مدینه ي فاضله یی فرا می خوانند که جزبه کمک این صورت هاي خیالی شاعرانه، تجسم آن غیرممکن است.
بنابراین لخیال شاعرانه ، با یاري گرفتن ازعنصرتصویر، بسیاري از امورذهنی را دیداري می کند وتصورات خودرا از این راه به تماشا می گذارد.

عنصر خیال را نمی توان در ردیف دیگر اجزاي شعر شمرد؛بلکه این عنصر فعال ترین ومهم ترین عامل شرکت کننده در ایجاد شکل ذهنی یک شعر است.تصویر یا ایماژشاعرانه در واقع نتیجه ي کارکرد خیال - بر مبناي جوهر شعر - در بستر زبان می باشد. البته نقش عنصر خیال در نظریات قدما کمتر مورد دقت قرار گرفته است و براي همین در گذشته به جاي پرداختن به تصویر خیال به کارکرد آن - بویژه نقش آن در تشکیل ساخت نهایی شعر - بیشتر به یک سلسله صنایع بدیعی و بیانی توجه شده است؛در حالی که هیچ یک از این صنایع بدون در نظر گرفتن یک کلیت، راه به جایی نخواهد برد و التذاذ هم که از راه به کارگیري صناعات کسب شود،بیشتر از آن که ذهن را متوجه ساختن کلی شعر کند،فقط به یک یا چند صنعت خاص معطوف خواهد داشت.

شفیعی کدکنی در کتاب ادوار شعرفارسی، درمورد تخیل و صورخیال چنین می گوید:لتخیل عبارت است کوششی که ذهن هنرمند در کشف روابط پنهانی اشیا دارد. به تعبیردیگر، تخیل نیرویی است که به شاعر امکان آن را می دهد که میان مفاهیم واشیا ارتباط برقرار کند، پل بزند و چیزي راکه قبل از او، دیگري نیافته، دریابد.در نتیجه ي این عامل است که درشعرشاعران همه ي ادوار، چیزهایی می بینیم که در دنیاي خارج وجود ندارد.حاصل نیروي تخیل،لصورخیال می باشد.درواقع حاصل نیروي تخیل انواع تشبیهات، استعارات،مجازها و کنایاتی است که شاعر می آفریند.

فتوحی دربلاغت تصویردر این زمینه می نویسد:لتخیل و تصویرپردازي عرصه تمرین آزادي وخلاقیت است.این عرصه مجالی است براي آدمی تا با قدرت سحرانگیز خیال، در پدیده ها حلول کند وروح خود را درآن ها بدمد وجهان را به دلخواه خویش بسازد وعالمی وآدمی از نو بیافریند. درواقع تصویرپردازي امکان تصرف در اشیا و جهان را براي آدمی فراهم می آوردو به او فرصت می دهد تا با دستکاري در عناصر طبیعت، مطلب و مقصود خودرا بیافریند، ناکامی ها را جبران کند، احساس خود رادر اشیا بریزد وبا پدیده هاي بیرون ازقلمرو زبان خود سخن بگوید.

براهنی ، تصویر راحلقه زدن دوچیزاز دودنیاي متغایر به وسیله ي کلمات در یک نقطه معین می داند. این دوچیز یاچندین چیز ممکن است ظرفیت هاي عاطفی ویافکري داشته باشند ونیزمعمولأ به زمان ها ومکان هاي مختتلف تعلق دارند که به وسیله ي تصویر به یک جا جمع می شوند. قدرت تصویرسازي مهمترین قسمت قدرت تخیل است.

شاعران با تصویرآفرینی، بسیاري از اموري را که دیگران بی اعتنا از کنار آنها می گذرند برجسته سازي می کنند وطبیعت و عناصر طبیعی را حیاتی انسانی می بخشند. و از این طریق شاعر، پویایی و تحرك را به ارمغان می آورد و در زبان ادبی زیبایی شناسانه – جمال شناسانه؛ وارد حوزه ي معنایی تازه اي می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید