بخشی از مقاله
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر الگودهی ترکیبی بر خودکارآمدی، اکتساب و یادداری مهارت سرویس فورهند تنیس روی میز است. بدین منظور 20 شرکت کننده دختر در آزمون، که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، به 2 گروه - 1گروه آزمایشی و 1 گروه کنترل - تقسیم شدند. سپس تمام شرکت کنندگان طی یک آموزش یکسان، دستورالعملهای لازم را در مورد چگونگی اجرای ضربه سرویس فورهند تنیس روی میز دریافت کرده و پس از اجرای 10 ضربه سرویس فورهند پیش آزمون شرکت کردند.
جلسات اکتساب شامل6 جلسه 1 - روز در هفته - بود که در ابتدای هر جلسه هر یک از شرکتکنندگان گروه الگودهی ترکیبی به صورت انفرادی به مشاهده10 اجرای ویدئویی مدل ماهر و مدل درحال یادگیری پرداختند و سپس به تمرین مهارت مشغول شدند. بعد از اتمام جلسات اکتساب، آزمون اکتساب و یک هفته بعد از آزمون اکتساب، آزمون یادداری گرفته شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک راهه برای آزمون اکتساب و یادداری تحلیل شد.
نتایج نشان داد که در امتیازات خودکارآمدی بین گروه تمرینی که از الگودهی ترکیبی بهره گرفتند با گروه کنترل در آزمون اکتساب تفاوت معناداری وجود دارد . - p<0/05 - همچنین نتایج یافته ها نشان داد بین گروه الگو دهی ترکیبی با گروه کنترل در مراحل مختلف اکتساب و یادداری تفاوت معنیداری وجود دارد . - p<0/05 - این یافته ها نشان میدهد نمایش ترکیبی ویدئوی مدل ماهر و مدل در حال یادگیری بر خودکارآمدی و یادگیری مهارت سرویس فورهند تنیس روی میز موثر است.
مقدمه
انتقال اطلاعات از مربی به فراگیر برای اکتساب بهینه مهارت یک امر حیاتی است و شیوه ارائه این اطلاعات ممکن است به شکل های مختلفی باشد، اما مربیان به روش هایی نیاز دارند که اطلاعات مربوطه را با بالاترین کارآیی منتقل کنند. در این میان به نظر می رسد، نمایش یکی از روش هایی است که خواسته مربیان را بر آورده میسازد. این موضوع زیاد شگفتانگیز نیست که نمایش، رایج ترین شیوه آموزش مهارت ها باشد
واقعیتی که اخیراً در متون تربیت بدنی و علوم ورزشی انعکاس یافته است. مرسوم ترین تکنیک آموزشی در حوزه تربیت بدنی، آموزش مستقیم یا آموزش غیرمستقیم است که هر دو بر این نکته تأکید دارند که نمایش اولین و مهمترین مرحله فرایند اکتساب مهارت می باشد. اگر چه نمایش مهارت رایج ترین روش فراهم کردن اطلاعات برای فراگیران است، با این حال پژوهش های ناچیزی درباره آن انجام شده است. یکی از شیوههایی که یادگیری مهارت ورزشی را تسهیل می کند، الگودهی یا یادگیری مشاهدهای است
الگودهی به فرآیندی اطلاق میشود که یک رفتار مطلوب یا مورد هدف از طریق مشاهده رفتار آموخته میشود - بندورا ، . - 1986 در مورد تاثیر الگودهی بر یادگیری مهارتها، نظریههای مختلفی ارائه شده است. یکی از این نظریه ها نظریه شناختی–اجتماعی و است. نظریه شناختی– اجتماعی، مبتنی بر تاثیرات دو مرحلهای الگو بر مشاهدهگر است که شامل اکتساب و اجرا است. در مرحله اکتساب فرآیندهایی مانند توجه و نگهداری و در مرحله اجرا فرآیندهای مانند بازسازی مجدد و انگیزش در مشاهدهگر رخ میدهند
نقطه نظر دیگر در مورد یادگیری مشاهدهای مربوط به خودکارآمدی بندورا است. خودکارآمدی که میزان قطعیت و باور فرد در اجرای موفق+ تکلیف خاصی تعریف میشود - ویس و همکاران، - 1998، واسطه بین روشهای یادگیری و اجراست؛ برای مثال یکی از منابع تامین کننده خود کارآمدی تجربههای تقلیدی یا همان الگودهی است.
تحقیقات انجام گرفته در زمینه الگودهی جنبههای مختلفی از آن را به منظور یافتن سودمندترین روش الگودهی مورد توجه قرار دادهاند از جمله مشاهده مدل زنده، ویدئویی و یا انیمیشن - چه چیزی - ، در آزمایشگاه یا در محیط طبیعی - کجا - ، به منظور آموزش یا بهبود در اجرا - چرا - ، زوایای نمایش مدل و یا تعداد نمایش - چگونه - ، و در نهایت سودمندترین مدل برای مشاهده - چه کسی - . این گروه شامل تقسیمبندی مدلها از نظر سطح مهارت به مدل ماهر، مدل مبتدی - که اجرایش با خطا همراه است - و مدل در حال یادگیری - که بیننده اجرای مدل را که از نا ماهرانه به ماهرانه تغییر میکند نظاره میکند - است
بیشتر تحقیقات در حیطه یادگیری مشاهدهای به طور عمده بر نمایش مهارت به عنوان ابزاری موثر در به دست آوردن اطلاعات پیرامون اکتساب و یادگیری مهارتهای حرکتی، راهبردها، نقشهها و برنامهریزی بازی یا کارکرد شناختی آن مبتنی بوده است
یادگیری مشاهدهای همچنین میتواند دارای اثرات روان شناسی مفیدی باشد. برای مثال، یادگیری مشاهده ای میتواند موجب افزایش خود کارآمدی در موقعیت اجرای مهارت های ورزشی و همچنین بهبود رضایت فردی - کلارک و همکاران، - 2002 شود. ئبا توجه به نظریه خودکارآمدی بندورا، خود کارآمدی به عنوان یک منبع روانی قادر است بر روی انتخابها، الگوهای رفتاری، تلاش و عملکرد یادگیرنده اثر مثبتی داشته باشد، وی در نظریه خود 6 عامل را معرفی کرد که دو مورد از آنها اجرای تمرین بدنی و الگودهی هستند
با عنایت به اینکه روشهای مختلف الگو-دهی، میتوانند اثرات روان شناختی مختلفی بر خودکارآمدی یادگیرنده و به تناسب آن میزان اثر بخشی یادگیری مشاهدهای بگذارند، انتخاب نوع مدل یکی از مهمترین دغدغههای پژوهشگران در تحقیقات انجام گرفته در زمینه یادگیری مشاهدهای است. در اکثر محیطهای آموزشی از مدل ماهر برای نمایش حرکت به فرد یادگیرنده استفاده میشود در حالی که تحقیقات نشان دادهاند که مقایسه با الگوی ماهر میتواند اثرات ارزیابی نادرست ایجاد کند، به ویژه اینکه مشخص شدهاست مدل ماهر موجب افت باورهای خودکارآمدی افراد نا مطمئن می شود و وضعیت تمرین را از حالت بهینه دور میکند هر چند که الگوی در حال یادگیری در مقایسه با الگوی ماهر از اثرات کاهنده خودکارآمدی مبراست، اما این روش نیز همواره بهبود عملکرد و یادگیری منجر نمیشود
در تحقیقی روی کودکان، طی چند مرحله به ترکیب الگودهی با روشهای آموزشی دیگر پرداخت. در مرحله اول، به توصیف کلامی مهارت شیرجه پرداخت؛ در مرحله دوم، الگوی فرد بزرگسال را نشان داد؛ در مرحله سوم، الگوی فرد در حال یادگیری را نشان داد و در مراحل بعدی نیز به ارائه تمرین بدنی و راهنمایی بدنی با توجه به نیاز نوآموز پرداخت نتایج نشانگر افزایش باور خودکارآمدی و عملکرد گروه مورد مطالعه بود - فلتز، . - 1980 هر چند این مطالعه اطلاعات اساسی در مورد اثرات احتمالی روشهای ترکیبی الگودهی فراهم میکند از آنجا که برنامه مرحله اکتساب این تحقیق شامل آموزش کلامی، الگودهی و راهنمایی بدنی بود، تعیین اثرات هر جزء برنامه را مشکل میکند. علاوه بر این با توجه به اینکه مگیل - 1996 - نشان داده است که مهارتهایی که به کسب الگوی تازهای از هماهنگی نیاز دارند، از یادگیری مشاهدهای تأثیر بیشتری میبرند
همچنین لاو و همکاران - 2009 - در تحقیق دیگری به این نتیجه رسیدند که مبتدیان رشته-های انفرادی، بیشتر از کارکردهای اجرایی یادگیری مشاهده ای استفاده کردهاند و دارای خودکارآمدی بیشتری در یادگیری مهارت، راهبرد و در نهایت تنظیم حالات روانی بودهاند و تحقیقات دیگری که اذعان داشتهاند که ورزشکاران از کارکرد مهارتی یادگیری مشاهدهای در مهارتهای بسته به طور معنیداری بیشتر از مهارتهای باز استفاده میکنند - طهماسبی و همکاران - 1392 و با عنایت بر اینکه هیچکدام از تحقیقات پیشین به بررسی تاثیرات الگودهی ترکیبی درخودکارآمدی و یادگیری مهارت سرویس فورهند تنیس روی میز نپرداختهاند، تحقیق حاضر سعی دارد که با به کار گیری الگودهی ترکیبی به بررسی تاثیر الگودهی ترکیبی بر خودکارآمدی، اکتساب و یادداری مهارت سرویس فورهند تنیس روی میز بپردازد.
روش شناسی تحقیق
این پژوهش از نوع نیمه تجربی و متشکل از یک گروه تجربی و یک گروه کنترل است 20 شرکت کننده دختر در آزمون، از بین جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه یزد که واحد ورزش 1 را اخذ کرده بودند، پس از پر کردن پرسشنامه اطلاعات فردی به منظور اطمینان از اینکه هیچگونه سابقهای در این رشته نداشته اند به صورت تصادفی انتخاب شده و در یکی از 2 گروه الگودهی ترکیبی و گروه کنترل قرار گرفتند.
ابزار اندازهگیری :
-1 دقت اجرای مهارت سرویس فورهند تنیس روی میز با استفاده از آزمون دقت ضربه فورهند تنیس روی میز لیائو و همکاران - 2001 - که یک مقیاس 5 ارزشی است و امتیازات آن به این ترتیب محاسبه میشود، اندازه گیری شد.
-2 پرسشنامه خودکارآمدی شرر - این مقیاس دارای 17 سوال است که هر سوال بر اساس مقیاس لیکرت از دامنهکاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم تنظیم میشود. نمرهگذاری این مقیاس به این صورت است که به هر ماده 1 تا 5 امتیاز داده میشود.
سئوالهای 1.3.8.9.13.15 از راست به چپ و بقیه سئوالها به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. بنابراین حداکثر امتیازی که فرد میتواند از این مقیاس بدست آورد نمره 85 و حداقل نمره 17 است. این مقیاس توسط براتی - 1375 - ترجمه و اعتباریابی شده است. همچنین ضریب پایایی مقیاس با استفاده از روش دو نیمه کردن آزمون گاتمن برابر 0/76 و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0/79بدست آمده است
-3 پرسشنامه اطلاعات فردی - این پرسشنامه شامل سوالاتی نظیر نام، سن و میزان مهارت در رشته تنیس روی میز بود -