بخشی از مقاله

چکیده

هدف این تحقیق،بررسی برخی تفاوت های فردی افرادمختلف جامعه ازلحاظ جسمی،وضع ظاهری، هوش، استعدادها،شخصیت،علایق وانگیزش، به علاوه ،ممکن است افرادازنظرمیزان آموزش قبلی،نوع آموزش وپرورش، میزان آشنایی،صلاحیت شغلی یاتحصیلی نیزمتفاوت باشند..وعوامل مهمی درتعیین این تفاوتهانقش دارند که دراین مقاله سعی شده است به طورمختصربه واژه های مطرح وکاربردی رایج درجامعه بپردازم.تحقیق حاضر به روش کتابخانهای انجام پذیرفته است و به صورت توصیفی، تحلیلی انجام گرفته است.

مقدمه

ازآن جاکه روانشناسان عمدتا" روانشناسی راعلم مطالعه رفتارمی دانند،یعنی تاکیدبرعینیت،دقت،اندازه گیری،سنجش وآزمایش است . مشکل اساسی دراین تعریف ،ممکن است تفاوتهای فردی به آسانی ازنظردوربماند. وجودارتباط بین تواناییهای ذهنی ونتایج کا، بارها موردتحقیق گرفته وبه تاییدرسیده است.مثلا"تحقیقی که درموردکارمندان ادارات انجام گرفته1 ، نشان داده است که بین هوش ودشواری کاررابطه معنی داری وجود دارد.بدین ترتیب که افرادباهوش،رویهمرفته،مشاغل مشکل رااشغال می کنند.باگذشت زمان ،فردتمایل پیدامی کنددرجهتی پیش برودکه بااستعدادهای اوهماهنگی دارد

شایدنتوان دونفرپیداکردکه ازهرلحاظ شبیه هم باشند.ازبدوخلقت تاحالا،افراددرشت وریز،قوی وضعیف،باهوش وکم هوش ،باذوق وبی ذوق جسوروترسو،و...وجودداشته اندوبازهم وجودخواهندداشت،برخی به کوهنوردی علاقه مندند،بعضی اهل سیاست ،بعضی عاشق ریاست،برخی اهل رزم وبرخی اهل بزمند.عده ای ازشنیدن حتی یک بیت شعربه وجدمی آیند،عده ای دیگرواکنشی نشان نمی دهند.

تفاوت های فردی درکلیه زمینه هادیده می شود.همه به خوبی می دانندکه تفاوت های چشمگیری ازنظر کار و رفتار بین افرادوجوددارد؛حتی آنهابه راحتی متوجه می شوند،افرادی که کارمعینی رایادمی گیرندیاافرادی که باماشین یکسانی کارمی کنند،ازنظربازده تفاوت های آشکاری رانشان می دهند.درطول تاریخ،آدمی اشتیاق وافربه آگاهی وشناخت به اختلافات موجودبین افرادبوده است،بااین وجودحدودیک قرن واندی است که روش های علمی وتجربی اندازه گیری تفاوتهای فردی معمول ومتدواول گشته است.

احتمالا" یکی ازدلایل مطالعه استعدادوتفاوت های دیگر،شناخت انسانی است که خودمسبب تمامی مشکلات وبحرانهایی که درقرن بیست ویکم گریبانش راگرفته،ازجمله مسایلی مانندوحشت ازجنگ هسته ای ،آلودگی محیط زیست،سواستفاده ازداروها،جنایت، تروریسم،گرسنگی وبیماریهای روانی است.شایددرک بهتر ازماهیت انسان راهی رابرای حل این مشکلات درپیش روی ماقراردهد.درک صحیح ازخودودیگران،مارابرای سازگاری بامسایل جدیدزندگی آماده می کند.

اهمیت این سازگاری حتی ازتولیدسلاح های جدیدوپیشرفت های فنی ویاکسب بالاترین معیارهای زندگی بیشتراست . تاریخ به کرات نشان داده است که هرگاه دستاوردهای علمی دردست انسان های آزمند،ترسو،بدبین قرارگرفته ،نتایج فاجعه آمیزی به بارآورده است.لذاچون برآورده شدن بزرگترین امیدوآرزوی انسان درگروشناخت بیشتروی ازخوداست،مطالعه استعدادوتفاوت های فردی آدمی می تواندعمده ترین تلاش روان شناسی محسوب شود. 

این تفاوت هااهمیت بنیادی درموفقیت های تحصیلی یاشغلی دارند،زیراانجام دادن کارورفتارفردرامستقیما"تعیین می کنند..دانش آموزی رامی بینیم که مثلا" دررشته ریاضی موفقیت چشمگیری راکسب می کند،دانش آموزدیگری رامی بینیم که درهمان رشته ، تنهامی تواندگلیم خودراازآب بیرون بکشدودانش آموزسومی رامی بینیم که، به رغم تلاش خودودیگران،به کلی شکست می خورد.درموردکارگران یک کارخانه نیزوضع به همین منوال است .ماشین یکسانی دراختیارسه کارگرقرارمی دهند،یکی تولیدبالایی رانشان می دهد،دیگری کارمتوسطی راارایه می دهدوآن یکی دیگرموفقیتی به دست نمی آورد.

اگرنفرات اول هردوگروه رادرنظربگیریم وبه احتمال خیلی زیادازتحصیل یاازکاررضایت کامل خواهندداشت،نفرات دوم،تحصیل یاکاررایکنواخت احساس خواهندکردواحتمالا"به ستوه خواهندآمدونفرات سوم کاملا" عاجز خواهند ماند وبه یادگیری ریاضیات یاکارباماشین موردنظرراخارج ازتوانایی خودتلقی خواهندکرد.تفاوت های فردی تنها درنتایج کارتجلی نمی کند،بلکه درروابط افرادباهمکاران،دوستان،روسای ادارات،روسای کارخانه هاوزیردستان نیزآشکارمی شودومسلما"رضایت یاعدم رضایت فردیااطرافیان رافراهم می آورد.

نتایج تاسف باربعضی ازکارگران،کارمندان ودانش آموزان،مسولان کارخانه ها،ادارات وآموزش وپرورش راوادارکرده است تااقدامات بهتری رادرجهت بهبودوضع انتخاب افرادوراهنمایی های مجددآنهااتخاذکنند.البته لازم است این اقدامات قبل ازاشتغال افرادبه یک رشته تحصیلی یابه یک شغل معین انجام گیردتاازبروزعواقب وخیم جلوگیری شود.بدیهی است که تنهاراه جلوگیری ازاین ضایعات ، توجه دقیق به تفاوتهای فردی است .

آگاهی ازتفاوت های فردی می تواندمارادرحل بسیاری ازدشواری ها یاری دهد.وقتی قبول کردیم که انسانهاازنظرتوانایی های ذاتی واکتسابی تفاوت دارند،درپی این نخواهیم بودکه ازهمه رفتارهای یکسانی راانتظارداشته باشیم.وقتی پذیرفتیم که گذشته انسان ها متفاوت ودرنتیجه نگرشها وعلایق آنهابه گونه ای دیگراست،هرگزدرپی این نخواهیم بودکه رفتارهای یکسانی رادرآنها مشاهده کنیم.

اهداف تحقیق

-1 علل تفاوت های فردی بین افرادازکجانشات می گیرد؟-2بین یک گروه باگروه دیگرچه تفاوت هایی وجوددارد؟

پیشینه ی تحقیق

می توان پذیرفت که اگاهی ازوجودتفاوت های فردی بین انسان ها،چه کودکان وبزرگسالان،به اندازه خلقت انسان قدمت دارد . زمانی که انسان هادرغارهایاجنگل هازندگی می کردندوقتی به هم می رسیدندبلافاصله زوروبازوی یکدیگرراتخمین می زدنداگرطرف مقابل راضعیفترمی یافتندفورا"طعمه اش رامی گرفتندوبرعکس ،اگردرمی یافتندکه حریف پنجه پرزورترازآنهادارد،به اصلاح امروزی،پیش خودمی گفتند: بااین نمی شودشوخی کرد.

وفورا"ازسرراهش کنارمی کشیدنداگرتاریخ راورق بزنیم ،درهیچ دوره ای نخواهیم دیدکه انسانها،خواه به صورت رسمی وخواه به صورت غیررسمی،اعضای جامعه خودراگروه بندی نکنندوبرای هرگروه ویژگی های خاصی قایل نشوند.مثلا" قوم آریایی ایرانی،یعنی اجدادقدیمی ما،که درحدودهشت قرن قبل ازمیلاد،براین سرزمین تسلط داشتندبه سه گروه - جنگاوران،برزگران،مغان - تقسیم می شدندوهرکدام وظایف متفاوتی داشتند.

وقتی ادبیات کهن وواقعا"غنی سرزمین خودرامرورمی کنیم ،بازمی بینیم که موضوع تفاوتهای فردی درهردوره ای موردتوجه بوده است.هرکاری رابه هرکسی نمی دادندوازهمه کس نیزانتظارات یکسانی نداشتند.مولوی عارف نامی قرن هفتم هجری،سعدی بزرگترین نویسنده وگوینده قرن هفتم هجری شعرها وسخنانشان مویداین جمله می باشدکه: تربیت یکسان وطبایع مختلف.

درسایرسرزمین ها نیزوضع به همین منوال بوده است.بقراط 1 حکیم یونانی ،که بین سال های 460تا377قبل ازمیلادزندگی می کرد،معتقدبودکه انسانه،برحسب این که کدام یک ازمزاجهابرآنه تسلط داشته باشد؛به گروههای سودایی،صفرایی،دموی وبلغمی تقسیم می شوند.افلاطون ،فیلسوف یونانی ،درکتاب جمهوریت خود،که درآن اصول کشورداری،نظام اساسی کشور،شکل حکومت،شرایط حقوق وزندگی راموردبحث قرارمی دهد،مردم راازلحاظ استعدابه سه گروه تقسیم می کند.دراین تقسیم بندی ،گروه اول به طلاتشبیه می شوندکه می توانندزمام اموررابه دست گیرند.گروه دوم به نقره تشبیه می شوندکه بایددستیاران گروه رهبری باشند.گروه سوم به ترکیبی ازمس وآهن تشبیه می شوندکه توده مردم راتشکیل می دهند.به علاوه ،افلاطون2 توصیه می کندکه حکومت بایددرموردهرفردبه شیوه ی مختلف وبراساس طبیعت اوعمل کند.

تفاوت های فردی برای اولین باربراثریک تصادف جالب،توسط علم نجوم اندازه گیری شد.درسال1796ستاره شناسی به نام ماسکلین3 ، همکارخودکینربروک رابه این دلیل که مشاهدات اوروی حرکات ستارگان یک ثانیه اختلاف داشت،اخراج کرد. درسال1816 بسیل 4که اونیزستاره شناس بود،ازماجرای کینربروک مطلع شدوبه کشف آن علاقه نشان داد.تحقیقات اوبعدازمدتی به این نتیجه رسیدکه معمولا"درمشاهدات افراد،اختلافاتی وجوددارد.کاتل 5آمریکایی اولین تحقیق علمی درباره سرعت عکس العمل را انجام داده است،وی تحقیق مذکورراعلاوه برمخالفت وونت ادامه دادوهمین علاقه سبب تحقیق واندازه گیری اختلافات فردی درزمینه های دیگر،ازجمله هوش شد

یافته های تحقیق

تفاوت های فردی جنبه کمی دارندنه کیفی ودرمیان افرادمختلف دارای شدت وضعف می باشد. - سروری،. - 1374استعداد 1یعنی آمادگی طبیعی یااکتسابی برای انجام دادن بعضی کارهابه نابه گفته ادواردکلاپارد 2روان شناس سویسی، وقتی افرادرادرشرایط یکسان آموزشی قرارمی دهیم،بین آنهاازنظربازده تفاوتهایی می بینیم،عامل این تفاوتها را استعدادمی نامیم. دکترآلفردبینه هوش راچنین تعریف می نماید: هوش چیزی است که تست من اندازه می گیرد.

هوش یعنی توانایی حل مسائل،قدرت سازگاری باموقعیت تازه درکتاب اصول روان شناسی - مان - نیزتعریفی آنده است که: استعدادراازمیزان نسبی پیشرفت استنباط می کنیم.اگربرای کسب یک مهارت ،فرصتهای یکسان ومشابهی به افرادبدهیم،خواهیم دیدکه ازنظرسهولت کسب آن بایکدیگرمتفاوت هستند.کلاکهون وهمکاران - - 1953نقل می کنندکه: هرانسانی ازبعضی جنبه هاشبیه همه ی انسانهای دیگراست،شبیه بعضی ازانسانهای دیگراست وشبیه هیچ انسان دیگری نیست 

روش تطبیقی آلبرت بینه3 ،اورادرجهت توسعهی مطالعه تفاوتهای فردی،مخصوصا" تفاوتهای فردی کودکان سوق داد.می توان گفت ؛بینه دقیقا" درزمینه روان شناسی تفاوتهای فردی قدم برداشته است.

در مطالعه تفاوت های فردی چه نکاتی رعایت شود.

محاسبه میانگین:تعیین میانگین یک سری نتیجه معمولا" اولین مرحله هرمطالعه افتراقی است.برای تعیین میانگین،اگرتعدادنمرات کم باشد،مستقیما" می توان حاصل جمع نمرات رابرتعدادآنهاتقسیم کرد.

محاسبه انحراف استاندارد:موقعیت یک نمره نسبت به میانگین ،ازطریق انحراف آن ازمیانگین معلوم می شود. انحراف استاندارد،پراکندگی نمرات رانشان می دهد.اگرانحراف استانداردکوچک باشدمفهومش این است که،اعضای گروه ازنظر ویژگی مورداندازه گیری ،تفاوت های زیادی ندارند.

محاسبه همبستگی: به ندرت اتفاق می افتدکه تفاوتهای مشاهده شده بین افراد،مستقیما"مورداستفاده قرارگیرد.دراکثرمواردلازم می شودکه این تفاوتهاباسایرتفاوتهامقابله شودواحتمال وجودروابط یاهمبستگی های معنی داربین تعدادزیادی ازتفاوتهای مشاهده شده موردبررسی قرارگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید