بخشی از مقاله
چکیده
قریب شصت سال است که شاهد جوانه زدن و بالیدن نگرشی معنوی در جهان غرب هستیم؛ نگرشی که حیات انسانی در جهان معاصر را از دریچه ای متفاوت با آنچه همگان بدان انس و الفت یافته اند، نگریسته و راهی برای رهایی و رستگاری بشریت از مصایب ناشی از هبوط پیاپی، پیش روی او می گذارد. بدون شک سنت گرایی یکی از تاثیرگذارترین اندیشه ها در باب فرهنگ و هنر تمدن شرقی علی الخصوص ایران و جهان اسلام است.
معماری نیز به عنوان کالبد هنر و یکی از اساسی ترین شاخه های هنر از تاثیر و تاثر در هنر قدسی و آنچه که سنت گرایان مدعی می شوند، بی نصیب نبوده است. این مقاله به دنبال کشف رابطه و همبستگی بین تفکرات بزرگانی همچون سید حسین نصر و دیگر سنت گرایان شرق شناس ، با معماری ایرانی است و به بررسی نظریه نادر اردلان به عنوان نظریه پرداز و تحلیلگر معماری ایرانی - اسلامی در کتاب »حس وحدت« با اصول »هنر قدسی« در تفکر سنتی می پردازد.
مقدمه
امروزه هیچ چیز بجا تر از حقیقت جاودانی پیامی که سنت می دهد نیست. پیامی که امروز بجا است، چون همیشه بجا بوده است. پیامی متعلق به زمان حالی که از عزل تا ابد بوده و هست و خواهد بود. مسئله سنت مسئله ی اصول پا بر جا ، خواستگاهی آسمانی و کاربرد این اصول در لحظه های گوناگون زمان و مکان است. مسئله پیوستگی تعالیمی ویژه و غالب های مقدسی که ابزار انتقال این تعالیم به انسان هستند و آموزه های سنت را درون انسان محقق می کنند.
بر اساس تعریفی که در اینجا از سنت ارائه شد، سنت رسم و عادت و یا شیوه ی گذرای گذران عمر نیست. سنت، که اساسی ترین موئلفه ی جهانی آن دین است، تا زمانی که تمدنی که به وجود آورده و مردمی که سنت اصل هدایتشان است در قید وجود باشند، می ماند. حتی زمانی که به ظاهر وجود ندارد، یکسره نمی میرد. بلکه تنها سایه ی دنیوی اش نا پدید می شود و خود با حقیقت اساسی و روحانی اش به خواستگاه آسمانی اش باز می گردد.
بنابراین چنان سنتی »اندیشه ی پیش برنده« جامعه ای معمولی و اصل روح بخش تمام زندگی مردم است. هر جا سنت حاکم باشد، مثلا در جوامع سنتی یا تمدن هایی که در بخش بزرگی از تاریخ غالب بوده اند، تمام جنبه های زندگی، و نه صرفا آنچه ساخته و پرداخته ی انسان است - هنر - ، به اصول روحانی سنت وابسته است. هنر اساسا از مهم ترین و صریح ترین تجلی گاه های اصول سنت است. مگر نه انسان در لابه لای غالب های مختلف زندگی می کند و برای کشیده شدن به سمت امر متعالی باید در میان غالب هایی محاط باشد که طنین انداز الگوهای کهن متعالی هستند؟ تمدن اسلامی نمونه ی گویایی است از تمدنی سنتی که می توان درون آن حضور اصولی پا بر جا را مشاهده کرد که در هر دو بعد زمان و مکان بر کل تمدن سیطره داشته اند. هنر اسلامی چیست به جز بازتابی از روح و حتی از غالب وحی قرآنی؟
معماری اسلامی همچون همه سبک های معماری سنتی ارتباط نزدیکی با جهان شناسی دارد. انسان سنتی در دنیای پر از معنا زندگی می کند. جهان و انسان بازتاب دهنده اصل الهی هستند. از این رو انسان خود ارتباط نزدیکی با جهان دارد. انسان جهان کوچکی است و همچون جهان هستی حقیقت فراجهانی را بازتاب می دهد. تمام معاوضه های بین انسان و جهان، آنگونه که در بسیاری از کتاب های اسلامی تشریح شده اند، بدون هیچ شباهتی به توصیف های ساده لوحانه و » شاعرانه« ، حقیقتی ژرف را نمایان می سازند و پیوندی را برملا می کنند که تراز های مختلف وجود انسان را به تراز های مختلف وجود جهان متصل می کند.
سنت گرایی به عنوان یک جریان فکری و فلسفی با رنه گنون - 1882-1951 - ، متفکر فرانسوی آغاز شد. آنندا کی. کوماراسوامی، متفکر سیلانی - 1877-1947 - ، در همین وادی سلوک کرد. فریتهوف شوان، نیز به این جریان پیوست. به یمن مجاهدت های شخصیت های برجسته ی دیگری چون تیتوس بورکهارت، ماتین لینگز، سید حسین نصر، مارکوپالیس، آرا و مدعیات سنت گرایان همواره ترویج و تشریح شده است و این نگرش به عنوان جریانی پویا و سرزنده همچنان در جهان امروز نشر و نمو دارد
سنت چیست؟
مباحث سنت گرایان، عمدتا مباحثی نظری در زمینه ی ما بعد الطبیعه، اخلاق، انسان، عرفان، دین و هنر است. هنری که مورد قبول و تصویب سنت گرایان است و در واقع آن را هنر راستینی تلقی می کنند که در میان بشر حق حیات دارد و می تواند برای وی مایه ی نشاط و کمال باشد، همان هنر سنتی است. سنت به معنای مورد نظر این جماعت، امری منسوخ و مربوط به گذشته ایام که دورانش سر آمده باشد، نیست.
مراد از سنت در حقیقت همان سنت خالده است که از قید زمان و مکان بیرون است و پیوسته در عالم حضوری زنده دارد. سنت همان حقایق پاینده و جاودانه ای است که خداوند خلق و مقدر فرموده است و تغییر و تبدیلی در امر وخلق خداوند راه ندارد. بنابراین، سنت ازلی و بی زوال است؛ چیزی که هست این است که گاهی درمحاق می افتد و بسان خورشید در پس ابر نهان می گردد، ولی این وضع دیری دوام نمی آورد. با این همه، آنچه از ناحیه ی تجدد بر سنت رفته، همین است که سنت دستخوش افول شده است. بنابراین، هنر سنتی، به معنای هنری است که در زمین حاصلخیز سنت پدید آمده و با استفاده از مواحب آن بالیده و به شکوفایی رسیده است.
سنت گرایان در مقام تعیین جایگاه هنر سنتی در گستره ی تاریخ، معتقد اند که تاریخ در همه ی ادوار سیری به هنجار و رقم تفاوت های زمانی، مکانی، دینی، نژادی و ... آهنگی یکسان داشته و به موجب همین است که با وجود همه ی ملل و نحل مختلفی که در عالم موجود بوده و هست، دم از »وحدت متعالی ادیان« می زنند. ولی تاریخ مغرب زمین از آغاز دوران رنسانس به بعد که البته سابقه ای هم از آن در دوران شرک آلود یونان و روم موجود است، از سیر بهنجار تاریخ بشر عدول کرده است.
بنابراین سنت گرایان، هنری را که در میان همه ی اعضای نوع بشر، چه در جوامع ابتدایی، چه در میان مردم شرق در همه ی تاریخ و چه در جهان غرب تا پایان قرون وسطی، و به خصوص در همان دوران قرون وسطی، پدید آمده است، هنر سنتی می دانند. ولی هنری را که محصول دوران رنسانس و دوران متجدد، یعنی همان مقطع عدول مغرب زمین از سنت، است، هنر ناسوتی - غیر سنتی - قلمداد می کنند. - البته، بدیهی است که این انحراف و انحطاط مغرب زمین در قرون اخیر، به صورت جسته گریخته به ممالک شرقی نیز تسری یافته است
برای توضیح بیشتر درباره ی هنر سنتی، خوب است که آن را با سه مفهوم دیگر، یعنی هنر ناسوتی، هنر دینی و هنر قدسی مقایسه کنیم. هنر ناسوتی، دستاورد انسان ها و اجتماعات بریده از سنت و پشت کرده به معنویت و روحانیتی است که سنت تعلیم می دهد. هنر ناسوتی، هنری است بریده از عالم معنا و منبع الهام آن روان فردی بشر است که خود را مستقل می انگارد