بخشی از مقاله

چکیده
هویت از جمله مقولاتی است که به جهت نقشی که در شناخت، افراد، اقوام، اجتماعات و مکان ها دارد، حائز اهمیت فراوان است. فرهنگ یکی از بنیادی ترین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری محیط زندگی انسان است و فرهنگ جامعه مبین آداب و رسوم و آیینهاست، از طرفی ایجاد ارتباط نسل امروز و گذشته از طریق شناخت ساختارهای فرهنگی و انطباق آن با زمان حال و تعامل با دنیای امروز حائز اهمیت است.

فن و هنر معماری نیز از مهمترین نشانه ها و ویژگیهای فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نشان دهنده فضای زیست انسان در هر زمان می باشد. فرهنگ یکی از عوامل مهم در چگونگی شکل گیری فضاهای معماری به شمار میآید .

گاهی برخی فرهنگ را حتی مهمتر از اقلیم عامل درجه اول برمی شمارند . این نزدیکی اصول و روش ها در بین سبکهای مختلف نشات گرفته از فرهنگ، سنن و الگوهای رفتاری مشابه افراد جامعه میباشد که با اندک تغییرات در شیوه های جدید زندگی و فرهنگ مردم که ریشه در زمان دارد، به علت پاسخگویی به نیازها جدید باعث به وجود آمدن سبکهای معماری می شده، زمان همیشه در حرکت است و آن قومی موفق است که نیازهای معماری جامعه را درک کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد، معماری همیشه و در همه حال با زمان همراه و هم قدم بوده است.

دراین مقاله شاخص های موثر بر فرهنگ قوم لر معرفی شده، این شاخص ها در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی، آداب و رسوم، زبان و گویش، لباس و پوشش، ادبیات و موسیقی و... بر مبنای مطالعات میدانی و تطبیقی بوده است و در نتیجه ضمن بهره گیری از شاخصهای هویت فرهنگی بدنبال ایجاد ارتباط با شاخص های معماری ارائه شده است.

مقدمه

در مفهوم هویت فرهنگی و عناصر سازنده آن میتوان به موضوعاتی همچون» قومیت، زبان مشترک، نژاد، آداب و رسوم، سرزمین مشترک، اعتقادات مشترک، پوشش های محلی و...« اشاره نمود. هویت فرهنگی از آنجا که ریشه در تاریخ زندگی اجتماعی دارد و دارای بعد زمانی نیز هست و در باطن خود نوعی تعلق به مکان را بوجود می آورد، در این مقاله نشانه و نماد های هویت فرهنگی قوم لر در حوزه فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی قوم لر مورد بررسی قرار گرفته اند.

واژه شناسی هویت
هویت در فرهنگ لغت دهخدا عبارتست از تشخیص و همین میان حکیمان و متکلمان مشهور است.[9] در فرهنگ عمید هویت یعنی حقیقت شیء یا شخصی که مشتمل بر صفات جوهری وی باشد، هویت در لغت به معنای شخصیت، ذات، هستی و وجود منسوب به هوی میباشد.[12] هویت یعنی آنچه باعث تمایز فرد از دیگران بشود.

فرهنگ
فرهنگ به مثابه دستاورد هویت جمعی بنیاد تمدن، دانش، باور، هنر، اخلاق و هنجارهای اجتماعی، کل تعریفی شامل معرفت، اعتقاد، هنر، اخلاق، قانون، ادب و قابلیت های مکتب انسانی، عامل موجودیت اجتماعی انسان، بازتاب هنجارهای گروهی جامعه و بازتاب فرد در برابر آن، شیوه انجام کارها، ساختن ابزارها و چگونگی بهره گیری از آنها، نظام جهانی مستقل از زمان و مکان، ارزش ها، آداب و رسوم گروهی در تقابل با گروه دیگر، اما در تعریف اسلامی فرهنگ به مثابه روح جامعه است و اسلام از آنجا که قائل به فطرت یگانه است، پس فرهنگ را نیز یگانه تعریف می کند و در آن فرهنگ دارای دو بعد بینش و عمل می باشد و تحولات و توسعه فرهنگی در بعد کالبدی آن بهینه سازی شرایط مادی در زمان و مکان و در بعد ذاتی آن تنها پالایش همیشگی اذهان و غبارروبی از این حقیقت یگانه در طول زمان می باشد

ارتباط بین هویت و فرهنگ

در خصوص ارتباط بین فرهنگ و هویت بی گمان فرهنگ را باید مهمترین و غنی ترین منبع هویت دانست که در این خصوص افراد با تکیه با اجزا و عناصر فرهنگی متعدد هویت می یابند و به بیان دیگر فرهنگ هم تفاوت آفرین است و هم انسجام بخش در فضا میباشد.[6] این توانایی چشم گیر فرهنگ در عرصه هویت سازی و معنا بخشی، در درجه نخست از پیوند تنگاتنگ فرهنگ با مکان و سرزمین ناشی می شد. در جوامع سنتی، استحکام و کار آیی بالائی مرزها، فضایی انحصاری برای فرهنگ های خاص فراهم می کرد.
 
نقش فرهنگ در شکل گیری هویت
همانطور که وضعیت خاص طبقه اجتماعی رفتار و کردار فرد را تحت نفوذ قرار می دهد، معیارهای انفرادی و گروهی نیز وسیله ایجاد فرهنگ می گردند و به طور غیر مستقیم روی افراد اثر می کنند. عضویت در طبقه اجتماعی قابل تغییر است. زیرا شخص میتوانند به طریقی وضعیت خود را توجیه کند و یا تغییر دهد ولی تغییر فرهنگ و عوامل آن نه تنها از عهده یک فرد ساخته نیست، بلکه گاهی اوقات نیازمند زمان طولانی و تغییر یک نسل می باشد. از این جهت است که فرهنگ در شکل دادن شخصیت نهایی اهمیت دارد چون خصوصیات یک جامعه یا اجتماع خاصی را بوجود می آورد و آنچه را به نام تمدن می خوانیم آشکار می سازد مطالعه فرهنگ قبایل ابتدایی تر مراحل رشد فرهنگ را نشان می دهد.

عوامل موثر در هویت قومی
الف - آداب و رسوم : هنجارهایی است برای هشدار به مردمان، تا فعالیت های روزمره خود را بر روال عادی و مرسوم انجام دهند.

ب - زبان : یکی از معدود مواردی که در بین تمام انواع مختلف فرهنگ های انسانی همگانی است. استفاده از زبان بین تمامی فرهنگ ها یک خصوصیت انسانی همگانی است.

ج - فرهنگ : فرهنگ به معنای نگرش ها،باور ها، آداب و رسوم و سنت های هر جامعه ای است.

قوم لر تاریخچه قوم لر  

منطقه ی زاگرس میانی که یکی از کهن ترین منا طق ایران و جهان  به شمار می رود و در طول چهار هزار سال گذشته همواره جوامع انسانی  و فرهنگ های مختلفی را در دل خود پرورانیده  و شا هد  مراحل مختلف تکامل فرهنگ از دیرینه سنگی، میانه سنگی و  نوسنگی تا مرحله شهرنشینی و تمدن بوده است، با گذشته لرها  پیوند عمیقی دارد. شکل گیری شهرنشینی در جلگه ی بین  النهرین  ما نند لرستان منجر به شکل گیری تمدن ها  و قدرت  های بزرگی   چون سومری  ها، بابلی ها، کاسی ها و؟؟؟کاسی ها که از آن ها به  عنوان پدران لرهای کنونی یاد می شود در همه ی دوران  هخامنشیان و اشکانیان در این سرزمین بوده اند.

فرهنگ قومی
فرهنگ قوم لر از سه سرچشمه ی پربار فرهنگی: یعنی فرهنگ انسان ساز اسلام، فرهنگ چند هزار ساله ی آریایی و فرهنگ بومی منطقه بهره برده و از سه پشتوانه ی اساسی یعنی زندگی عشایری، زندگی روستایی و زندگی شهرنشینی سرشار از آداب و رسوم و باورهای نامکتوب و نامدون گردیده است. این فرهنگ دایر المعارف اصیل و پاکی از خورده فرهنگ های ایرانی و اسلامی است که با ترتیبی زیبا و دلفریب این عناصر درکنارهم قرارگرفته اند. فرهنگ اسلامی و ملی به عنوان دو پایه ی اساسی هویت ملی ایرانیان را می توان درآداب و رسوم، قصه ها، ترانه ها، شعر و ادب، هنر و معماری و.... مشاهده کرد.

نمادها
نماد به عنصر یا پدیده ای گفته می شود که مظهر مفاهیمی فراتر از وجود عینی خودش باشد. نماد وجه آشکار و نمایان صورت مثالی ناشناخته و فی نفسه بیان نشدنی است .[5] استفاده از نماد ها و سمبل ها همواره در طول تاریخ، نه تنها به وسیله هنرمندان بلکه از جانب مردم عادی نیز برای بیان باورها و ادراک هایشان استفاده شده است.

نمادهای فرهنگی قوم لر چلیپا :

از دوران قبل از تاریخ در هنر سفالگری فلات ایران، تصوری به قدمت خود دنیا ظاهر شده است. این طرح را پیاپی در همه تجلیات روح ایرانی می بینیم و تشکیل دهنده فضایی مثالی است که قبل و بعد از اسلام عنصر غالب بر اندیشه و پندار ایرانی بوده است.

هندسه چلیپایی و مرکزگرا با دروازه هایی در چهار جهت، در هندسه مساجد، مدارس و کاروانسراهای ایرانی نیز قابل مشاهده است، شاید نتوان بطور دقیق خطوط مرکزگرای ماندالا را دید، اما هنرمند ایرانی با جهت دهی در چهار جهت و قرار دادن عنصر مقدس و پاک، چون حوض آب در مرکز این خطوط، به این هندسه رسیده است. طرح چهار باغهای ایرانی نیز بر اساس طرح ماندالایی بر اساس خطوط چلیپا استوار است

چلیپا در فرهنگ قوم لر کاربرد گوناگونی دارد. مثلا در خالکوبی زنان، طرحهای قالی و صنایع دستی و.... این نماد رمز آلود وجود دارد. عناصرحیاتی از قبیل خورشید در فرهنگ ملل باستان، به ویژه قوم لر همیشه مورد احترام بوده است، و خورشید، این عنصرحیات بخش در زندگی ابتدایی با فرهنگ معنوی خود، جذابیت خاصی به منظور رویکردهای اعتقادی، اسطوره ای و باورهای قومی داشته است. نوع زندگی ابتدایی وشبانی لرها در ادوار کهن، ارتباط روحی و روزمرگی با عنصر خورشید و به دنبال آن نشانه خورشید - چلیپا - را فراهم آورده که از مظاهر و تجلیلات »کیش مهر« بوده است.

ستون :

به گروهی از نمادهای کیهانی مربوط میشود که محورهای جهان مانند درخت، نردبان، دکل و صلیب را می نمایاند. همچنین ستون میتواند معنایی تنها درون مسیری نیز داشته باشد که برگرفته از ماهیت عمودی آن است و نیروی بالا رونده را نشان میدهد. یک ستون تنها از جهت نمادین وابسته به درخت و به همان اندازه وابسته به برپایی آئینی میل سنگ است. ستون بر اتصال عمودی سه ناحیه مختلف فضایی - زیرزمین، زمین، آسمان - ، یگانگی، پارادوکسی از حرکت و سکون، نفوذ و شکستن مرزهای فضایی، دلالت دارد.

یکی از شاخص های نمادین در بین لرهاست، شاید برگرفته از فرهنگ و زندگی کهن کوچ نشینی آنها باشد، آنجا که برای بر پا داشتن دوار» چادر« خود نیاز به ستونهای چوبی داشتند، البته با یک جانشینی، آنها هویت خود را فراموش نکردند وجود نمادین و کاربردی این ستونها را در بناهای اجرا شده توسط این قوم مشاهده کرد، نمونه اجرای این ستونها را میتوان در گور دخمه های هخامنشی و... و با تغییرات فرمی و تزیینات بیشتر در رواقها و ایوانهای ساخته شده در جای جای سرزمین لرستان بزرگ مشاهده کرد.

ستون در فرهنگ قوم لر نمادی از ایستادگی و استواری است، این نماد حتی با فرهنگ دینی آنها هم گره خورده است، درگذشته رسم چنین بود که هرگاه مردی بزرگ یا جوانی از ایل وفات مییافت، دیگر افراد قوم ستون چادر عزیز از دست رفته را می کشیدند، و با این تراژدی به همه اعلام می شد که ستون و صاحب خانه از بین رفته است. این سناریو میتواند برگرفته از صحنه کربلا باشد، آنجا که وقتی حضرت ابو الفضل - ع - به شهادت میرسند، آقا امام حسین - ع - با کشیدن ستون خیمه حضرت ابو الفضل - ع - به نوعی به خاندان بنیهاشم اعلام می کند که علمدار کربلا به شهادت رسیده اند.

مافه :
مافه نیم ستونی مکعبی از سنگ چین های خشک و بی ملات که غالبا بیش از یک متر درست میشود در مکانی به نام مافگه در مراسم و آیین کتل کاربرد نمادین دارد. مافه، با توجه به موقعیت مکانی بلند خود و پشتوانه ی نمادینی که دارد این نکته را به ذهن متبادر میسازد که این وضعیت میتواند»نمادی از معنویت، قداست« و توجه به عالم لاهوت را نشان میدهد.

ستون یا مناره نمایانگر حضور مکانی قدسی و ارتباط قدسی و مستقیم با عالم ماوراء است، علاوه بر نقش ارتفاعی آن در هویت بخشی به مکان و برج راهنما و نگهبانی بودن، نقش نمادین مناره بعنوان ستون کیهانی و ماهیت آن بعنوان نمادی در اتصال سه ناحیه کیهان و رسیدن به بهشت انکار ناپذیر است. بطور کلی، اثر و نقش نمادین ستون و مناره، قوی تر و موثر تر از نقش عملکردی آن است.

چوقا :
لباس یا عبای مردان بختیاری می باشد که توسط زنان از پشم بافته می شود. بلندای آن تا زانو میرسد و جلوی آن کاملا باز است. جنس آن به گونه ای است که حتی در دمای چهل درجه گرما آنرا میپوشند. برخی افراد بختیاری مانند»عبدالعلی خسروی - «شاعر - ، طرح های روی چوقا که خطوطی عمودی و مخروطی هستند را ملهم از معماری » چغازنبیل« - عبادتگاه ایلامیان در شوش - و »نمادی« از آن میدانند، برای مثال »مهندس ایرج رضایی میر قائد« اذعان میدارندکه این خطوط به احتمال بسیار زیاد از کنگره های تختجمشید وام گرفته اند.

اگر نظریه ارتباط »خطوط چوقا« نتواند با »معماری چغازنبیل« ثابت شود ولی از جهاتی بی ارتباط با بار معنایی چغازنبیل نخواهد بود. بدین منظور که چون زیگورات چغازنبیل آنچنان که از نامش پیداست و مانند زنبیل است و هر طبقه اش درون هم جای میگیرد و شکل نردبانی و پلکانی رو به آسمان دارد، ماهیت قدسی و تعبدی آنرا نشان می دهد، »چوقا« نیز چنین است و خطوط آن حالت صعودی و پیشروی به سمت آسمان را داراست.

این آسمان میتواند نمادی از عالم اسرار و غیب باشد، و یا نمادی از عرفان و خرد. در چوقا خطوط سفید، حالت حرکت به سمت بالا را نشان می دهند، این پله های سفید در علم نشانه شناسی»نماد اوج آگاهی« است. و در کنار این پلکانهای سفید رو به آسمان شکلی قرینه و سیاه به سمت زمین نشانه میرود که آنهم نمادی از»نشیب و سیاهی« است و زمینی بودن و هبوط بشر را تداعی میکند. ذوق و تفکری که این »خطوط نمادین« یا نمادگان طولی را به وجود آورده است، بی گمان ناشی از»هستی نمادین« و دیدگاه معنوی بوده که این تفکر و دیدگاه در طول حرکت میکند نه در عرض.

کوه :
در فرهنگ های مختلف و در دوره ای از تاریخ بعنوان آفریننده و زمانی نیز بعنوان جایگاه مقدس پرستش میشده است. و غارهای کوهها مکانهایی مقدس برای »تولدی دوباره« محسوب می شد، بعلاوه آنها زمین های اطراف را گرد هم می آورند. کوه مقدس، کوه جهان است و زمین و آسمان را بهم می پیوندد، به یک معنا آسمان را لمس میکند و از این رو، بلندترین نقطه را در جهان، مشخص می دارد.[ 4] خواستگاه و محل زندگی لرها در کوههای زاگرش میانی واقع گردیده فشردگی کوهها باعث پدید آمدن قلل مرتفع بیشماری شده است، زندگی در کنار این قلل مرتفع از این قوم مردمی سخت و بلند همت ساخته است. اینگونه است که پیشینیان لرها پس از پایین آمدن از کوهها در میانه دشتهای حاصلخیز خوزستان و در شوش زیگورات چغازنبیل را بیاد آن کوههای بلند بنا نهادند.

زیگورات :
نردبانی به سوی آسمان است که نه تنها در آسیای غربی بلکه در بین مردمان اینکا در آمریکای مرکزی و جنوبی و دیگر جاهای کرهزمین گسترش داشته. نام های معابد بابلی و برج های مقدس شاهدی بر شباهتشان به کوه کیهانی هستند»کوه خانه« ، »کوه کوهستانهای تمام سرزمینها« و.... در رابطه بین آسمان و زمین و مانند آن، زیگورات، کوه کیهانی، تصویری آغازین از کیهان بود و هفت طبقهاش، نمایانگر هفت آسمان سیاره دار بود

نمادگرایی زیگورات با نماد گرایی کوه کیهانی و نماد گرایی مرکزگرا ارتباط دارد، الیاده میگوید : زائر از طریق صعود از معبد یا زیگورات، خود را به مرکز دنیا نزدیک میکند و هنگامی که به آخرین طبقه میرسد، از تمام طبقات دیگر دور میگردد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید