بخشی از مقاله

خلاصه
معماري از هنرهايي است که نتيجه آن خلق فضايي براي انسان است تا فرصتي براي تامل و آسايش باشد و براي تعامل با فضا، انسان در آن فضا قرار ميگيرد و ارتباطي دوسويه ميان انسان و معماري برقرار ميگردد. فضاهاي آموزشي يکي از تاثيرگذارترين فضاها به شمار ميروند چرا که در روند پيشرفت و تکامل جوامع نقشي بس سازنده و موثر دارند.
آموزش عالي به عنوان يکي از رکن هاي اصلي در آموزش داراي جايگاه بالايي است و عملکرد آن تاثير بسزايي بر افراد و دگرگونيهاي اجتماعي دارد. شيوه هاي آموزش و برنامه ريزي آموزشي در طول زمان دستخوش تغيير قرار گرفته است .
بهتر است فضاهاي آموزشي نيز در راستاي اين تغييرات تطابق مناسبي با تعاريف جديد آموزش بيابد. در اين پژوهش کيفيت فضايي دانشکده معماري و تطابق آن با نظام آموزشي و کالبد فضايي، مورد بررسي قرار ميگيرد. معماري و کالبد دانشکده ، خود در راستاي مسير آموزش ميباشد. انعطاف پذيري محيط فيزيکي لازمه سيستم آموزشي يادگيرنده محور ميباشد. فضاهاي آموزشي با جامعه خود در تعامل و به عبارتي جامعه محور ميباشند. هدف از مقاله حاضر يافتن کيفيت هايي در فضاي معماري است که کالبد محيط يادگيري را به عاملي تحريک کننده براي دانشجو تبديل کند. مساله اينجاست که چگونه کيفيت معماري فضاهاي آموزشي، اهداف يادگيري جاري در فضا را تقويت ميکند. فرض بر اين است که با طراحي مناسب کالبد فيزيکي فضاهاي آموزشي، ميزان رضايتمندي از فضا افزايش پيدا کرده و باعث بهبود کيفيت آموزش ميشود. براي دستيابي به اهداف پژوهش از روش تحقيق آميخته ؛ ترکيبي از روش کيفي و کمي استفاده شده است . در بخش اول روش تحقيق از نوع توصيفي_تحليلي با ماهيت کيفي ميباشد و از مطالعات اسنادي و بررسي متون استفاده شده است ، در بخش دوم پژوهش از روش تحقيق توصيفي_پيمايشي با ماهيت کمي استفاده شده و پرسشنامه به عنوان ابزار سنجش بکار گرفته شده است . داده ها با استفاده از آمار توصيفي، گام به گام با نرم افزار spss v٢٢٠ ، جهت اثبات فرضيه ، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته اند و نتايج پژوهش تاکيد بر ارتباط ميان کالبد فضا، رضايتمندي از فضا و کيفيت آموزش دارد.
کلمات کليدي: معماري، کيفيت آموزش ، کالبد فضاي آموزشي، رضايتمندي از فضا، کيفيت معماري فضاي آموزشي.
١. مقدمه
معماري فرآيند فرهنگي بسيار تأثيرگذار بر ذهنيت جوامع بشري است ، آموزش و به تبع آن فضاهاي آموزشي بيشترين اثر و نقش را بر ذهنيت جوامع به عهده دارند. آموزش معماري در سطوح مختلف ، وجهي از آموزش عالي است که به دليل نقش آن ، از روش و فرآيند ويژه ايي برخوردار است . بسياري از موضوعات مرتبط با امر آموزش معماري نيز به تبع همين ساختار، همواره به صورت ويژه مورد پيگيري بوده اند بنابراين تاثير آموزش و کيفيت فضايي کالبد هم از مهمترين آنها به شمار ميرود. لاوسون ، يکي از برجسته ترين نظريه پردازان معماري اعتقاد دارد، از ميان تمامي پروژه هاي معماري که ميبايست طراحي شوند، هيچ يک به اندازه طراحي فضاهاي آموزشي نميتواند جذاب و دل انگيز باشد، چرا که بسياري از فعاليت هاي مهم انساني و رشد و آموزش در آن ميانجامد معماري فضاهاي آموزشي تاثير بسزايي در يادگيري دانشجويان دارد. تحقيقات رابطه واضحي بين کيفيت فضاي آموزشي، کالبد و آموزش را نشان ميدهد فضاهاي آموزشي زماني ميتوانند مفهوم رشد و دانش نسل هاي آينده را در نظر بگيرند که زمينه اي ثمربخش و داراي فضايي مناسب براي رشد خلاقيت و محيطي محرک براي آزاد کردن انديشه باشد. پس فضاهاي آموزشي بايد بتوانند امکان اين انعطاف پذيري را فراهم کنند. بدين منظور درمقاله حاضر، ابتدا به موضوع آموزش معماري، نظام هاي آموزشي، کالبد فضايي وارتباط کالبد و خلاقيت پرداخته شده ، در راستاي فرضيه مطرح شده و به منظور دستيابي به عوامل کالبدي تاثيرگذار بر ميزان رضايتمندي و کيفيت آموزشي، پيمايشي در اين زمينه با استفاده از پرسشنامه در جامعه آماري موردنظر انجام شده است و عوامل استخراج شده مورد تحليل و توصيف قرار گرفته است .
٢. آموزش معماري
١.٢. ديدگاه ها ونظريات
به نظر ميرسد بررسي ديدگاه ها و نظريات صاحبنظران ميتواند جنبه هاي تاثيرگذار را نمايان سازد. ويتروويوس معتقد بود که معمار بايد در کليه عرصه هاي محيطي، موضوعات اجتماعي و فرهنگي، سنت هاي هنري و فنون ساخت وساز آموزش ببيند. او معتقد بود که معمار بايد با هندسه ، حساب ، علم منظر، تاريخ ، فلسفه ، موسيقي (آکوستيک )، پزشکي، حقوق وستاره شناسي آشنايي داشته باشد. آلبرتي با تاکيد بر اهميت تربيت نظري و هنرمندانه بر آن بود تا معمار را از يک سازنده صنعتگر به يک شخصيت والاي علمي ارتقا دهد و در نتيجه آموزش معمار بيشتر از جنبه اجرايي و توليدکنندگي ، جنبه هنرمندانه و انسان شناسانه يافت به عقيده وگان جدايي آموزش نظري از آموزش عملي، که امروز مرسوم است ، ارتباط ناچيز بين شکل و معنا و ناکامي در پيوند علم و عمل است به عقيده ويتروويوس ، معمار از آن رو بايد آموزش هاي فراوان ببيند و با دانش هاي گوناگون آشنا باشد که تمامي فعاليت هاي انجام شده توسط ساير هنرمندان طبق نظر او به کار گرفته شود سوزوکي معتقد است هيچگونه اصول و عقيده اي نبايد به فرآيند طراحي حاکم شود.
آموزش معماري بايد با تحقيق درسطح وسيعي همراه باشد، تا درکنار اين تحقيقات بتوان به مباني پي برد معماري يک هنر جدا از واقعيت نيست ، معماري لبه بين هنر و انسان شناسي، بين جامعه و دانش و بين تکنولوژي و تاريخ است
آنچه آموزش معماري را دشوار ميکند، تنوع وچند محوري بودن دانش ها و معارف مورد نياز آن است
سرکريستوفررن معتقد است که معماري حاصل زيبايي، استحکام ، پايداري، آسايش وآسودگي است نبيل ابودايه در ارتباط با آموزش معماري اظهار ميدارد: آموزش طراحي بايد در بردارنده تنوع روش ها باشد و آن انحصاري نيست ، دانشجويان بايد در معرض تجربيات متنوع آموزشي قرار گيرند
٢.٢. تقابل آموزش جوامع سنتي و جديد
آموزش معماري در جوامع سنتي هم چون هنرهاي ديگر، در قالب نظام چهره به چهـره يـا اسـتاد و شـاگر بـوده اسـت .
انقلاب صنعتي، به عنوان رويدادي بزرگ در دوران معاصر غرب ، و پديده هـاي ناشـي از آن سـبب تقسـيم وظـايف معمـار و شکل گيري حرفه ي جديد مهندسي شده است . آموزش معماري درايران داراي سـه لايـه ي آمـوزش آکادميـک ، آمـوزش در دفاتر کار و آموزش کارگاهي است ،که در گذشته اين لايه ها به هم متصل بوده ولي در حال حاضر از هم جدا شده اند. همين عامل باعث به وجود آمدن مشکلات زيادي در معماري معاصـر گرديـده اسـت اسـتادکار، مـاهر و ورزيـده ، سـالها بـا شاگردان خود که از متن جامعه و مردم کوچه و بازار بودند به طور مستقيم و بدون واسطه کار ميکرد، اين نزديکي ارتبـاط و تماس مداوم استاد با شاگرد و با مردم (کارفرما) باعث مي شد تا نتيجه کار يـک معمـار، همـاني باشـد کـه صـاحب کـار ميخواهد و ميپسندد طرز جديد آموزش ، نگاهي ديگر به معماري و آموزش دارد. نگاه کردن به دست اسـتاد جـاي خود را به «گوش دادن به حرف استاد» داده است . کسب مهارت واقعي در عمل ، تبـديل بـه کسـب مهـارت هـاي تجريـدي شده است . آنچه امروز تحت عنوان کلي آموزش معماري مورد بحث وبررسي قرار ميگيـرد، در دو راسـتاي قابـل تفکيـک و تشخيص است : " آموزش معماري" : آموزش معماري آنگاه امکان مييابـد کـه تعريفـي کامـل ، شـامل ، معلـوم و مقبـول از معماري وجود داشته باشد که بتوان آن را آموزش داد. آموزش سنتي معماري ايران و نيز آموزش در مکتب هايي چون بوزار و باهاوس نمونه هايي از آموزش معماري هستند که هريک تعريفي جامع و مانع را از معماري مدنظر داشتند و با تمام توان ، به آموزش آن ميپرداختند. "پرورش معمار" : پرورش معمار آن است که بدون هدف قرار دادن شـکل و تعريفـي خـاص از معماري، به کشف و پرورش ويژگيها و استعدادهاي شاگرد پرداخته شـود، هـدف توليـد معمـار مـيباشـد و معمـار، خـود معماري را به وجود خواهد آورد. پرورش معمار هنگامي ضرورت مييابد که معماري روز و معمـاري موجـود، فاقـد کيفيـت مطلوب بوده و ارزش آموزش دادن نداشته باشد يکي از روش هاي محوري در آمـوزش معمـاري پـرورش خلاقيـت و آفرينندگي در دانشجويان ميباشد که در مکتب جديد آموزش معماري به ايـن روش خيلـي اهميـت داده انـد و آن را ايـده جديد مکاتب تربيتي ميدانند و سراسر نظام آموزشي بايد به سمت رشد و تعالي اين گوهر خدادادي جهـت گيـرد. فرآينـد آموزش معماري با «قابليت فردي» دانشجو آغاز شده با «کسب دانش و مهارت » تداوم يافته و با «مقبوليـت اجتمـاعي» بـه سامان ميرسد(شکل ١).
شکل ١- نمودار روند آموزش معماري . ماخذ :[نگارندگان ]
درجدول ١ تفاوت هاي ارکان فرآيند آموزش معماري در شيوه سنتي و جديد نشان داده شده است .
جدول ١- فرآيند آموزش معماري در شيوه سنتي وجديد
ماخذ :[نگارندگان ]
٣.٢. نظام آموزش معماري
چنانچه نظام آموزشي هرکشور هماهنگ با تحولات و دگرگونيهاي اجتماعي آن جامعه عمل کند، آن جامعه پيشرفت خواهدکرد. ازسوي ديگر تعدد و تنوع فضاهاي آموزشي با نظام تعليم و تعلم درآن فضا در ارتباط بوده و خرده فضاهاي يک مجموعه دانشگاهي بر اساس ساختار نظام رايج در آن مجموعه ، شکل ميگيرددراين بخش ، مهمترين نظام هاي آموزش معماري در کشورهاي مبدع معماري نوين و تاثير آن ها بر طراحي ساختمان دانشکده هاي معماري، مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. بزرگترين تفاوت نظام آموزشي در بوزار با ساير سيستم هاي آموزشي در اين بود که در بوزار تاکيد اصلي بر طراحي معماري بود و دروس نظري فقط براي درک بهتر و آمادگي بيشتر دانشجويان تدريس ميشده است ، حال آنکه در مدارس معماري که اصول باوهاس را در امريکا ترويج ميدادند، طراحي معماري واژه اي جداناپذير از معماري تلقي ميشد و به همين دليل آن را جداي از ساختمان تلقي نميکردند در نظام بوزار شاگردان هر آتليه حق ورود به آتليه هاي ديگر را نداشتند. منظور از اين سنت اين بود که ، ايده طرح هيچ دانشجويي به سرقت نرود و از آتليه اي به آتليه ديگر مسافرت نکند[١٥]. دراين سيستم کرکسيون بدين ترتيب صورت ميگرفت که استاد پشت ميزي مينشست و شاگردان دور او حلقه وار ميايستادند، در کرکسيون تمام شاگردان از سال نخست تا آنان که کارشناس نزديک به پروژه نهايي بودند شرکت داشتند و هر شاگرد، راهنمايي استاد را نه تنها در مورد کار خود بلکه در مورد کار ساير دانشجويان نيز ميشنيد "مدرسه معماري باوهاس مرکب از چندين کارگاه براي کارهاي دستي بود همانند نجاري، مبل سازي و ... هدف از اين کارگاه ها درست بر خلاف بوزار آموزش معماري با ساختن بود و نه با طرح " از ويژگيهاي نيک و بارز نظام آموزشي باوهاس ، ديگر آنکه اين مدرسه تنها مکاني براي آموزش هاي تئوري نبود، بلکه در توليد و ساخت نيز پيشتاز بود و همچنين کارهاي طراحي و توليد حرفه اي نيز به اين مدرسه ارجاع ميشد که خود عامل مهمي در پيشرفت و موفقيت دانشجويان بود. نظام هاي آموزشي معماري(بين المللي- معاصر- سنتي ايران - مدارس هنر و معماري) و مولفه هاي تاثيرگذار بر هر يک از اين نظام هاي آموزشي در (شکل ٢) مشخص شده است .

شکل ٢- نظام هاي آموزشي معماري و مولفه هاي تاثيرگذار بر آن ها. ماخذ :[نگارندگان ]
٥.٢. مشکلات آموزشي
يکي از مشکلات آموزش معماري فقدان نظام آتليه اي است . آثار مثبت اين نظام ساعتهاي زيادي است که دانشجو در محيط آموزشي به سر ميبرد. تماس با دانشجويان سالهاي بالاتر و رقابت با کارگاه هاي ديگر موجب ميشود که دانشجويان خود به خود تجربياتي را کسب کنند جنبه کالبدي فضاي آموزش معماري بايد به گونه اي باشد که ، نه تنها عملکرد آموزش معماري در آن جاي گيرد، بلکه سيستم آموزش معماري، طراحي معماري که شکل دهنده فضاهاي آموزشي مثل آتليه ها يا کارگاه ها ميباشد، بتواند در آن کالبد به طرز مناسبي عمل نمايد. يکي از مشکلات دانشجويان کمبود فضا و امکانات آموزشي نسبت به تعداد دانشجويان است ، اين مشکل را ميتوان يا با گسترش امکانات و يا کاستن از تعداد دانشجويان حل کرد. تاثيرگذاري فضاهاي آموزشي بر انديشه معماران ، مرتبط با نحوه طراحي و سبک هاي استفاده شده دراين فضاها ميباشد.
٣. کالبد و فضاي آموزشي
کالبد را ميتوان زبان فضا دانست ، چرا که آنچه را معماران در فضا ميخواهند بيان کنند را با توجه به کالبد بيان ميکنند. به همين دليل کالبد داراي اهميت ويژه اي در آفرينش فضا است . در واقع ميتوان کالبد را زباني يا واسطي براي انتقال مفهوم فضا به انسان بيان نمود که به عنوان ابزاري کارآمد در اختيار طراحان و معماران قرار دارد. آنچه شخصيت آدمي را شکل ميدهد، بي شک متاثر از فضايي ميباشد که در آن پرورش يافته است محيط فيزيکي و کالبد به سبب ساختار خود ميتواند تعاملات و در پي آن فرآيند يادگيري را تقويت يا تضعيف نمايد[١٩]. فضاي آموزشي تنها يکي از عوامل و يکي از راهبردهاي رسيدن به هدف آموزش است و مسلم است پاسخي که فضاي آموزشي به تنهايي ميدهد، براي رسيدن به مقصود کافي نيست و اين هدف در کنار ساير عوامل محقق ميشود. بنابراين ، فضاي آموزشي پوششي براي عوامل ديگر نخواهد بود، هدف از فضاي آموزشي در حيطه ي وظايفش طوري تعيين ميشود که به عنوان يکي از عوامل در زير مجموعه ي آموزش بتواند سهم خود را براي رسيدن به مقصود ادا کند
١.٣. کيفيت فضاي آموزشي معماري
کيفيت فضاهاي آموزشي با توجه به نوع نظام آموزشي تقسيم بندي ميشوند. از عوامل بسيار موثر تربيتي در آموزش و پرورش نوين ، کيفيت معماري در فضاهاي آموزشي است در فضاهاي آموزشي، توجه به کيفيت فضايي مانند نورپردازي در فضا، رنگ فضا، تجهيزات و مبلمان مورد استفاده آرايش فضايي، مصالح و بافت درطراحي فضاها، رعايت استانداردها و شاخصه هاي کيفي و توجه به طراحي فضاهاي باز متنوع و نيمه باز در همجواري فضاهاي آموزشي خصوصا در طبقات مختلف ساختمان و ايجاد ارتباط بصري بين فضاها از عوامل بسيار مهم و تاثيرگذار در بالابردن سطح کيفي محيط و فضاهاي آموزشي محسوب ميشود فضاهاي يادگيري بايد متنوع باشد و دانشجو در طراحي فضاهاي مربوط به خود و نحوه چيدمان آنها امکان دخالت داشته باشد. جداسازي عملکردي فضاهاي آرام از فضاهاي پر سروصدا در بحث آموزش قابل توجه است . دسترسيهاي افقي از جمله راهروها، دسترسي عمودي مانند پلکان چون فضاهاي مکث بايد مناسب ، سريع و خوانا باشد و ارتباط مناسب بين فضاها فراهم گردد. استفاده از فضاهاي لابي و سرسراها به عنوان نمايشگاه آثار دانشجويان معماري و نمايش ماکت ها در جهت آموزش و يادگيري موثر است . فضاهاي آموزشي به يک فضاي آموزشي مطلوب نيازمندند تا با ايجاد رضايت از فضاي آموزشي در دانشجو، راندمان يادگيري را افزايش دهند.
٢.٣. خلاقيت در ارتباط با کيفيت کالبد وآموزش
مطالعات نشان ميدهد که فضاهاي آموزشي ميتوانند باعث رشد يا بازدارنده يادگيري باشند. اين اعتقاد وجود دارد که مدل هاي جديد آموزشي نيازمند حرکت ، کار گروهي و پويايي دانشجويان در کنار کالبد مناسب آموزشي است . روش تدريس مناسب و کالبد فضاهاي آموزشي از مهمترين پايه هاي کيفيت بخش آموزش محسوب ميشود شکوفايي خلاقيت و نوآوري از مباحث مهم و با اهميت دنياي امروز است و پيشرفت و توسعه فضاهاي آموزشي به اين عامل بستگي دارد، از اين جهت پايداري، پويايي و موفقيت هاي نهادهاي مختلف ، حرکت با محوريت نوآوري است خلاقيت موهبتي نيست که افرادي خاص از آن برخوردار باشند و همچنين خصوصيتي ذاتي و ارثي هم نيست ، چون ميتوان با کاربرد شيوه هاي مناسب ، تفکر خلاق را پرورش داد خلاقيت شکل دادن به تجربه ها در سازمان بنديهاي تازه است
خلاقيت ارائه کيفيت هاي تازه اي از مفاهيم و معاني ميباشد پرورش استعدادهاي خلاق ، مستلزم بسترسازي و وجود زمينه رشد است خلاقيت يا آفرينندگي يکي از ويژگيهاي تفکر آدمي است و بيترديد پرورش آن يکي از مهمترين هدف هاي فضاهاي آموزشي به شمار مي آيد بدون شک يکي از مهمترين اهداف آموزش ، تفکر خلاق است . در نظام آموزشي نيز عناصر مختلفي وجود دارد که هر کدام به سهم خويش در پرورش خلاقيت اهميت دارند و آنچه مسلم است اينکه فضا در کيفيت آموزش و بروز خلاقيت ، نقش بسيار مهمي ايفا ميکند. در نتيجه ميان تنوع محيط کالبدي و خلاقيت رابطه اي وجود دارد. زمينه تاثير کالبد فضاي آموزشي بر خلاقيت ، رنگ ، بافت ، سايه و روشن ، نور، صدا، فرم و چگونگي ترکيب آنها، کاربري فضاها و تغيير و تنوع آنها در طول زمان و خلاصه تمامي گوشه هاي فضاهاي ساخته شده ميتواند برجنبه هاي جسمي، شناختي و رواني انسان موثر باشد و ميتواند انگيزش لازم براي تفکر خلاق را موجب گردد
عرصه بندي و تفکيک بخش اداري و آموزشي در فضاي آموزشي باعث آرامش دانشجويان ميگردد ايجاد منظره در محيط طبيعي به رشد خلاقيت کمک ميکند يکي از مهمترين فضاهايي که دانشجويان زمان بيشتري را در آن سپري ميکنند کلاس هاي درسي ميباشد، ميزان رضايت از اين فضا به جهت بروز خلاقيت در کلاس هاي درسي، مهم تلقي ميگردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید