بخشی از مقاله
چکیده
شهرنشینی از مشخصه های بارز قرن بیستم محسوب می گردد که همواره تحت تاثیر نگرش های فلسفی و با ارائه طرح و برنامههای خاص در مقاطع زمانی مختلف به دنبال ایجاد رفاه و آسایش برای شهروندان و کاهش معضلات فراروی جوامع است. جنبش مدرنیسم متعاقب انقلاب صنعتی و بر پایه خرد و قدرت تکنولوژی شکل گرفت و شهر نیز به عنوان نماد تمدن مدرن تحولات بزرگی را از آن پذیرفت، در همین راستا برنامهریزی شهری با تکیه بر قدرت تکنولوژی به سمت شهرسازی ماشینی روی آورد اما شهر حاصله از تمدن مدرن در بستر حدود یک قرن دچار مشکلاتی گردید.
با ظهور اندیشههای نوگرا و تجدد طلب در یکصد و پنجاه سال اخیر، این تحولات در قالب تقلیدهای سطحی و نابجا منجر به تبدیل شهر ایرانی به وارد کننده سبک معماری و شهرسازی از اروپا میگردد. این امر که در ابتدای امر متاثر از سفر شاهان قاجار به فرنگ بود، با اصلاحات ناشی از مشروطه رنگ و بوی دیگری یافت و متعاقبا تحت تاثیر اندیشههای دانشجویان از فرنگ بازگشته، در دهههای بعدی تشدید شد و نهایتا منجر به پدیداری شهرهایی شد که در زمینه معماری و شهرسازی، نه توان مقایسه و مقابله با نمونههای غربی را داشتند و نه قادر به مقایسه با پیشینه تاریخی خود بودند.
در این تحقیق در ابتدا به بیان مسئله,پیشینه تحقیق,روش تحقیق پرداخته شده است.سپس مفاهیم، دیدگاهها و مبانی نظری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در انتها نتیجه گیری تحقیق آورده شده است.این تحقیق که با تکیه بر اسناد مکتوب انجام گرفت نشان میدهد که حرکت مدرن معماری و شهرسازی که از دهه اول قرن بیستم شروع و در دهه 1960 به اوج خود رسید، تاثیرات شگرفی برفضای باز شهری باقی گذاشته است به نوعی که شکل، اندازه، عملکرد و محل قرارگیری آنها بستر شهر را به کلی دگرگونی ساخت.
مقدمه
واژه مدرنیسم به معنای نوگرایی و نوسازی است و مدرنیزاسیون عملی که منتج از مدرنیسم و مبتنی بر مدرنیته و افکار مدرن است. پیدایش مدرنیته با پیدایش جوامع مدرن - کشورهای اروپای غربی - هم زمان بوده است ولی در اینکه آغاز مدرنیته چه زمانی است میان محققان توافق نیست ولی عمدتاً از سال 1890 تا1930 مد نظر است
آغاز عصر مدرن رویدادی بود که در آن مجموعه اندیشهها قوام یافته بودند تا جنبشهای جدیدی را که تجسم بخش روح جامعه صنعتی بودند شکل دهند، مصالح و روشهای نوین ساخت و ساز به معماران و مهندسین این توان را داده بود تا شیوههای ساخت و ساز را کشف کنند. با ظهور عصر صنعت و گسترش صنایع تولید انبوه بسیاری از مردم به سرعت از شیوه زندگی قرون وسطی به شیوه زندگی مدرن گرویدند
آغاز عصر مدرن با پیدایش خردگرایی، روشنفکری، علم مداری و دین پیرایی همراه بود - قبادیان،. - 1382 انگیزه اصلی مدرنیسم کم کردن توان سرمایهداری صنعتی که به عنوان واسطه بین سرمایهدارانی عمل کرده بود که شهرها را توسعه داده بودند. شهرهایی که بدون کیفیت مطلوب فقط برای تولید ساخته شده بودند.
هدف اصلی مدرنیسم حذف تدریجی ساختار اجتماعی منفرد و جایگزین کردن با یک بنیان واحد و جامع بود. مدرنیسم نوعی پیوستگی با اهداف اجتماعی دارد. نیاز به پروژههای مسکن عمومی در اروپا و روسیه ، سبب تبلور دیدگاههای نوین در بین معماران و شهرسازان گردید و پیدایش شهرسازی معاصر ممکن نبود مگر بعد از تغییرات مهم فنی ، اقتصادی و اجتماعی که به انقلاب صنعتی شهرت دارد و طی نیمه دوم قرن 18 در غرب اروپا به وقوع پیوست. نبوغ جامعه مدرن مرهون اندیشهای بود که مفروضات جامعه جدید صنعتی را بر اساس متغیر های موجود در جامعه آن زمان، سازماندهی و تبیین مینمود.
بیان مسئله
مدرنیسم جنبش عظیمی است که متعاقب انقلاب صنعتی شکل گرفته و بر پایه خرد و قدرت تکنولوژی در پی سعادت انسانی بود و شهر نیز به عنوان نماد تمدن مدرن، تحولات بزرگی را از آن پذیرفت در همین راستا برنامهریزی شهری با تکیه بر قدرت تکنولوژی و مهندسی به سمت شهرسازی ماشینی و هندسهگرایی روی آورد اما شهر حاصله از تمدن مدرن در بستر حدود یک قرن دچار مشکلات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گردید، مشکل رایجی که از نتایج حاصل از برنامهریزی مدرنیستی دیده میشود، اینست که همسانی و همگامی بودن ذاتی آن، به الگوی کاربری زمین یکنواخت، با حوزهبندی فعالیتهای گوناگون راه میبرد و منظری یکنواخت را پیش روی مینهد. برنامهریزی نباید عامل پیدایش این وضع باشد، بلکه باید با این یکنواختی و آمیزهای مقابله کند. هدف باید توانمندسازی یک محیط ساخته شده شهری جذاب و پویا باشد. در این صورت توسعه به صورت کولاژی از فضاهای کاملا متفاوت با کاربری مختلط زمین و منظری متنوع و گوناگون نمایان خواهد شد
پیشینه تحقیق
هابرماس - - 1370، در پژوهشی تحت عنوان معماری مدرن و پست مدرن با ارائه ویژگیهای هر دو دوره به آسیب شناسی ویژگی های معماری مدرنیسم و رویکردهای متقابل برابر آن تحت عنوان شهرسازی و معماری مدرنیسم پرداخته است.
در زمینه شهرنشینی و شهرسازی مدرن و پست مدرن مطالعاتی صورت گرفته که میتوان از: »تجدد، فراتجدد و پس از آن در شهرسازی« - بحرینی، - 1378، »شهر همچون چشمانداز نگرشی فراتر از فرانوگرایی به طراحی و برنامهریزی شهری« - ترنر، . - 1376 »پست مدرنیسم در شهرسازی« - شفیعی، - 1379، »شهر امروز و شهرسازی فرامدرن« - شالی امینی، - 1383، »شهر و شهرسازی معاصر« - ملک افضلی، - 1377 و...نام برد؟
بحرینی - - 1378، در کتابی تحت عنوان تجدد و فرا تجدد و پس از آن در شهرسازی، به طور مفصل در مورد ورود و تأثیرات هر دو دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم در شهرسازی با ارائهی کاملی از ویژگیها و الگوهای فکری هر کدام از این جریانات فکری، چهره× شهرسازی متأثر از این دورهها را تشریح و بیان کرده است.
شفیعی - - 1379، در پژوهشی تحت عنوان پست مدرنیسم در شهرسازی پس از تشریح ویژگیهای شهرسازی پست مدرنیسم به مقایسه رویکردهای آن با شهرسازی مدرنیستی پرداخته است.
زیاری و یوسفی - - 1382، در پژوهشی تحت عنوان توسعهی کالبدی تهران در فرایند مدرنیسم، پست مدرنیسم و جهانی شدن، بعد از تشریح ویژگیهای این دورهها به ورود مدرنیسم از دوره قاجاریه به کالبد تهران و مشخص کردن رگه هایی از تأثیر شهرسازی پست مدرنیسم از دو دهه گذشته تأثیر آن را هنوز ناچیز دانسته است.
جمالی و ملکی - - 1380 و جمالی و حیدری - - 1384 در تحقیقاتی شهرسازی پست مدرن را در مقایسه با دوره مدرنیسم واکاوی کرده و تفاوت عمده این دو را در نگاههای متفاوت به جایگاه و نقش شهروندان در شهرسازی دیدهاند اینکه شهرسازی مدرنیسم هرگز از مشتریان خود یعنی ساکنین خانهها نظرخواهی نمیکرد اما اولین و مهمترین اصل پست مدرنیسم تعامل و همکاری با مشتریان است و این مساله باعث انعطافپذیری در برنامه-های شهری شده است. علاوه بر این شهرسازی پست مدرن به دنبال ایجاد صمیمیت در فضاهای شهری و احترام به شهروند در نوع برنامهریزی سکونتگاههای انسانی است.
حاتمینژاد و قهرایی، - 1385 - ، در مقالهای با عنوان شهرنشینی و شهرسازی مدرن و پست مدرن، به بررسی ویژگیهای شهرنشینی و شهرسازی در مکاتب مدرن و پست مدرن پرداختهاند.
جمالی و حیدری - - 1388، در پژوهشی با عنوان بحثی درباره شهرسازی پست مدرن بعد از ارائهی فلسفه وجودی مدرنیسم و پست مدرنیسم، به ارائه رویکردهای کلی در مورد شهرسازی پست مدرنیسم پرداختهاند.