بخشی از مقاله
چکیده
پرداختن به نگاههای بومی و متناسب با شرایط فرهنگی در زمینههای علمی جهت حل مشکلات جوامع یکی از اصلیترین رویکردهای پژوهشگران در عصر جهانی شدن میباشد. شهرسازی نیز بهعنوان یکی از مهمترین دانشهای موثر بر توسعه محیطی، لازم است متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی جوامع مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. لذا در این راستا شهرسازی اسلامی مد نظر متخصصین امور شهری در کشورهای اسلامی قرار گرفته و به آن پرداخته شده است. در تحقیق حاضر نیز با بررسی نگاههای گوناگون در زمینه شهرسازی اسلامی و استفاده از روشهای اسنادی و کتابخانهای جهت گردآوری اطلاعات، بر مبنای روشهای تحلیل منطقی به بررسی منابع پرداخته شده و ضمن ارائه دستهبندی جدید از نگاههای مختلف در زمینه شهرسازی اسلامی، تلاش شده است تا گامی مثبت در زمینه پالایش دیدگاههای مرتبط با شهرسازی اسلامی برداشته شود.
نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد شهرسازی اسلامی واقعی،صرفاً خود را محدود به شیوه ساخت ننموده و در آیات و روایات باقی نمیماند. همچنین تقدیسی نبوده و بهگونهای حجرانزده به شهر و مسائل آن نمیاندیشد و صرفاً به دنبال مسائل ظاهری از شهر و شهرسازی و شیوه ساخت در شهرهای مسلماننشین نبوده و اصل را بر اصول و مبانی اسلامی مینهد و با نگاهی عقلانی و متناسب با شرایط زمانی، مکانی، فرهنگی، اقتصادی و... بهدنبال حرکت به سوی توسعه شهر است. این نوع نگاه پیرامون شهرسازی اسلامی جهت تمایزبخشی با سایر نگاهها و ایجاد گفتمانی جدید جهت پیشبرد بهتر و بیشتر آن،شهرسازی نوین اسلامی نامیده شده است.
کلمات کلیدی: شهرسازی اسلامی، اصول و مبانی، اسلام، شهرسازی، نوین
مقدمه:
تاکید شهرسازی نوین جهانی بر الگوهای توسعه بومی و درونزا و همچنین برخورداری دانشهای بومی از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی متناسب با جوامع، سبب شده است تا توجه متخصصین برنامهریزی شهری بر مطالعات بومی افزایش یابد.در این میان دین اسلام با برخورداری از ویژگیهای جامع و قابلیت تناسب یافتن با شرایط مکانی و زمانی متفاوت سبب گردیده است تا در کشور ما ضمن داشتن پیش زمینه مناسب برای توسعه دانشهای بومی در زمینه شهرسازی، از بنیانهای فکری مناسبی نیز جهت تحقق بخشیدن به آن برخوردار بوده و زمینه مناسب جهت توسعه علم شهرسازی اسلامی فراهم گردد.
منحصر شدن بیشتر مطالعات در حوزه شهرهای اسلامی به آنچه بوده و نه آنچه باید باشد؛ نظیر بررسی ویژگی های کالبدی واقتصادی و اجتماعی شهرهای مسلمانان در دورههای مختلف گذشته،متاسفانه یک نگاه غالباً هجرانزده از شهرسازی اسلامی ایجاد نموده، بهنحویکهشهرسازی اسلامی را در تعدادی گنبد، مناره، رواق، مسجد و یا انواع خاص و قدیمیِ ساختِ ابنیه و نمای ابنیه، کوچههای تنگ و باریک و... خلاصه میکند که در واقع ویژگیهای ظاهری بسیاری از شهرهای مسلماننشین بعد از اسلام میباشد. درحالیکه ملاک و معیار اصلی اسلامی بودن یک شهر باطن آن بوده و ظاهر در درجه بعدی اهمیت قرارمیگیرد.
لزوماً آنچه بوده برای آنچه باید باشد مطابقت نخواهد داشت. و لازم هست که متناسب با شرایط زمانی و مکانی عصر حاضرشهر اسلامی باز تعریف شود. لذا تحقیق حاضر با بررسی دقیق شهرسازی اسلامی و انوع دیدگاههای موجود و آنچه تاکنون در زمینه شهرسازی اسلامی انجام شده و آسیبشناسی این مطالعات و ارائه روشی نوین جهت پیادهسازی شهرسازی اسلامی مطابق با شرایط جدید بهدنبال تحلیل انتقادی نظریههای شهرسازی اسلامی در راستای تبیین مفهومی شهرسازی نوین اسلامی میباشد.
سوال و روش تحقیق
پژوهش حاضر با ارائه دستهبندی نوینی از مطالعات پیرامون شهرسازی اسلامی و معرفی دیدگاههای مختلف در زمینه شهرسازی اسلامی و نقد آنها به دنبال پاسخگویی به این سوال است که شهرسازی نوین اسلامی چیست و چه تفاوتی با گونههای دیگر در زمینه شهرسازی اسلامی دارد؟پژوهش حاضر دارای رویکرد فلسفی پدیدارشناسانه بوده و با مبنا قرار دادن تحقیقات پایه پیرامون گونههای مختلف شهرسازی اسلامی، به لحاظ هدف در زمره تحقیقات توسعهای قرار میگیرد و به دنبال تحلیل و نقد نظریات ارائه شده درمطالعات مربوط به شهرسازی اسلامی میباشد. در مقاله حاضر نگارندگان با کنکاشی عمیق و خلاقانه در مطالعات شهرسازی اسلامی، به تحلیل آن پرداختهاند. بر این اساس، در بخش مبانی نظری، گونههای مختلف شهرسازی اسلامی گردآوری شده ومورد تبیین دقیق قرار گرفته است. شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر روش اسنادی و کتابخانهای بوده و از روش تحلیل منطقی جهت نقد یافتهها استفاده شده است. فرآیند تحقیق نیز مطابق با شکل 1 صورت گرفته است.