بخشی از مقاله

بررسی میزان انطباق پذیری شهرسازی اسلامی با شهرهای معاصرایران

(نمونه موردی:بافت تاریخی گرگان)


چکیده

شهرهای اسلامی از جمله شاخص ترین وملموس ترین جلوه های فرهنگ بشری هستند. به همین دلیل مبانی شکل گیری شهرهای جدید وساخت وسازهای معاصر باید به طور عام منبعث از فرهنگ اسلامی وبومی منطقه باشند واصولی را معرفی کنند که نفوذ آنها بر زندگی مسلمانان توصیه شده است. تسری این اصول درطراحی های جدید سبب می شود تا ضمن ایجاد محیط مناسبی برای زیست انسان، از تضادها وقطب بندی های اجتماعی که هم اکنون در شهرهای معاصر شاهد آن هستیم کاسته شود. پس از دوره مدرنیسم غفلت از باورهای فرهنگی واسلامی منجر به شکل گیری شهرهای ناآشنا برای ساکنین آنها گشته است. جامعه ایران دوره گذار از سنت به مدرنیته را بسیار سریع و بدون ایجاد بستر مناسب با فرهنگ جامعه طی کرد. با الگوی وارداتی غربی بسیاری از ساختارهای شهر کهن اسلامی دچار تغیرشد. شهر گرگان نیز از این تغیرات بی نصیب نماند و از اواخر دوره قاجار چهره شهر دگرگون شد. شرایط اسف بار بافت تاریخی گرگان دردوره قاجاریه زمینه تحول در دوره بعدی را نیز بوجود آورد. روش تحقیق در این مقاله با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و همچنین بازدید های میدانی بوده است. هدف این مقاله تعیین مولفه های شهر اسلامی وکاربست آن در شکل گیری بناها وبافت های شهری امروزین است. به منظور بررسی انطباق شهرسازی اسلامی با شهرهای معاصر ایران، در ابتدا ویژگی های شهر اسلامی ازدید صاحب نظران بیان شده است. درادامه مقاله مولفه های کالبدی شهرهای اسلامی توضیح و بحران های شهرسازی معاصر توضیح داده شد و درپایان مقاله به بررسی مولفه های شهرسازی اسلامی در بافت فرسوده گرگان ومقایسه تطبیقی بافت موجود با معیارهای برداشت شده از شهرسازی اسلامی پرداخته شد. درنهایت راهکارهای عملیاتی جهت دستیابی به شاخصه های شهر اسلامی با توجه به شرایط زندگی معاصر مطرح شد.

کلمات کلیدی: شهرسازی اسلامی، شهرسازی معاصر، بافت فرسوده، شهر گرگان

 


مقدمه: درریشه یابی معضلات و مشکلات شهرسازی معاصر ایران عوامل بسیاری را می توان بر شمرد که یکی از مهمترین آنها عدول از ارزش های فرهنگی و دینی این سرزمین است. در نتیجه آن شاهد گسست تاریخی و فرهنگی عظیمی بین روزگار معاصر وشهرسازی اسلامی هستیم. به ندرت می توان در شهرهای معاصر ما تلاشی آگاهانه در جهت القای هویت اسلامی دید. آن شهرسازی که از آن به شهرسازی ایرانی-اسلامی نام می بریم، در مسیر تاریخ و تحت شرایط جامعه چنین نزولی داشته است. بافت های تاریخی که قبلا تجلی گاه دین، فرهنگ وارزش های اسلامی بوده اند، اینک زیر بار آپارتمان سازی وتخریب قرار می گیرند که نه تنها اسلامی نیست، بلکه بسیاری از نیازهای انسان را برآورده نمی کند. در این میان فرهنگ جامعه بر شکل گیری بناها وشهرها تاثیر بسزایی دارد. درصورتی که روح فرهنگ اسلامی در میان ساکنان یک شهرحاکم باشد، خود به خود این مفهوم در ساخت وساز شهرمتجلی می شود. علاوه بر آن فرصت مغتنمی برای ایجاد فضایی مطلوب برای زندگی مسلمانان معاصر ایجاد می شود وجلوه با شکوهی از امکانات جهانبینی اسلامی را به نمایش می گذارد. درنتیجه لزوم مبنا قراردادن ارزش های اسلامی درجامعه امری ضروری است. با شروع دوره پهلوی نقطه عطف جدیدی در نظام شهرسازی ایران رخ داد. رواج الگوهای بیگانه وتقلید از غرب، یادگارهای بر جا مانده از شهرسازی اسلامی را تخریب نمود. درشهر گرگان که یکی از مهمترین شهرهای دوره قاجار است، مشخصه های شهرسازی اسلامی قابل شناسایی بود. اما با روی کار آمدن پهلوی ومدرنیسم رضاخانی، به تدریج این اصول کمرنگ شد تا دوره معاصر که به تبدیل بسیاری از محلات قدیمی شهرگرگان به خرابه منجر شد. درراستای احیای ارزش های اسلامی وجلوگیری از اضمحلال شهرسازی آن دوره، راه کار هایی در ادامه مقاله بیان شده است. به کار گیری این راهکارها در بافت فرسوده گرگان نیز از تخریب بیش از اندازه این بافت کهن جلوگیری می نماید.

شهراسلامی: نقی زاده ویژگی های شهر اسلامی را در برگیرنده ی یگانگی، بندگی، پارسایی، رهنمودی، یادآوری و اندیشیدن، دادگری، نیک خواهی، شکر، پندآموزی، آسایش، مهرورزی و میانه روی می داند(نقی زاده، .( 1385 همچنین عبدالحمید نقره کار ارزشمندترین پایه ی معماری در دوران اسلامی را برپایه ی دادگری، گذر از گوناگونی به یگانگی، گذر از آشکاری به نهانی و رده بندی آرمان های چندی و چونی می داند که در فضاهای کالبدی پدیدار می شود(نقره کار، .( 1387 ازنظرنقی زاده شهراسلامی فرآیندی است که درحال تحول بوده و همواره خویش را با نیازهای زمان ومکان واهل خود والبته با استناد به اصول اسلامی وفق خواهدداد. به عبارت دیگر، شهراسلامی ماهیتی است بالقوه که می تواند درهر زمان ومکانی با توجه به فن آوری و مصالح ودانش وهنرو فرهنگ بومی تفسیر وتجلی خاص خویش را داشته باشد(نقی زاده،.(81: 1385 وی معتقداست اصول و شهرسازی اسلامی از وحدت آغاز می شود، که جلوه توحید است، به هویت مسلمانی می رسد که نمایش باورها و اعتقادات مسلمانان، و به نوبه خود جلوه دیگری از توحید است، و همه بایدها و نبایدهای زندگی اسلامی و انسانی را مد نظر دارد (نقی زاده،.( 11 : 1390

اصول کلی معماری وشهرسازی اسلامی : معماری رایج وشهرسازی وابسته به آن تابعی بود از متغیرهای مصالح ساختمانی، دانش فنی و اعتقادات و باورهای دینی. تأثیر باورهای دینی در بناهای مذهبی برجستگی ونمود خاص خودرا داشت

. تأکید معماری داخلی وساده سازی نمای خارجی به علت ملاحظات ایمنی وحقوقی یکی ازموارد دیگراست. همچنین چهره شهر ساده و بی پیرایه و درونگرایی مردمان شهرهای اسلامی بود. تفکیک حریم های خانوادگی به صورت اندرونی و بیرونی ، دیوارهای بلند و نصب در ورودی ازاصولی بودند که رعایت می کردند. عرض وکیفیت راه های درون شهری با جایگاه و عملکرد آنها دربدنه شهری ارتباط مستقیم داشت. گذشته از رعایت ضوابط کلان مانند شرایط جغرافیایی، جدایی گزینی، ا منیت ودفاع وتأمین به موارد دیگری نیز پرداخته می شد(نقدی دورباطی،.(6 :1389در زیر تعدادی از این اصول به اختصار بیان می شود:


دادگستری :گسترش فضاها در شهر اسلامی با آرمان همترازی، برابری و دادگستری انجام شده است. مسجد جامع، همچون دل شهر و نماد اسلام در کانون شهر بنا شده است. مسجدهای کوچک دیگر در کوی و برزن های گوناگون پراکنده اند و اندازه ی هرکوی یا برزن به شنیده شدن بانگ و آوای نیایش مسجد وابسته است و هر 60 تا 70 خانه، به آسانی به یک مسجد

دسترسی دارند(.( Abu-Lughod, 1987:157-15

یگانگی با گوناگونی :گوناگونی فضاهای شهری در شهرسازی اسلامی، بیشتر همراه با یگانگی آنهاست. در زمینه ی ریخت این شهرها می توان دید که رشد بافت این شهرها به آهستگی و گام به گام بوده است. تیتوس بورکهارت بافت شهر اسلامی را بافتی می خواند که پاره های آن جدا از هم، ولی به همان سان یگانه و پیوسته اند .(Burckhardt, 2009:203)

پرمایگی با ناهمگونی :در کالبد شهر اسلامی گوناگونی فضایی ، گاهی به اندازه ای است که نا همگونی فضایی پدیدار می شود. این ناهمگونی پدیدآورنده ی پختگی فضاهای شهری است. رسته های کاری جوراجور و کوی و برزن های گوناگون، هر چند نا همگونی هایی در کنار هم بود ه اند، ولی به پرمایگی فضایی شهر کمک می کرده اند. جدایی میان کوی های زیستنی یا مسکونی از بازرگانی یا تجاری از دید» ابولقد «،بر پایه ی نیاز جدایی فضاهای پنهانی یا خصوصی (زنان) از همگانی یا عمومی (مردان) پدید آمده است(.(Abu-Lughod, 1987:169

آشنایی : در گذشته آنانی که در فضاهای شهری به همراه یکدیگر به فعالیت می پرداختند،معمولاً همدیگر را می شناختند (نقی زاده،.(11 :1386

مقیاس انسانی : حرکت در میادین و معابر با طمأ نینه و آرامی انجام می شد و امکان توقف و تماس با دیگران بدون ایجاد مزاحمت برای سایر مردم فراهم بود(نقی زاده،.(11 :1386

سازش پذیری با خردورزی :فضاهای شهر اسلامی به سادگی با نیازهای مردم سازگارپذیر است. این سازگاری فضایی، پویایی را به همراه دارد. برای نمونه، سازش پذیری در گسترش و هم آمیزی خانه های شهر اسلامی دیده می شود. شکل گیری خانه ی مسلمانان هرگز پایانی ندارد، بلکه با گسترش خانوار و دگرگونی آن دگردیس می شود. سازش پذیری میان کاربری و فضا، به بهترین شکلی در فضای مسجد آزموده می شود(.(Kazerooni, 2009:4

مؤلفه های کالبد شکافی شهر اسلامی

شهرهای تاریخی ایرانیان دارای بافت و کالبدی هماهنگ و بدون تفاخر وتمایزات خود ستایانه مادی بودند. بارزترین ویژگی این بافت ها جداره های ساده ویکنواخت آنها به سمت فضاهای عمومی بود. درعین این سادگی و هماهنگی، استفاده از فرمهای متنوع واحجام متفاوت نیز یکنواختی حاصل از محدودیت مصالح این بافت ها را منتفی می نمود(نقی زاده، .(120 :1387 درباره اینکه چه چیزی یک شهر اسلامی است یا اینکه آیا شهر اسلامی تاکنون وجود داشته، هنوز مجادله های زیادی وجود دارد. البته در بین محققانی همچون : حمدان ( 1962 )، اکیلمن ( ( 1981 ، حکیم ( ( 1876 و السید ( (1991 نوعی اجماع کلی وجود دارد که شهر اسلامی دارای ویژگی های خاص زیر می باشد (غنی زاده،:(8 :1385

1 -مسجد اصلی

مسجد در ساختار شهر اسلامی به عنوان مهمترین عنصر کالبدی شهر، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهد(بهزاد فر، .( 1378 به طوریکه توسعه اغلب شهرهای اسلامی و سلسله مراتب موجود در آنها، متاثر ازمسجد اصلی شهر بوده است. اهمیت مسجد در شهرهای کهن اسلامی تاآنجا بوده است که واژه شهر به جایی اطلاق می شده است که در آن مسجد جامع ساخته شده باشد (زرگر، .( 1386
-2بازارها
بازارها در خارج از مسجد اصلی قرار داشتند و در آنجا فعالیت های اقتصادی در شهر عرضه می شده است. توزیع کالا و فروش آن از نظر مکانی اغلب از جنبه ماهیتی شان صورت می گرفته است. اقلام مقدسی مانند شمع، بخور و عطر و اقلامی که توسط کتاب فروشان و صحافان به فروش می رسد، در نزدیکی مسجد قرار داشته اند و بقیه کالاها در فاصله دورتری قرار داشته اند.
ناحیه مرکزی نیز محل تجمع سایر فعالیت های عمومی از قبیل فعالیت های اجتماعی، اداری، تجاری، هنری و هنرهای دستی و حمام و هتل ها بوده است (شقفی،.(69 :1387
3 -ارگ

جایگاه مرکز حکومتی ، دیوان خانه ها و مقر عمده ی نظامیان در شهر (نقدی دورباطی،.(5 :1389 4 -مناطق مسکونی

ازنظر نوربری وشولتز شهر اسلامی از الحاق خانه های حیاط دار محصور به یکدیگر شکل گرفته و آن چه به صورت وقفه در فاصله بین این خانه های به ظاهر نامنظم، ولی در واقع مزین به مراعات نظام اجتماعی اسلام، باقی مانده به فضای شهری تبدیل شده است(نوربری- شولتز ، .(107:1387 هر یک از خانه ها بخشی از مجتمع را تشکیل می داد و بیش از دو یا سه خانواده در آن شریک نبودند(.(Wheatly,1976: 5-364 نقی زاده معتقد است اهم ویژگی های منازل مسکونی در گذشته عبارتند از: وسعت مناسب، سلسله مراتب فضایی، ارتباط با طبیعت، تمرکز بر درون، تنظیم سالم و طبیعی شرایط محیطی، ارتفاع مناسب، نوع وشیوه مالکیت، برقرار کردن ارتباط انسان با طبیعت، تنظیم وتفکیک قلمروها، تنوع فضایی وعملکردی، کارایی، انعطاف پذیری وبسیاری ویژگی هایی که برای ظهور مسکن مطلوب ضروری اند(نقی زاده، .(161 :1387 نمای بیرونی این خانه ها شکل فضای داخلی یا اهمیت آنها را نشان نمی دهد، چرا که نمای ساختمان امری بیگانه با فرهنگ اسلامی است. ساختمان نگاهش را به بیرون مستور کرده، به درون توجه دارد و به طرف داخل چرخیده است. پنجره های مشرف به معبر نیز به صورت مشبک درآمده اند تا افراد داخلی بتوانند بدون آن که دیده شوند، قسمت بیرونی را ببینند. حتی کوچه نیز ادامه خانه است و بیشتر به عنوان یک دالان داخلی تلقی می شود تا آن که معبری محلی برای داد و ستد و گردش باشد(بنه ولو، :1385: 10 بمات، 113: 1369و.(118

5 -شبکه خیابانی

خیابان ها به طریقی انتظام یافته بود تا شکل فضایی یکپارچه ای را القا کند و در آن همیشه امکان جهت یابی ودرک کلی از محله یا شهر وجود داشته باشد. میدان ها نیز محوطه هایی محصور ومستقل از خیابان ها نبودند، بلکه در ارتباط تنگاتنگ با خیابان هایی بودندکه به آنها راه می یافتند(بنه ولو،.(56 :1385 راههای اصلی کاروان رو به بازار ختم می شد. کوچه ها به عنوان شریان گذرگاهی درسطح محله به دلیل ملاحظات دفاعی تنگ و باریک بودند(بسیم سلیم،.(325 :1381

6 -دیوار
دیوار مستحکمی با تعدادی دروازه، شهر را در بر می گرفته است(توسلی،.(44 :1360
نمونه شهرهای معاصر:

درشهرامروز، برعکس، بی تناسبی، بی هویتی، خودنمایی، تقلید، فردگرایی، مصرف زدگی، سعی درتشابه به بیگانه، اهتمام در تمایز از همگان، فشارروانی، آلودگی، زشتی، فقدان دوستی، احساس غربت و بسیاری کمبود ها که لازمه زندگی انسان هستند، چنان عرصه را برانسان تنگ نموده اندکه همگان درحسرت ودرآرزوی" آوارگی کوه وبیابان" مانده اند)نقی زاده، .)92 :1387 به عقیده منتقدان، فضاهای شهری معاصر عملکرد خودرا به مثابه مکان هایی برای برقراری روابط اجتماعی ازدست داده اند ودرحقیقت مفهوم اجتماع جای خودرا به همزیستی اجباری در شهرداده است. فضاهای سنتی که امکان مشارکت عمومی افراد درتصمیم گیری های جمعی را فراهم می کرد ازمیان رفته وشبکه های ارتباطی کنونی قابل رویت نیستند. بطور کلی عوامل زیر در شکل گیری فضاهای شهری معاصر نقش داشته اند:

-1وابستگی روز افزون به خودرو: با حضور انواع وسایط نقلیه،کارایی ترافیکی با وجود خیابان کشی های قابل توجه به حداقل ممکن رسید وازسازمان فضایی بافت تاریخی شهر بیش از یک ذهنیت تاریخی چیزی باقی نماند. به گفته محمدحسین جهانشاهی، صاحب نظرو طراح فضاهای شهری، فضای عمومی شهرها درنتیجه احداث خیابان های جدید و ورود اتومبیل ها به کلی تغیرکرده است. اومعتقداست با ورود اتومبیل به شهرهرچندخیابان به عنوان یک عنصرعصرمدرنیسم وعامل بیرونی به شهرتحمیل شد ولی کاملا با زندگی انسان هاپیوند نخورد. خیابان به جای آنکه محمل حضور و تعامل مردم وعابران پیاده شود

به فضایی برای عبور و مرورخودروها و مشاغل دلالی تبدیل شد ونتوانست به عنوان یک عنصراساسی از نظر فضاهای شهری درزندگی مردم جایگاهی به دست آورد. وی معتقداست دراوایل خیابان کشی ها، مانند کشورهای اروپایی، مفهوم فضای شهری رعایت می شد اما اکنون دیگر نه لاله زار، لاله زار سی سال گذشته است و نه خیابان جمهوری(آیت،.(6 :1386

-2توسعه شهر توسط غیر متخصصین : بسیاری از تصمیم گیران نهایی متخصص نبوده و علیرغم این امر اعمال نظر می کنند. برای نمونه تفکیک زمین های شهری توسط مالکین و بنگاه های معاملاتی انجام می شود. ساختن ساختمان (بساز و بفروشی ) نیز از سوی عده ای صاحب سرمایه غیر متخصص انجام می شود. تسلط تصمیم گیری های فردی، تبعیت و پیروی از الگوهای بیگانه ای که اساسأ با فرهنگ ملی در تضاد بوده و شهر را به سمت قطبی شدن و تبعیض می برند، فقدان آشنایی به علت مشکلات موجود شهر و مقصر دانستن تنها شبکه ترافیکی، تحدید مسائل شهری در مشکلات شبکه حمل و نقل، از مقولاتی است که تمرکز بر آن توسط برخی دست اندرکاران به مشکل موجود دامن می زند(میرمیران ، .(71:1371

3غفلت از عامل فرهنگ : از نظر نقی زاده یکی دیگر از معضلات اصلی بسیاری از شهرهای معاصر معضل فرهنگی است. این به معنای انحطاط فرهنگی و یا بی فرهنگی جامعه نیست، بلکه مراد این است که عدم آشنایی مدیران شهر و سازندگان آن و شهروندان به مبانی فرهنگی جامعه مسلمانان ایرانی، که بسته به زمان و موضوعات نیازمند پویایی و تصفیه و تکامل است موجد وضع حاضر است(نقی زاده ، .(39:1385

-4جوزدگی : باستانی معتقد است جوزدگی یکی از معضلات و مشکلات اصلی شهرسازی و معماری ایران است که ریشه در بخشی نگری داشته و متاثر از فقدان توجه به حکمت حیات، باور به امکان وجود شهر و معماری اسلامی و به طور اجمالی ناشی از فقدان دانش کافی و جامع نسبت به مسائل کل شهر در یک مجموعه واحد و براساس یک جهان بینی واحد است (باستانی ، .(42:1383

-5 بحران هویت: بحران هویت شهر مقوله بسیار مهمی است که مداومأ نیز به آن دامن زده می شود. شهر فاقد هرگونه هویت ایرانی است. نه در معماری، نه در فضاهای شهری، نه در معماری منظر، نه در عناصر و نشانه های شهری، نه در مسکن، نه در مصالح، نه در سیمای عمومی، و نه حتی در روندی که در پیش دارد امیدی به رفع بحران می رود( پیرنیا ، .(144 : 1372 درواقع وضعیت موجود، به مرور هویت جامعه را استحاله نموده وهویتی را که متناسب با فرهنگ و مبانی فرهنگی شکل دهنده آن است، به جامعه القا خواهد نمود. این هویت در بسیاری مواقع با هویت فرهنگی جامعه در تعارض وتقابل است (نقی زاده، .(96 :1387

-6تقلید ازبیگانه : شهرسازی و معماری معاصر در بسیاری زمینه ها تقلید از معماری معاصر غربی است. طراحان غربی خود می دا نند وحتی براین اصرار دارند که تفکر غالب بر فعالیت های شان دنیا گرایانه و مادی است. درحالی که سایر جوامع طالب آن نیستند(نقدی دورباطی،.(11 :1389 فرم ها و فضاهای زیستی، کاملا دگرگون شده و با گرایش به همشکلی به سمت الگوهای وارداتی و بیگانه و با هویت بیگانه خویش، جامعه را نیز به "ازخودبیگانگی" دچار نموده اند(نقی زاده، .(93 :1387

ازجمله عوامل دیگر که می توان برضرورت بازنگری در آن تأکید کرد عبارت اند از: مکانیابی نامناسب و عدم کارآیی در عملکردکاربری های شهری، پیچیدگی و عدم کارآیی در روابط فضایی شهر، از جمله : بحران هویت، مشکلات فرهنگی، بی توجهی به قوانین، از خود بیگانگی، خروج از تعادل، نگرش و برنامه ریزی بخشی، فرد گرایی، تسلط ماشین، آسیبهای اجتماعی برخاسته ازسکونت گزینی های ناهمگن، مسائل ناشی از تنوع قومی و عدم تجانس های فرهنگی در جامعه شهری، احساس عدم تعلق به فضای شهری در میان جامعه شهرنشین، تضعیف مفهوم شهروندی و تغییر رویکرد شهرسازی فیزیکی یا شهرسازی کالبدگرا به سوی شهرسازی اجتماعی یا انسان محور و در یک کلام فقدان مبانی نظری حکیمانه و برنامه ریزی ملی می باشد(میمندی پاریزی،.(6 :1389

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید